حق در حقوق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←منابع) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | |||
# [[پرونده: 1100733.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم''']] | # [[پرونده: 1100733.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم''']] | ||
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۸
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث حق است. "حق" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- حق در لغت - حق در قرآن - حق در حدیث - حق در نهج البلاغه - حق در کلام اسلامی - حق در فلسفه اسلامی - حق در فقه اسلامی - حق در اخلاق اسلامی - حق در معارف مهدویت - حق در فقه سیاسی - حق در معارف دعا و زیارات - حق در معارف و سیره سجادی - حق در معارف و سیره رضوی - حق در جامعهشناسی اسلامی - حق در حقوق اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
حق در علم حقوق، به معانی متفاوتی استعمال میشود که برخی از آن معانی عبارتند از:
- امتیاز و توانایی که هر جامعه برای اعضای خود به وجود میآورد مانند حق مالکیت، حق ابوت و حق بنوت[۱].
- نفعی که از نظر حقوقی حمایت شده است. طبق این نظر، صاحب واقعی حق کسی است که از آن سود میبرد [۲].
- امری است اعتباری که برای کسی (له) بر دیگری (علیه) وضع میشود. در این تعریف به سه عنصر برمیخوریم:
- حق عبارت از قدرت، امتیاز، سلطه یا خواستههای پیوسته و جدا ناشدنی که قانون برای شخص میشناسد یا حق، سودی (منفعتی) است که دارای ارزش مالی است و قانون از آن پشتیبانی میکند[۴][۵].
حق، امتیازی است که قواعد حقوقی برای تنظیم روابط اشخاص به سود پارهای از آنان در برابر دیگران ایجاد میکند»[۶]. حق، اقتدار، سلطه و امتیازی است که برای اشخاص یا شخص، اعتبار شده و دیگران مکلف به رعایت آن میباشند[۷]. به بیان رساتر حق چیزی است که به نفع فرد و بر عهده دیگران، و تکلیف چیزی است که بر عهده فرد و به نفع دیگران باشد؛ حق، برای فرد محق و مستحق و تکلیف، برای فرد مکلف است؛ تکلیف فتوابردار است، اما حق چنین نیست[۸]. یکی از معانی حق، سلطه و امتیاز است، در واقع با به کار بردن حق ما در پی اثبات احاطه و برتری فردی بر امری یا شخصی دیگر است، اینکه گفته میشود فلانی حق دارد یا مالک حق تصرف بر ملک خود دارد، این به معنای نوعی برتری و تسلط آن شخص نسبت به دیگران است، وقتی که میگوییم آزادی حق است، یعنی انسان امتیاز و سلطهای دارد که دیگران حق سلب آن را ندارند، مثل حق تعیین سرنوشت.
اسلام در عین اینکه دینی اجتماعی است و به جامعه میاندیشد و فرد را مسئول جامعه میشمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمیگیرد و فرد را غیر اصیل نمیشمارد. فرد از نظر اسلام، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر قضایی و چه از نظر اجتماعی، حقوقی دارد؛ از نظر سیاسی حق مشورت و حق انتخاب و از نظر اقتصادی حق مالکیت بر محصول کار خود و حق معاوضه و مبادله و صدقه و وقف و اجاره و مزارعه و مضاربه و غیره در مایملک شرعی خود دارد و از نظر قضایی حق اقامه دعوی و احقاق حق و حق شهادت، و از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل و مسکن و انتخاب رشته تحصیلی و غیره و از نظر خانوادگی حق انتخاب همسر دارد[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق، تعریف و ماهیت حقوق، ج۱، ص۳۴۳۱.
- ↑ ر.ک: ناصر کاتوزیان، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، ص۱۶۱.
- ↑ ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۲۷.۲۵.
- ↑ جواد ورعی، حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان، ص۲۸.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۳۰- ۳۱.
- ↑ ناصر کاتوزیان، مقدمه علم حقوق و مطالعه نظام حقوقی در ایران، ص۲۴.
- ↑ جلال الدین مدنی، مبانی و کلیات علم حقوق، ص۲۵.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، حق و تکلیف در اسلام، ص۳۵.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۳؛ مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص۱۵۲.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۸۶.