کرامات امام باقر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳: خط ۱۳:
# '''[[آگاهی]] از کارهای پنهانی''': [[ابوبصیر]] می‌گوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{متن حدیث|مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>.
# '''[[آگاهی]] از کارهای پنهانی''': [[ابوبصیر]] می‌گوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{متن حدیث|مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>.
# '''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر بن یزید]] [[روایت]] کرده: در خدمت [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن حضرت عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستان‌های [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفره‌ای است از حفره‌های [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref>
# '''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر بن یزید]] [[روایت]] کرده: در خدمت [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن حضرت عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستان‌های [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفره‌ای است از حفره‌های [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref>
==[[فضائل]] [[امام]]{{ع}}==
[[روایات]] بسیاری درباره فضائل آن [[حضرت]] بیان شده است که [[بخشش]]، [[شکیبایی]] و [[راست‌گویی]] برخی از آنهاست<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۳۳۸.</ref>. حضرت به رغم داشتن [[زندگی ساده]]، در [[بذل و بخشش]] پیشتاز بـود و به [[پوشش]] و تأمین [[هزینه زندگی]] دیگران اهتمام داشت. همچنین در برابر [[مرگ]] فرزند و [[ناسزاگویی]] افراد [[بردبار]] بود، به طوری که [[اهانت]] [[مرد]] [[نصرانی]] را با [[ملاطفت]] پاسخ داد و سبب [[اسلام آوردن]] او شد.
[[عبادت]]، [[شب‌زنده‌داری]] و [[دعا کردن]] از فضائل دیگر ایشان بود. حضرت در نیمه‌های شب بـه [[راز و نیاز]] می‌پرداخت<ref>اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹.</ref>، پیوسته [[خدا]] را بـه یـاد می‌آورد<ref>برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۱؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۴۳؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۸.</ref> و هنگام نمـاز رنگ صورتش [[تغییر]] می‌کرد<ref>قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵۹.</ref> و با دیدن [[کعبه]] با صدای بلند [[گریه]] می‌کردو می‌خواست فردای قیامـت مـورد لـطـف [[پروردگار]] قرار بگیرد<ref>اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۸۰.</ref>.
اهمیت به [[همسر]] و فرزند و [[دعا]] برای آنان از دیگر فضائل امام{{ع}} بود. ایشان برای آنان چنین دعا می‌کرد: «خدایا! فرزندانم را [[اصلاح]] کن؛ زیرا آنان دست و بازوی من هستند. خانواده‌ام را اصلاح کن؛ زیرا گوشت و خونِ من هستند. [[برادران]]، [[خواهران]] و دوستانم را اصلاح کن؛ زیرا [[صلاح]] ایشان صلاح من است»<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۸.</ref>. ایشان به [[خانواده]] و فرزندانش سفارش می‌کرد تا به [[یاد خدا]] باشند و [[قرآن]] بخوانند، حتی به بچه‌هایی که سواد خواندن نداشتند می‌فرمود: ذکر بگویید<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۱.</ref>.
امام{{ع}} به نیازهای خانواده توجهی خاص داشت، به کنار همسربودن تأکید می‌ورزید و نزد خانواده بودن را در [[روز جمعه]] [[صدقه]] می‌دانست<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۱۳.</ref>. آن حضرت خود را برای همسر آراسته و موی خود رنگ می‌کرد، ناخن خود را [[حنا]] می‌بست و چشم خود را سرمه می‌کشید و تأکید داشت که خودم را برای شما آراسته می‌کنم و با سخن خوب به آنان اظهار [[محبت]] می‌کرد. [[امام]] به علاقه [[زنان]] به زیورآلات نیز توجه داشت و برای آنان طلا و [[نقره]] می‌خرید، تا خود را بیارایند و تلاش داشت خواسته خانواده‌اش را تأمین کند<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷، ۴۸۰، ۵۰۹، ۴۹۴ و ۴۷۵.</ref> و در برابر [[اذیت]] برخی از اعضای [[خانواده]] [[بردبار]] بود و [[لغزش]] آنان را می‌بخشید<ref>کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۱؛ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۱.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۲۲.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۶

از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده است مانند: خبردادن از سرانجام زید؛ آگاهی از کارهای پنهانی و بیرون آوردن سیب از میان سنگ.

مقدمه

از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده که علاوه بر نصوص می‌تواند شاهد و گواهی بر امامت آن حضرت باشد[۱]. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده می‌شود:

  1. خبردادن از سرانجام زید: زید بن علی بن الحسین خدمت امام باقر (ع) رسید و نامه‌هایی از اهل کوفه همراه داشت که او را به‌طرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست نهضت داده بودند. امام باقر (ع) درباره شئون و مسئولیت‌های امام در قبال وقایع و حوادث اجتماعی مفصلا برای او توضیح دادند و در پایان، خطاب به زید سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو می‌خواهی ملت و آئین مردمی را زنده کنی که به آیات خدا کافر شدند و نافرمانی پیامبرش کردند و بدون رهبری خدا پیرو هوای نفس خود شدند و بدون دلیلی از جانب خدا و فرمانی از پیغمبرش ادعای خلافت کردند؟ برادرم ترا در پناه خدا می‌برم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان حضرت جوشید و اشکش جاری شد[۲]. فرجام زید و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی فریقین به تواتر ثبت و نقل شده است[۳].
  2. آگاهی از کارهای پنهانی: ابوبصیر می‌گوید در کوفه به زنی قرائت قرآن یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی خدمت امام باقر (ع) شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: «مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ»؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود حق تعالی با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن زن چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و توبه کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن[۴].
  3. بیرون آوردن سیب از میان سنگ: جابر بن یزید روایت کرده: در خدمت امام محمد باقر (ع) به سفر رفتیم آن حضرت عازم حیره بود وقتی به کربلا مشرف شدیم به من فرمود: «هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا». این زمین برای ما و شیعیان ما بوستانی است از بوستان‌های بهشت و برای دشمنان ما حفره‌ای است از حفره‌های جهنم. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های بهشت است و از آن خوردم و از برکت و فضیلت آن تا چهار روز به طعام حاجت نیافتم و حدثی از من سرنزد[۵].[۶]

فضائل امام(ع)

روایات بسیاری درباره فضائل آن حضرت بیان شده است که بخشش، شکیبایی و راست‌گویی برخی از آنهاست[۷]. حضرت به رغم داشتن زندگی ساده، در بذل و بخشش پیشتاز بـود و به پوشش و تأمین هزینه زندگی دیگران اهتمام داشت. همچنین در برابر مرگ فرزند و ناسزاگویی افراد بردبار بود، به طوری که اهانت مرد نصرانی را با ملاطفت پاسخ داد و سبب اسلام آوردن او شد. عبادت، شب‌زنده‌داری و دعا کردن از فضائل دیگر ایشان بود. حضرت در نیمه‌های شب بـه راز و نیاز می‌پرداخت[۸]، پیوسته خدا را بـه یـاد می‌آورد[۹] و هنگام نمـاز رنگ صورتش تغییر می‌کرد[۱۰] و با دیدن کعبه با صدای بلند گریه می‌کردو می‌خواست فردای قیامـت مـورد لـطـف پروردگار قرار بگیرد[۱۱].

اهمیت به همسر و فرزند و دعا برای آنان از دیگر فضائل امام(ع) بود. ایشان برای آنان چنین دعا می‌کرد: «خدایا! فرزندانم را اصلاح کن؛ زیرا آنان دست و بازوی من هستند. خانواده‌ام را اصلاح کن؛ زیرا گوشت و خونِ من هستند. برادران، خواهران و دوستانم را اصلاح کن؛ زیرا صلاح ایشان صلاح من است»[۱۲]. ایشان به خانواده و فرزندانش سفارش می‌کرد تا به یاد خدا باشند و قرآن بخوانند، حتی به بچه‌هایی که سواد خواندن نداشتند می‌فرمود: ذکر بگویید[۱۳]. امام(ع) به نیازهای خانواده توجهی خاص داشت، به کنار همسربودن تأکید می‌ورزید و نزد خانواده بودن را در روز جمعه صدقه می‌دانست[۱۴]. آن حضرت خود را برای همسر آراسته و موی خود رنگ می‌کرد، ناخن خود را حنا می‌بست و چشم خود را سرمه می‌کشید و تأکید داشت که خودم را برای شما آراسته می‌کنم و با سخن خوب به آنان اظهار محبت می‌کرد. امام به علاقه زنان به زیورآلات نیز توجه داشت و برای آنان طلا و نقره می‌خرید، تا خود را بیارایند و تلاش داشت خواسته خانواده‌اش را تأمین کند[۱۵] و در برابر اذیت برخی از اعضای خانواده بردبار بود و لغزش آنان را می‌بخشید[۱۶].[۱۷]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع کرامات امام باقر

منابع

پانویس

  1. ر. ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.
  2. ر. ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.
  3. ر. ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.
  4. الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.
  5. دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.
  6. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۴۸.
  7. ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۳۳۸.
  8. اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹.
  9. برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۱؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۴۳؛ حمیری، قرب الاسناد، ص۸.
  10. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵۹.
  11. اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۸۰.
  12. حمیری، قرب الاسناد، ص۸.
  13. امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۱.
  14. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۱۳.
  15. کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷، ۴۸۰، ۵۰۹، ۴۹۴ و ۴۷۵.
  16. کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۱؛ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۱.
  17. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۲۲.