پیامبر خاتم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*[[نقل]] است که در سفری تجاری، برادرزاده خویش [[محمد]]{{صل}} را همراه برد. چون به بُصری رسیدند، راهبی [[مسیحی]] به نام بحیرا، [[محمد]]{{صل}} را دید و [[ابوطالب]] را از [[آینده]] او خبر داد. بحیرا گفت که ما نشان او را در کتابهایمان دیدهایم و وصفش را از پدرانمان شنیدهایم. [[محمد]] را از [[یهودیان]] دور دار که اگر او را بشناسند، به قتلش کمر خواهند بست<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۳۱.</ref>. وقتی [[حضرت محمد]]{{صل}} به [[جوانی]] رسید، پیشه [[خانوادگی]] خویش را برگزید و به بازرگانی روی آورد. چیزی نگذشت که در [[پاکدامنی]] و [[امانتداری]] و درستکاری شهره [[قریش]] شد؛ چونان که [[مردم]] او را به "[[محمد امین]]" خواندند. در بیست و پنج سالگی با [[خدیجه]] [[ازدواج]] کرد که زنی پاکدامن و ثروتمند بود. [[خدیجه]] همه [[دارایی]] خویش را در [[اختیار]] [[محمد]]{{صل}} گذاشت و از اینجا بود که آن [[حضرت]] توانست [[مستمندان]] [[مکه]] را [[یاری]] دهد و از [[رنج]] و [[فقر]] و [[تنگدستی]] آنان بکاهد<ref>زندگی و آئین محمد، ۱۹.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} درس ناخوانده بود<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 175-176.</ref>. | *[[نقل]] است که در سفری تجاری، برادرزاده خویش [[محمد]]{{صل}} را همراه برد. چون به بُصری رسیدند، راهبی [[مسیحی]] به نام بحیرا، [[محمد]]{{صل}} را دید و [[ابوطالب]] را از [[آینده]] او خبر داد. بحیرا گفت که ما نشان او را در کتابهایمان دیدهایم و وصفش را از پدرانمان شنیدهایم. [[محمد]] را از [[یهودیان]] دور دار که اگر او را بشناسند، به قتلش کمر خواهند بست<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۳۱.</ref>. وقتی [[حضرت محمد]]{{صل}} به [[جوانی]] رسید، پیشه [[خانوادگی]] خویش را برگزید و به بازرگانی روی آورد. چیزی نگذشت که در [[پاکدامنی]] و [[امانتداری]] و درستکاری شهره [[قریش]] شد؛ چونان که [[مردم]] او را به "[[محمد امین]]" خواندند. در بیست و پنج سالگی با [[خدیجه]] [[ازدواج]] کرد که زنی پاکدامن و ثروتمند بود. [[خدیجه]] همه [[دارایی]] خویش را در [[اختیار]] [[محمد]]{{صل}} گذاشت و از اینجا بود که آن [[حضرت]] توانست [[مستمندان]] [[مکه]] را [[یاری]] دهد و از [[رنج]] و [[فقر]] و [[تنگدستی]] آنان بکاهد<ref>زندگی و آئین محمد، ۱۹.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} درس ناخوانده بود<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 175-176.</ref>. | ||
*[[قرآن]] نیز از این [[حقیقت]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ }}؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>. [[پیش از بعثت]] هیچگاه بتی را [[سجده]] نکرد و گرد [[گناه]] و [[زشتی]] در نیامد. از آغاز [[زندگی]] در [[تأیید الهی]] بود و بنابر [[روایت]]، [[خداوند]] بزرگترین [[فرشته]] خود را [[مأمور]] کرده بود او را به [[محاسن اخلاق]] بیاراید<ref>نهج البلاغه، خ ۲۳۴.</ref>. بسیار [[شجاع]] و دلیر بود. [[نقل]] است که در [[نوجوانی]]، همراه [[قریش]]، برای [[دفاع]] از [[حقوق]] بینوایان و ستمدیدگان در [[جنگی]] شرکت جست. [[قریش]] در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] رسید و آن [[حضرت]] محبوبیتی فراوان از این گذر به دست آورد<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۴۴.</ref>. در [[جوانی]] عضو [[پیمان]] حلف الفضول گشت که [[هدف]] آن، [[دفاع]] از [[حق]] ستمدیدگان بود<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۵۰.</ref>. پس از آنکه با [[خدیجه]] [[ازدواج]] کرد، دیگر در پی بازرگانی نرفت و دوران خلوت و [[عبادت]] در [[انزوا]] را آغاز کرد. به غار حراء میرفت و به [[عبادت]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] میپرداخت. [[ماه رمضان]]، [[مکه]] را به کلی ترک میکرد و گوشه خلوت میگزید و به [[تفکر]] و [[عبادت]] و [[تهجد]] روی میآورد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 176.</ref>. | *[[قرآن]] نیز از این [[حقیقت]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ }}؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>. [[پیش از بعثت]] هیچگاه بتی را [[سجده]] نکرد و گرد [[گناه]] و [[زشتی]] در نیامد. از آغاز [[زندگی]] در [[تأیید الهی]] بود و بنابر [[روایت]]، [[خداوند]] بزرگترین [[فرشته]] خود را [[مأمور]] کرده بود او را به [[محاسن اخلاق]] بیاراید<ref>نهج البلاغه، خ ۲۳۴.</ref>. بسیار [[شجاع]] و دلیر بود. [[نقل]] است که در [[نوجوانی]]، همراه [[قریش]]، برای [[دفاع]] از [[حقوق]] بینوایان و ستمدیدگان در [[جنگی]] شرکت جست. [[قریش]] در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] رسید و آن [[حضرت]] محبوبیتی فراوان از این گذر به دست آورد<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۴۴.</ref>. در [[جوانی]] عضو [[پیمان]] حلف الفضول گشت که [[هدف]] آن، [[دفاع]] از [[حق]] ستمدیدگان بود<ref>سید المرسلین، ۱/ ۲۵۰.</ref>. پس از آنکه با [[خدیجه]] [[ازدواج]] کرد، دیگر در پی بازرگانی نرفت و دوران خلوت و [[عبادت]] در [[انزوا]] را آغاز کرد. به غار حراء میرفت و به [[عبادت]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] میپرداخت. [[ماه رمضان]]، [[مکه]] را به کلی ترک میکرد و گوشه خلوت میگزید و به [[تفکر]] و [[عبادت]] و [[تهجد]] روی میآورد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 176.</ref>. | ||
*سرانجام در ۲۷ [[رجب]]، ۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م. [[جبرئیل]]{{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را بدو [[ابلاغ]] کرد و بدینسان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} آغاز گشت<ref>{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}؛ سوره علق، آیه ۱- ۵.</ref>. سه سال به صورت نهانی [[دین اسلام]] را [[تبلیغ]] کرد و آنگاه [[مأموریت]] یافت تا [[دعوت]] خویش را [[آشکار]] کند<ref>{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ }}؛ سوره حجر، آیه ۹۴.</ref> و این، [[دشمنی]] و بدخواهی و آزارهای [[قریش]] را همراه آورد. پس از [[مرگ]] [[خدیجه]]{{س}} و [[ابوطالب]]{{ع}}- حامی با نفوذ [[پیامبر]]{{صل}}- آزارهای [[کفار]] [[مکه]] بالا گرفت. [[پیامبر]]{{صل}} در فرصتی که پیش آمد، گروهی از بزرگان یثرب را به [[دین]] خویش خواند و آنان [[اسلام]] آوردند و این رویداد مقدمات [[هجرت]] [[مسلمانان]] به یثرب را فراهم آورد. | *سرانجام در ۲۷ [[رجب]]، ۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م. [[جبرئیل]]{{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را بدو [[ابلاغ]] کرد و بدینسان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} آغاز گشت<ref>{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}؛ سوره علق، آیه ۱- ۵.</ref>. سه سال به صورت نهانی [[دین اسلام]] را [[تبلیغ]] کرد و آنگاه [[مأموریت]] یافت تا [[دعوت]] خویش را [[آشکار]] کند<ref>{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ }}؛ سوره حجر، آیه ۹۴.</ref> و این، [[دشمنی]] و بدخواهی و آزارهای [[قریش]] را همراه آورد. پس از [[مرگ]] [[خدیجه]]{{س}} و [[ابوطالب]]{{ع}}- حامی با نفوذ [[پیامبر]]{{صل}}- آزارهای [[کفار]] [[مکه]] بالا گرفت. [[پیامبر]]{{صل}} در فرصتی که پیش آمد، گروهی از بزرگان یثرب را به [[دین]] خویش خواند و آنان [[اسلام]] آوردند و این رویداد مقدمات [[هجرت]] [[مسلمانان]] به یثرب را فراهم آورد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 176-177.</ref>. | ||
پس از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} و پیروانش به یثرب [[هجرت]] کردند، این [[شهر]] نام "[[مدینة النبی]]" به خود گرفت. [[پیامبر]]{{صل}} در این [[شهر]] [[حکومتی]] تشکیل داد و [[اختلافات]] دیرینه میان دو [[قبیله]] [[اوس]] و [[خزرج]] را حل کرد و بدینسان، در [[امنیت]] و [[آرامش]] توانست [[مردم]] را از [[تعالیم]] آسمانی خویش بهرهمند سازد. اساس [[حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} بر [[برادری]] و [[یگانگی]] [[مسلمانان]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} بدین موضوع بسیار ارج مینهاد و حتی میان [[مسلمانان]]، یک به یک، [[عقد اخوت]] برقرار ساخت و خود با [[علی]]{{ع}} [[عقد اخوت]] بست<ref>اعلام النساء، ۳/ ۶؛ صواعق، ۷۳ و ۷۵؛ الاصابة، ۲/ ۵۰۷.</ref>. سرانجام پس از [[رنجها]] و کوششهای بسیار در سال ۸ ه. [[مکه]] را بدون [[خونریزی]] [[فتح]] کرد و بدینسان، بساط [[شرک]] و بتپرستی در [[جزیرة العرب]] برچیده شد. آن [[پیامبر]] بزرگ آسمانی سرانجام در سال ۱۱ هجری [[دنیا]] را ترک گفت. [[مرقد]] مطهرش در [[مدینه]]- [[مسجد النبی]]- جای دارد و هر ساله [[زیارتگاه]] میلیونها [[مسلمان]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 176-177.</ref>. | *پس از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} و پیروانش به یثرب [[هجرت]] کردند، این [[شهر]] نام "[[مدینة النبی]]" به خود گرفت. [[پیامبر]]{{صل}} در این [[شهر]] [[حکومتی]] تشکیل داد و [[اختلافات]] دیرینه میان دو [[قبیله]] [[اوس]] و [[خزرج]] را حل کرد و بدینسان، در [[امنیت]] و [[آرامش]] توانست [[مردم]] را از [[تعالیم]] آسمانی خویش بهرهمند سازد. اساس [[حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} بر [[برادری]] و [[یگانگی]] [[مسلمانان]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} بدین موضوع بسیار ارج مینهاد و حتی میان [[مسلمانان]]، یک به یک، [[عقد اخوت]] برقرار ساخت و خود با [[علی]]{{ع}} [[عقد اخوت]] بست<ref>اعلام النساء، ۳/ ۶؛ صواعق، ۷۳ و ۷۵؛ الاصابة، ۲/ ۵۰۷.</ref>. سرانجام پس از [[رنجها]] و کوششهای بسیار در سال ۸ ه. [[مکه]] را بدون [[خونریزی]] [[فتح]] کرد و بدینسان، بساط [[شرک]] و بتپرستی در [[جزیرة العرب]] برچیده شد. آن [[پیامبر]] بزرگ آسمانی سرانجام در سال ۱۱ هجری [[دنیا]] را ترک گفت. [[مرقد]] مطهرش در [[مدینه]]- [[مسجد النبی]]- جای دارد و هر ساله [[زیارتگاه]] میلیونها [[مسلمان]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 176-177.</ref>. | ||
==[[رفتار]] و [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[رفتار]] و [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*آنچه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را در رسالتش [[توفیق]] داد، [[خُلق و خوی]] [[نیک]] و [[مهربانی]] و [[بردباری]] و مردمداریاش بود. او با [[مردم]] بر [[زمین]] مینشست، بر [[زمین]] [[غذا]] میخورد و بر [[زمین]] میخوابید.[[مقام]] [[دنیایی]] برای خویش نمیشناخت. با دست خویش کفش خود را پینه میزد، لباسش را میدوخت و گوسفند میدوشید. چون مینشست، بر چیزی تکیه نمیکرد. کار خود را خود انجام میداد. هدیه [[مردم]] را میپذیرفت. [[صدقه]] از کسی نمیگرفت. به کسی خیره نمیشد. [[خشنودی]] و ناخشنودیاش برای [[خدا]] بود. هیچگاه غذای سیر نخورد و [[لباس خشن]] بر تن میکرد. [[پاکیزه]] و آراسته بود. آهسته سخن میگفت و بر سر کسی فریاد برنمیآورد. [[خطاکاران]] را زود میبخشید و [[بدی]] را با [[بدی]] پاسخ نمیداد. خوشرو بود و اهل مجادله و عیبجو نبود. اهل [[مشورت]] بود و به نظر دیگران [[احترام]] مینهاد. خرج زندگیاش اندک بود. هر چه میگفت، نخست خود بدان عمل میکرد<ref>بحارالانوار، ۱۶/ ۱۹۴؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۶/ ۴۳؛ زندگی و آیین محمد، ۸۲.</ref>. [[فرزند]] پسری از خود بر جای نگذاشت و [[نسل]] [[پاک]] او از طریق دختر معصومش [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} و [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}- عموزاده و داماد و [[خلیفه]] و وصیاش- دوام و بقا یافت و یازده [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} یکی پس از دیگری [[امامت]] و [[خلافت]] [[مسلمانان]] را بر عهده گرفتند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 177.</ref>. | *آنچه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را در رسالتش [[توفیق]] داد، [[خُلق و خوی]] [[نیک]] و [[مهربانی]] و [[بردباری]] و مردمداریاش بود. او با [[مردم]] بر [[زمین]] مینشست، بر [[زمین]] [[غذا]] میخورد و بر [[زمین]] میخوابید.[[مقام]] [[دنیایی]] برای خویش نمیشناخت. با دست خویش کفش خود را پینه میزد، لباسش را میدوخت و گوسفند میدوشید. چون مینشست، بر چیزی تکیه نمیکرد. کار خود را خود انجام میداد. هدیه [[مردم]] را میپذیرفت. [[صدقه]] از کسی نمیگرفت. به کسی خیره نمیشد. [[خشنودی]] و ناخشنودیاش برای [[خدا]] بود. هیچگاه غذای سیر نخورد و [[لباس خشن]] بر تن میکرد. [[پاکیزه]] و آراسته بود. آهسته سخن میگفت و بر سر کسی فریاد برنمیآورد. [[خطاکاران]] را زود میبخشید و [[بدی]] را با [[بدی]] پاسخ نمیداد. خوشرو بود و اهل مجادله و عیبجو نبود. اهل [[مشورت]] بود و به نظر دیگران [[احترام]] مینهاد. خرج زندگیاش اندک بود. هر چه میگفت، نخست خود بدان عمل میکرد<ref>بحارالانوار، ۱۶/ ۱۹۴؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۶/ ۴۳؛ زندگی و آیین محمد، ۸۲.</ref>. [[فرزند]] پسری از خود بر جای نگذاشت و [[نسل]] [[پاک]] او از طریق دختر معصومش [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} و [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}- عموزاده و داماد و [[خلیفه]] و وصیاش- دوام و بقا یافت و یازده [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} یکی پس از دیگری [[امامت]] و [[خلافت]] [[مسلمانان]] را بر عهده گرفتند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 177.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۷
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث پیامبر خاتم است. "پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نام مبارکش محمد و فرزند عبدالله بن عبدالمطلب(ع) و آمنه بنت وهب(س) است. به سال ۵۲ پیش از هجرت (۲۰ اوت ۵۷۰ م.) به دنیا آمد[۱]. پدر و مادر ارجمندش، هر دو از شریفترین خاندانهای قریش و از نسل عبد منافاند[۲].
زندگینامه
- حضرت محمد(ص) هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش از دنیا رفت و چون به دنیا آمد، عبدالمطلب(ع) سرپرستی او را بر عهده گرفت. در پنج سالگی مادر خویش را نیز از دست داد.عبدالمطلب(ع) او را بسیار گرامی میداشت و چون هنگام رحلتش در رسید، ابوطالب(ع) را به سرپرستیاش گمارد که فرزند ارشدش بود[۳]. ابوطالب(ع) و عبدالله از یک مادر بودند. او از شخصیتهای بانفوذ مکه بود و به بازرگانی اشتغال داشت[۴].
- نقل است که در سفری تجاری، برادرزاده خویش محمد(ص) را همراه برد. چون به بُصری رسیدند، راهبی مسیحی به نام بحیرا، محمد(ص) را دید و ابوطالب را از آینده او خبر داد. بحیرا گفت که ما نشان او را در کتابهایمان دیدهایم و وصفش را از پدرانمان شنیدهایم. محمد را از یهودیان دور دار که اگر او را بشناسند، به قتلش کمر خواهند بست[۵]. وقتی حضرت محمد(ص) به جوانی رسید، پیشه خانوادگی خویش را برگزید و به بازرگانی روی آورد. چیزی نگذشت که در پاکدامنی و امانتداری و درستکاری شهره قریش شد؛ چونان که مردم او را به "محمد امین" خواندند. در بیست و پنج سالگی با خدیجه ازدواج کرد که زنی پاکدامن و ثروتمند بود. خدیجه همه دارایی خویش را در اختیار محمد(ص) گذاشت و از اینجا بود که آن حضرت توانست مستمندان مکه را یاری دهد و از رنج و فقر و تنگدستی آنان بکاهد[۶]. پیامبر اسلام(ص) درس ناخوانده بود[۷].
- قرآن نیز از این حقیقت یاد کرده است[۸]. پیش از بعثت هیچگاه بتی را سجده نکرد و گرد گناه و زشتی در نیامد. از آغاز زندگی در تأیید الهی بود و بنابر روایت، خداوند بزرگترین فرشته خود را مأمور کرده بود او را به محاسن اخلاق بیاراید[۹]. بسیار شجاع و دلیر بود. نقل است که در نوجوانی، همراه قریش، برای دفاع از حقوق بینوایان و ستمدیدگان در جنگی شرکت جست. قریش در این جنگ به پیروزی رسید و آن حضرت محبوبیتی فراوان از این گذر به دست آورد[۱۰]. در جوانی عضو پیمان حلف الفضول گشت که هدف آن، دفاع از حق ستمدیدگان بود[۱۱]. پس از آنکه با خدیجه ازدواج کرد، دیگر در پی بازرگانی نرفت و دوران خلوت و عبادت در انزوا را آغاز کرد. به غار حراء میرفت و به عبادت و تفکر و تدبر میپرداخت. ماه رمضان، مکه را به کلی ترک میکرد و گوشه خلوت میگزید و به تفکر و عبادت و تهجد روی میآورد[۱۲].
- سرانجام در ۲۷ رجب، ۱۳ سال پیش از هجرت/ ۶۱۰ م. جبرئیل(ع) بر او ظاهر شد و نخستین آیات قرآن را بدو ابلاغ کرد و بدینسان، رسالت حضرت محمد(ص) آغاز گشت[۱۳]. سه سال به صورت نهانی دین اسلام را تبلیغ کرد و آنگاه مأموریت یافت تا دعوت خویش را آشکار کند[۱۴] و این، دشمنی و بدخواهی و آزارهای قریش را همراه آورد. پس از مرگ خدیجه(س) و ابوطالب(ع)- حامی با نفوذ پیامبر(ص)- آزارهای کفار مکه بالا گرفت. پیامبر(ص) در فرصتی که پیش آمد، گروهی از بزرگان یثرب را به دین خویش خواند و آنان اسلام آوردند و این رویداد مقدمات هجرت مسلمانان به یثرب را فراهم آورد[۱۵].
- پس از آنکه پیامبر(ص) و پیروانش به یثرب هجرت کردند، این شهر نام "مدینة النبی" به خود گرفت. پیامبر(ص) در این شهر حکومتی تشکیل داد و اختلافات دیرینه میان دو قبیله اوس و خزرج را حل کرد و بدینسان، در امنیت و آرامش توانست مردم را از تعالیم آسمانی خویش بهرهمند سازد. اساس حکومت پیامبر(ص) بر برادری و یگانگی مسلمانان بود. پیامبر(ص) بدین موضوع بسیار ارج مینهاد و حتی میان مسلمانان، یک به یک، عقد اخوت برقرار ساخت و خود با علی(ع) عقد اخوت بست[۱۶]. سرانجام پس از رنجها و کوششهای بسیار در سال ۸ ه. مکه را بدون خونریزی فتح کرد و بدینسان، بساط شرک و بتپرستی در جزیرة العرب برچیده شد. آن پیامبر بزرگ آسمانی سرانجام در سال ۱۱ هجری دنیا را ترک گفت. مرقد مطهرش در مدینه- مسجد النبی- جای دارد و هر ساله زیارتگاه میلیونها مسلمان است[۱۷].
رفتار و خُلق و خوی پیامبر(ص)
- آنچه پیامبر اسلام(ص) را در رسالتش توفیق داد، خُلق و خوی نیک و مهربانی و بردباری و مردمداریاش بود. او با مردم بر زمین مینشست، بر زمین غذا میخورد و بر زمین میخوابید.مقام دنیایی برای خویش نمیشناخت. با دست خویش کفش خود را پینه میزد، لباسش را میدوخت و گوسفند میدوشید. چون مینشست، بر چیزی تکیه نمیکرد. کار خود را خود انجام میداد. هدیه مردم را میپذیرفت. صدقه از کسی نمیگرفت. به کسی خیره نمیشد. خشنودی و ناخشنودیاش برای خدا بود. هیچگاه غذای سیر نخورد و لباس خشن بر تن میکرد. پاکیزه و آراسته بود. آهسته سخن میگفت و بر سر کسی فریاد برنمیآورد. خطاکاران را زود میبخشید و بدی را با بدی پاسخ نمیداد. خوشرو بود و اهل مجادله و عیبجو نبود. اهل مشورت بود و به نظر دیگران احترام مینهاد. خرج زندگیاش اندک بود. هر چه میگفت، نخست خود بدان عمل میکرد[۱۸]. فرزند پسری از خود بر جای نگذاشت و نسل پاک او از طریق دختر معصومش حضرت فاطمه(س) و علی بن ابی طالب(ع)- عموزاده و داماد و خلیفه و وصیاش- دوام و بقا یافت و یازده امام معصوم(ع) یکی پس از دیگری امامت و خلافت مسلمانان را بر عهده گرفتند[۱۹].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ۱۵/ ۲۴۸؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۶/ ۱۹۲؛ زندگی و آیین محمد، ۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 175.
- ↑ بحارالانوار، ۱۵/ ۴۰۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 175.
- ↑ سید المرسلین، ۱/ ۲۳۱.
- ↑ زندگی و آئین محمد، ۱۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 175-176.
- ↑ ﴿وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴾؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۲۳۴.
- ↑ سید المرسلین، ۱/ ۲۴۴.
- ↑ سید المرسلین، ۱/ ۲۵۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 176.
- ↑ ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴾؛ سوره علق، آیه ۱- ۵.
- ↑ ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴾؛ سوره حجر، آیه ۹۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 176-177.
- ↑ اعلام النساء، ۳/ ۶؛ صواعق، ۷۳ و ۷۵؛ الاصابة، ۲/ ۵۰۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 176-177.
- ↑ بحارالانوار، ۱۶/ ۱۹۴؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۶/ ۴۳؛ زندگی و آیین محمد، ۸۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 177.