اصحاب سبت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
این واژه بهصورت صریح تنها یک بار در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref> به کار رفته است؛ ولی در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده و آن را پندی برای هم روزگاران و آیندگان آن (رویداد) و اندرزی برای پرهیزگاران کردیم» سوره بقره، آیه ۶۵-۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی می» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.</ref> داستان این [[قوم]] و سرانجام آنان بیان گردیده است. | این واژه بهصورت صریح تنها یک بار در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref> به کار رفته است؛ ولی در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده و آن را پندی برای هم روزگاران و آیندگان آن (رویداد) و اندرزی برای پرهیزگاران کردیم» سوره بقره، آیه ۶۵-۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی می» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.</ref> داستان این [[قوم]] و سرانجام آنان بیان گردیده است. | ||
واژه {{متن قرآن|السَّبْتِ}} که در [[زبان عبری]] "شبات" خوانده میشود به معنای استراحت کردن، پایان کار، [[مرگ]] و یکی از [[روزهای هفته]]، میآید.<ref>لسانالعرب، ج ۶، ص ۱۴۱؛ الصحاح، ج ۱، ص ۲۵۰؛ اساس البلاغه، ص ۲۰۰، «سبت».</ref> وجه نامگذاری این [[روز]] به "سبت" در نزد [[یهود]]، پایان یافتن [[خلقت]] [[آسمان]]ها و [[زمین]] و موجودات دیگر در آن [[زمان]] یا تعطیلی کار در آن روز و استراحت یهود و پرداختن به [[عبادت]] [[خداوند]] است.<ref> کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲ ـ ۴؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶، «سبت»؛ التبیان، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref> "[[اصحاب سبت]]" ازقومبنیاسرائیل بودند: {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref> و در شهری ساحلی بهنام "اَیله"<ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۲۲۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> میان "[[مصر]]" و "[[مدین]]" یا "مدین" یا "طبریه" یا "مقنا" (که بین "مدین" و "عینونا" قرار داشته) [[زندگی]] میکردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۰؛المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.</ref> این قوم در عصر [[پیامبری]] [[حضرت داوود]] {{ع}} بوده <ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹.</ref> و شمار آنان را ۰۰۰ / ۷۰ یا ۰۰۰ / ۱۲ نفر گفتهاند.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۶.</ref> گروهی از [[مورخان]] و [[مفسران]] نیز آنها را بخشی از [[قوم ثمود]] پنداشتهاند که بر اثر همجواری با [[بنیاسرائیل]] به [[دیانت]] یهود گرویدهاند.<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.</ref> خداوند یهود را به امساک [خودداری از کار] و [[تعظیم]] [[روز جمعه]] [[فرمان]] داد؛<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۷.</ref> اما آنان در این [[فرمان الهی]] [[اختلاف]] کرده، با این [[باور]] که [[روز]] [[شنبه]] به سبب پایان یافتن [[آفرینش]] [[آسمانها]] و [[زمین]] در آن روز بزرگترین روزهاست،<ref>کتاب مقدس، خروج۳۱: ۱۲ ـ ۱۸؛ تثنیه۵: ۱۲ـ۱۶.</ref> از [[پذیرفتن]] روزی جز شنبه سرباز زده، [[فرمان خداوند]] را نادیده گرفتند، از اینرو [[خداوند]] نیز کار را بر آنها سخت گرفت و کار کردن در آن روز از جمله [[صید]] ماهی که با توجه به ساحلی بودن محل سکونتشان از کارهای رایج و مهم آن [[قوم]] بود، بر آنها [[حرام]] گشت:<ref> تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.</ref> [[یهودیان]] تا مدتی بر این [[فرمان]] پایبند بوده، در روزهای شنبه با تعطیل کردن کار به [[عبادت]] و استراحت میپرداختند؛ ولی ماهیان چون روزهای شنبه خود را در [[امان]] میدیدند بهصورت انبوه در کنارههای دریا و روی آب نمایان میشدند، بهگونهای که سطح آب دیده نمیشد: {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref>؛ ولی در روزهای دیگر به زیر آب رفته و جز شمار اندکی بر روی آب نمیآمدند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ}} آنان مدتی این وضع را [[تحمل]] کرده، مانند گذشتگان و پدرانشان از صید ماهی در روز شنبه [[پرهیز]] میکردند؛ ولی پس از آن نتوانستند بر [[تمایلات نفسانی]] خود چیره شوند و چون از یک سو نمیخواستند از [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] کرده، گرفتار [[کیفر]] شوند و از سوی دیگر حاضر نبودند از خیل ماهیان روز شنبه بیبهره باشند به حیلهای دست زدند که ظاهر آن [[فرمانبری]] و باطنش [[نافرمانی]] بود. آنان در کنار دریا حوضچههایی حفر کرده و از طرف دریا جویهایی را به این حوضچهها کشیدند. روز شنبه هنگامی که آب دریا بالا میآمد به وسیله این جویها ماهیان زیادی به سوی حوضچهها [[هدایت]] میشدند و هنگامی که آب دریا پایین میآمد در آن حوضچهها گرفتار میشدند و در [[روز]] یک [[شنبه]] آنها را صید میکردند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۶.</ref> برخی نیز گفتهاند: آنها در شب شنبه تورهای ماهیگیری را میگستراندند و چون روز شنبه ماهیان زیادی در تورها جمع میشد روز یک شنبه تورها را جمعآوری میکردند و از این [[راه]] [[اموال]] فراوانی بهدست میآوردند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹؛ نمونه، ج ۶، ص ۴۲۳.</ref> در آغاز، این کار با [[ترس]] و پنهانی صورت میگرفت؛ ولی به تدریج در میان آنان گسترش یافت و صورتی آشکار به خود گرفت؛ اما در برابر این گروه که با [[حیله]] به صید ماهی میپرداختند دو گروه دیگر وجود داشتند: گروهی که نه به صید ماهی میپرداختند و نه صیادان را از این کار [[نهی]] میکردند و [[موعظه]] آنها را بیفایده دانسته، میگفتند: آنان را به حال خود واگذارید تا نابود، یا به [[عذاب الهی]] گرفتار شوند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref> گروه دیگر کسانی بودند که به فرمانهای پیامبرشان پایبند بوده و به [[امید]] اینکه [[گناهکاران]] به سخنانشان گوش فرا داده از این عمل دست بکشند به [[هدایت]] [[گمراهان]] پرداخته و آنان را از این کار باز میداشتند. این گروه که به گفته برخی حدود ۰۰۰ / ۱۰ نفر <ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۶.</ref> بودند هنگامی که دیدند سخنانشان در گناهکاران اثری ندارد از آنان جدا شدند.<ref> تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۲۱؛ فی ظلالالقرآن، ج ۳، ص ۱۳۸۵؛ روضالجنان، ج ۱، ص ۳۲۳.</ref> به تصریح [[قرآن]]، گروهی که در برابر این منکر ساکت نشده و نهی از منکر نمودند، [[نجات]] یافته، گرفتار [[عذاب]] نشدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref>؛ اما درباره گروه دوم که [[نهی از منکر]] را ترک کردند برخی از [[مفسران]] گفتهاند که آنها نیز [[نجات]] یافتند، زیرا [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> آنان را دربرنمیگیرد، چون آنها میدانستند سخنانشان در [[گناهکاران]] اثری ندارد.<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۱۷۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.</ref> برخی دیگر میگویند: آنان دچار [[عذاب]] شده، بهصورت مورچه [[مسخ]] شدند <ref> کنزالدقائق، ج ۵، ص ۲۲۳؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۴؛ سعدالسعود، ص ۲۲۰.</ref> و آیه {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> شامل آنها نیز میشود، زیرا [[خداوند]] فقط [[نهی]] کنندگان از منکر را از نجات یافتگان خوانده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> گروهی از مفسران نیز درباره آنان [[سکوت]] کرده، سرانجام آنان را نامعلوم دانستهاند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص ۱۷۵.</ref> امّا گروهی که ماهی صید میکردند بهصورت [[میمون]] مسخ شدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.</ref> آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref> نیز تجاوزکاری [[اصحاب سبت]] و مسخ شدن آنان به میمون را گزارش میکند. و طبق برخی [[روایات]] و گفته مفسران و [[مورخان]] بعد از سه <ref>التبیان، ج۱، ص ۲۹۰؛ روضالجنان، ج۱، ص ۳۲۴؛ تفسیر صدرالمتألهین ج ۳، ص ۴۶۸.</ref> یا ۷ <ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۸.</ref> [[روز]] باد و [[باران]] شدیدی همه آنان را به درون دریا ریخت و هیچ فردی از آنان بر روی خشکی نماند؛<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص ۲۶۴.</ref> همچنین بنابر نظر بیشتر مفسران از آیه {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref> برمیآید که قومی که بر اثر [[نافرمانی]] از [[دستور خدا]] مورد [[لعن]] [[حضرت داوود]] قرار گرفتند همان [[اهل]] "اَیله" بودند و به سبب [[بیاعتنایی]] به [[حرمت]] صید ماهی در [[روز]] [[شنبه]] حضرت داوود آنان را [[نفرین]] کرد و گفت: «خدایا آنها را [[لباس]] [[لعنت]] و [[عذاب]] بپوشان» و [[خداوند]] آنها را بهصورت [[میمون]] [[مسخ]] کرد.<ref> المیزان، ج ۶، ص ۸۲.</ref> از دیگر آیاتی که [[مفسران]] آن را درباره [[گناه]] [[اصحاب سبت]] دانستهاند [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو آیا میخواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.</ref> است که ضمیر «مِنهُم» در آن به اصحاب سبت باز میگردد. بر اثر گناهی که مرتکب شده بودند خداوند [[جوانان]] آنها را به میمون و پیرانشان را به خوک مسخ کرد.<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند: کسانیکه به میمون مسخ شدند اصحاب سبت و کسانی که به خوک مسخ شدند کافرانی بودند که پس از [[معجزه]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و [[نزول]] مائده آسمانی همچنان بر [[کفر]] خود [[اصرار]] ورزیدند.<ref> کشفالاسرار، ج ۳، ص ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳.</ref>شایان ذکر است که {{متن قرآن|قِرَدَةَ}} در [[قرآن]] فقط در سه آیه پیش گفته آمده و همه موارد مربوط به داستان اصحاب سبت است.<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، | واژه {{متن قرآن|السَّبْتِ}} که در [[زبان عبری]] "شبات" خوانده میشود به معنای استراحت کردن، پایان کار، [[مرگ]] و یکی از [[روزهای هفته]]، میآید.<ref>لسانالعرب، ج ۶، ص ۱۴۱؛ الصحاح، ج ۱، ص ۲۵۰؛ اساس البلاغه، ص ۲۰۰، «سبت».</ref> وجه نامگذاری این [[روز]] به "سبت" در نزد [[یهود]]، پایان یافتن [[خلقت]] [[آسمان]]ها و [[زمین]] و موجودات دیگر در آن [[زمان]] یا تعطیلی کار در آن روز و استراحت یهود و پرداختن به [[عبادت]] [[خداوند]] است.<ref> کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲ ـ ۴؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶، «سبت»؛ التبیان، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref> "[[اصحاب سبت]]" ازقومبنیاسرائیل بودند: {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref> و در شهری ساحلی بهنام "اَیله"<ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۲۲۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> میان "[[مصر]]" و "[[مدین]]" یا "مدین" یا "طبریه" یا "مقنا" (که بین "مدین" و "عینونا" قرار داشته) [[زندگی]] میکردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۰؛المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.</ref> این قوم در عصر [[پیامبری]] [[حضرت داوود]] {{ع}} بوده <ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹.</ref> و شمار آنان را ۰۰۰ / ۷۰ یا ۰۰۰ / ۱۲ نفر گفتهاند.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۶.</ref> گروهی از [[مورخان]] و [[مفسران]] نیز آنها را بخشی از [[قوم ثمود]] پنداشتهاند که بر اثر همجواری با [[بنیاسرائیل]] به [[دیانت]] یهود گرویدهاند.<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.</ref> خداوند یهود را به امساک [خودداری از کار] و [[تعظیم]] [[روز جمعه]] [[فرمان]] داد؛<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۷.</ref> اما آنان در این [[فرمان الهی]] [[اختلاف]] کرده، با این [[باور]] که [[روز]] [[شنبه]] به سبب پایان یافتن [[آفرینش]] [[آسمانها]] و [[زمین]] در آن روز بزرگترین روزهاست،<ref>کتاب مقدس، خروج۳۱: ۱۲ ـ ۱۸؛ تثنیه۵: ۱۲ـ۱۶.</ref> از [[پذیرفتن]] روزی جز شنبه سرباز زده، [[فرمان خداوند]] را نادیده گرفتند، از اینرو [[خداوند]] نیز کار را بر آنها سخت گرفت و کار کردن در آن روز از جمله [[صید]] ماهی که با توجه به ساحلی بودن محل سکونتشان از کارهای رایج و مهم آن [[قوم]] بود، بر آنها [[حرام]] گشت:<ref> تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۰.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.</ref> [[یهودیان]] تا مدتی بر این [[فرمان]] پایبند بوده، در روزهای شنبه با تعطیل کردن کار به [[عبادت]] و استراحت میپرداختند؛ ولی ماهیان چون روزهای شنبه خود را در [[امان]] میدیدند بهصورت انبوه در کنارههای دریا و روی آب نمایان میشدند، بهگونهای که سطح آب دیده نمیشد: {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref>؛ ولی در روزهای دیگر به زیر آب رفته و جز شمار اندکی بر روی آب نمیآمدند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ}} آنان مدتی این وضع را [[تحمل]] کرده، مانند گذشتگان و پدرانشان از صید ماهی در روز شنبه [[پرهیز]] میکردند؛ ولی پس از آن نتوانستند بر [[تمایلات نفسانی]] خود چیره شوند و چون از یک سو نمیخواستند از [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] کرده، گرفتار [[کیفر]] شوند و از سوی دیگر حاضر نبودند از خیل ماهیان روز شنبه بیبهره باشند به حیلهای دست زدند که ظاهر آن [[فرمانبری]] و باطنش [[نافرمانی]] بود. آنان در کنار دریا حوضچههایی حفر کرده و از طرف دریا جویهایی را به این حوضچهها کشیدند. روز شنبه هنگامی که آب دریا بالا میآمد به وسیله این جویها ماهیان زیادی به سوی حوضچهها [[هدایت]] میشدند و هنگامی که آب دریا پایین میآمد در آن حوضچهها گرفتار میشدند و در [[روز]] یک [[شنبه]] آنها را صید میکردند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۶.</ref> برخی نیز گفتهاند: آنها در شب شنبه تورهای ماهیگیری را میگستراندند و چون روز شنبه ماهیان زیادی در تورها جمع میشد روز یک شنبه تورها را جمعآوری میکردند و از این [[راه]] [[اموال]] فراوانی بهدست میآوردند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹؛ نمونه، ج ۶، ص ۴۲۳.</ref> در آغاز، این کار با [[ترس]] و پنهانی صورت میگرفت؛ ولی به تدریج در میان آنان گسترش یافت و صورتی آشکار به خود گرفت؛ اما در برابر این گروه که با [[حیله]] به صید ماهی میپرداختند دو گروه دیگر وجود داشتند: گروهی که نه به صید ماهی میپرداختند و نه صیادان را از این کار [[نهی]] میکردند و [[موعظه]] آنها را بیفایده دانسته، میگفتند: آنان را به حال خود واگذارید تا نابود، یا به [[عذاب الهی]] گرفتار شوند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref> گروه دیگر کسانی بودند که به فرمانهای پیامبرشان پایبند بوده و به [[امید]] اینکه [[گناهکاران]] به سخنانشان گوش فرا داده از این عمل دست بکشند به [[هدایت]] [[گمراهان]] پرداخته و آنان را از این کار باز میداشتند. این گروه که به گفته برخی حدود ۰۰۰ / ۱۰ نفر <ref>بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۶.</ref> بودند هنگامی که دیدند سخنانشان در گناهکاران اثری ندارد از آنان جدا شدند.<ref> تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۲۱؛ فی ظلالالقرآن، ج ۳، ص ۱۳۸۵؛ روضالجنان، ج ۱، ص ۳۲۳.</ref> به تصریح [[قرآن]]، گروهی که در برابر این منکر ساکت نشده و نهی از منکر نمودند، [[نجات]] یافته، گرفتار [[عذاب]] نشدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref>؛ اما درباره گروه دوم که [[نهی از منکر]] را ترک کردند برخی از [[مفسران]] گفتهاند که آنها نیز [[نجات]] یافتند، زیرا [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> آنان را دربرنمیگیرد، چون آنها میدانستند سخنانشان در [[گناهکاران]] اثری ندارد.<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۱۷۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.</ref> برخی دیگر میگویند: آنان دچار [[عذاب]] شده، بهصورت مورچه [[مسخ]] شدند <ref> کنزالدقائق، ج ۵، ص ۲۲۳؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۴؛ سعدالسعود، ص ۲۲۰.</ref> و آیه {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> شامل آنها نیز میشود، زیرا [[خداوند]] فقط [[نهی]] کنندگان از منکر را از نجات یافتگان خوانده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> گروهی از مفسران نیز درباره آنان [[سکوت]] کرده، سرانجام آنان را نامعلوم دانستهاند.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص ۱۷۵.</ref> امّا گروهی که ماهی صید میکردند بهصورت [[میمون]] مسخ شدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.</ref> آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref> نیز تجاوزکاری [[اصحاب سبت]] و مسخ شدن آنان به میمون را گزارش میکند. و طبق برخی [[روایات]] و گفته مفسران و [[مورخان]] بعد از سه <ref>التبیان، ج۱، ص ۲۹۰؛ روضالجنان، ج۱، ص ۳۲۴؛ تفسیر صدرالمتألهین ج ۳، ص ۴۶۸.</ref> یا ۷ <ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۸.</ref> [[روز]] باد و [[باران]] شدیدی همه آنان را به درون دریا ریخت و هیچ فردی از آنان بر روی خشکی نماند؛<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص ۲۶۴.</ref> همچنین بنابر نظر بیشتر مفسران از آیه {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.</ref> برمیآید که قومی که بر اثر [[نافرمانی]] از [[دستور خدا]] مورد [[لعن]] [[حضرت داوود]] قرار گرفتند همان [[اهل]] "اَیله" بودند و به سبب [[بیاعتنایی]] به [[حرمت]] صید ماهی در [[روز]] [[شنبه]] حضرت داوود آنان را [[نفرین]] کرد و گفت: «خدایا آنها را [[لباس]] [[لعنت]] و [[عذاب]] بپوشان» و [[خداوند]] آنها را بهصورت [[میمون]] [[مسخ]] کرد.<ref> المیزان، ج ۶، ص ۸۲.</ref> از دیگر آیاتی که [[مفسران]] آن را درباره [[گناه]] [[اصحاب سبت]] دانستهاند [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو آیا میخواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.</ref> است که ضمیر «مِنهُم» در آن به اصحاب سبت باز میگردد. بر اثر گناهی که مرتکب شده بودند خداوند [[جوانان]] آنها را به میمون و پیرانشان را به خوک مسخ کرد.<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند: کسانیکه به میمون مسخ شدند اصحاب سبت و کسانی که به خوک مسخ شدند کافرانی بودند که پس از [[معجزه]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و [[نزول]] مائده آسمانی همچنان بر [[کفر]] خود [[اصرار]] ورزیدند.<ref> کشفالاسرار، ج ۳، ص ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳.</ref>شایان ذکر است که {{متن قرآن|قِرَدَةَ}} در [[قرآن]] فقط در سه آیه پیش گفته آمده و همه موارد مربوط به داستان اصحاب سبت است.<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 408-411.</ref> | ||
== کیفیت مسخ اصحاب سبت == | == کیفیت مسخ اصحاب سبت == | ||
مفسران درباره کیفیت مسخ [[اختلاف]] نظر دارند؛ بیشتر آنان در ذیل یکی از آیاتی که درباره اصحاب سبت آمده تصریح دارند که مسخ آنها [[جسمانی]] بوده <ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.</ref> و آنان بهصورت میمون و خوک درآمدند، بهگونهای که [[مردم]] نیز آنان را با این [[هیئت]] [[مشاهده]] کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ سعد السعود، ص ۲۱۹.</ref> حتی برخی از مفسران گفتهاند: مردان آنها بهصورت میمونهای نرینه و زنانشان به میمونهای مادینه [[مسخ]] شدند.<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.</ref> [[صدرالمتألهین]] نیز با [[بیان استدلالی]]، بر این [[باور]] است که مسخ این [[قوم]] میتواند [[جسمانی]] باشد و دلیلی بر استحاله آن نیست.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.</ref> در برابر قول اول، گروهی با استناد به اینکه مسخ جسمانی مستلزم بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه است گفتهاند: مسخ نمیتواند جسمانی باشد، بلکه قلوبشان مسخ شد.<ref> جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۴۷۲؛ البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref> [[علامه طباطبایی]] ضمن پذیرش استحاله بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه، مسخ را از مصادیق آن ندانسته و قول اول را میپذیرد.<ref> المیزان، ج ۱، ص ۲۰۶.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، | مفسران درباره کیفیت مسخ [[اختلاف]] نظر دارند؛ بیشتر آنان در ذیل یکی از آیاتی که درباره اصحاب سبت آمده تصریح دارند که مسخ آنها [[جسمانی]] بوده <ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.</ref> و آنان بهصورت میمون و خوک درآمدند، بهگونهای که [[مردم]] نیز آنان را با این [[هیئت]] [[مشاهده]] کردند.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ سعد السعود، ص ۲۱۹.</ref> حتی برخی از مفسران گفتهاند: مردان آنها بهصورت میمونهای نرینه و زنانشان به میمونهای مادینه [[مسخ]] شدند.<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.</ref> [[صدرالمتألهین]] نیز با [[بیان استدلالی]]، بر این [[باور]] است که مسخ این [[قوم]] میتواند [[جسمانی]] باشد و دلیلی بر استحاله آن نیست.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.</ref> در برابر قول اول، گروهی با استناد به اینکه مسخ جسمانی مستلزم بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه است گفتهاند: مسخ نمیتواند جسمانی باشد، بلکه قلوبشان مسخ شد.<ref> جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۴۷۲؛ البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref> [[علامه طباطبایی]] ضمن پذیرش استحاله بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه، مسخ را از مصادیق آن ندانسته و قول اول را میپذیرد.<ref> المیزان، ج ۱، ص ۲۰۶.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 411-412.</ref> | ||
== عبرتهای داستان [[اصحاب سبت]] == | == عبرتهای داستان [[اصحاب سبت]] == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
# [[اندرز]] و هشداری است به یهودیان زمانِ [[حضرت رسول]] {{صل}} که ممکن است شما هم بر اثر [[تمرد]] از فرمانهای [[خدا]] گرفتار چنین عذابی شوید. برخی نیز آن را برای اندرز و [[پند]] [[اقوام]] دیگر دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> گروهی از مفسران نیز منظور از [[متقین]] در آیه {{متن قرآن|وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}} را [[امت]] حضرت محمد {{صل}} دانستهاند؛<ref>تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۱؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref> همچنین از آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref> بر میآید که داستان این قوم در [[کتب مقدس]] پیشین نیز بیان شده است، زیرا مخاطب {{متن قرآن|عَلِمْتُمُ}} یهودیان هستند. در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref> نیز [[اهلکتاب]] را از دچار شدن به [[عذاب]] [[اصحاب سبت]] برحذر داشته و آنها را نیز به اینگونه عذابها [[تهدید]] میکند. از این [[آیه]] نیز چنین برمیآید که [[اهل کتاب]] نیز از [[گناه]] و عذاب این [[قوم]] [[آگاهی]] داشتهاند که [[خداوند]] به آنها [[یادآوری]] میکند. | # [[اندرز]] و هشداری است به یهودیان زمانِ [[حضرت رسول]] {{صل}} که ممکن است شما هم بر اثر [[تمرد]] از فرمانهای [[خدا]] گرفتار چنین عذابی شوید. برخی نیز آن را برای اندرز و [[پند]] [[اقوام]] دیگر دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> گروهی از مفسران نیز منظور از [[متقین]] در آیه {{متن قرآن|وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}} را [[امت]] حضرت محمد {{صل}} دانستهاند؛<ref>تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۱؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref> همچنین از آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.</ref> بر میآید که داستان این قوم در [[کتب مقدس]] پیشین نیز بیان شده است، زیرا مخاطب {{متن قرآن|عَلِمْتُمُ}} یهودیان هستند. در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref> نیز [[اهلکتاب]] را از دچار شدن به [[عذاب]] [[اصحاب سبت]] برحذر داشته و آنها را نیز به اینگونه عذابها [[تهدید]] میکند. از این [[آیه]] نیز چنین برمیآید که [[اهل کتاب]] نیز از [[گناه]] و عذاب این [[قوم]] [[آگاهی]] داشتهاند که [[خداوند]] به آنها [[یادآوری]] میکند. | ||
درس دیگرِ این داستان اهمیت "[[نهی از منکر]]" و [[سکوت]] نکردن در برابر پلیدیهاست، زیرا کسانی که در برابر گناه صیادان سکوت نکردند از عذاب [[نجات]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> و نیز برخی [[مفسران]] از این داستان استفاده کردهاند که [[امید]] نداشتن به تأثیر [[نهی]] ازمنکر مجوّز ترک این [[واجب]] نمیشود،<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ التبیان، ج ۵، ص ۱۳.</ref> زیرا نهی کنندگان از منکر، در پاسخ کسانی که این عمل را بیفایده میدانستند و میگفتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref> گفتند: نهی از منکر ما برای این است که در برابر [[خدا]] عذری داشته باشیم یا اینکه شاید هم نهی ما اثر کرده، آنها از این عمل دست بکشند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref><ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۱۲۴ـ۱۳۱؛ تفسیرقرطبی، ج ۷، ص ۱۹۵.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، | درس دیگرِ این داستان اهمیت "[[نهی از منکر]]" و [[سکوت]] نکردن در برابر پلیدیهاست، زیرا کسانی که در برابر گناه صیادان سکوت نکردند از عذاب [[نجات]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> و نیز برخی [[مفسران]] از این داستان استفاده کردهاند که [[امید]] نداشتن به تأثیر [[نهی]] ازمنکر مجوّز ترک این [[واجب]] نمیشود،<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ التبیان، ج ۵، ص ۱۳.</ref> زیرا نهی کنندگان از منکر، در پاسخ کسانی که این عمل را بیفایده میدانستند و میگفتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref> گفتند: نهی از منکر ما برای این است که در برابر [[خدا]] عذری داشته باشیم یا اینکه شاید هم نهی ما اثر کرده، آنها از این عمل دست بکشند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref><ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۱۲۴ـ۱۳۱؛ تفسیرقرطبی، ج ۷، ص ۱۹۵.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[اصحاب سبت (مقاله)|مقاله «اصحاب سبت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 412.</ref> | ||
==اصحاب السبت در دانشنامه معاصر قرآن کریم== | ==اصحاب السبت در دانشنامه معاصر قرآن کریم== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲
واژهشناسی لغوی
این واژه بهصورت صریح تنها یک بار در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴾[۱] به کار رفته است؛ ولی در آیات ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲]؛ ﴿وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا﴾[۳]؛ ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[۴]؛ ﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۵] و ﴿إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۶] داستان این قوم و سرانجام آنان بیان گردیده است.
واژه ﴿السَّبْتِ﴾ که در زبان عبری "شبات" خوانده میشود به معنای استراحت کردن، پایان کار، مرگ و یکی از روزهای هفته، میآید.[۷] وجه نامگذاری این روز به "سبت" در نزد یهود، پایان یافتن خلقت آسمانها و زمین و موجودات دیگر در آن زمان یا تعطیلی کار در آن روز و استراحت یهود و پرداختن به عبادت خداوند است.[۸] "اصحاب سبت" ازقومبنیاسرائیل بودند: ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[۹] و در شهری ساحلی بهنام "اَیله"[۱۰] میان "مصر" و "مدین" یا "مدین" یا "طبریه" یا "مقنا" (که بین "مدین" و "عینونا" قرار داشته) زندگی میکردهاند.[۱۱] این قوم در عصر پیامبری حضرت داوود (ع) بوده [۱۲] و شمار آنان را ۰۰۰ / ۷۰ یا ۰۰۰ / ۱۲ نفر گفتهاند.[۱۳] گروهی از مورخان و مفسران نیز آنها را بخشی از قوم ثمود پنداشتهاند که بر اثر همجواری با بنیاسرائیل به دیانت یهود گرویدهاند.[۱۴] خداوند یهود را به امساک [خودداری از کار] و تعظیم روز جمعه فرمان داد؛[۱۵] اما آنان در این فرمان الهی اختلاف کرده، با این باور که روز شنبه به سبب پایان یافتن آفرینش آسمانها و زمین در آن روز بزرگترین روزهاست،[۱۶] از پذیرفتن روزی جز شنبه سرباز زده، فرمان خداوند را نادیده گرفتند، از اینرو خداوند نیز کار را بر آنها سخت گرفت و کار کردن در آن روز از جمله صید ماهی که با توجه به ساحلی بودن محل سکونتشان از کارهای رایج و مهم آن قوم بود، بر آنها حرام گشت:[۱۷] ﴿إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۱۸] یهودیان تا مدتی بر این فرمان پایبند بوده، در روزهای شنبه با تعطیل کردن کار به عبادت و استراحت میپرداختند؛ ولی ماهیان چون روزهای شنبه خود را در امان میدیدند بهصورت انبوه در کنارههای دریا و روی آب نمایان میشدند، بهگونهای که سطح آب دیده نمیشد: ﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۱۹]؛ ولی در روزهای دیگر به زیر آب رفته و جز شمار اندکی بر روی آب نمیآمدند: ﴿وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ﴾ آنان مدتی این وضع را تحمل کرده، مانند گذشتگان و پدرانشان از صید ماهی در روز شنبه پرهیز میکردند؛ ولی پس از آن نتوانستند بر تمایلات نفسانی خود چیره شوند و چون از یک سو نمیخواستند از فرمان الهی سرپیچی کرده، گرفتار کیفر شوند و از سوی دیگر حاضر نبودند از خیل ماهیان روز شنبه بیبهره باشند به حیلهای دست زدند که ظاهر آن فرمانبری و باطنش نافرمانی بود. آنان در کنار دریا حوضچههایی حفر کرده و از طرف دریا جویهایی را به این حوضچهها کشیدند. روز شنبه هنگامی که آب دریا بالا میآمد به وسیله این جویها ماهیان زیادی به سوی حوضچهها هدایت میشدند و هنگامی که آب دریا پایین میآمد در آن حوضچهها گرفتار میشدند و در روز یک شنبه آنها را صید میکردند.[۲۰] برخی نیز گفتهاند: آنها در شب شنبه تورهای ماهیگیری را میگستراندند و چون روز شنبه ماهیان زیادی در تورها جمع میشد روز یک شنبه تورها را جمعآوری میکردند و از این راه اموال فراوانی بهدست میآوردند.[۲۱] در آغاز، این کار با ترس و پنهانی صورت میگرفت؛ ولی به تدریج در میان آنان گسترش یافت و صورتی آشکار به خود گرفت؛ اما در برابر این گروه که با حیله به صید ماهی میپرداختند دو گروه دیگر وجود داشتند: گروهی که نه به صید ماهی میپرداختند و نه صیادان را از این کار نهی میکردند و موعظه آنها را بیفایده دانسته، میگفتند: آنان را به حال خود واگذارید تا نابود، یا به عذاب الهی گرفتار شوند: ﴿وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۲۲] گروه دیگر کسانی بودند که به فرمانهای پیامبرشان پایبند بوده و به امید اینکه گناهکاران به سخنانشان گوش فرا داده از این عمل دست بکشند به هدایت گمراهان پرداخته و آنان را از این کار باز میداشتند. این گروه که به گفته برخی حدود ۰۰۰ / ۱۰ نفر [۲۳] بودند هنگامی که دیدند سخنانشان در گناهکاران اثری ندارد از آنان جدا شدند.[۲۴] به تصریح قرآن، گروهی که در برابر این منکر ساکت نشده و نهی از منکر نمودند، نجات یافته، گرفتار عذاب نشدند: ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۲۵]؛ اما درباره گروه دوم که نهی از منکر را ترک کردند برخی از مفسران گفتهاند که آنها نیز نجات یافتند، زیرا آیه ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۲۶] آنان را دربرنمیگیرد، چون آنها میدانستند سخنانشان در گناهکاران اثری ندارد.[۲۷] برخی دیگر میگویند: آنان دچار عذاب شده، بهصورت مورچه مسخ شدند [۲۸] و آیه ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۲۹] شامل آنها نیز میشود، زیرا خداوند فقط نهی کنندگان از منکر را از نجات یافتگان خوانده است: ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۳۰] گروهی از مفسران نیز درباره آنان سکوت کرده، سرانجام آنان را نامعلوم دانستهاند.[۳۱] امّا گروهی که ماهی صید میکردند بهصورت میمون مسخ شدند: ﴿فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۳۲] آیه ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۳۳] نیز تجاوزکاری اصحاب سبت و مسخ شدن آنان به میمون را گزارش میکند. و طبق برخی روایات و گفته مفسران و مورخان بعد از سه [۳۴] یا ۷ [۳۵] روز باد و باران شدیدی همه آنان را به درون دریا ریخت و هیچ فردی از آنان بر روی خشکی نماند؛[۳۶] همچنین بنابر نظر بیشتر مفسران از آیه ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[۳۷] برمیآید که قومی که بر اثر نافرمانی از دستور خدا مورد لعن حضرت داوود قرار گرفتند همان اهل "اَیله" بودند و به سبب بیاعتنایی به حرمت صید ماهی در روز شنبه حضرت داوود آنان را نفرین کرد و گفت: «خدایا آنها را لباس لعنت و عذاب بپوشان» و خداوند آنها را بهصورت میمون مسخ کرد.[۳۸] از دیگر آیاتی که مفسران آن را درباره گناه اصحاب سبت دانستهاند آیه ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ﴾[۳۹] است که ضمیر «مِنهُم» در آن به اصحاب سبت باز میگردد. بر اثر گناهی که مرتکب شده بودند خداوند جوانان آنها را به میمون و پیرانشان را به خوک مسخ کرد.[۴۰] برخی دیگر نیز گفتهاند: کسانیکه به میمون مسخ شدند اصحاب سبت و کسانی که به خوک مسخ شدند کافرانی بودند که پس از معجزه حضرت عیسی (ع) و نزول مائده آسمانی همچنان بر کفر خود اصرار ورزیدند.[۴۱]شایان ذکر است که ﴿قِرَدَةَ﴾ در قرآن فقط در سه آیه پیش گفته آمده و همه موارد مربوط به داستان اصحاب سبت است.[۴۲]
کیفیت مسخ اصحاب سبت
مفسران درباره کیفیت مسخ اختلاف نظر دارند؛ بیشتر آنان در ذیل یکی از آیاتی که درباره اصحاب سبت آمده تصریح دارند که مسخ آنها جسمانی بوده [۴۳] و آنان بهصورت میمون و خوک درآمدند، بهگونهای که مردم نیز آنان را با این هیئت مشاهده کردند.[۴۴] حتی برخی از مفسران گفتهاند: مردان آنها بهصورت میمونهای نرینه و زنانشان به میمونهای مادینه مسخ شدند.[۴۵] صدرالمتألهین نیز با بیان استدلالی، بر این باور است که مسخ این قوم میتواند جسمانی باشد و دلیلی بر استحاله آن نیست.[۴۶] در برابر قول اول، گروهی با استناد به اینکه مسخ جسمانی مستلزم بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه است گفتهاند: مسخ نمیتواند جسمانی باشد، بلکه قلوبشان مسخ شد.[۴۷] علامه طباطبایی ضمن پذیرش استحاله بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه، مسخ را از مصادیق آن ندانسته و قول اول را میپذیرد.[۴۸][۴۹]
عبرتهای داستان اصحاب سبت
بیان داستان اصحاب سبت درسی برای همگان است، گرچه تنها پرهیزکاران از این درس بهره میبرند: ﴿فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ﴾[۵۰] مفسران گفتهاند: این آیه خطاب به یهودیان زمان رسولاکرم (ص) است و مراد از ذکر این داستان میتواند دو چیز باشد:
- اظهار معجزه حضرت محمد (ص)، زیرا آن حضرت به رغم نخواندن کتاب و نوشتهای، از داستانهای گذشتگان خبر داد.[۵۱]
- اندرز و هشداری است به یهودیان زمانِ حضرت رسول (ص) که ممکن است شما هم بر اثر تمرد از فرمانهای خدا گرفتار چنین عذابی شوید. برخی نیز آن را برای اندرز و پند اقوام دیگر دانستهاند.[۵۲] گروهی از مفسران نیز منظور از متقین در آیه ﴿وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ﴾ را امت حضرت محمد (ص) دانستهاند؛[۵۳] همچنین از آیه ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾[۵۴] بر میآید که داستان این قوم در کتب مقدس پیشین نیز بیان شده است، زیرا مخاطب ﴿عَلِمْتُمُ﴾ یهودیان هستند. در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴾[۵۵] نیز اهلکتاب را از دچار شدن به عذاب اصحاب سبت برحذر داشته و آنها را نیز به اینگونه عذابها تهدید میکند. از این آیه نیز چنین برمیآید که اهل کتاب نیز از گناه و عذاب این قوم آگاهی داشتهاند که خداوند به آنها یادآوری میکند.
درس دیگرِ این داستان اهمیت "نهی از منکر" و سکوت نکردن در برابر پلیدیهاست، زیرا کسانی که در برابر گناه صیادان سکوت نکردند از عذاب نجات یافتند: ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۵۶] و نیز برخی مفسران از این داستان استفاده کردهاند که امید نداشتن به تأثیر نهی ازمنکر مجوّز ترک این واجب نمیشود،[۵۷] زیرا نهی کنندگان از منکر، در پاسخ کسانی که این عمل را بیفایده میدانستند و میگفتند: ﴿وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۵۸] گفتند: نهی از منکر ما برای این است که در برابر خدا عذری داشته باشیم یا اینکه شاید هم نهی ما اثر کرده، آنها از این عمل دست بکشند: ﴿وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۵۹][۶۰][۶۱]
اصحاب السبت در دانشنامه معاصر قرآن کریم
سبت در لغت به معنای قطع است. واژه سیت در زبان عربی به معنای دست کشیدن از کار و استراحت کردن است و از زبانهای کهن سامی وام گرفته شده است. پژوهشگران در پی یافتن ریشه این کلمه با توجه به ریشه سبت خاستگاه آن را در زبانهای آشوری (شب اتو)، آرامی و سریانی (شب تا) و عبری باستان (شابت) بازجستهاند؛ بنابراین مبنا و تحقیقات زبانشناختی و تاریخی، بیشتر محققان برآنند که این واژه از زبان آرامی و شاید عبری به زبان عربی وارد شده است. واژه سبت از دیرباز در میان عبرانیان افزون بر استعمال معمول آن به مفهوم لغوی به معنی روز شنبه و با واژه «عِرِب» به معنای شب و روز سبت (شب شنبه) به کار میرفته است[۶۲].
مراجع مسلمان سبت را یک واژه اصیل عربی، گرفته شده از سَبَتَ به معنای بریدن و قطع کردن میدانند و توضیح میدهند که چون خداوند در روز هفتم کار خویش را قطع کرد این روز نسبت خوانده شد. تردیدی نیست که واژه از زبان آرامی و احتمالاً از یک واژه یهودی گرفته شده نه از واژه سریانی[۶۳]. سبت مأخوذ از لفظ عربی «شابات» به معنی آرام است. به موجب سفر تکوین در تورات، خداوند جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم بیاسود و از این روی بر آدمیان لازم است که پس از شش روز کار یک روز استراحت داشته باشند. لفظ سبت در فارسی به صورت شنبه در آمده و نص سفر تکوین روز مشخصی را جهت استراحت و بیکاری تعیین نکرده است[۶۴].
اصحاب سبت گروهی از بنیاسرائیل، یهود و اهل ایله بودند که در شهری ساحلی در کنار دریا و مشرف به آن سکونت داشتند و چون حرمت روز سبت و احکام و شرایع آن را نگاه نداشتند و فرمان خدا را که میخواست آنها را بیازماید نادیده گرفتند و در آن روز به صید ماهی پرداختند به اصحاب سبت نامیده شدند و مورد غضب پروردگار قرار گرفته، مسخ گشته و به بوزینگان بدل شدند.
مفسران نام قریه اصحاب سبت را ایله و محل آن را در کنار دریای احمر ذکر کردهاند و نیز گفتهاند که اصحاب سبت در زمان داوود زندگی میکردند و پیرو آیین یهود بودند. آنان در گرفتن ماهی به حیله شرعی متوسل شدند و حوضهایی در کنار دریا کندند و آبگذرهایی ساختند که آب دریا را وارد آن حوضها میکرد. چون روز جمعه فرا میرسید آبگذرها را میگشودند تا ماهیان وارد حوضها و گودالها گردند و در غروب شنبه آنها را میبستند تا از بیرون رفتن ماهیان جلوگیری کنند و روز یکشنبه که گرفتن ماهی منعی نداشت به صید آن میپرداختند [۶۵].
در اینکه چگونه ماهی را در روز شنبه، صید میکردند، اختلاف است. برخی گویند: روز شنبه، تور ماهیگیری را به دریا میانداختند تا ماهیها به دام بیفتند ولی تور را روز بعد از آب بیرون میکشیدند. بدیهی است که چنین عملی برای آنها که از شکار ماهی منع شده بودند در حکم شکار ماهی و حرام بود. برخی میگویند که حوضچههایی درست کرده بودند و ماهیها را در آنها گرفتار و روزهای دیگر صید میکردند و عدهای گوید: در همان روز شنبه، ماهی را صید میکردند و میخوردند [۶۶].
واژه «سبت» فقط یک بار در قرآن به کار رفته است که خداوند اهل کتاب را به ایمان فرا میخواند و داستان اصحاب سبت را که از فرمان الهی سر برتافتند، بر آنان گوشزد میکند[۶۷]. البته چند بار دیگر نیز، به آن اشاره شده است. در آیهای خبر از تجاوز آنها در روز شنبه و تبدیل شدنشان به بوزینگان میدهد[۶۸] و در جایی دیگر، خداوند خبر از خشم و لعنت خود بر این گروه میدهد[۶۹] و در موردی هم، این کیفر را نتیجه عصیان و سرپیچی آنان از فرمان خدا میداند[۷۰].
همچنین در آیهای، سخن از آزمایش آنها است که در روز شنبه (که ماهیان زیادی روی آب میآمدند) از فرمان الهی تجاوز کرده و به صید آنها میپرداختند[۷۱] و نیز، در موردی سخن از داوری خداوند در روز رستاخیز درباره این افراد است[۷۲]. به هرحال، بنیاسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ به سه گروه تقسیم شدند: «گروه اول» که اکثریت را تشکیل میدادند به مخالفت با این فرمان الهی برخاستند. «گروه دوم» که اقلیت کوچکی بودند در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند. گروه سوم، ساکتان و بیطرفان بودند، که نه همگامی با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهی از منکر را انجام میدادند[۷۳].
خلاصه آنکه اصحاب سبت گروهی از بنیاسرائیل بودند که به دلیل نافرمانی از حدود الهی مبنی بر منع صید در روز شنبه و حرمت نگه داشتن این روز و انجام عبادات شرعی تبدیل به بوزینگان شدند و به خاطر ضعف ایمان، امربه معروف و نهی از منکر در وجودشان اثر نگذاشت و در این آزمایش الهی شکست خوردند و مورد لعن و خشم الهی قرار گرفتند.[۷۴]
منابع
پانویس
- ↑ «ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده و آن را پندی برای هم روزگاران و آیندگان آن (رویداد) و اندرزی برای پرهیزگاران کردیم» سوره بقره، آیه ۶۵-۶۶.
- ↑ «و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.
- ↑ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.
- ↑ «و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی می» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
- ↑ «(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.
- ↑ لسانالعرب، ج ۶، ص ۱۴۱؛ الصحاح، ج ۱، ص ۲۵۰؛ اساس البلاغه، ص ۲۰۰، «سبت».
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲ ـ ۴؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶، «سبت»؛ التبیان، ج ۱، ص ۲۹۰.
- ↑ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱، ص ۲۲۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۰؛المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۲۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۳۰۲.
- ↑ نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۷.
- ↑ کتاب مقدس، خروج۳۱: ۱۲ ـ ۱۸؛ تثنیه۵: ۱۲ـ۱۶.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۰۹؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۰.
- ↑ «(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹؛ نمونه، ج ۶، ص ۴۲۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۶.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۲۱؛ فی ظلالالقرآن، ج ۳، ص ۱۳۸۵؛ روضالجنان، ج ۱، ص ۳۲۳.
- ↑ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
- ↑ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۱۷۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.
- ↑ کنزالدقائق، ج ۵، ص ۲۲۳؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۵۴؛ سعدالسعود، ص ۲۲۰.
- ↑ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
- ↑ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص ۱۷۵.
- ↑ «و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.
- ↑ «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ التبیان، ج۱، ص ۲۹۰؛ روضالجنان، ج۱، ص ۳۲۴؛ تفسیر صدرالمتألهین ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۲۶۴.
- ↑ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۸۲.
- ↑ «بگو آیا میخواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۰۹.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۳، ص ۱۶۵؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۳۳.
- ↑ روحی، ابوالفضل، مقاله «اصحاب سبت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 408-411.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۵۹؛ سعد السعود، ص ۲۱۹.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۸۸.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص ۴۷۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۴۷۲؛ البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۹۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۲۰۶.
- ↑ روحی، ابوالفضل، مقاله «اصحاب سبت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 411-412.
- ↑ «و آن را پندی برای هم روزگاران و آیندگان آن (رویداد) و اندرزی برای پرهیزگاران کردیم» سوره بقره، آیه ۶۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۶۵.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۱۱؛ البحرالمحیط، ج ۱، ص ۳۹۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۸۵.
- ↑ «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ «ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ التبیان، ج ۵، ص ۱۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۱۲۴ـ۱۳۱؛ تفسیرقرطبی، ج ۷، ص ۱۹۵.
- ↑ روحی، ابوالفضل، مقاله «اصحاب سبت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص 412.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۱۳۵.
- ↑ واژههای دخیل، ص۲۴۶-۲۴۷.
- ↑ اعلام قرآن، ص۱۵۲-۱۵۵.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ ترجمه مجمع البیان، ج۱۰، ص۹۳.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴾ «ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾ «و میان خود، آنان را که در روز شنبه از اندازه در گذشتند شناختهاید که به آنها گفتیم بوزینگانی باشید، رانده» سوره بقره، آیه ۶۵.
- ↑ ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ﴾ «بگو آیا میخواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.
- ↑ ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸.
- ↑ ﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾ «و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
- ↑ ﴿إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾ «(احکام روز) شنبه تنها برای آنان که در آن اختلاف میورزیدند مقرّر شد و به راستی پروردگارت روز رستخیز در آنچه در آن اختلاف میورزیدند میان آنان داوری میکند» سوره نحل، آیه ۱۲۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۰۵.
- ↑ کدخدایی، مرضیه السادات، مقاله «اصحاب السبت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 251-252.