امام حسن مجتبی از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
# [[حافظ ابن کثیر دمشقی]] درباره‌اش گفته: [[ابو بکر]] و عمر از او [[تجلیل]] به عمل آورده و به [[عظمت]] یاد می‌کردند و به وی [[ارج]] و [[احترام]] قائل بوده و او را [[دوست]] می‌داشتند و همواره به او می‌گفتند: فدایت گردیم. و [[ابن عباس]] هنگام [[سوار شدن]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بر مرکب، رکاب آن دو [[بزرگوار]] را می‌گرفت و آن را برای خود نوعی [[نعمت]] تلقی می‌کرد و هرگاه آن دو [[طواف]] [[خانه خدا]] انجام می‌دادند [[مردم]] برای [[ابلاغ]] [[سلام]] و [[درود]] خود به آن بزرگواران پیرامون آنها به نحوی ازدحام می‌کردند که گویی می‌خواستند دیوارهای [[کعبه]] را درهم بشکنند.
# [[حافظ ابن کثیر دمشقی]] درباره‌اش گفته: [[ابو بکر]] و عمر از او [[تجلیل]] به عمل آورده و به [[عظمت]] یاد می‌کردند و به وی [[ارج]] و [[احترام]] قائل بوده و او را [[دوست]] می‌داشتند و همواره به او می‌گفتند: فدایت گردیم. و [[ابن عباس]] هنگام [[سوار شدن]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بر مرکب، رکاب آن دو [[بزرگوار]] را می‌گرفت و آن را برای خود نوعی [[نعمت]] تلقی می‌کرد و هرگاه آن دو [[طواف]] [[خانه خدا]] انجام می‌دادند [[مردم]] برای [[ابلاغ]] [[سلام]] و [[درود]] خود به آن بزرگواران پیرامون آنها به نحوی ازدحام می‌کردند که گویی می‌خواستند دیوارهای [[کعبه]] را درهم بشکنند.
# [[حافظ ابن عساکر شافعی]] در مورد [[امام مجتبی]]{{ع}} گفته است: آن‌ [[بزرگوار]] [[نواده رسول اکرم]]{{صل}} و گل بوستان وی و یکی از سروران [[جوانان اهل بهشت]] است..<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۵.</ref>.
# [[حافظ ابن عساکر شافعی]] در مورد [[امام مجتبی]]{{ع}} گفته است: آن‌ [[بزرگوار]] [[نواده رسول اکرم]]{{صل}} و گل بوستان وی و یکی از سروران [[جوانان اهل بهشت]] است..<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۵.</ref>.
# [[حافظ سیوطی]] می‌گوید: [[[امام]] مجتبی‌] [[نواده رسول]] [[خدا]] و گل بوستان وی و به گفته صریح [[پیامبر]] آخرین [[جانشین]] او و پنجمین اختر [[اصحاب کساء]] به شمار می‌آید..<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۳.</ref>.
# [[حافظ سیوطی]] می‌گوید: [امام مجتبی‌] [[نواده رسول]] [[خدا]] و گل بوستان وی و به گفته صریح [[پیامبر]] آخرین [[جانشین]] او و پنجمین اختر [[اصحاب کساء]] به شمار می‌آید..<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۳.</ref>.
# [[محمد بن اسحاق]] درباره [[امام حسن]]{{ع}} می‌گوید: پس از [[نبی اکرم]] در [[مجد]] و [[عظمت]]، کسی به رتبه [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نرسید<ref>به مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۴۸ مراجعه شود.</ref>. بیرون خانه‌اش فرشی برای امام گسترده می‌شد هرگاه حضرت از [[خانه]] خارج می‌شد و جلوس می‌فرمود به [[احترام]] آن بزرگوار هیچ‌کس از آن مسیر عبور نمی‌کرد و بدین‌ترتیب راه بسته می‌شد، امام{{ع}} به مجرّد اطلاع از این وضعیت به پا می‌خاست و وارد [[منزل]] می‌شد و آن‌گاه عبور و مرور [[مردم]] آغاز می‌شد. در راه [[مکه]] او را دیدم پیاده [[حرکت]] می‌کرد و در آن مسیر هرکس امام را [[مشاهده]] می‌کرد به احترامش از مرکب خود پیاده می‌شد و پای پیاده راه می‌پیمود حتی [[سعد بن ابی‌وقاص]] را دیدم به احترام او پیاده حرکت می‌کرد<ref>الحسن المجتبی، ص۱۳۹، به نقل از مناقب، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
# [[محمد بن اسحاق]] درباره [[امام حسن]]{{ع}} می‌گوید: پس از [[نبی اکرم]] در [[مجد]] و [[عظمت]]، کسی به رتبه [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نرسید<ref>به مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۴۸ مراجعه شود.</ref>. بیرون خانه‌اش فرشی برای امام گسترده می‌شد هرگاه حضرت از [[خانه]] خارج می‌شد و جلوس می‌فرمود به [[احترام]] آن بزرگوار هیچ‌کس از آن مسیر عبور نمی‌کرد و بدین‌ترتیب راه بسته می‌شد، امام{{ع}} به مجرّد اطلاع از این وضعیت به پا می‌خاست و وارد [[منزل]] می‌شد و آن‌گاه عبور و مرور [[مردم]] آغاز می‌شد. در راه [[مکه]] او را دیدم پیاده [[حرکت]] می‌کرد و در آن مسیر هرکس امام را [[مشاهده]] می‌کرد به احترامش از مرکب خود پیاده می‌شد و پای پیاده راه می‌پیمود حتی [[سعد بن ابی‌وقاص]] را دیدم به احترام او پیاده حرکت می‌کرد<ref>الحسن المجتبی، ص۱۳۹، به نقل از مناقب، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
# [[محمد بن طلحه شافعی]] درباره آن حضرت گفته است: [[خداوند]] به وی هوشی فزاینده و سرشار [[عنایت]] کرد تا در مشکلاتی که فرا روی‌اش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو اندیشه‌ای نافذ بخشید که به [[اصلاح]] پایه و ارکان [[آیین الهی]] بپردازد و وجود مبارکش را از انواع [[علوم]] و [[معارف]] آکنده ساخت<ref>مطالب السئوول، ص۶۵.</ref>.
# [[محمد بن طلحه شافعی]] درباره آن حضرت گفته است: [[خداوند]] به وی هوشی فزاینده و سرشار [[عنایت]] کرد تا در مشکلاتی که فرا روی‌اش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو اندیشه‌ای نافذ بخشید که به [[اصلاح]] پایه و ارکان [[آیین الهی]] بپردازد و وجود مبارکش را از انواع [[علوم]] و [[معارف]] آکنده ساخت<ref>مطالب السئوول، ص۶۵.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۶

جایگاه امام مجتبی(ع) از نگاه اندیشمندان و تاریخ‌نگاران‌

  1. حافظ ابو نعیم اصفهانی از اندیشمندان قرن پنجم درباره امام مجتبی(ع) می‌گوید: وی سالار جوانان و اصلاحگر نزدیکان و علاقه‌مندان، شبیه و محبوب دل رسول خدا(ص)، سلاله هدایت، هم‌پیمان تقواپیشگان، چهارمین اختر اصحاب کساء فرزند بانوی بانوان، حسن بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما است.
  2. ابن عبد البر درباره او گفته است: کدام فرد را می‌توان والاتر از کسی دانست که رسول خدا(ص) او را سرور و سالار نامیده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبی) باد که انسانی بردبار، پروا پیشه و اندیشمند بود. ورع و تقوا و فضل و دانشش، او را به رها ساختن خلافت و دنیا واداشت تا به اجر و پاداش الهی دست یابد و خود فرمود: از آن زمان که به سود و زیان خود پی بردم، علاقه‌مند نبودم رهبری امت رسول خدا(ص) را به گونه‌ای که حتی قطره خونی بر زمین بریزد، به دست گیرم[۱].
  3. حافظ ابن کثیر دمشقی درباره‌اش گفته: ابو بکر و عمر از او تجلیل به عمل آورده و به عظمت یاد می‌کردند و به وی ارج و احترام قائل بوده و او را دوست می‌داشتند و همواره به او می‌گفتند: فدایت گردیم. و ابن عباس هنگام سوار شدن امام حسن و امام حسین بر مرکب، رکاب آن دو بزرگوار را می‌گرفت و آن را برای خود نوعی نعمت تلقی می‌کرد و هرگاه آن دو طواف خانه خدا انجام می‌دادند مردم برای ابلاغ سلام و درود خود به آن بزرگواران پیرامون آنها به نحوی ازدحام می‌کردند که گویی می‌خواستند دیوارهای کعبه را درهم بشکنند.
  4. حافظ ابن عساکر شافعی در مورد امام مجتبی(ع) گفته است: آن‌ بزرگوار نواده رسول اکرم(ص) و گل بوستان وی و یکی از سروران جوانان اهل بهشت است..[۲].
  5. حافظ سیوطی می‌گوید: [امام مجتبی‌] نواده رسول خدا و گل بوستان وی و به گفته صریح پیامبر آخرین جانشین او و پنجمین اختر اصحاب کساء به شمار می‌آید..[۳].
  6. محمد بن اسحاق درباره امام حسن(ع) می‌گوید: پس از نبی اکرم در مجد و عظمت، کسی به رتبه امام حسن مجتبی(ع) نرسید[۴]. بیرون خانه‌اش فرشی برای امام گسترده می‌شد هرگاه حضرت از خانه خارج می‌شد و جلوس می‌فرمود به احترام آن بزرگوار هیچ‌کس از آن مسیر عبور نمی‌کرد و بدین‌ترتیب راه بسته می‌شد، امام(ع) به مجرّد اطلاع از این وضعیت به پا می‌خاست و وارد منزل می‌شد و آن‌گاه عبور و مرور مردم آغاز می‌شد. در راه مکه او را دیدم پیاده حرکت می‌کرد و در آن مسیر هرکس امام را مشاهده می‌کرد به احترامش از مرکب خود پیاده می‌شد و پای پیاده راه می‌پیمود حتی سعد بن ابی‌وقاص را دیدم به احترام او پیاده حرکت می‌کرد[۵].
  7. محمد بن طلحه شافعی درباره آن حضرت گفته است: خداوند به وی هوشی فزاینده و سرشار عنایت کرد تا در مشکلاتی که فرا روی‌اش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو اندیشه‌ای نافذ بخشید که به اصلاح پایه و ارکان آیین الهی بپردازد و وجود مبارکش را از انواع علوم و معارف آکنده ساخت[۶].
  8. سبط ابن جوزی در مورد امام مجتبی می‌گوید: وی از برجسته‌ترین انسان‌های اهل کرم و بخشش و از اندیشه‌ای درخشان برخوردار بود و رسول اکرم(ص) شدیدا به او عشق می‌ورزید[۷].
  9. ابن اثیر در حق او گفته است: [امام مجتبی‌] سالار جوانان اهل بهشت و گل خوشبوی بوستان نبی اکرم و شبیه آن بزرگوار بود، رسول خدا(ص) او را حسن نامید و او چهارمین درّ گرانمایه اصحاب کساء به‌شمار می‌آید[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. استیعاب، ج۱، ص۳۸۵، چاپ مصر ۱۳۸۰، اگر سلطنت و حکومت برای به‌پاداری احکام الهی در زمین باشد، رها کردن آن را زهد و ورع نمی‌توان دانست، اینکه امام حسن(ع) از خلافت و حکومت گذشت، چون مسئولیت شرعی امام در آن شرایط چنین اقتضایی داشت.
  2. مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۵.
  3. تاریخ الخلفاء، ص۷۳.
  4. به مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۴۸ مراجعه شود.
  5. الحسن المجتبی، ص۱۳۹، به نقل از مناقب، ج۲، ص۱۴۸.
  6. مطالب السئوول، ص۶۵.
  7. تذکرة الخواص، ص۶۵.
  8. اسد الغابه، ج۲، ص۹.
  9. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۴، ص ۶۰.