ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸۳: خط ۸۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۴. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الاهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الاهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از علم، [[عصمت]] و [[امامت]].
::::#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، لدنی<ref>برگرفته از آیه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}﴾}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، غیب و شهود و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در روایات بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه علوم گذشته و آینده تا قیامت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن علوم را از او به ارث برده‌ایم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه علوم است<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی علوم شریعت و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، آگاه است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار دروغگو. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که خداوند نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:"احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و باطن، نزد او است، جز اوصیاء"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] نقل کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، تفسیر [[قرآن]] و احکام آن است و علم تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه خدا خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب تحمل حقایق را داشتند و اگر مردم نکته فهم و رازداری پیدا می‌شدند که مذاکره با آنها وسیله آسایش خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و خدا یاور ما است<ref> {{عربی|اندازه=120%|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:"به خدا، من کتاب خدا را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در کف دست من قرار دارد. خبر آسمان و زمین و آن چه خواهد بود، در آن است و خدای عزوجل فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] نقل کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم حلال و حرام آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر قم است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش زمین سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود ارث برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را راهنمایی کن که کدام حرام است. کودک با دقت تمام، سکه‌های حرام را مشخص کرد و علت حرام بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت صاحب آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن اموال را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
::::#'''[[عصمت]]:''' عموم مسلمانان درباره [[عصمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اتفاق نظر دارند<ref>ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.</ref>؛ اما اعتقاد به [[عصمت]] جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} از مختصات اندیشه [[شیعی]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، مقام [[امامت]] همانند مقام [[نبوت]]، یک منصب الاهی و یک مقام آسمانی و فرابشری است که به انتصاب از سوی خداوند نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز [[عصمت]]، یعنی مصونیت صد در صد از یک سو و گزینش الاهی از سوی دیگر است. در حالی که [[اهل سنت]] قائل به لزوم [[عصمت امام]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و مقام عرفی می‌دانند که با انتخاب و بیعت مردم ایجاد می‌شود. اعتقاد اصیل [[شیعه]] به [[عصمت]] [[ائمه]] {{عم}} مبتنی بر آیات [[قرآن]] و سخنان صریح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[عصمت]] [[امامان]] است. [[قرآن کریم]] در برخی از آیات، به [[عصمت]] [[امامان]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند [[آیه تطهیر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref>همانا خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛
سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ و نیز آیه [[اولوالامر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}﴾}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز جانشینان بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان روایت شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، پاکیزه و معصوم از هرگونه گناه و اشتباهیم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] معصوم و مطهر خارج خواهند شد که [[مهدی]] این امت، از آنان است و در [[آخر الزمان]] قیام می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این احادیث، جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
::::#'''[[امامت]]:''' در اندیشه کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الاهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی جانشینان خود،  [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین وصی و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از احادیث نبوی دو گونه‌اند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] دوازده گانه خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده‌اند. در برخی احادیث نبوی، تعداد جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در دوازده نفر ذکر شده که همگی قریشی تبارند. این احادیث بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر صحیح مسلم، صحیح ابن حبان، جامع ترمذی، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، مسند احمد بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... نقل شده است. مانند حدیث: {{عربی|اندازه=120%|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و حدیث {{عربی|اندازه=120%|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛
اما در نوع دوم احادیث معرفی خلفا، پیامبر {{صل}} ضمن تأکید بر دوازده نفر بودن جانشینان خود، به معرفی مصادیق این دوازده نفر پرداخته و آنان را اهل بیت خود دانسته است. در یک دسته از این احادیث، امیرمؤمنان {{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شده‌اند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به امامت آنان، مایه ایمان و انکار آنان سبب کفر شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>.
در برخی دیگر از این احادیث، پیامبر {{صل}} نه نفر از دوازده امام بعد از خود را از صلب امام حسین {{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است.
به عنوان مثال، ابوذر از پیامبر {{صل}} نقل
ص:۱۲۱
کرده است: {{عربی|اندازه=120%|"ال[[ائمه]] بعدی اثنا عشر تسعه من صلب الحسین تاسعهم [[قائم]]هم، ثم قال رسول الله {{صل}} : ألا إن مثلهم فیکم مثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق و مثل باب حطه فی بنی إسرائیل"}}<ref>غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ امامان بعد از من دوازده نفرند. نه نفر آنان از نسل حسین هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. آگاه باشید که داستان امامان دوازده گانه در میان شما همانند قضیه کشتی نوح است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، نجات می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود.
در بخشی دیگر از این دسته احادیث، پیامبر {{صل}} اسامی امامان بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل: {{عربی|اندازه=120%|"ال[[ائمه]] من بعدی اثنا عشر أولهم علی و رابعهم و ثامنهم علی و عاشرهم علی و آخرهم مهدی"}}<ref>معارج الیقین، ص۶۲.</ref>؛ امامان بعد از من دوازده نفرند. اولین آنان، علی، چهارمین آنان، علی، هشتمین آنان، علی، دهمین آنان، علی و آخرین آنان مهدی است" یا {{عربی|اندازه=120%|"إن ال[[ائمه]] بعدی اثنا عشر رجلًا من أهل بیتی علی أولهم و أوسطهم محمد و آخرهم محمد و هو مهدی هذه الأمه الذی یصلی عیسی خلفه"}}<ref>کفایة الأثر، ص۸۰؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۳۸.</ref>؛ امامان بعد از من دوازده نفر از اهل بیت من هستند. اولین آنان، علی، وسط آنان، محمد و آخر آنان،
ص:۱۲۲
محمد و مهدی این امت است؛ کسی که عیسی بن مریم در نماز به او اقتدا می‌کند" و گاهی بر اسامی تک تک [[ائمه]] {{عم}} تصریح شده است.
هنگامی که جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا {{صل}} درباره جانشینان ایشان پس از علی {{ع}} سؤال می‌کند، پیامبر {{صل}} در پاسخ وی، تمامی امامان دوازده گانه را با اسامی و القاب‌شان معرفی نموده می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%|"الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنه ثم سید العابدین فی زمانه علی بن الحسین ثم الباقر محمد بن علی و ستدرکه یا جابر فإذا أدرکته فأقرئه منی السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم الکاظم موسی بن جعفر ثم الرضا علی بن موسی ثم التقی محمد بن علی ثم النقی علی بن محمد ثم الزکی الحسن بن علی ثم ابنه ال[[قائم]] بالحق مهدی أمتی الذی یملأ الأرض قسطاً و عدلًا کما ملئت ظلماً و جوراً"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۵۸؛ الإحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ کفایة الأثر، ص ۱۴۵.</ref>؛ فرمود حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت سپس سید العابدین زمان خود علی بن الحسین سپس باقر محمد بن علی ای جابر محققا او را درک کنی چون او را درک کردی از قول من به او سلام برسان سپس امام صادق جعفر بن محمد سپس کاظم موسی بن جعفر سپس رضا علی بن موسی سپس تقی محمد بن علی سپس نقی علی بن محمد سپس زکی حسن بن علی سپس پسرش [[قائم]] بالحق مهدی امت من آنکه زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده است.
ص:۱۲۳
در حدیث معروف به "حدیث لوح" نیز آمده است: امام باقر {{ع}} از جابر بن عبدالله انصاری درخواست کرد که از آن چه در لوح حضرت فاطمه {{س}} دیده است، خبر بدهد. جابر در پاسخ امام باقر {{ع}} عرض کرد: "خدا را شاهد می‌گیرم که من در زمان حیات رسول الله {{صل}} وارد خانه مادرت فاطمه شدم تا تولد فرزندنش حسین {{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر رسول خدا {{س}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن لوح، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی نور خورشید در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر سول خدا! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: "هذا لوح أهداه الله إلی رسوله فیه اسم أبی و اسم بعلی و اسم ابنی و اسم الأوصیاء من ولدی و أعطانیه أبی لیبشرنی بذلک؛ این لوحی است که خداوند آن را به پدرم رسول خدا هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم علی و هر دو فرزندم و اسامی دیگر اوصیا از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید. آن گاه مادرت فاطمه، آن لوح را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، جابر بنا به درخواست امام باقر {{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از امامان دوازده گانه با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص: ۷۶ -۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۵. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
خط ۹۷: خط ۱۱۸:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۵. نویسندگان کتاب [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]؛}}
{{جمع شدن|۶. نویسندگان کتاب [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]؛}}
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۳

الگو:پرسش غیرنهایی

ویژگی‌های امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

ویژگی‌های امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد صدر
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:
«ویژگی‌های حضرت مهدی (ع) در نگاه امامیه، ویژگی‌هایی موقت و غیر اصیل نیست بلکه ویژگی‌هایی است ثابت و حقیقی که به او امکان می‌دهد جامعه‌ای عدالت محور را که خداوند وعده فرموده است، پایه‌ریزی نماید.
  • ویژگی اول: این ویژگی یعنی عصمت امام مهدی (ع)، ثمرات و نتایجی را به دنبال دارد، از جمله اینکه:
  1. او وارث علم امامت است؛ علمی که متضمن مبانی اصلی تفکر در رهبری جهانی است. وی این علم را از پدران معصومش (ع) و آنان نیز از پیامبر اکرم (ص) و آن حضرت هم از خداوند متعال دریافت نموده است. چگونه می‌توان در دوران متأخر به این عصمت دست یافت مگر با وحی جدیدی از سوی خداوند متعال؛ و البته این چیزی است که سایر مسلمانان - به طور اجماع - آن را برای امام مهدی (ع) منتفی می‌دانند. پوشیده نماند که آگاهی و احاطه بر مبانی اصلی این تفکر، موجب افزایش قدرت و توانایی در رهبری جهانی است؛ اگر نگوییم که بدون این آگاهی و احاطه، رهبری بر جهان ناممکن است. هرگاه امری برای رهبری جهانی لازم باشد و یا آن که وجودش بهتر باشد، به طور قطع خداوند آن را پدید خواهد آورد؛ زیرا این کار همسو با هدف خلقت آدمی است و حرکت بر خلاف آن، ظلم به بشریت و به معنی تخلف از آن هدف عالی است؛ و این هر دو بر خداوند متعال محال است.
  2. احساس پدری و عطوفت نسبت به همه انسان‌ها. زمانی که او با کفار و منحرفان می‌جنگد و شورشیان را می‌کشد، هرگز در دلش نسبت به آنها کینه‌ای نمی‌ورزد و فقط در جهت مصلحت آنها و گسترش عدالت و خیر در سرزمین‌هایشان و رساندن سخن حق به آنها، می‌جنگد. پیوند زدن بین این دو جهت به ظاهر متضاد، یعنی احساس ژرف عاطفی و جنگ و کشتار، با توجه به تجربه تاریخی جنگ‌های مسلمانان، جز از شخص معصوم ساخته و پرداخته نیست. از این رو در فتوحاتی که در گذشته و در غیاب معصومین (ع) انجام می‌گرفت، نه تنها از آن حس عاطفی نسبت به قوم مغلوب خبری نبود، بلکه آن جنگ‌ها صرفا شکلی غنیمت طلبانه به خود گرفت. هنگامی که این احساس والا برای رهبری غیر معصوم در فتوحات با دامنه محدود، وجود نداشته باشد، چگونه می‌توان در آن نبرد جهانی که کشته‌ها خواهد گرفت و غنایم فراوانی را به دنبال خواهد داشت و دامنه تسلط را به تمام جهان خواهد کشاند، از رهبر غیر معصوم انتظار داشت نسبت به قوم مغلوب، احساس پدری داشته باشد؟ آری، بدون حضور شخص معصوم این نبرد، نبردی کاملا سودجویانه و نامقدس و در جهت گردآوری غنایم مادی خواهد بود[۱].
  3. رهبری قیام جهانی از مفهوم صحیح اسلامی‌اش منحرف نخواهد شد؛ زیرا اسلام حقیقی هرگونه سوء استفاده از حکومت را برای ارضای طمع‌های شخصی محکوم می‌نماید. در جایی که این اخلاق زشت و خوی‌های ناپسند - تقریبا - بر همه حاکمان چیره می‌باشد، چه سان خواهد بود هنگامی که حکومت، جهانی شود و سلطه و نفوذ از نظر گستره و فراگیری به اوج خود برسد؟ تا زمانی که یک رهبر، از ارتکاب گناهان و پیروی از هوای نفس، عملا مصون و معصوم نباشد - هر چند که پیش از آن صالح و پاک هم بوده باشد - این مقام، محکی برای سنجش میزان کژ رفتاری و آزمندی‌هایش خواهد شد؛ زیرا پس از کسب قدرت، فشار انگیزه‌های شخصی و دلبستگی‌های‌ فردی بر شخص حاکم بیشتر خواهد شد.
  4. دقت کامل در اجرای "برنامه جهانی عدالت محور" و از آن رهگذر، سوق دادن اجتماع و هدایت آنان به سوی پرستش حقیقی خداوند بزرگ. به اعتقاد امامیه، این دقت‌ورزی برای شخص معصوم به سادگی امکان‌پذیر است. وی علاوه بر دوری از گناه، از اشتباه و فراموشی نیز مبراست و طبق روایات هرگاه بخواهد چیزی را بداند خداوند آن را به او می‌فهماند[۲]. در این صورت هر چه مشکلات جهانی پیچیده‌تر شود، امامی که این ویژگی‌ها را داراست می‌تواند برای رفع آنها، نزدیک‌ترین راه حل‌ها را آماده سازد. و چه بسا سر اساسی در اعطای موهبت "عصمت" به ائمه (ع) همین امر باشد وگرنه در غیر این صورت، امری شخصی است که برای معصوم فقط ثمرات فردی به دنبال دارد.
  • ویژگی دوم: (در نظر امامیه، او حتی در زمان غیبت نیز، یگانه رهبر الهی جهان و ملت‌های مسلمان است): این ویژگی برای باورمندان به رهبری ایشان ثمراتی دارد؛ همچنین تأثیر بسزایی در عمق‌بخشی و وسعت دادن به امر پالایش جانهای مؤمنان توسط خداوند بزرگ دارد. در نتیجه کسی که به رهبری امام زمان (ع) در زمان غیبت باور دارد، ایمانش با توفیق الهی صیقل می‌یابد و با تعمیق اخلاص در وی، به کمال می‌رسد. اثرات ایمان فرد به رهبری مهدوی، به روشنی تمام در رفتارش منعکس می‌گردد و سرانجام منجر به عمل و جانفشانی و فداکاری خواهد شد. در حالی که به طور طبیعی کسی که ذهنش از این مفهوم خالی است، کم تر به عمل و فداکاری مبادرت می‌ورزد. این بدان دلیل است که در ذهن مؤمنان، مفهوم رهبری حضرت مهدی (ع) با شماری از حقایق گره خورده است:
  • حقیقت اول: فرد مؤمن سربازی است که برای حرکت در راه خدا و اطاعت از دستورات رهبرش (امام مهدی (ع)) که همان عمل به "احکام اسلامی" است، هدایت شده است. امام (ع) نماد و نماینده حقیقی اسلام است. بنابراین دستورات اسلام، دستورات اوست و خواست پیامبر (ص) برای امتش، خواست او.
  • حقیقت دوم: او در برابر امام (ع) هر چند به طور غیر مستقیم، مسئول و مورد محاسبه است؛ او می‌داند که پیشوایش زنده و از کارهای او آگاه می‌باشد. پس سزاوار است با اعمال شایسته دل او را شاد نماید و با دوری از گناهان در برابرش شرمنده نگردد.
  • حقیقت سوم: درک غربت و مظلومیت این رهبر در زمان غیبت و نیز مظلومیت اسفناک بشریت که غیبت امامشان و عبور از دوران‌های ظلم و انحراف، موجب بسیاری از ذلت‌ها و سرکوب آنها شده است.
  • حقیقت چهارم: درک این موضوع که باید منتظر آن رهبر بود و ظهور وی و برپایی دولت حق را در هر لحظه احتمال داد. بالطبع این حالت اقتضا می‌کند که شخص در راه دین، به اخلاص و ایمان و فداکاری‌اش عمق بخشد تا به گاه ظهور از نزدیکان امام مهدی(ع) باشد و شایستگی کمک به او را در اصلاح جهان پیدا نماید. و دیگر حقایقی که هر کدام از آنها می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای فرد مؤمن در راه تلاش و فداکاری بیشتر در خط اسلام صحیح باشد و این خود به طور طبیعی، موجب موفقیت بیشتر و سریع تر در امر "پالایش درونی مؤمنان توسط پروردگار" است. و هیچ یک از این ثمرات، بدون ایمان به رهبری امام مهدی (ع) و غیبت ایشان حاصل نمی‌شود.
  • ویژگی سوم: هم عصری امام (ع) با نسل‌های متمادی از بشریت فوایدی دارد که به دو مورد آن اشاره می‌کنیم:
  • فایده اول (که به خود امام (ع) بر می‌گردد): این معاصرت باعث می‌شود که امام به طور مستقیم از اصول تحولات تاریخی و زنجیره حوادث آن - که تأثیر بسیار ژرفی در رهبری ایشان پس از ظهور خواهد داشت - آگاه شود[۳].
  • فایده دوم (که به بشریت برمی‌گردد): علاوه بر آن که به حضرت ولی عصر (ع) به عنوان یک رهبر نیاز است؛ بر اساس اخبار امامیه نیاز به ایشان به سان یک نیاز ضروری تکوینی است، از جمله این اخبار، روایتی است که در الکافی نقل شده است. ابو حمزه گوید: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»[۴]. به حضرت صادق (ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟ فرمود: [خیر، زیرا] اگر چنین شود زمین اهلش را در کام خود فرو خواهد برد. نیز از ابو هراسة نقل شده است که حضرت باقر (ع) فرمود:« لَوْ أَنَّ اَلْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ اَلْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ اَلْبَحْرُ بِأَهْلِهِ »[۵].
اگر امام معصوم (ع) ساعتی از زمین حذف و محو شود، زمین اهلش را می‌بلعد، همان طور که دریا اهلش را در امواج خود فرو می‌برد. با چشم‌پوشی از امکان حمل این روایات بر اموری رمزی و تأویلی، می‌توان گفت این روایات در ظاهر دلالت بر این دارند که بقای امام به منظور بقای زمین و ساکنان آن، ضروری است و این به دلیل آن است که باید زمینی باشد تا امکان عملی شدن وعده خداوند و نتیجه دهی برنامه کلی الهی بر روی آن وجود داشته باشد و این نیز هنگامی تحقق می‌یابد که وجود امام با همه سال‌ها و نسل‌های بشری، هم عصر باشد. به‌ویژه پس از اعتقاد به این که امامان (ع) دوازده نفرند و نه بیشتر (حتی به روایت عامه)[۶] و از آن رو که یازده نفرشان رحلت فرموده‌اند؛ در این صورت معلوم می‌شود که خداوند امام دوازدهم(ع) را برای تحقق این نتیجه باقی گذارده است. و شاید مراد امام مهدی (ع) همین موضوع باشد، آنجا که می‌فرماید: «إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»[۷]. بی‌تردید من مایه امان اهل زمینم؛ چنان که ستاره‌ها مایه امان اهل آسمان‌اند.
  • ویژگی چهارم (حضور امام در افقی بالا و والا، آن چنان که هر روزه و هر ساله از حوادث و رویدادها و اسباب و نتایج آن‌ها آگاه می‌گردد): این ویژگی، دارای فواید متعددی است (علاوه بر آن که فایده اول از ویژگی سوم را نیز داراست). مهم‌ترین فایده آن عبارت است از محافظت از جامعه اسلامی و دفع خطر دشمنان. در نتیجه با توجه به آگاهی امام (ع) از حوادث و علل و عوامل آنها و مشکلات پیچیده‌ای که با آن مواجه می‌شود و نیز تکلیف الهی او برای زدودن و دفع ضررها و خطرات از جامعه اسلامی که حضرتش هم به آن وعده داده است‌[۸] (البته در موارد خاصی که در جای دیگری گفته‌ایم‌[۹])، بی‌تردید به وظیفه الهی‌اش به بهترین وجه عمل خواهد نمود. ما در جای دیگری درباره روش امام برای کمک به مردم در زمان غیبت سخن گفته‌ایم[۱۰]. علاوه بر همه اینها، ایشان مردم و اجتماعات را بر طبق ملاک و میزان دقیق و ژرفی که به آن آگاه است، ارزیابی می‌نماید. این امر ثمراتی را به دنبال دارد که از جمله آنها می‌توان موارد زیر را بر شمرد:
  1. آگاهی امام (ع) از درجه ایمان مؤمنان و اخلاص مخلصان و سمت و سوی عملی و اعتقادی آنها در زندگی.
  2. اطلاع آن حضرت از راه و روش منحرفان و کفار و نقشه‌های احتمالی آنها بر ضد اسلام و مسلمین، تا از رهگذر این آگاهی به تلاش برای مقابله با توطئه‌های آنان برخیزد.
  3. آگاهی ایشان از آماده شدن تعداد کافی از یاران و حامیانش برای فتح جهان و به دست گرفتن حکومت عدل.
  • ویژگی پنجم (ارتباط امام (ع) با مردم و گفت‌وگو با آنان): این کار حداقل دو فایده دارد؛ یکی برای خود حضرت و دیگری برای جامعه اسلامی:
  1. اختلاط با مردم و رفع تنهایی؛ تنهایی‌ای که در بعضی روایات به آن اشاره شده و به دلیل دوری از مردم و زندگی در صحراها و بیابانها، برای ایشان وجود دارد[۱۱]. گذشته از رفع تنهایی، این امر موجب می‌شود که نیازهای شخصی ایشان همانند هر انسان دیگری - البته به طریقی ساده‌تر - برطرف گردد.
  2. امام (ع) هنگام ارتباط با مردم، به وظایف اسلامی‌اش درباره آنها عمل می‌کند؛ وظایفی هم چون: امر به معروف و نهی از منکر، نزدیک کردن آنها به اطاعت خداوند و دور کردنشان از گناه، تشویق ایشان به کارهای عام المنفعه و پاشیدن بذر اصلاح در میان آنان[۱۲].

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری؛ ص ۹۶ به بعد.
  2. ر.ک: الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب: إن الأئمة إذا شاءوا أن یعلموا علموا.
  3. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۱۴ به بعد.
  4. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.
  5. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.
  6. البخاری، محمد بن اسماعیل؛ الصحیح البخاری؛ ج ۹، ص ۱۰۱؛ النیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم؛ ج ۶، ص ۳ و ۴.
  7. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۴.
  8. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۶۷ و ص ۱۷۵.
  9. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۳ به بعد.
  10. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۷۶.
  11. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۷۴.
  12. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۴۳-۵۰.
  13. " الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.
  14. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.
  15. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.
  16. بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۷ به نقل از امام باقر (ع).
  17. اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۰۲ (مسائل رجعت در بحار، ج ۵۳ ص ۳۹ تا ۱۴۴ آمده است).
  18. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰.
  19. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰، به نقل از طبرانی.
  20. اعلام الوری، ص ۴۰۲.
  21. اعلام الوری، ص ۴۰۲.
  22. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۹.
  23. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۲۳-۲۶.
  24. منظور امامت معصومین است.
  25. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.
  26. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.
  27. تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.
  28. کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.
  29. کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.
  30. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۷۰-۷۱.
  31. ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰
  32. ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳
  33. به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.
  34. آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸>
  35. ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵
  36. رضانژاد، عزالدین، حیات امام مهدی، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.
  37. النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
  38. همان منبع، ص ۲۴۲.
  39. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۳.
  40. همان منبع، ص ۳۶.
  41. دعای ندبه.
  42. عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۱۹.
  43. البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.
  44. صحیفة المهدی، ص ۷۰.
  45. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۸۲.
  46. برگرفته از آیه ﴿مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ؛ (سوره هود، آیه ۱).
  47. "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وِرَاثَةً"؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.
  48. ﴿لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).
  49. " مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ(ع)"؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  50. " مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  51. "إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "
  52. " وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.
  53. " وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  54. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.
  55. ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.
  56. همانا خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
  57. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  58. " أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.
  59. غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.
  60. " يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.
  61. ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  62. پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.
  63. همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.
  64. الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۲.
  65. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.
  66. غایة المرام، ج۳، ص۲۲.
  67. معارج الیقین، ص۶۲.
  68. کفایة الأثر، ص۸۰؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۳۸.
  69. کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۵۸؛ الإحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ کفایة الأثر، ص ۱۴۵.
  70. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.
  71. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص: ۷۶ -۸۴.
  72. ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).
  73. غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.
  74. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.
  75. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.
  76. مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.
  77. این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.
  78. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.
  79. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.
  80. بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.
  81. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.
  82. " فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.
  83. اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.
  84. البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.
  85. راز طول عمر امام زمان(ع)، ص ۱۳.
  86. مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.
  87. سوره صافات: ۱۴۴.
  88. خوشبختانه کشف ماهی چهارصد میلیون ساله در سواحل ماداگاسکار، امکان چنین عمری را برای ماهی، عینی کرد (کیهان، ش ۶۴۱۳ – ۲۲/ ۸/ ۴۳).
  89. سوره عنکبوت: ۱۴.
  90. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.
  91. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.
  92. سوره نساء: ۱۵۷.
  93. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.
  94. تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.
  95. عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.
  96. اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.
  97. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.
  98. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.
  99. " يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ‏ إِلَيْهِ‏ وَ لَا يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ أَحَدٍ ‏‏"بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.
  100. " فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏ ‏‏"؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.
  101. " يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى‏ النَّاسِ‏ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ‏ ‏ ‏‏"؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.
  102. " الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ‏ رَحِيمٌ‏ بِالْمَسَاكِينِ‏ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ‏ ‏‏"؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.
  103. آفتاب مهر، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.
  104. آفتاب مهر، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.