مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بودهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ref> شیخ طوسی' به 'ref>شیخ طوسی') |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | [[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«[[احمد بن هلال]]، اهل روستای بزرگی از منطقه "[[نهروان]]" بود که میان واسط و [[بغداد]] قرار دارد. گفته شده است وی از [[یاران]] [[حضرت هادی]]{{ع}} یا [[امام عسکری]]{{ع}} بود. وی مشهور به [[غلو]] و مورد [[لعن]] و نفرین ابدی است<ref> ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹</ref>. نخست از افراد مورد [[اطمینان]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} و از [[اصحاب]] ویژه و [[روایت]] کننده از [[امامان معصوم]]{{عم}} بود. ۵۴ بار به [[زیارت]] [[خانه خدا]] رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونهای که [[حضرت عسکری]]{{ع}} او را بسیار [[نکوهش]] کرد و دربارهاش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"<ref> {{عربی|" احْذَرُوا الصُّوفِيَ الْمُتَصَنِّع"}}؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰</ref>. برخی نیز این جمله را در [[نکوهش]] او، از جانب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دانستهاند که در هرحال نشانگر [[پلیدی]] و [[گمراهی]] این مرد است. او تا زمان [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] زیست و با سماجت بسیار، [[سفارت]] آن جناب را [[انکار]] کرد. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} درباره [[لعن]] و نفرین بر او و [[لزوم]] بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد<ref> | :::::*«[[احمد بن هلال]]، اهل روستای بزرگی از منطقه "[[نهروان]]" بود که میان واسط و [[بغداد]] قرار دارد. گفته شده است وی از [[یاران]] [[حضرت هادی]]{{ع}} یا [[امام عسکری]]{{ع}} بود. وی مشهور به [[غلو]] و مورد [[لعن]] و نفرین ابدی است<ref> ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹</ref>. نخست از افراد مورد [[اطمینان]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} و از [[اصحاب]] ویژه و [[روایت]] کننده از [[امامان معصوم]]{{عم}} بود. ۵۴ بار به [[زیارت]] [[خانه خدا]] رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونهای که [[حضرت عسکری]]{{ع}} او را بسیار [[نکوهش]] کرد و دربارهاش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"<ref> {{عربی|" احْذَرُوا الصُّوفِيَ الْمُتَصَنِّع"}}؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰</ref>. برخی نیز این جمله را در [[نکوهش]] او، از جانب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دانستهاند که در هرحال نشانگر [[پلیدی]] و [[گمراهی]] این مرد است. او تا زمان [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] زیست و با سماجت بسیار، [[سفارت]] آن جناب را [[انکار]] کرد. از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} درباره [[لعن]] و نفرین بر او و [[لزوم]] بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>. بیشتر کتابهای رجالی، به او لقب "[[عبرتایی]]" دادهاند<ref> ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در کتاب "[[الغیبة]]" وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "[[بغدادی]]" نیز گفته شده است. [[احمد بن هلال]] تا آخر [[سفارت]] [[نایب]] نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس از [[وفات]] [[عثمان بن سعید]]، در [[نایب دوم]] [[شک]] کرد و [[نیابت]] او را نپذیرفت<ref> سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲</ref>. [[شیعیان]] هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از [[مرگ]] وی، توقیعی از [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} صادر شد: [[خداوند]] سبحانه و تعالی از [[فرزند]] هلال نگذرد که بدون هماهنگی و خشنودی ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل میکرد، تا آنکه [[پروردگار]]، با نفرین ما زندگیاش را به انجام رساند. ما در زمان زندگیاش نیز انحرافش را به [[شیعیان]] خاص خود گوشزد کردیم. این را به هرکس که درباره او میپرسد، برسانید. هیچ یک از [[شیعیان]] ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما [[نقل]] میکنند، [[تردید]] کند؛ زیرا میدانند ما [[اسرار]] خود را با آنان میگوییم. آن حضرت در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، [[ایمان]] خود را پایدار نداشت و با آنکه مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به [[کفر]] دگرگون ساخت و [[خدا]] نیز او را [[کیفر]] داد<ref> محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص:۳۹ -۴۰.</ref>. | ||
:::::*«[[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدا نزد [[امام حسن عسکری]]{{ع}} فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته رفته به سبب [[پیروی]] از هوای [[نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد سرزنش [[خاندان]] [[وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد وکیل [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برساند، [[خیانت]] کرد<ref> ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد [[اموال]] را به نایبشان برگرداند؛ اما او در [[دشمنی]] و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]]، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۸۳.</ref>. | :::::*«[[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدا نزد [[امام حسن عسکری]]{{ع}} فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته رفته به سبب [[پیروی]] از هوای [[نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد سرزنش [[خاندان]] [[وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد وکیل [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برساند، [[خیانت]] کرد<ref> ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد [[اموال]] را به نایبشان برگرداند؛ اما او در [[دشمنی]] و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]]، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد<ref> طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۸۳.</ref>. | ||
:::::*«[[محمد بن نصیر نمیری]]، یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]]، در [[اصحاب]] [[امام جواد]]{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است<ref> | :::::*«[[محمد بن نصیر نمیری]]، یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]]، در [[اصحاب]] [[امام جواد]]{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است<ref>[[شیخ طوسی]]، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳</ref>. و [[علامه حلی]] نیز، دو جا از او نام برده، مینویسد: "[[محمد بن نصیر نمیری]] کسی است که [[امام هادی]]{{ع}} او را [[لعن]] کرده است". در جای دیگر مینویسد: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: [[محمد]] بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای [[بصره]] بود و از نظر عقیدتی ضعیف بود. [[فرقه]] "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است<ref>علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷</ref>. در رجال کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر [[مرحوم کشی]] [[امام هادی]]{{ع}} سه نفر را [[لعن]] کرده که یکی از آنها [[محمد بن نصیر نمیری]] است<ref> کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. در جای دیگر از [[عبیدی]] [[نقل]] میکند: "[[امام عسکری]]{{ع}}- بدون اینکه من چیزی از او بپرسم- نامهای برایم فرستاد و در آن [[نامه]]، از [[محمد بن نصیر نمیری]] و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آنها را [[لعن]] میکنم و [[لعنت خدا]] نیز بر آنها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و [[اموال]] [[مردم]] را میخورند و [[فتنه]] انگیزی میکنند. آنان ما و [[شیعیان]] ما را اذیت کردند. [[خداوند]] سبحانه و تعالی آنها را اذیت کند و آنان را در فتنهای که ایجاد کردهاند، مغلوب و نابود سازد"<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵</ref>. وی [[عقاید]] کفرآمیز و الحادی داشت که سعی میکرد آن را در بین عامّه [[مردم]] منتشر سازد. [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز اسباب کار او را فراهم و او را پشتیبانی میکرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref>. ابن [[فرات]] از [[خاندان]] معروف به نوفرات بود. وی در [[بغداد]] و [[کوفه]] محدثی معروف بود و به نظر میرسد نخستین فرد از [[خاندان]] بنوفرات است که در [[حکومت عباسی]] مقامی به دست آورد<ref> جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹</ref>. از اینجا نقش [[حکومت]] در [[حمایت]] و پشتیبانی از خطوط انحرافی روشن میشود. [[عقاید]] نمیری در کتاب "[[الغیبة]]"، "رجال کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است. [[سعد بن عبد اللّه اشعری]] گوید: [[محمد بن نصیر نمیری]] مدعی بود [[پیغمبر]] است و [[امام هادی]]{{ع}} او را [[مبعوث]] کرده است. [[عقیده]] به تناسخ داشت و [[معتقد]] به خدایی [[امام هادی]]{{ع}} بود، نزدیکی با [[محارم]] را جایز میدانست و ....<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳</ref>. [[سعد بن عبد اللّه]] گوید: نمیری در آخر [[عمر]] [[بیمار]] شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: [[جانشین]] تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفتهای گفت: [[احمد]]؛ ولی کسی نفهمید [[احمد]] کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب [[پیروان]] او شد؛ عدهای گفتند: مقصود نمیری، [[احمد]] فرزندش بوده است. جمعی گفتند: [[احمد بن محمد بن موسی بن فرات]] است. و گروهی گفتند: منظور وی [[احمد بن موسی بن فرات]] است. و فرقهای گفتند: منظور وی [[احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید]] است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۸۵ - ۳۸۶.</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== |
نسخهٔ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۷
مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بودهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری |
مدخل اصلی | مدعیان دروغین سفارت و نیابت |
مدخل وابسته | ؟ |
مدعیان دروغین سفارت چه کسانی بودهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
- «احمد بن هلال، اهل روستای بزرگی از منطقه "نهروان" بود که میان واسط و بغداد قرار دارد. گفته شده است وی از یاران حضرت هادی(ع) یا امام عسکری(ع) بود. وی مشهور به غلو و مورد لعن و نفرین ابدی است[۱]. نخست از افراد مورد اطمینان حضرت عسکری(ع) و از اصحاب ویژه و روایت کننده از امامان معصوم(ع) بود. ۵۴ بار به زیارت خانه خدا رفت که بیست بار آن با پای پیاده بود، امّا دچار کژی شد؛ به گونهای که حضرت عسکری(ع) او را بسیار نکوهش کرد و دربارهاش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"[۲]. برخی نیز این جمله را در نکوهش او، از جانب حضرت مهدی(ع) دانستهاند که در هرحال نشانگر پلیدی و گمراهی این مرد است. او تا زمان نیابت محمد بن عثمان زیست و با سماجت بسیار، سفارت آن جناب را انکار کرد. از حضرت مهدی(ع) درباره لعن و نفرین بر او و لزوم بیزاری از کارهایش توقیعی صادر شد[۳]. بیشتر کتابهای رجالی، به او لقب "عبرتایی" دادهاند[۴]. شیخ طوسی در کتاب "الغیبة" وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "بغدادی" نیز گفته شده است. احمد بن هلال تا آخر سفارت نایب نخست، دچار کژی نشده بود؛ ولی پس از وفات عثمان بن سعید، در نایب دوم شک کرد و نیابت او را نپذیرفت[۵]. شیعیان هم پس از برکناری، او را نفرین شده دانسته و از وی دوری جستند. پس از مرگ وی، توقیعی از ولی عصر(ع) صادر شد: خداوند سبحانه و تعالی از فرزند هلال نگذرد که بدون هماهنگی و خشنودی ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل میکرد، تا آنکه پروردگار، با نفرین ما زندگیاش را به انجام رساند. ما در زمان زندگیاش نیز انحرافش را به شیعیان خاص خود گوشزد کردیم. این را به هرکس که درباره او میپرسد، برسانید. هیچ یک از شیعیان ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل میکنند، تردید کند؛ زیرا میدانند ما اسرار خود را با آنان میگوییم. آن حضرت در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، ایمان خود را پایدار نداشت و با آنکه مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به کفر دگرگون ساخت و خدا نیز او را کیفر داد[۶]»[۷].
- «ابو طاهر محمد بن علی بن بلال در ابتدا نزد امام حسن عسکری(ع) فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولی رفته رفته به سبب پیروی از هوای نفس، راه انحراف در پیش گرفت و مورد سرزنش خاندان وحی واقع شد. وی، ادعا کرد وکیل حضرت مهدی(ع) است. او نیابت نایب دوم حضرت مهدی(ع) را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به حضرت مهدی(ع) برساند، خیانت کرد[۸]. نایب دوم، زمینه دیدار وی را با حضرت مهدی(ع) فراهم کرد. امام به وی فرمان داد اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسه، بر بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و شلمغانی- صادر شد[۹]»[۱۰].
- «محمد بن نصیر نمیری، یکی از رقبای محمد بن عثمان بود که نیابت وی را قبول نداشت و خود مدعی نیابت بود. شیخ طوسی، در اصحاب امام جواد(ع) دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او نداده است[۱۱]. و علامه حلی نیز، دو جا از او نام برده، مینویسد: "محمد بن نصیر نمیری کسی است که امام هادی(ع) او را لعن کرده است". در جای دیگر مینویسد: ابن غضائری درباره او گفته است: محمد بن نصیر از نگاه علمی، از فضلای بصره بود و از نظر عقیدتی ضعیف بود. فرقه "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او منسوب است[۱۲]. در رجال کشی نیز شرح حال او مطرح است. به نظر مرحوم کشی امام هادی(ع) سه نفر را لعن کرده که یکی از آنها محمد بن نصیر نمیری است[۱۳]. در جای دیگر از عبیدی نقل میکند: "امام عسکری(ع)- بدون اینکه من چیزی از او بپرسم- نامهای برایم فرستاد و در آن نامه، از محمد بن نصیر نمیری و حسن بن محمد بن باباقمی، اعلان انزجار کرده، فرمود: "تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آنها را لعن میکنم و لعنت خدا نیز بر آنها باد! آنان از نام ما سوءاستفاده کرده و اموال مردم را میخورند و فتنه انگیزی میکنند. آنان ما و شیعیان ما را اذیت کردند. خداوند سبحانه و تعالی آنها را اذیت کند و آنان را در فتنهای که ایجاد کردهاند، مغلوب و نابود سازد"[۱۴]. وی عقاید کفرآمیز و الحادی داشت که سعی میکرد آن را در بین عامّه مردم منتشر سازد. محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز اسباب کار او را فراهم و او را پشتیبانی میکرد[۱۵]. ابن فرات از خاندان معروف به نوفرات بود. وی در بغداد و کوفه محدثی معروف بود و به نظر میرسد نخستین فرد از خاندان بنوفرات است که در حکومت عباسی مقامی به دست آورد[۱۶]. از اینجا نقش حکومت در حمایت و پشتیبانی از خطوط انحرافی روشن میشود. عقاید نمیری در کتاب "الغیبة"، "رجال کشی" و "فرق الشیعه" بیان شده است. سعد بن عبد اللّه اشعری گوید: محمد بن نصیر نمیری مدعی بود پیغمبر است و امام هادی(ع) او را مبعوث کرده است. عقیده به تناسخ داشت و معتقد به خدایی امام هادی(ع) بود، نزدیکی با محارم را جایز میدانست و ....[۱۷]. سعد بن عبد اللّه گوید: نمیری در آخر عمر بیمار شد و در آن حال مرد. در آن بیماری از وی پرسیدند: جانشین تو کیست؟ او با زبان ضعیف و گرفتهای گفت: احمد؛ ولی کسی نفهمید احمد کیست؛ به همین سبب این حرف، موجب انشعاب پیروان او شد؛ عدهای گفتند: مقصود نمیری، احمد فرزندش بوده است. جمعی گفتند: احمد بن محمد بن موسی بن فرات است. و گروهی گفتند: منظور وی احمد بن موسی بن فرات است. و فرقهای گفتند: منظور وی احمد بن ابو الحسین بن بشر بن یزید است. این انشعاب باعث پراکندگی اتباع او شد[۱۸]»[۱۹].
پاسخهای دیگر
۱. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
نایب امام زمان (ع) من هستم، اما خداوند او را رسوا گردانید؛ زیرا الحاد و نادانی وی آشکار گردید. محمد بن عثمان هم او را لعنت کرد و از وی دوری نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیری پس از شریعی به دروغ ادعای نیابت کرد"[۳۷].
|
۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر. ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۸۲، رقم ۱۹۹
- ↑ " احْذَرُوا الصُّوفِيَ الْمُتَصَنِّع"؛ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۵، ش ۱۰۲۰
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
- ↑ ابن داود حلی، رجال ابن داود، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۸۴؛ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۰۲
- ↑ سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۵۳۶؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص:۳۹ -۴۰.
- ↑ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ح ۲، ص ۴۷۴
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص: ۳۸۳.
- ↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳
- ↑ علامه حلی، رجال العلامه، ص ۲۵۴ و ۲۵۷
- ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
- ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۶۹
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸، ح ۳۷۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص ۱۰۳
- ↑ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۹، ح ۳۷۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص: ۳۸۵ - ۳۸۶.
- ↑ فهرست، ص ۵۰؛ رجال طوسى، ص ۴۱۰.
- ↑ غیبة طوسى، ص ۳۹۹.
- ↑ رجال طوسى، ص ۴۱۰.
- ↑ فهرست، ص ۵۰؛ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸
- ↑ رجال نجاشى، ج ۱، ص ۲۱۸.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۱۶
- ↑ غیبة طوسى، ص ۳۹۹
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص:۷۷.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص:۱۵۷.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۰۰.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ کمال الدین، ص ۴۹۹.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۹.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۲۴۶.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۲۱.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۳۹۸.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۳۹۸؛ فرق الشیعه، ص ۱۰۳.
- ↑ فرق الشیعه، ص ۱۰۲.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۲۵.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۲۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۷
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۸
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۰۱
- ↑ الغیبه، طوسی، ص ۳۰۳
- ↑ موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۸.