ابن ابی‌الحدید

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عبدالحمید ابو حامد ابن ابی الحدید، از عالمان و محقّقان معتزلی مذهب اهل سنت است که شهرت او به خاطر شرحی است که بر نهج البلاغه در ۲۰ جلد نگاشته است. وی در مداین به دنیا آمد، سپس به بغداد رفت. ادیب بود و به مطالعۀ کتاب‌های تاریخی و ادبی علاقۀ بسیار داشت، قصایدی هم در ستایش خاندان پیامبر دارد. سال‌ها اندوخته و آموخته‌هایش را به درخواست ابن العلقمی (وزیر شیعی مذهب «المستعصم») نگاشت تا این شرح عظیم پدید آمد. بعد تاریخی این کتاب قابل توجّه است و این قسمت‌ها به فارسی هم ترجمه شده است.[۱] ابن ابی الحدید گرچه شیعه نیست، امّا در تفکر کلامی از معتزله است و ارادتی شگرف به علی(ع) دارد[۲].

عزالدین عبدالحمید بن ابی‌الحسین هبةالله بن محمد بن محمد بن الحسین بن ابی‌الحدید المدائنّی، از جمله دانشمندان و حکماست. "مدائنّی" منسوب به مدائن است. طبق آنچه در تلخیص الآثار آمده، مدائن عبارت است از شهرهای هفتگانه از بناهای ساسانیان ایرانی بر کنار دجله در بغداد، که محل زندگی پادشاهان ساسانی بوده است... هنگامی‌ که منصور عباسی بغداد را به تصرف خود درآورد، اکثر مردم به آنجا نقل مکان کردند. مدائن امروزه روستایی است بر جانب غربی رود دجله که ساکنان آن کشاورزان شیعه امامیه هستند و در جانب شرقی آن، مدفن سلمان فارسی و حذیفة بن یمانی قرار دارد[۳].

ابن ابی‌الحدید کتاب‌های زیادی دارد که روشنگر وسعت علمی او در زمینه‌های مختلف است، چه در فلسفه و کلام و منطق و فقه و اصول و چه در لغت و ادب و نقد و بلاغت. او سرآمد و نمونه روزگار خویش است. تألیفات زیر از اوست: الفلک الدائر علی المثل السائر، به نظم درآمده کتاب"الفصیح" ثعلب، القائد السبع العلویات، المستنصریات، شرح الآیات البینات فخرالدین رازی، به نثر درآمده السیفیات متنبّی، العبقری الحسان، الاعتبار علی کتاب الذریعة فی اصول الشریعة، شرح المحصل فخر الدین رازی که شرحی در نقض کتاب وی است، نقض المحصول فی علم الاصول امام فخر الدین رازی، شرح مشکلات الغرر ابوالحسن بصری در اصول علم کلام، شرح یاقوت ابن نوبخت در علم کلام، الوشاح الذهبی فی العلم الأبی، انتقاد المستصفی للغزالی فی أصول الفقه، حواشی بر کتاب المفصل فی النحو، شرح منظومه فی الطبّ ابن سینا، شرح نهج البلاغة که شریف رضی آن را از سخنان امام علی بن ابی طالب(ع) گرد آورده است. شرح این کتاب پنج سال (۶۴۴ – ۶۴۹ﻫ) به طول انجامید که آن را به وزیر ابن العلقمی تقدیم کرد. در حقیقت این شرح جلوه‌گاهی برای شماری از علوم و فنونی بود که ابن‌ابی‌الحدید در آنها مهارت داشت. ابن‌ابی‌الحدید در ابتدای شرح خود بر این عقیده است که: "کتابی کامل در نوع خود نگاشته و در بین کتب مشابه خود یگانه است و از محاسنشان بهره برده است. فواید آن بزرگ و اهداف آن شریف است، شأن آن عظیم و منزلت و جایگاه آن رفیع است. پس جای شگفتی نیست که بهترینِ کتاب‌ها را به بهترینِ فرمانروایان و جامع فضائل را به جامع مناقب و یگانه عصر را به یگانه روزگار نزدیک ساخته است"[۴].

جایگاه علمی و منصب‌های اداری

ابن ابی الحدید شاعر و عالم به علم لغت بوده است. وی از بزرگ‌ترین عالمان و فاضلان و از بزرگان و برگزیدگان، حکیم، فاضل، کاتب و آشنا به اصول و علم کلام و معتزلی[۵] مذهب بود. در امور دیوانی و درباری خدمت می‌کرد. به‌عنوان کاتب در دارالتشریفات و سپس دارالخلافه منصب یافت، سپس به‌عنوان ناظر در بیمارستان فعالیت کرد و در آخر به‌عنوان رئیس کتابخانه‌های بغداد منصوب شد[۶].

وسعت علمی

هرکس شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید را مطالعه کند، مزایای علم و ادب را به آن بسیار خواهد دید. قطعاً خداوند به وی هوشی سرشار و ذهنی درخشان عطا کرده است. او به جزئیات علوم عصر خویش آشنا بود. نویسنده کتاب الشعر العربی فی العراق بعد از ذکر ابیاتی که بر زبان ابن‌ابی الحدید جاری شده است، نظر خویش را چنین بیان می‌دارد: این ابیات اخیر به‌روشنی نبرد معتزله در دفاع از دین اسلامی را منعکس می‌سازد و این ستیز آنها را به احاطه به علوم مختلف سوق داده است و به همین‌سان اشاره به ژرفای اندیشه و گستره دانش آنها دارد[۷].

منابع

پانویس

  1. دربارۀ او ر. ک: «یادنامه علامۀ امینی»، مقاله یازدهم، «دائرة المعارف تشیّع»، مدخل «ابن ابی الحدید» ج ۱ ص ۲۹۳
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۴.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 74.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 74- 75.
  5. معتزله گروهی از اهل تسنن بودند که در بررسی مسائل و مباحث دینی از رویکردی عقل گرایانه بهره می‌جستند، یعنی در تعارض بین عقل و نقل، عقل را حاکم و دلایل نقلی (قرآن و حدیث) را در سایه آن تأویل و توجیه می‌کردند.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 74.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 75.