بحث:بیعت عقبه اول: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==نویسنده: آقای واثق== ==مقدمه== *پیامبر خدا{{صل}} در موسم حج و سایر اجتماعات [...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} در موسم [[حج]] و سایر اجتماعات [[مکه]] [[قبایل]] [[عرب]] را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] میفرمود. در یکی از این اجتماعات که [[قبایل]] به [[مکه]] آمده بودند، شش نفر از [[مردم مدینه]] از [[قبیله]] [[خزرج]] نیز مانند سایر [[قبایل]] در میان آنها حاضر بودند. پس، آن [[حضرت]] [[دعوت]] خویش را [[ابلاغ]] کرد و آنها [[دعوت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} را پذیرفتند؛ زیرا ایشان به [[آشتی]] و [[صلح]] و [[صفا]] نوید میداد. سپس آنها به یثرب باز گشتند و [[مردم]] را از [[دعوت]] [[رسول الله]]{{صل}} [[آگاه]] و [[مردم]] هم از این [[دعوت]] استقبال کردند؛ زیرا آنان از [[یهودیان]] [[مدینه]] درباره [[ظهور]] [[پیامبری]] در [[حجاز]] [[آگاه]] شده بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۲۸ - ۴۲۹؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۵۵؛، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۴ - ۴۳۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۷۰ - ۱۷۱.</ref>. | |||
[[سال]] بعد، [[دوازده نفر]] از [[مردم]] یثرب که دو [[زن]] نیز در میان آنها بودند، در موسم [[حج]] به [[مکه]] آمدند و در [[عقبه]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کردند که به [[خدا]] [[شرک]] نورزند، دزدی و [[زنا]] نکنند، [[فرزندان]] خود را نکشند، به کسی [[بهتان]] و افترا نزنند و در [[کارهای نیک]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نافرمانی]] نکنند <ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۶ و [[تاریخ]] الطبری، ج۲، ص۳۵۶.</ref>. | |||
از زمان [[بیعت عقبه اول]] به بعد، هرکس که به [[مسلمانان]] میپیوست، باید با [[رسول اکرم]]{{صل}} [[بیعت]] میکرد و این [[بیعت]] به ویژه در لحظات حساس میتوانست رنگ [[سیاسی]] و [[فرمانبری]] داشته باشد. درباره چنین بیعتی در [[قرآن]]، مفهوم "[[عهد]]" و "[[عقد]]" آمده است و میتوان گفت که [[بیعت]] از مصادیق [[عهد]] و یا حتی مساوی با آن است<ref>[[تاریخ]] تحول [[دولت]] و [[خلافت]]، ص ۳۴.</ref><ref>[[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۶.</ref> | |||
== مقدمه == | |||
در سال دوازده [[بعثت]] و در [[زمان]] [[حج]]، رسول خدا {{صل}} با [[دوازده تن]] از [[اوس و خزرج]] در [[عقبه]] [[دیدار]] کرد و آنان با آن حضرت [[بیعت]] کردند. این بیعت که آن را "[[بیعة النساء]]" خواندند، مشتمل بر آن بود که آنان به [[خدا]] [[شرک]] نورزند، [[سرقت]] نکنند، مرتکب [[زنا]] نشوند، [[فرزندان]] را نکشند، [[تهمت]] نزنند و در [[کار نیک]] از رسول خدا {{صل}} [[نافرمانی]] نکنند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۳-۷۵؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۶.</ref>. رسول خدا {{صل}} نیز به آنان فرمود: "اگر به [[پیمان]] خود [[وفا]] کنید، [[بهشت]] از آن شما خواهد بود؛ وگرنه، کار شما با خداست؛ اگر خواست شما را میبخشد و اگر خواهد عذابتان میکند"<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۶.</ref>. این بیعت را بیعت عقبه اول نیز گفتهاند<ref>ر.ک: بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۵؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۵؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. | |||
هنگام بازگشت اهل یثرب، رسول خدا {{صل}} [[مصعب بن عمیر]] را که [[قاری]] [[قرآن]] بود، همراه آنان<ref>یا پس از آنان و به درخواست ایشان، ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۷.</ref> فرستاد تا به آنان [[قرآن]]، [[اسلام]] و [[فقه]] بیاموزد. [[منزل]] [[مصعب]] در یثرب در [[خانه]] [[اسعد بن زراره]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تریخ، ج۲، ص۳۵۷.</ref>. [[مصعب بن عمیر]]، [[امام جماعت]] [[مسلمانان]] یثرب نیز بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶.</ref> بدان سبب که برخی از [[اوس و خزرج]]، [[دوست]] نداشتند کسی از خودشان امام جماعت آنان باشد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۸.</ref>. برخی منابع، برخلاف مشهور، نخستین [[دیدار]] [[رسول خدا]] {{صل}} با شش تن از یثربیان را [[بیعت عقبه اول]] و این دیدار با [[دوازده تن]] را [[بیعت عقبه دوم]] شمردهاند<ref>ر.ک: ابن عبدالبر، الدر، ص۶۷.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
نسخهٔ ۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۴
مقدمه
پیامبر خدا(ص) در موسم حج و سایر اجتماعات مکه قبایل عرب را به دین اسلام دعوت میفرمود. در یکی از این اجتماعات که قبایل به مکه آمده بودند، شش نفر از مردم مدینه از قبیله خزرج نیز مانند سایر قبایل در میان آنها حاضر بودند. پس، آن حضرت دعوت خویش را ابلاغ کرد و آنها دعوت خاتم انبیا(ص) را پذیرفتند؛ زیرا ایشان به آشتی و صلح و صفا نوید میداد. سپس آنها به یثرب باز گشتند و مردم را از دعوت رسول الله(ص) آگاه و مردم هم از این دعوت استقبال کردند؛ زیرا آنان از یهودیان مدینه درباره ظهور پیامبری در حجاز آگاه شده بودند[۱].
سال بعد، دوازده نفر از مردم یثرب که دو زن نیز در میان آنها بودند، در موسم حج به مکه آمدند و در عقبه با رسول خدا(ص) بیعت کردند که به خدا شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، به کسی بهتان و افترا نزنند و در کارهای نیک، از رسول خدا(ص) نافرمانی نکنند [۲].
از زمان بیعت عقبه اول به بعد، هرکس که به مسلمانان میپیوست، باید با رسول اکرم(ص) بیعت میکرد و این بیعت به ویژه در لحظات حساس میتوانست رنگ سیاسی و فرمانبری داشته باشد. درباره چنین بیعتی در قرآن، مفهوم "عهد" و "عقد" آمده است و میتوان گفت که بیعت از مصادیق عهد و یا حتی مساوی با آن است[۳][۴]
مقدمه
در سال دوازده بعثت و در زمان حج، رسول خدا (ص) با دوازده تن از اوس و خزرج در عقبه دیدار کرد و آنان با آن حضرت بیعت کردند. این بیعت که آن را "بیعة النساء" خواندند، مشتمل بر آن بود که آنان به خدا شرک نورزند، سرقت نکنند، مرتکب زنا نشوند، فرزندان را نکشند، تهمت نزنند و در کار نیک از رسول خدا (ص) نافرمانی نکنند[۵]. رسول خدا (ص) نیز به آنان فرمود: "اگر به پیمان خود وفا کنید، بهشت از آن شما خواهد بود؛ وگرنه، کار شما با خداست؛ اگر خواست شما را میبخشد و اگر خواهد عذابتان میکند"[۶]. این بیعت را بیعت عقبه اول نیز گفتهاند[۷].
هنگام بازگشت اهل یثرب، رسول خدا (ص) مصعب بن عمیر را که قاری قرآن بود، همراه آنان[۸] فرستاد تا به آنان قرآن، اسلام و فقه بیاموزد. منزل مصعب در یثرب در خانه اسعد بن زراره بود[۹]. مصعب بن عمیر، امام جماعت مسلمانان یثرب نیز بود[۱۰] بدان سبب که برخی از اوس و خزرج، دوست نداشتند کسی از خودشان امام جماعت آنان باشد[۱۱]. برخی منابع، برخلاف مشهور، نخستین دیدار رسول خدا (ص) با شش تن از یثربیان را بیعت عقبه اول و این دیدار با دوازده تن را بیعت عقبه دوم شمردهاند[۱۲].[۱۳]
پانویس
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۲۸ - ۴۲۹؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۵۵؛، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۴ - ۴۳۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۷۰ - ۱۷۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۶ و تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۶.
- ↑ تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۳۴.
- ↑ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۷۳-۷۵؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ ر.ک: بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۵؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۵۵؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ یا پس از آنان و به درخواست ایشان، ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تریخ، ج۲، ص۳۵۷.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۷۷؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۸.
- ↑ ر.ک: ابن عبدالبر، الدر، ص۶۷.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳.