صحابه در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:صحابه]] | [[رده:صحابه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۵
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صحابه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- صحابه، جمع صاحب، به مفهوم یار، در لغت بهمعنای کسی است که همنشین و ملازم دیگری است. صحابه در فرهنگ اسلام، مردانی هستند که شخصاً پیامبر اکرم (ص) را دیده و سخن ایشان را شنیده و در زمان حیات او اسلام آوردهاند. مفرد آن را صِحابی میگویند. تعداد اصحاب رسول اکرم (ص) هنگام وفات آن حضرت، یکصد و چهارده هزار نفر بودند که از آن میان، حدود یکصد هزار نفر از ایشان استماع حدیث کردهاند و آخرینشان، ابوالطفیل عامر بن واثله است که در سال ۱۱۰ هجری وفات یافت. شیعیان بنابر حدیث متواتر غدیر معتقدند بسیاری از صحابه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به بیراهه رفتند و سفارش ایشان را در مورد وصایت و امامت امام علی (ع) نادیده انگاشتند و امامت و خلافت را از جایگاه اصلی خود خارج کردند، اما در این میان صحابه بزرگواری بودند که تا پای جان از ولایت امام (ع) دفاع کردند؛ صحابهای مانند ابوذر، مقداد، سلمان، عمار یاسر و... اما علمای اهلسنت در عادل بودن همه صحابه اتفاق نظر دارند[۱].
- قرآن کریم نیز نسبت به صحابه بر مبنای عملکرد و نیت آنها موضع گرفته است. در برخی موارد از آنها ستایش کرده[۲] و در مواردی آن دسته از صحابه را که در دل نفاق داشتند و ایمان آوردگان راستین نبودند، مورد نکوهش قرار داده است[۳][۴].
- صحابه از دیدگاه پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) نیز در موضعی دوگانه قرار داشتهاند. تجلیل اهل بیت (ع) از برخی صحابه از جمله سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و... تجلیل شایانی است. اما از دیگر سو، نسبت به وضعیتی که پس از پیامبر (ص) سبب ارتداد بسیاری از صحابه و جدایی و تفرقه در میان امت اسلام شد، انتقاد کردهاند.
- امام علی (ع) نیز در فرازهایی از نهج البلاغه درباره صحابه اعلام نظر کردهاند. از جمله در جایی میفرمایند: ... مؤمنان (صحابه) در پیکارشان شکیبایی و پایداری ورزیدند و بر خدا هم منت نگذاردند و فدا کردن جان خویش در راه خدا را کاری بزرگ نپنداشتند، تا آنگاه که قضای الهی به پایان گرفتن ایام محنت موافق افتاده و از روی بصیرت شمشیر زدند و به فرمان اندرزدهنده خود، به پروردگارشان تقرب جستند. در این هنگام، خدا جان پیامبر خود را بستاند. قومی به عقب بازگشتند و در راههای گوناگون، که به هلاکتشان میانجامند، گام نهادند و بر آرای باطل، که در دلشان میگذشت، اعتماد کردند و از خویشاوندان پیامبر خویش بریدند و از وسیلهای که به دوستی آن مأمور شده بودند یعنی اهل بیت دور شدند[۵][۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 523- 524.
- ↑ ﴿ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴾؛ سوره فتح، آیه ۱۸ و ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴾؛ آیه ۲۹ و ﴿ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴾؛ سوره توبه، آیه ۱۰۰
- ↑ ﴿ وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴾؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 524.
- ↑ «وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ، حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ الْأَجَلُ وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ [اشْتَالُوا] أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ، لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي الْحَقِّ، حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ، حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ. حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه وآله) رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ وَ غَالَتْهُمُ السُّبُلُ وَ اتَّكَلُوا عَلَى الْوَلَائِجِ وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 524.