ختم نبوت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
*ویژگی دیگری که برای [[خاتم النبیین]] لحاظ شده، وسعت این صفت است، چنانکه این وسعت را میتوان در مقایسه با کلمۀ "أب" با واژۀ [[خاتم النبیین]] به وضوح [[مشاهده]] کرد؛ در این [[روایت]]: {{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۶۱. </ref> کلمه "أب" کنایه از احاطۀ وجودی آن دو [[معصوم]] بر [[امت]] خویش است، اما صفت خاتم نه تنها بر [[امت]] خویش، بلکه بر همۀ [[انسانها]] حتی بر تمام [[انبیای الهی]] نیز احاطه دارد چنانکه در روایتی فرمودند «من، [[پیامبر]] بودم در حالی که [[آدم]] هنوز در میان [[آب]] و گل بود»<ref>{{متن حدیث|کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ أَوْ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَد}}؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref> | *ویژگی دیگری که برای [[خاتم النبیین]] لحاظ شده، وسعت این صفت است، چنانکه این وسعت را میتوان در مقایسه با کلمۀ "أب" با واژۀ [[خاتم النبیین]] به وضوح [[مشاهده]] کرد؛ در این [[روایت]]: {{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۶۱. </ref> کلمه "أب" کنایه از احاطۀ وجودی آن دو [[معصوم]] بر [[امت]] خویش است، اما صفت خاتم نه تنها بر [[امت]] خویش، بلکه بر همۀ [[انسانها]] حتی بر تمام [[انبیای الهی]] نیز احاطه دارد چنانکه در روایتی فرمودند «من، [[پیامبر]] بودم در حالی که [[آدم]] هنوز در میان [[آب]] و گل بود»<ref>{{متن حدیث|کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ أَوْ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَد}}؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸. </ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} |
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۱
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ختم نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ختم نبوت یا خاتمیت به معنای پایانبخشی سلسله انبیا و شریعت تا روز قیامت است به طوری که انکار ختم نبوت به معنای نفی ضروری دین شمرده میشود و پیامبر اسلام(ص) را خاتمالنبیین میگویند. خاتمیت نبوت به معنای خاتمیت شریعت اسلام در میان شرایع آسمانی و خاتمیت قرآن در میان کتابهای آسمانی نیز هست. فلسفه ختم نبوت را باید در جامعیت، جهانی بودن و جاودانگی اسلام و بلوغ مخاطبین آن و راهکارهایی که اسلام برای آینده قرار داده است جستجو کرد.
چیستی ختم نبوت
- ختم در لغت به معانی پایان است و آنچه که پایان دهندۀ چیزی باشد را خاتم میگویند[۱]. در اصطلاح دینی، خاتمیت به این معناست که پس از اسلام، نبوت پیامبران تمام میشود و پیامبر اسلام پایاندهندۀ سلسله پیامبران آسمانی است و پس از او کسی به پیامبری نمیآید.
- خاتمیت در نظر مسلمانان، یک امر قطعی است و به همین دلیل مسلمانان در این امر شبهه ای نداشتند؛ مگر در نیمه دوم قرن ۱۳ ق. که فرقهای بر اساس استعمار، با نام بهائیه و بابیه مدعی نبوتی دیگر شد و بعد از آن، غلام احمد قادیانی وابسته کمپانی شرقی انگلیس در هند نیز خاتمیت را منکر شد هر چند مسلمانان هیچ اعتنایی به او نکردند[۲].
- ختم نبوت به معنای ختم شریعت نیز هست، زیرا نبوت عبارت است از وحی اصول و فروع دین بر شخص نبی و این عبارت دیگری از این مطلب است که شریعت اسلام بر پیامبر خاتم وحی شده است، بنابراین معنا ندارد نبوت ختم شده باشد، اما شریعت آن اعم از اصول و فروع دین ختم نشده باشد[۳]. همچنین خاتم النبیین به معنای خاتم رسولان نیز هست، زیرا نبوت، شرط مقدم بر رسالت است و با ختم نبوت، رسالت نیز ختم میشود[۴] و از طرفی نمیتوان رسولی را فرض کرد که نبی نباشد زیرا معنا ندارد کسی مسئول ابلاغ دین باشد در حالی که شریعت به او وحی نشده است؛ حتی پیامبران قبل از حضرت نوح نیز، آنچه برای هدایت مردم نیاز داشتند، به آنان وحی میشد، بنابراین پس از پیامبر اکرم، به کسی وحی نخواهد شد و شریعت دیگری هم برای بشر نخواهد آمد و هیچکس، مأموریت ابلاغ شریعت جدیدی را نخواهد داشت[۵]. البته نباید از این نکته غفلت کرد که ختم رسالت پیامبر(ص) به این معنی نیست که عمل به دستورات پیامبر(ص) که بر مبنی شرع اسلام است به پایان رسیده، بلکه مراد این است که شریعت پیامبر(ص) همانطوری که بر پیامبر(ص) نازل شد، بدون هیچ کم و کاستی تا قیامت ادمه دارد و قابلیت اضافه شدن حکم جدید شرعی را ندارد[۶].
راز ختم نبوت، جهانی و جاودانه بودن اسلام
- دلیل اینکه رسالت پیامبر بدون هیچگونه تغییر و تبدلی تا قیامت جاری است این است که دین و شریعتی که توسط رسالت پیامبر اسلام پایه گذاری شده است، یک دین جهانی و جاودانه و جهانی است، به این دلیل که مخاطب قرآن مخاطب جهانی است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[۷]، ﴿يَا بَنِي آدَمَ﴾[۸] جهانی بودن شریعت اسلام، به معنای تحت پوشش قرار دادن تمام موجودات عالم است، چنانکه آیۀ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۹] صراحت در این معنا دارد، در این آیه کلمۀ «لِلْعَالَمِينَ» دلالت برای بر تمام عالم اعم از انسانها و غیر انسانها میکند[۱۰]. همچنین این شریعت مقدس علاوه بر جهانی بودن دارای صفت جاودانگی است، زیرا احکامش تا قیامت پابرجاست به نحوی که هیچگونه باطلی نمیتواند در آن رسوخ کرده و او را از مسیر حق و حقیقت منحرف کند چنانکه آیۀ ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۱۱] بیانگر همین مطلب است. همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «حلال محمد برای همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام است، حلال و حرام دیگری نخواهد آمد»[۱۲]. در روایت مشهور دیگری به نام حدیث منزلت چنین آمده است که پیامبر(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ای علی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، الا اینکه بعد از من پیامبری نخواهد آمد»[۱۳] البته امامان معصوم وظیفه اساسی در مقام تبیین و روشنسازی شریعت پیامبر خاتم خواهند داشت.
- وحی الهی بر دو نوع تقسیم میشود: وحی الهی تشریعی و وحی غیر تشریعی. با پایان یافتن سلسله نبوت، وحی الهی تشریعی به پایان رسید، اما وحی غیر تشریعی که توسط امامان معصوم تبیین و تشریح میشود پابرجا و برقرار است چنانکه خداوند متعال در سوره قدر میفرماید: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ﴾[۱۴].[۱۵]
دلایل ختم نبوت
- ادلۀ عقلی:
- کمال و جامعیت اسلام: علمای اسلام معتقدند؛ اسلام کاملترین و جامعترین دین آسمانی است به گونهای که برای هدایت انسانها تا روز قیامت برنامه دارد و انسانها تا آن روز (قیامت) به شریعت تازه ای نیاز ندارند و این مطلب به معنای ختم نبوت نیز هست. تجدید شرایع پیش از اسلام به این دلیل بود که نقص شریعت پیشین از میان برود و نیازهای جدید مردم برآورده شود؛ اما با ظهور اسلام و نزول قرآن، تمام کاستیها از بین رفته و همۀ نیازهای مردم جهان به وسیلۀ قرآن و اسلام تأمین شده بود، چراکه احکام اسلام نظر به همۀ دورههای زندگی فردی و اجتماعی انسان دارند و با پیشرفت جوامع انسانی، نیازمندی انسان به آیین اسلام از میان نمیرود و اسلام با کاستی و نارسایی روبهرو نمیشود و نیاز به قوانین دینی جدید و پیامبری دیگر ندارد[۱۶].
- بلوغ عقلی: بشر در روزگار پیامبر اسلام(ص) به چنان مرحلهای از بلوغ عقلی و فکری رسیده بود که با مدد عقل و تعالیم اسلام میتواند پذیرای قانون جامعی همچون اسلام شود. رسالت پیامبر اسلام از نوع قانون است نه برنامه؛ طرحی است کلی، جامع همه جانبه، معتدل و متعادل[۱۷].
- دلیل قرآنی:
- مشهورترین آیه قرآن کریم دربارۀ خاتمیت پیامبر اسلام آیه، ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۱۸] است. عده ای در دلالت این آیه به ختم نبوت پیامبر اسلام اشکال کردهاند که واژه خاتم به معنای انگشتر نیز آمده است و شاید در این آیه منظور همین باشد که معنای خاتم النبیین، زینتبخش پیامبران است و نه پایانبخش آن[۱۹]. منتها در پاسخ گفته شده است: در گذشته این امر مرسوم بوده وقتی میخواستند درِ نامه یا ظرف یا خانهای را ببندند، روی در یا روی قفل آن ماده چسبندهای میگذاشتند و روی آن مهری میزدند، در اصطلاح آن زمان مُهری را که برای چنین کاری استفاده میکردند را "خاتَم" میگفتند و معمولا چنین عملی توسط انگشتر اتفاق میافتاد. خاتم گرچه در آن روز به انگشتر تزیینی نیز اطلاق میشد، ولی ریشۀ اصلی آن از ختم به معنی پایان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهایی میگفتند که با آن نامهها را مهر میکردند؛ به علاوه، ماده (ختم) در قرآن مجید در هشت مورد به کار رفته و در همه جا به معنی پایان دادن و مهر نهادن است؛ مانند: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۲۰]، ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۱]. این آیه علاوه بر اینکه خاتم بود پیامبر اسلام را به صراحت بیان میکند، اثبات کنندۀ این مطلب است که خاتمیت جزء ضروریات و قطعیات اعتقادی اسلام است، به شکلی که انکارش نفی ضروری دین شمرده میشود[۲۲].
- آیاتی که به صورت التزامی دلالت بر خاتمیت پیامبر(ص) میکنند:
- ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۲۳]. لازمه این آیه خاتمیت پیامبر(ص) و شریعت آن است چراکه آیه کمال و جامعیت شریعت اسلام را متذکر میشود و لازمۀ پایان شریعت، ختم نبوت نیز هست[۲۴].
- ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾[۲۵] ظاهر ﴿مَنْ بَلَغَ﴾ مطلق و بدون محدودیت زمانی است که به معنای عدم ظهور پیامبر(ص) و شریعت دیگر نیز هست[۲۶].
- ﴿وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۲۷]، آیه صراحت در این نکته دارد که با نزول قرآن وحی الهی به اتمام رسیده و دیگر کلمات آسمانی تکرار نخواهد شد؛ لازمۀ این بیان یعنی ختم شریعت و ختم نبوت پیامبر اسلام[۲۸]. چنانکه برخی از فلاسفه معتقدند خاتمیت به معنای انقطاع وحی خاص با وساطت فرشته بر قلب و گوش پیامبر اسلام است[۲۹].[۳۰]
- ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۳۱]، این آیه، قرآن را عظیم شمرده و هرنوع معارضه با آن را را باطل میداند؛ بنابراین با توجه به باطل بودن هر گونه معارضه با قرآن چنین به دست میآید که هر شریعتی غیر از اسلام باطل و لازمهاش ختم شریعت و ختم نبوت پیامبر(ص) است[۳۲].
- ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۳۳]، در این آیه چون هیچگونه قیدی در آیه ذکر نشده، بنابراین هدایتش شامل تمام افراد میشود. اصولاً همۀ آیاتی که بر عمومیت نبوت پیامبر(ص) و شریعت اسلام دلالت میکنند ظهور در خاتمیت پیامبر(ص) هم دارد[۳۴].
- دلیل روایی:
- در بسیاری از روایات معصومین نسبت به خاتمیت اسلام و پیامبر اسلام تأکید شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی فرمودند «خداوند با پیامبر(ص) شما به پیامبری پایان بخشید، پس بعد از او هرگز پیامبری نخواهد آمد. و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد»[۳۵].[۳۶]
- در روایتی پیامبر(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ای علی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، الا اینکه بعد از من دیگر هیچ پیامبری نخواهد آمد»[۳۷]. البته برای اثبات ختم نبوت روایات متعددی از جمله حدیث منزلت، غدیر خم و... نیز وجود دارد[۳۸].
- اجماع: اجماع علمای اسلام بر این نظر است که بعد از پیامبر اسلام نبوت و شریعت دینی خاتمه پیدا کرده است[۳۹].
- همچنین باید توجه داشت ارسال نامه از سوی پیامبر(ص) برای سران کشورهای ایران، روم، حبشه و یمن، دلیل بر ختم نبوت است؛ زیرا اگر اسلام ناقص و برای قوم و یا قبیله ای بود، جایی برای دعوت سایر اقوام به اسلام وجود نداشت[۴۰].
شناخت و ویژگیهای خاتمیت پیامبر(ص)
- خاتمالنبیین بودن پیامبر(ص) علاوه بر اینکه در معانی: خاتمیت نبوت در میان انبیاء و رسولان الهی؛ خاتمیت قرآن در میان کتابهای آسمانی و خاتمیت شریعت اسلام در میان شرایع آسمانی، خلاصه میشود، در بردارندۀ معنای عمیق دیگری نیز هست به طوری که برخی از بزرگان، خاتمیت را مقامی اعطایی از جانب حضرت حق و بالاترین مرتبۀ وجودی انسان پس از گذراندن مراحل ایمان، عبادت، زهد، معرفت، ولایت، رسالت و اولوالعزم بودن دانسته اند[۴۱].[۴۲] چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «نبوت، مثل آخرین خشت یک عمارت است که با آمدن آن، کار عمارت به پایان میرسد». این مطلب نشان دهندۀ عظمت ختم نبوت پیامبر(ص) است، چراکه منظور این است که این ختم، در بردارندۀ تمام احکام انسانی و اسلامی است و این عظمت یعنی پایان تمام احکام انسانی و اسلامی نشان دهندۀ عظمت روحی پیامبر اسلام است، مؤید این مطلب آیۀ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾[۴۳] است که به تحقیق عظمت روحی پیامبر(ص) را نشان میدهد چرا که او را واسطۀ فیض تمام مخلوقات میداند[۴۴].
- همین امر سبب شد عده ای در بیان ویژگیهای خاتمیت قائل شدند برترین علمها در اختیار خاتم است و در دایره ممکنات، دانش هیچ موجودی به علم وی نمیرسد، زیرا تنها اوست که به همه مقامات و مراتب و به تمام کمالات رسیده است و چون ختم نبوت و قرآن شریف از سوی خداوند است، به همین دلیل کاملتر و شریفتر از آن قابل تصور نیست[۴۵].
- ویژگی دیگری که برای خاتم النبیین لحاظ شده، وسعت این صفت است، چنانکه این وسعت را میتوان در مقایسه با کلمۀ "أب" با واژۀ خاتم النبیین به وضوح مشاهده کرد؛ در این روایت: «أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۴۶] کلمه "أب" کنایه از احاطۀ وجودی آن دو معصوم بر امت خویش است، اما صفت خاتم نه تنها بر امت خویش، بلکه بر همۀ انسانها حتی بر تمام انبیای الهی نیز احاطه دارد چنانکه در روایتی فرمودند «من، پیامبر بودم در حالی که آدم هنوز در میان آب و گل بود»[۴۷].[۴۸]
منابع
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی
- سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی
- خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم
- سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی
- فرهنگ شیعه
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۲.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص ۱۰۶-۱۰۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص ۱۰۶-۱۰۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص۴۳۶ - ۴۳۷؛ ج ۸، ص ۵۶۷؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۲۶.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ـ ۴۲
- ↑ «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لَا یَجِیءُ غَیْرُهُ»؛ کافی، ج۱، ص۵۸.
- ↑ «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»؛ کافی، ۸، ص۱۰۷.
- ↑ «فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند» سوره قدر، آیه ۴.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۵، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند» سوره یس، آیه ۶۵.
- ↑ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
- ↑ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۷۹.
- ↑ «و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۴-۲۲۶.
- ↑ «آیا جز خداوند را به داوری بجویم حال آنکه اوست که (این) کتاب را روشن به سوی شما فرو فرستاد و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش! و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۴ ـ ۱۱۵
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۴-۲۲۶.
- ↑ صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه، ص ۳۷۶ - ۳۷۹.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۸۳ ـ ۲۹۲.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۴-۲۲۶
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص۱۱۰-۱۱۱.
- ↑ «إِنَ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیِّینَ فَلَا نَبِیَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِکِتَابِکُمُ الْکُتُبَ فَلَا کِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً»؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۵۵ ـ ۲۶۴.
- ↑ «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»؛ کافی، ج ۸، ص ۱۰۷.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ ـ ۵۳۸.
- ↑ ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص ۱۲۷.
- ↑ نک: انسان کامل، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم،
- ↑ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ ـ ۵۳۸.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ «کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ أَوْ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَد»؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم.