سرگذشت زندگی امام حسین
آشنایی اجمالی
حضرت ابوعبدالله الحسین فرزند علی بن ابی طالب (ع) سومین پیشوای اهل بیت، دومین نواده نبی اکرم (ص)، سرور جوانان اهل بهشت و گل خوشبوی رسول خدا، پنجمین درّ گرانمایه اهل کساء و سالار شهیدان و مادر مکرمهاش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر خدا حضرت محمد بن عبد الله (ص) است.[۱]
ولادت و نسب
کنیه و لقب
کنیه آن بزرگوار، ابو عبد الله (ع) و لقبهای وی رشید، وفیّ، طیّب، سیّد، زکیّ، مبارک، تابع لمرضاة الله، دلیل علی ذات الله و سبط است و برجستهترین لقب معروف وی سرور جوانان اهل بهشت است که رسول خدا (ص) وی را بدان ملقّب ساخت و درباره او و برادرش حسن (ع) فرمود: «إِنَّهُمَا سَيِّدا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۲]. همچنین لقب سبط نیز القاب مشهور آن بزرگوار است، که فرمود: «حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ»[۳].[۴]
دورانهای زندگی
زندگی هریک از پیشوایان عصمت و طهارت (ع) به دو بخش اساسی تقسیم میشود:
نخست: از ولادت تا به دست گرفتن زمام پیشوایی و ولایت، که از ناحیه خدا به آنها سپرده شده و رسول اکرم (ص) و نیز ائمه (ع) خود بدان تصریح کردهاند.
دوم: از ابتدای پذیرش مسئولیت اداره امور مسلمانان و مؤمنان تا شهادت. هریک از این بخشها به تناسب اوضاع و شرایط و رخدادهایی که اختصاص به هر مرحلهای دارد، خود شامل چند مرحله میشود.
اینک نخستین دوره- از ولادت تا امامت- را با تمام مراحل و مهمترین رخدادهایش در بخش دوم قسمت دوم، بررسی میکنیم و دوره دوم را با کلیه مراحل گوناگون آن به گونهای مشروح در قسمت سوم به بحث و بررسی مینشینیم.
به جاست که بدانیم نخستین دوره زندگی امام حسین (ع) از چهار مرحله برخوردار است که عبارتند از:
- زندگی آن حضرت در دوران حیات جد بزرگوارش، از سال ۴ تا ۱۰ هجری.
- زندگی وی در دوران خلفای سهگانه، از سال ۱۱ تا ۳۵ هجری.
- زندگی او در دوران دولت مبارک علوی، یعنی از زمان بیعت مردم با پدر ارجمندش تا زمان شهادت آن حضرت از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری.
- زندگی وی در دوران برادر بزرگوارش امام حسن (ع) که قریب به ده سال، یعنی از اواخر رمضان سال ۴۰ تا آغاز یا پایان صفر سال ۵۰ هجری که امام حسن (ع) به شهادت رسید و زمام پیشوایی و امامت را پس از برادر، به عهده گرفت.
دومین دوره زندگی ابا عبدالله الحسین (ع) پس از شهادت برادر بزرگوارش امام مجتبی (ع) آغاز و با شهادت آن بزرگوار در روز عاشورای سال ۶۱ هجری در سرزمین کربلا، پایان یافت، که این خود دارای دو مرحله است:
- نخستین مرحله، دوران زندگی حضرت طی حکومت معاویه است، که آن حضرت (ع) با اینکه معاویه به هیچیک از شروط امام حسن (ع) عمل نکرد. ولی امام حسین (ع) به قرارداد صلحی که توسط برادرش امام مجتبی (ع) با معاویه صورت گرفته بود، پایبندی نشان داد. معاویه، تن در ندادن خود را به شروط یاد شده صلح با ارسال زهر کشنده به امام مجتبی (ع) نمودار ساخت تا از وجود رقیبی مخالف، رهایی یابد و در جهت کاندیدا ساختن فرزند فاسقش یزید برای حکومت، موانع را از سر راه بردارد.
- دومین مرحله از زمانی آغاز میشود که معاویه فرزندش یزید را به عنوان جانشین پس از خود، به مسلمانان تحمیل کرد، و کوشید تا از امام حسین (ع) برای او بیعت بگیرد، تا به جناح مخالفی که به خوبی از ریشهدار بودن آن در دوران امام علی (ع) آشنا بود، پایان دهد. امام (ع) و از همین رهگذر، قیام و نهضت خویش را که آتشفشانی زیر خاکستر بود، آغاز نمود؛ که آتشفشان با فراگیر شدن فسق و فجور و پدیدار شدن آن در عرصه رهبری و دستگاه حکومتی، به انفجارگرایید. از اینرو، امام (ع) حرکت خود را از مدینه به مکه و از آنجا به عراق آغاز کرد و صبر و بردباری و جهاد و مبارزه خود را با تقدیم خون پاک خویش و خاندان و یاران باوفایش در راه خدای متعال به اوج کمال رساند[۵]
عصر پیامبر خاتم
توجه پیامبر (ص) به حسین (ع)
روایات فراوانی از رسول خدا (ص) درباره حسین (ع) وارد شده که حاکی از جایگاه برجسته وی در دنیای رسالت و امت است و در اینجا جهت آگاهی به مقام و منزلت والای او، نمونهای از آنها را یادآور میشویم:
- سلمان روایت کرده که از رسول خدا (ص) شنید درباره حسن و حسین میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُمَا فَأَحِبَّهُمَا وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمَا»[۶].
- آنکه دوستدار حسن و حسین باشد، من او را دوست دارم و هرکه را من دوستدارش بودم، خدا او را دوست دارد و هرکس را خدای عز و جل دوست داشته باشد او را وارد بهشت میگرداند و کسی که با حسن و حسین دشمنی کند، من با او دشمنی میکنم و هرکه را من با او دشمنی کنم، خدا او را دشمن دارد و کسی که خدا با او دشمنی کند وی را در آتش دوزخ جاودان میسازد[۷].
- «إِنَّ ابْنَيَّ هَذَيْنِ رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا»[۸].
- از ابن مسعود روایت شده که گفت: رسول خدا (ص) مشغول نماز گزاردن بود که حسن و حسین وارد شدند و هردو بر پشت پیامبر نشستند، وقتی حضرت سر از سجده برداشت آندو را با مهربانی گرفت، مجددا که به سجده رفت، آندو نیز دوباره بر پشت او سوار شدند، پیامبر اکرم (ص) با فراغت یافتن از نماز، یکی از آنان را بر زانوی راست و دیگری را بر زانوی چپ خود نشانید و سپس فرمود: آنکس که مرا دوست دارد باید دوستدار این دو باشد[۹].
- «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ»[۱۰].
- «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ بَعْدَ أَبِيهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ»[۱۱].
- «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۱۲].
- از بره دختر امیه خزاعی نقل شده که گفته است: هنگامی که فاطمه زهرا (س) به وجود مقدس امام حسن باردار بود، رسول خدا (ص) برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و به فاطمه فرمود: فاطمه جان! به زودی صاحب فرزند پسری خواهی شد که جبرئیل مرا به وجود او مژده داده است، تا من نزدت نیامدهام به او شیر ندهی. دخت امیّه میگوید: سه روز پس از تولد حسن که مادرش به او شیر نداده بود، حضور آن بانو شرفیاب شدم و عرض کردم: نوزاد را به من بدهید تا او را شیر دهم. فرمود: هرگز. ولی سپس مهر مادریاش بروز کرد و خودش او را شیر داد. وقتی رسول خدا (ص) وارد شد، به فاطمه فرمود: چه کردی؟ عرضه داشت: مهر مادریام بروز کرد و او را شیر دادم. رسول خدا (ص) فرمود: جز کاری که خدا خود بخواهد، انجامشدنی نیست. اما زمانی که آن مخدره به حسین (ع) باردار شد، رسول خدا (ص) به او فرمود: فاطمه جان! تو به زودی صاحب فرزند پسری خواهی شد که جبرئیل مرا به وجود او تهنیت گفته است، تا نزدت نیامدهام هرچند یک ماه به طول انجامد، از شیر دادن به او خودداری نما. فاطمه (س) عرضه داشت: فرموده شما را عمل خواهم کرد. رسول اکرم (ص) برای انجام کاری در سفر بود، حسین از مادر متولد شد تا رسول خدا (ص) نیامد فاطمه نوزادش را شیر نداد، حضرت به دخترش فرمود: چه کردهای؟ عرضه داشت: تاکنون او را شیر ندادهام. رسول خدا (ص) نوزاد را گرفت و زبان خود را در دهان او نهاد و حسین شروع به مکیدن نمود، تا اینکه حضرت فرمود: «إیها حسین! إیها حسین!؛ حسین جان بس است. سپس فرمود: جز کاری را که خداوند خود بخواهد انجام پذیرفتنی نیست و امامت در تو و میان فرزندانت وجود خواهد داشت[۱۳].
- روزی نبی اکرم (ص) جلوس فرموده بود، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) وارد شدند، وقتی رسول خدا (ص) آندو را دید، به پا خواست و قبل از آنکه نزدش آیند، خود به سمت آنها رفت، از آنان استقبال و آنها را بر دوش خود سوار کرد و فرمود: «نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا، وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا، وَ أَبُوكُمَا خَيْرٌ مِنْكُمَا»[۱۴].[۱۵]
امام حسین و حضرت فاطمه
عصر خلفای سهگانه
درباره آن حضرت (ع)، در دوره دو خلیفه اول، گزارشهای اندکی وجود دارد. در برخی از منابع آمده است وقتی او ابوبکر را بر منبر رسول خدا (ص) دید، به اعتراض، از او خواست از منبر پدرش پایین بیاید[۱۶].
وقتی عمر را نیز در حال خطابه بر منبر رسول خدا (ص) دید، همین رفتار را کرد[۱۷].
در دوره خلافت عثمان، منابع تاریخی از مشایعت ابوذر به هنگام تبعید توسط جمعی شاخص حکایت دارد که امام حسین (ع) از آن جمله بوده و در تأیید او سخنانی گفته است[۱۸]. بر اساس برخی گزارشها، آن حضرت (ع) در بعضی از جنگها و فتوحات شرکت کرده[۱۹] و هنگام هجوم معترضان به خانه عثمان، امام حسین (ع) از مدافعان عثمان بوده است[۲۰]. در خصوص درستی این دو گزارش، تردیدهای جدی وجود دارد[۲۱][۲۲]
دوران خلافت ابوبکر
دوران خلافت عمر
دوران خلافت عثمان
عصر خلافت امیرالمؤمنین
حضور در جنگهای جمل، صفین و نهروان
عصر امام حسن مجتبی
در عصر حکومت معاویه
در عصر حکومت یزید
قیام امام حسین
شهادت امام حسین
خاکسپاری
حوادث پس از شهادت
منابع
پانویس
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۵.
- ↑ «آندو سرور جوانان بهشتیاند»
- ↑ «حسین سبطی از اسباط است» ذخائر العقبی، ص۱۳۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۷۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص ۷۳.
- ↑ «خدایا! من آندو را دوست دارم تو نیز دوستدارشان باش و دوستان آنان را نیز دوست دار» ارشاد، ج۲، ص۲۸.
- ↑ ارشاد، ج۲، ص۲۸.
- ↑ «این دو فرزندم (حسن و حسین) گلهای دنیوی منند» ارشاد، ج۲، ص۲۸؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۸؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۵، ح۳۷۷.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۶؛ کفایة الطالب، ص۴۲۲؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ «حسین از من است و من از حسین، آنکس که حسین را دوست داشته باشد، خدا او را دوست دارد، حسین سبطی از اسباط است» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۱؛ مسند احمد، ج۴، ص۱۷۲؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۵۸، ح۳۷۷۵.
- ↑ «حسن و حسین پس از من و پدرشان، برجستهترین ساکنان روی زمیناند و مادر گرامی آنها والاترین بانوان روی زمین به شمار میآید» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۱؛ عیون الأخبار الرضا، ج۲، ص۶۲.
- ↑ «حسن و حسین دو سرور جوانان بهشتیاند» سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۶؛ ترمذی، ج۵، ص۶۱۴، ح۳۷۶۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۷۹.
- ↑ «بهترین مرکب، مرکب شما و بهترین سواران شما دو تن هستید و پدرتان از شما برتر است» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۸۵- ۲۸۶.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۳۰۷.
- ↑ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، ج۲، ص۲۵۶؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۷۰۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۳۰۷.
- ↑ ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲-۳۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۱۲.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۲، ص۴۱۱؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۲۳؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۳، ص۱۰۹.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۱۸۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۴۱۸.
- ↑ ر. ک: سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ج۴، ص۲۴۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۸؛ عاملی، سیدجعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن (ع)، ص۱۳۵، ۱۶۳-۱۶۷.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۴.