حضرت آدم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت آدم | عنوان مدخل = حضرت آدم | مداخل مرتبط = حضرت آدم در قرآن - حضرت آدم در علوم قرآنی - حضرت آدم در کلام اسلامی - حضرت آدم در فقه اسلامی - حضرت آدم در نهج البلاغه - حضرت آدم در معارف مهدویت - حضرت آدم در معا...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[خدا]] می‌خواست موجودی بیافریند که گل سرسبد [[عالم هستی]] باشد و شایستۀ [[مقام خلافت الهی]] و [[نماینده]] «[[الله]]» در زمین گردد.
[[خدا]] می‌خواست موجودی بیافریند که گل سرسبد [[عالم هستی]] باشد و شایستۀ [[مقام خلافت الهی]] و [[نماینده]] «[[الله]]» در زمین گردد.
در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} به همین معنی اشاره شده است که فرشتگان بعد از [[آگاهی]] از مقام [[آدم]] دانستند که او و فرزندانش سزاوارترند که [[خلفای الهی]] در زمین و حجت‌های او بر [[خلق]] بوده باشند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۷.</ref>
در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} به همین معنی اشاره شده است که فرشتگان بعد از [[آگاهی]] از مقام [[آدم]] دانستند که او و فرزندانش سزاوارترند که [[خلفای الهی]] در زمین و حجت‌های او بر [[خلق]] بوده باشند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۷.</ref>
==سؤال [[فرشتگان]]==
فرشتگان به عنوان سؤال برای [[درک]] [[حقیقت]] و نه به عنوان [[اعتراض]] «گفتند آیا در [[زمین]] کسی را قرار می‌دهی که [[فساد]] کند و [[خون‌ها]] بریزد؟! در حالی که ما تو را [[عبادت]] می‌کنیم [[تسبیح]] و حمدت بجا می‌آوریم و تو را از آنچه [[شایسته]] ذات پاکت نیست [[پاک]] می‌شمریم»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}} «گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>.
ولی [[خداوند]] در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: «فرمود من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید»!<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>
فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پی برده بودند که این [[انسان]] فردی سر براه نیست، فساد می‌کند، [[خون]] می‌ریزد، خرابی به بار می‌آورد. اما از کجا دانستند؟!
گاه گفته می‌شود خداوند قبلاً [[آینده انسان]] را به‌طور [[اجمال]] برای آنها بیان فرموده بود، در حالی که بعضی احتمال داده‌اند [[ملائکه]] خودشان این مطلب را از کلمۀ (در روی زمین) در یافته بودند؛ زیرا می‌دانستند انسان از [[خاک]] [[آفریده]] می‌شود و ماده بخاطر محدودیتی که دارد طبعاً مرکز [[نزاع]] و [[تزاحم]] است، چه این که [[جهان]] محدود مادی، طبع زیاده [[طلب]] [[انسان‌ها]] را نمی‌تواند اشباع کند، حتی اگر همۀ [[دنیا]] را به یک فرد بدهند باز ممکن است [[سیر]] نشود، این وضع مخصوصاً در صورتی که توأم با [[احساس مسئولیت]] کافی نباشد سبب فساد و [[خونریزی]] می‌شود.
بعضی دیگر معتقدند پیشگوئی فرشتگان بخاطر آن بوده که [[آدم]]، نخستین مخلوق روی زمین نبود، بلکه پیش از او نیز [[مخلوقات]] دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند پروندۀ [[سوء]] پیشینه آنها سبب [[بدگمانی]] فرشتگان نسبت به [[نسل]] [[آدم]] شد!.
آنها [[فکر]] می‌کردند اگر [[هدف]] [[عبودیت]] و [[بندگی]] است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره [[غرق]] در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به [[خلافت]]! بی‌خبر از این که [[عبادت]] آنها با توجه به این که [[شهوت]] و [[غضب]] و خواست‌های گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگی این [[انسان]] که [[امیال]] و [[شهوات]] او را احاطه کرده و [[شیطان]] از هر سو او را [[وسوسه]] می‌کند تفاوت فراوانی دارد، [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] این موجود [[طوفان]] زده کجا، و عبادت آن [[ساحل]] نشینان آرام و سبکبار کجا؟!
آنها چه می‌دانستند که از نسل این آدم پیامبرانی همچون محمد و [[ابراهیم]] و نوح و [[موسی]] و [[عیسی]]{{عم}} و امامانی همچون [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} و [[بندگان]] [[صالح]] و [[شهیدان]] جانباز و مردان و زنانی که همۀ هستی خود را عاشقانه در [[راه خدا]] می‌دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادی که گاه فقط یک [[ساعت]] [[تفکر]] آنها برابر با سال‌ها عبادت [[فرشتگان]] است!
قابل توجه این که فرشتگان روی سه مسأله درباره صفات خودشان تکیه کردند، [[تسبیح]] و [[حمد]] و [[تقدیس]]، در [[حقیقت]] آنها می‌خواستند بگویند اگر هدف اطاعت و بندگی است ما سر بر فرمانیم، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم، و اگر [[پاک‌سازی]] خویشتن یا صفحه روی [[زمین]] است ما چنین می‌کنیم، در حالی که انسان مادی هم خود [[فاسد]] است و هم صفحه زمین را پر از [[فساد]] می‌کند.
ولی برای اینکه [[حقایق]] به‌طور تفصیل بر فرشتگان روشن شود [[خداوند]] [[اقدام]] به [[آزمایش]] آنها نمود، تا خودشان اعتراف کنند که میان آنها و آدم «تفاوت از زمین تا [[آسمان]] است»!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۸.</ref>
==فرشتگان در بوتۀ آزمایش==
آدم به [[لطف]] [[پروردگار]] دارای [[استعداد]] فوق‌العاده‌ای برای [[درک]] حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفتۀ [[قرآن]] «به آدم همۀ [[اسماء]] (حقایق و [[اسرار]] [[عالم هستی]]) را [[تعلیم]] داد»<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>.<ref>گرچه در [[تفسیر]] «[[علم اسماء]]» بیانات گوناگونی هست، ولی مسلم است که منظور [[تعلیم]] کلمات و نام‌های بدون معنا به [[آدم]] نبوده؛ چراکه این افتخاری محسوب نمی‌شده است، بلکه منظور دادن معانی این [[اسماء]] و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است.
البته این [[آگاهی]] از [[علوم]] مربوط به [[جهان آفرینش]] و [[اسرار]] و [[خواص]] مختلف موجودات [[عالم هستی]]، [[افتخار]] بزرگی برای آدم بود.
در [[حدیثی]] که از [[امام صادق]]{{ع}} پیرامون این [[آیه سؤال]] کردند، فرمود: «منظور [[زمین‌ها]]، کوه‌ها، دره‌ها و بستر رودخانه‌ها (و خلاصه تمامی موجودات) می‌باشد، سپس [[امام]]{{ع}} به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند فرمود حتی این فرش هم از اموری بوده که [[خدا]] به آدم تعلیم داد!
بنابراین علم اسماء چیزی شبیه«[[علم]] لغات» نبوده است بلکه مربوط به [[فلسفه]] و اسرار و کیفیات و خوان آنها بوده است، [[خداوند]] این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از [[مواهب مادی]] و [[معنوی]] این [[جهان]] در مسیر [[تکامل]] خویش بهره گیرد.
همچنین [[استعداد]] نام‌گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام‌گذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد، و این خود نعمتی است بزرگ، ما هنگامی به اهمیت این موضوع پی می‌بریم که می‌بینیم [[بشر]] امروز هر چه دارد به وسیله کتاب و [[نوشتن]] است و همۀ ذخائر [[علمی]] گذشتگان در نوشته‌های او جمع است، و این خود بخاطر نام‌گذاری اشیاء و خواص آنها است، و گرنه هیچگاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیندگان منتقل شود.</ref>
«سپس خداوند به [[فرشتگان]] فرمود اگر راست می‌گوئید اسماء اشیاء و موجوداتی را که [[مشاهده]] می‌کنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید»<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>.
ولی [[فرشتگان]] که دارای چنان [[احاطه علمی]] نبودند در برابر این [[آزمایش]] فرو ماندند لذا در پاسخ «گفتند خداوندا منزهی تو، جز آنچه به ما [[تعلیم]] داده‌ای چیزی نمی‌دانیم تو خود [[دانا]] و حکیمی»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۳۲.</ref>.
اگر ما در این زمینه سؤالی کردیم از ناآگاهیمان بود، ما این مطلب را نخوانده بودیم، و از این [[استعداد]] و [[قدرت]] شگرف [[آدم]] که امتیاز بزرگ او بر ما است بی‌خبر بودیم، حقاً که او شایستۀ [[خلافت]] تو است و [[زمین]] و [[جهان هستی]] بی‌وجود او کمبودی داشت.
در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان [[اسماء]] موجودات و [[اسرار]] آنها را شرح دهد. «[[خداوند]] فرمود ای آدم فرشتگان را از اسامی و اسرار این موجودات با خبر کن هنگامی که آدم آنها را از این اسامی [[آگاه]] ساخت خداوند فرمود آیا به شما نگفتم که من از [[غیب]] [[آسمان‌ها]] و زمین آگاهم، و آنچه را که شما آشکار یا پنهان می‌کنید می‌دانم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}} «فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>. در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و [[دانش]] فراوان این [[انسان]] سر [[تسلیم]] فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق [[خلافت زمین]] تنها او است!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۱۹.</ref>
==آدم در [[بهشت]]==
[[قرآن]] در ادامه داستان گذشته پیرامون [[مقام]] و [[عظمت]] [[انسان]] به فصل دیگری از آن پرداخته، چنین می‌گوید: «بخاطر بیاور هنگامی را که به [[فرشتگان]] گفتیم برای [[آدم]] [[سجده]] و [[خضوع]] کنید آنها همگی سجده کردند جز [[ابلیس]] که سرباز زد و [[تکبر]] ورزید»<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>.
آری او [[استکبار]] کرد «و بخاطر همین استکبار و [[نافرمانی]] از [[کافران]] شد»<ref>{{متن قرآن|وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>.
این [[فرمان الهی]] سند زنده و [[گواه]] روشنی بر [[شرافت انسان]] و [[عظمت مقام]] او است که پس از تکمیل خلقتش، تمام فرشتگان [[مأمور]] می‌شوند در برابر این [[آفرینش]] بزرگ سر [[تعظیم]] فرود آورند، به [[راستی]] کسی که لایق [[مقام خلافت الهی]] و [[نمایندگی]] او در [[زمین]] است و [[استعداد]] آن همه [[تکامل]] و پرورش [[فرزندان]] بلند مقامی همچون [[پیامبران]] به خصوص [[پیامبر اسلام]] و جانشینانش دارد [[شایسته]] هر نوع احترامی است.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۶

مقدمه

خواست خداوند چنین بود که در روی زمین موجودی بیافریند که نمایندۀ او باشد، صفاتش پرتوی از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان، خواست او این بود که تمامی زمین و نعمت‌هایش را در اختیار چنین انسانی بگذارد نیروها، گنج‌ها، معادن و همه امکاناتش را. چنین موجودی می‌بایست سهم وافری از عقل و شعور و ادراک، و استعداد ویژه داشته باشد که بتواند رهبری و پیشوائی موجودات زمینی را بر عهده گیرد. قرآن در این زمینه می‌گوید: «بخاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد»[۱]. خدا می‌خواست موجودی بیافریند که گل سرسبد عالم هستی باشد و شایستۀ مقام خلافت الهی و نماینده «الله» در زمین گردد. در حدیثی از امام صادق(ع) به همین معنی اشاره شده است که فرشتگان بعد از آگاهی از مقام آدم دانستند که او و فرزندانش سزاوارترند که خلفای الهی در زمین و حجت‌های او بر خلق بوده باشند.[۲]

سؤال فرشتگان

فرشتگان به عنوان سؤال برای درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض «گفتند آیا در زمین کسی را قرار می‌دهی که فساد کند و خون‌ها بریزد؟! در حالی که ما تو را عبادت می‌کنیم تسبیح و حمدت بجا می‌آوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست پاک می‌شمریم»[۳]. ولی خداوند در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: «فرمود من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید»![۴] فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پی برده بودند که این انسان فردی سر براه نیست، فساد می‌کند، خون می‌ریزد، خرابی به بار می‌آورد. اما از کجا دانستند؟! گاه گفته می‌شود خداوند قبلاً آینده انسان را به‌طور اجمال برای آنها بیان فرموده بود، در حالی که بعضی احتمال داده‌اند ملائکه خودشان این مطلب را از کلمۀ (در روی زمین) در یافته بودند؛ زیرا می‌دانستند انسان از خاک آفریده می‌شود و ماده بخاطر محدودیتی که دارد طبعاً مرکز نزاع و تزاحم است، چه این که جهان محدود مادی، طبع زیاده طلب انسان‌ها را نمی‌تواند اشباع کند، حتی اگر همۀ دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود، این وضع مخصوصاً در صورتی که توأم با احساس مسئولیت کافی نباشد سبب فساد و خونریزی می‌شود. بعضی دیگر معتقدند پیشگوئی فرشتگان بخاطر آن بوده که آدم، نخستین مخلوق روی زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند پروندۀ سوء پیشینه آنها سبب بدگمانی فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!.

آنها فکر می‌کردند اگر هدف عبودیت و بندگی است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت! بی‌خبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواست‌های گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگی این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه می‌کند تفاوت فراوانی دارد، اطاعت و فرمانبرداری این موجود طوفان زده کجا، و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبکبار کجا؟! آنها چه می‌دانستند که از نسل این آدم پیامبرانی همچون محمد و ابراهیم و نوح و موسی و عیسی(ع) و امامانی همچون ائمه اهل‌بیت(ع) و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانی که همۀ هستی خود را عاشقانه در راه خدا می‌دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادی که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سال‌ها عبادت فرشتگان است! قابل توجه این که فرشتگان روی سه مسأله درباره صفات خودشان تکیه کردند، تسبیح و حمد و تقدیس، در حقیقت آنها می‌خواستند بگویند اگر هدف اطاعت و بندگی است ما سر بر فرمانیم، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم، و اگر پاک‌سازی خویشتن یا صفحه روی زمین است ما چنین می‌کنیم، در حالی که انسان مادی هم خود فاسد است و هم صفحه زمین را پر از فساد می‌کند. ولی برای اینکه حقایق به‌طور تفصیل بر فرشتگان روشن شود خداوند اقدام به آزمایش آنها نمود، تا خودشان اعتراف کنند که میان آنها و آدم «تفاوت از زمین تا آسمان است»![۵]

فرشتگان در بوتۀ آزمایش

آدم به لطف پروردگار دارای استعداد فوق‌العاده‌ای برای درک حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفتۀ قرآن «به آدم همۀ اسماء (حقایق و اسرار عالم هستی) را تعلیم داد»[۶].[۷]

«سپس خداوند به فرشتگان فرمود اگر راست می‌گوئید اسماء اشیاء و موجوداتی را که مشاهده می‌کنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید»[۸]. ولی فرشتگان که دارای چنان احاطه علمی نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند لذا در پاسخ «گفتند خداوندا منزهی تو، جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای چیزی نمی‌دانیم تو خود دانا و حکیمی»[۹]. اگر ما در این زمینه سؤالی کردیم از ناآگاهیمان بود، ما این مطلب را نخوانده بودیم، و از این استعداد و قدرت شگرف آدم که امتیاز بزرگ او بر ما است بی‌خبر بودیم، حقاً که او شایستۀ خلافت تو است و زمین و جهان هستی بی‌وجود او کمبودی داشت. در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد. «خداوند فرمود ای آدم فرشتگان را از اسامی و اسرار این موجودات با خبر کن هنگامی که آدم آنها را از این اسامی آگاه ساخت خداوند فرمود آیا به شما نگفتم که من از غیب آسمان‌ها و زمین آگاهم، و آنچه را که شما آشکار یا پنهان می‌کنید می‌دانم»[۱۰]. در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و دانش فراوان این انسان سر تسلیم فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق خلافت زمین تنها او است![۱۱]

آدم در بهشت

قرآن در ادامه داستان گذشته پیرامون مقام و عظمت انسان به فصل دیگری از آن پرداخته، چنین می‌گوید: «بخاطر بیاور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید»[۱۲]. آری او استکبار کرد «و بخاطر همین استکبار و نافرمانی از کافران شد»[۱۳]. این فرمان الهی سند زنده و گواه روشنی بر شرافت انسان و عظمت مقام او است که پس از تکمیل خلقتش، تمام فرشتگان مأمور می‌شوند در برابر این آفرینش بزرگ سر تعظیم فرود آورند، به راستی کسی که لایق مقام خلافت الهی و نمایندگی او در زمین است و استعداد آن همه تکامل و پرورش فرزندان بلند مقامی همچون پیامبران به خصوص پیامبر اسلام و جانشینانش دارد شایسته هر نوع احترامی است.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۱۷.
  3. قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ «گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  4. قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ «فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۱۸.
  6. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
  7. گرچه در تفسیر «علم اسماء» بیانات گوناگونی هست، ولی مسلم است که منظور تعلیم کلمات و نام‌های بدون معنا به آدم نبوده؛ چراکه این افتخاری محسوب نمی‌شده است، بلکه منظور دادن معانی این اسماء و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است. البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود. در حدیثی که از امام صادق(ع) پیرامون این آیه سؤال کردند، فرمود: «منظور زمین‌ها، کوه‌ها، دره‌ها و بستر رودخانه‌ها (و خلاصه تمامی موجودات) می‌باشد، سپس امام(ع) به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند فرمود حتی این فرش هم از اموری بوده که خدا به آدم تعلیم داد! بنابراین علم اسماء چیزی شبیه«علم لغات» نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خوان آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی و معنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد. همچنین استعداد نام‌گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام‌گذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد، و این خود نعمتی است بزرگ، ما هنگامی به اهمیت این موضوع پی می‌بریم که می‌بینیم بشر امروز هر چه دارد به وسیله کتاب و نوشتن است و همۀ ذخائر علمی گذشتگان در نوشته‌های او جمع است، و این خود بخاطر نام‌گذاری اشیاء و خواص آنها است، و گرنه هیچگاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیندگان منتقل شود.
  8. ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
  9. قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۳۲.
  10. قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ «فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۱۹.
  12. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد» سوره بقره، آیه ۳۴.
  13. وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ «و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۲۰.