شیبة بن عثمان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۲ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۳۱
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث شیبة بن عثمان است. "شیبة بن عثمان" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
شیبة بن عثمان بن ابیطلحه (اوقص)[۱] از نسل عبدالدار بن قصی بن کلاب از قریش[۲] و کنیهاش ابوعثمان[۳] و ابوصفیه است.[۴] مادر شیبه، امجمیل هند بنت عمیر بن هاشم نیز به بنیعبدالدار نسب میبَرَد.[۵] شیبه در جد چهارم رسول خدا(ص) (قصی بن کلاب) با آن حضرت نسب مشترک دارد.[۶] بر پایه گزارشهایی، پدر و برخی از برادرانش در اُحد کشته شدند.[۷] خود شیبه نیز تا پس از فتح مکه مسلمان نشد [۸] و به مسلمانان سختگیر بود.[۹] برخی گزارشها از همراهی او با نومسلمانان قریش در غزوه حنین[۱۰] و مسلمان شدنش در این نبرد حکایت دارند،[۱۱] از این رو ذهبی به گزارش از واقدی تفویض حجابت (بیفاصله پس از فتح مکه) به شیبه را به سبب کفر وی درست نمیداند [۱۲]. سیرهنویسان و مورخان در علت گرایش او به اسلام، یادآور شدهاند که شیبه برای گرفتن انتقام خون پدرش - که در احد به دست امیرمؤمنان علی(ع) کشته شده بود - در صدد قتل پیامبر(ص)بود [۱۳] که چون آن حضرت وی را از تصمیمش آگاه ساخت، مسلمان شد.[۱۴] وی را از مؤلّفة قلوبهم دانستهاند که پیامبر از غنایم حنین به آنان بخشید.[۱۵] شیبه [۱۶] و دخترش صفیه از راویان حدیث بودند.[۱۷]
براساس نقلی از خود شیبه، رسول خدا(ص)در فتح مکه به او فرمود که همه تصاویر موجود در کعبه را محو کند؛[۱۸] اما مشهور آن است آن حضرت کلید درِ کعبه را از شیبة بن عثمان گرفت [۱۹] و با ورود به خانه خدا [۲۰] به زدودن آثار شرک و بتپرستی پرداخت.[۲۱] آن حضرت پس از نزول آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۲۲] که مضمون آن فرمان خداوند به بازگرداندن امانتها به صاحبانشان است،[۲۳] کلید کعبه را به نقلی به شیبة بن عثمان یا نخست به عثمان بن طلحه [۲۴] و بعد به شیبه یا به آن دو داد. [۲۵] به عقیده برخی، عثمان بن طلحه از این منصب به نفع شیبهچشم پوشید؛[۲۶] اما بنا به نقل خود شیبه، رسول خدا(ص)کلید را با این تعبیر که "ای بنی ابی طلحه! آن را بگیرید" به او و عثمان بن طلحه بازگرداند.[۲۷] نسبت خویشاوندی این دو مورد اختلاف است: برخی شیبه را پسر عمو،[۲۸] برادر [۲۹] یا فرزند عثمان دانستهاند.[۳۰] بنا بر قولی دیگر، پس از آنکه عثمان بن طلحه درگذشت، از آنرو که عقیم بود، کلید به برادرش شیبه داده شد.[۳۱] در برابر، برخی عقیم بودن عثمان را انکار و برای وی فرزندی به نام عبدالله یاد کردهاند که وی و فرزندانش پردهدار کعبه بودند.[۳۲]بر این اساس، شاید واگذاری این منصب به شیبه به سببی دیگر چون سالمند بودن و جایگاه اجتماعیاش بوده است. به هر روی، مطابق برخی نقلها، منصب پردهداری میان بنیشیبه (تیرهای از بنیعبدالدار) ماند.[۳۳] گفتنی است که از پردهداری کعبه به دست شیبه تا پیش از فتح مکه خبر موثقی در دست نیست، چنان که نسبت به پس از آن هم اخبار در این باره مشوش و متناقضاند: برخی پردهدار کعبه را در آغاز اسلام، عثمان بن طلحه دانستهاند.[۳۴] به رغم آن، گزارشی از پردهداری شیبة بن عثمان در روزگار حمله ابرهه به مکه (۴۰ سال پیش از بعثت) خبر میدهد.[۳۵] بنا بر اخباری، وی در دوران پردهداری کعبه، هرگاه خانهای بلندتر از آن در اطراف میدید، دستور تخریب آن را میداد.[۳۶]به نظر میرسد گویا دو شیبه پردهدار کعبه بودند و اخبار آن دو با هم خلط شدهاند. شیبه از این رو که پردهدار خانه خدا بود به "شیبة الحاجب" مشهور است.[۳۷] مطابق نقلی، شیبه پردههای کعبه را که میراث جاهلیت به شمار میآمد برداشت و پول آن را صدقه داد.[۳۸] بنا به نقلی، عباس بن عبدالمطلب به عنوان دارنده منصب سقایت (آبرسانی به حجاج) و شیبة بن عثمان به عنوان دارنده منصب کلیدداری کعبه، به یکدیگر مباهات میکردند. چون گفتوگو میان آنان به درازا کشید، توافق کردند تا نخستین کسی که از راه رسید، میان آنان داوری کند. هنگامی که امیرمؤمنان علی(ع)رسید، آنان ضمن بهترین داور دانستن آن حضرت و نقل داستان خود، با این سخن علی(ع) که «من از این رو از هردوی شما بهتر هستم که صاحب جهاد در دین خدایم و پیش از دیگر مردم به دو قبله با رسول خدا نماز گزاردهام»، با آن حضرت به خصومت پرداختند و برای داوری نزد پیامبر(ص)آمدند. در پی آن، آیه ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۳۹] نازل شد.[۴۰] برخی مفسران [۴۱] افراد دیگری را نیز به مفاخرهکنندگان افزودهاند.[۴۲] در این آیه، موضوع آب دادن به حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام، با موضوع ایمان به خدا و آخرت و جهاد در راه خدا ناسنجیدنی دانسته شدهاند. برخی مفسران، مقصود از آبادکننده مسجدالحرام در ﴿عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ را شیبة بن عثمان دانستهاند.[۴۳] بر اساس نقلی، شیبه در دوران خلافت عمر بن خطاب پردهدار کعبه بود [۴۴] و به این خلیفه که میخواست اشیای گرانبهای کعبه را قسمت کند، سفارش کرد تا او با عمل به سیره پیامبر(ص) و ابوبکر از این کار چشم بپوشد و خلیفه با نظر او مخالفت نکرد [۴۵] از پردهداری شیبه در عصر عثمان خبری در دست نیست، جز آنکه گفته شده در توسعه مسجدالحرام در دوران این خلیفه کسانی که نزدیک مسجدالحرام خانه داشتند و گویا بنیشیبه هم در میانشان بودند، درباره خرید خانهها به خلیفه اعتراض کردند که به زندانی شدنشان انجامید و سرانجام با میانجیگری عبدالله بن خالد بن اسید ماجرا پایان یافت.[۴۶]
در خلافت امام علی(ع)، هنگامی که خبر اقدام بُسر بن ارطات (فرمانده اعزامی معاویه به حجاز) درباره تسلط بر مدینه و نیز کشتار بنو کعب از خزاعه و غارت اموالشان به مکه رسید،[۴۷] قثم بن عباس والی امیرمؤمنان علی(ع) از مکه گریخت [۴۸] و مردم این شهر، موقت شیبة بن عثمان را بر خود حاکم کردند [۴۹] که بسر حکومت شیبه را تأیید کرد.[۵۰] بنا به گزارشی دیگر، در ماجرای منازعه امیرمؤمنان علی(ع)با معاویه به سال ۳۹ قمری هنگام ستیز قُثم بن عباس (والی علی(ع) در مکه) با یزید بن شجره رهاوی (فرستاده معاویه) درباره سالاری حج، مردم بر شیبة بن عثمان توافق کردند [۵۱] و او متولی مراسم حج در این سال بود.[۵۲]هنگامی که معاویه به سال ۴۴ قمری دارالندوه را از فردی عبدری خرید و حق شفعه شیبه را مراعات نکرد، وی سوگند یاد کرد که هرگز با معاویهسخن نگوید و در سفر بعدی معاویه به مکه، از بازکردن دَرِ کعبه برایش خودداری کند و مسئولیت این کار را به نوه خردسالش شیبة بن جبیر بسپارد.[۵۳]
برخی منابع از عمر طولانی شیبه سخن گفته و درگذشت وی را در روزگار حکومت یزید دانستهاند،[۵۴] چنان که ابن سعد از زنده بودن وی تا زمان یزید خبر داده است [۵۵]. برخی دیگر از زنده بودن وی تا سال ۵۹ سخن گفتهاند [۵۶]. شیبة بن عثمان فرزندان بسیاری داشت [۵۷] که تیره بنیشیبه را شکل میدادند. آنها را به سبب انتساب به پدرشان شیبه "شَیبی"[۵۸] و جد اعلایشان عبدالدار، "عَبدَری"[۵۹] و به سبب منصب حجابت (پردهداری)، "حَجَبی"[۶۰] میگویند. و چون بنیشیبه در همسایگی کعبه میزیستند، یکی از درهای مسجدالحرام به نام "بنیشیبه" شهرت یافته است که نشانِ جایگاه معنوی و اجتماعی آنها در ادوار گوناگون است.[۶۱] بر پایه دیدگاه مشهور نسبشناسان، نسل شیبه هیچگاه در مکه گسسته نشده است.[۶۲] البته مهاجرت تبار او به مناطق پیرامون جزیرة العرب و پدیدآمدن تیرههایی از آنها در برخی گزارشها آمده است که از مشهورترین آنها در عراق میتوان به بنیجبیر [۶۳] و آل حمزه[۶۴] اشاره کرد؛ همچنین گروهی از بنیشیبه ساکن عراق در سال ۹۷۸ قمری از سوی عثمانیها به کلیدداری حرم امام جواد و امام کاظم(ع)رسیدند و این مقام در خاندانشان ادامه یافت.[۶۵]گزارشهایی از همکاری نزدیک میان بنیشیبه و ابن زبیر، در مدت خلافت وی در مکه حکایت دارند.[۶۶] در روزگار کنونی نیز آل سعود پس از سلطه بر حجاز از سال ۱۳۴۳ قمری بنیشیبه را همچنان بر پردهداری کعبه ابقا کردند و جامه کعبه و ضمایم آن را در اختیار آنها نهادند[۶۷].[۶۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۰۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۲؛ معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۲۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۰۳ - ۴۰۴؛ الطبقات، ج۶، ص۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۲۷.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۷، ص۲۹۸.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۲؛ الوافی بالوفیات، ج۱۶، ص۱۱۸.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۶؛ الاصابه، ج۳، ص۲۹۹.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۸؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۴.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۷؛ المعارف، ص۷۰؛ الاصابه، ج۶، ص۴۹۱؛ ج۳، ص۲۹۹.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۲؛ اسد الغابه، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۰۴.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۶؛ الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۲؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۳۸.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۶؛ الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۲؛ تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۲۵۰.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲؛ المغازی، ج۳، ص۹۰۹.
- ↑ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۳.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۹۵؛ المعجم الکبیر، ج۷، ص ۲۹۷.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۵۶.
- ↑ الاصابه، ج۸، ص۲۱۳.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ معانی القرآن، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۱؛ المغازی، ج۲، ص۸۳۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۱.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۳۱۲؛ البرهان، ج۳، ص۵۷۹؛ التفسیر المظهری، ج۲، ق۲، ص۱۴۷.
- ↑ المغازی، ج۲، ص۸۳۳؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۱۱؛ الطبقات، ج۲، ص۱۰۴.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۲؛ تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۲۵۹؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۱؛ ج۴، ص۸۲؛ التحریر و التنویر، ج۴، ص۱۶۱.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۴، ص۱۶۱.
- ↑ اسباب النزول، ص۱۶۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۳؛ البحر المحیط، ج۳، ص ۶۸۳.
- ↑ الاصابه، ج۳، ص۲۹۹.
- ↑ المعارف، ص۷۰.
- ↑ البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۱۰؛ الاصابه، ج۳، ص۲۹۹؛ منائح الکرم، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۰۴؛ تاریخ طبری، ج۸، ص ۳۷۷.
- ↑ المعارف، ص۷۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۵۳؛ ج۹، ص۴۰۴ - ۴۰۵.
- ↑ الطبقات، ج۲، ص۱۰۴؛ المغازی، ج۲، ص۸۳۳.
- ↑ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۱۸ - ۱۱۹.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۳۳۸؛ اخبار مکه، ازرقی، ج ۱، ص۲۸۰؛ تهنئة أهل الاسلام، ص۱۳۰.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۶.
- ↑ المفصل، ج۶، ص۴۴۴.
- ↑ «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار دادهاید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۱۹.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۴؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۶۸؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۳.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۳.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۱۹۰.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۲، ص۱۶۳.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۸۲.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۴۶؛ تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۲۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۴۴۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۵۱؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص ۱۵۸ - ۱۵۹.
- ↑ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۵۴ - ۴۵۵؛ الطبقات، ج۲، ص۱۸۶؛ الغارات، ج۲، ص۶۰۱ - ۶۰۸.
- ↑ الغارات، ج۲، ص۶۰۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۵۴؛ الفتوح، ج۴، ص۲۳۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۵۵.
- ↑ الغارات، ج۲، ص۵۰۸؛ الفتوح، ج۴، ص۲۳۴.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۲۶۱؛ المنتظم، ج۵، ص ۱۶۰؛ الکامل، ج۳، ص۳۷۸.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص ۱۱۹ - ۱۲۰؛ المحبر، ص ۱۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۱۳.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۶۳؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۶۹ - ۲۷۰؛ اتحاف الوری، ج۲، ص۳۴ - ۳۵، ۳۷.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص۱۵۵ - ۱۵۶؛ انساب الاشراف، ج۹، ص ۴۰۴.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۶.
- ↑ التاریخ الکبیر، ج۴، ص۲۴۱.
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۰۴؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۲۷.
- ↑ الانساب، ج۸، ص۲۰۸.
- ↑ الانساب، ج۹، ص۱۸۴.
- ↑ الانساب، ج۸، ص۲۰۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۶؛ احسن التقاسیم، ص۷۳.
- ↑ تاریخ مکه، ص۵۶۸.
- ↑ انساب الاشراف، ج۹، ص۴۱۴.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۹۴.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، ج۱۰، ق۲، ص۱۲۷.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۰۸؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص ۴۴۲؛ تاریخ الکعبة المعظمه، ص۶۳.
- ↑ التاریخ القویم، ج۴۲، ص۱۵.
- ↑ سامانی، سید محمود، مقاله «شیبة بن عثمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ج۱۶.