نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۵۹ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
دعای ندبه از کدامین امام است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
دعای ندبه چه تناسبی با امام زمان دارد؟
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
ظاهر عبارت أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ که در کتاب "بزوفری" آمده، این است که از ناحیۀ مقدسه صادر شده[۱۰] و بزوفری از پدرش حسین بن علی بن سفیان که از علما و راویان بزرگ قرن چهارم و هم عصر غیبت صغری بوده نقل کرده و او هم به وسیلۀ نواب اربعه از راه مکاتبه و توقیع با امام زمان (ع) در ارتباط بوده و این دعا را در کتاب خود آورده و سپس به دست فرزندش ابوجعفر بزوفری رسیده است[۱۱]
احتمال دارد دعای ندبه انشای بزوفری باشد، زیرا ممکن است مفهوم فقرۀ «ذَکَرَ أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ» این باشد که دعای ندبه باید برای آن حضرت یعنی برای فرج و گشایش و ظهور وی خوانده شود[۱۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«در مورد سند دعای ندبه، کتاب بحار از کتاب مزارعلی بن طاووسنقل میکند که: «ذَكَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي قُرَّةَ نَقَلْتُ مِنْ كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سُفْيَانَ الْبَزَوْفَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ دُعَاءَ النُّدْبَةِ وَ ذَكَرَ أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ يُدْعَى بِهِ فِي الْأَعْيَادِ الْأَرْبَعَةِ وَ هُوَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ» و دعا را تا آخر نقل کرده است و بعد (مؤلف) بحار میگوید: قال محمد بن المشهدي في المزار الكبير قال محمد بن علي بن أبي قرة نقلت من كتاب أبي جعفر محمد بن الحسين بن سفيان البزوفري الی آخره مثل سید و ظاهراً مفهوم این فقره از خبر مذکور وَ ذَكَرَ أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ (ع) این است که بزوفری آن را از امام زمان (ع) روایت کرده که بنابراین دعای ندبه انشای خود آن حضرت است مثل دعای افتتاح و نیز احتمال میرود که دعای ندبه انشای بزوفری باشد زیرا ممکن است مفهوم فقره مذکور این باشد که دعای ندبه باید برای آن حضرت یعنی برای فرج و گشایش و ظهور وی خوانده شود. به هر حال اصل سند همین است که در بحار گفته شده است و اما اینکه در زادالمعاد گفته شده: "دعای ندبه به سند معتبر از حضرت صادق(ع) منقول است که این دعا را در چهار عید بخوانند (یعنی روز جمعه، عید فطر، عید قربان، عید غدیر)"، ظاهراً مؤلف مراجعه به مدارک نکرده بلکه از خارج نقل کرده و اشتباه نموده است چه اگر از حضرت صادق(ع) روایت شده بود در بحار که موضوعش ذکر اسانید و مستندات است نقل میشد و اما در مورد اینکه "این دعا در سالهای اخیر سخت رواج یافته و گروههای خاصی برای آن تشکیل یافته"، خواندن این دعا مثل خیلی امور دیگر که سالهای سال به اقتضای شرایط زمانه، رواج بیشتری پیدا کردهاند از قبیل تعمیر اساسی مساجد، رفتن اغلب مردم به زیارتحضرت رضا(ع) و نیز کثرت حجاج و نظیر این امور، نسبت به سالهای پیش بیشتر شده است، البته چه بهتر که کارهای خوب زیاد شوند و شاید مردم به امیدگشایش و فرج به این دعامتوسل میشوند چه خداوند فرموده: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۱۳]»[۱۴].
«در سند، تصریحی به اینکه این دعا از کدام معصوم است، نشده. ظاهر عبارت أَنَّهُ الدُّعَاءُ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ که در کتاب "بزوفری" آمده، این است که از ناحیه مقدسه صادر شده است، هرچند شاید کسی بگوید از این تعبیر استفاده میشود که موضوع این دعاامام زمان (ع) است؛ اما اینکه این دعا از کدام معصوم است، از این عبارت چیزی نمیتوان دریافت.
«دعای ندبه از حضرتامامجعفر صادق(ع) شرف صدور یافته است، چنانکه علّامه مجلسی و شماری از بزرگان بر آن تصریح کردهاند[۱۷]. و ظهورکلام سیّد بن طاووس نیز در آن است[۱۸]. ولی از تعبیر "محمد بن ابی قُرّة" که فرموده است: در کتاب "بزوفری" آمده است که "این دعا از برای صاحبالزّمان(ص) میباشد"[۱۹]. برخی از معاصران تصوّر کردهاند که این دعا از ناحیه مقدّسه صادر شده است[۲۰]»[۲۱].
برخی معترضان به دعای ندبه میگویند: هنگامی که امام صادق (ع)، دعای ندبه را انشا فرموده، بیش از یک قرن به تولد حضرت ولی عصر(ع) مانده بود، پس چگونه ممکن است، انسان نسبت به انسانی که بعد از یک قرن به دنیا میآید، گریه و زاری کند و در فراقش اشک بریزد؟! پاسخ این است که: این معنی درباره افراد معمولی متصوّر است، اما اگر فرد موردنظر گل سرسبد جهانخلقت باشد و همه پیامبران الهی، نوید او را به پیروان خود داده باشند و به امّت خود از غیبت طولانی و انتظار او گفتوگو کرده باشند، بسیار منطقی است که افراد دردآشنا در انتظار آمدنش ثانیهشماری کنند و از طول غیبتش گریهها سر دهند[۲۲].
گروهی از اصحاب به محضر امام صادق (ع) شرفیاب شده و حضرتش را دیدند که روی خاکها نشسته، همانند مادر داغدیده، سیل اشک، روان کرده و نالههای جانسوز سر میدهد. هنگامی که از علت آن جویا شده بودند فرمودند که برای طولانی شدن غیبتحضرت قائم (ع) و پریشانی مؤمنان در دوران غیبتاشک میریزند[۲۳].
«ظاهر این است که این دعا از جانب امام صادق (ع) انشا شده است، همان گونه که مرحوم مجلسی به آن حضرت نسبت میدهد. و اما اینکه در برخی از مصادر این گونه آمده که این دعا برای صاحب الزمان است، ممکن است این گونه توجیه کنیم که: این دعا، دعایی است که برای وجود مقدسامام زمان (ع) انشا شده است نه اینکه این دعا از طرف آن حضرت انشا شده باشد. هر چند برخی خواستهاند احتمال اول را به خاطر ناسازگاری برخی از مضامین دعا، با صدور آن از جانب امام صادق (ع) مردود سازند، ولی برای اهل تحقیق روشن است که این اشکالات قابل توجیه است، زیرا نظیر چنین مضامینی در موارد دیگر از امام صادق (ع) و دیگر ائمه (ع) نیز نقل شده است[۲۷]. و نیز احتمال دارد که بزوفری از پدرش حسین بن علی بن سفیان که از علما و راویان بزرگ قرن چهارم که هم عصر و زمان غیبت صغرا بوده نقل کرده و او هم به وسیله نواب اربعه از راه مکاتبه و توقیع با امام زمان (ع) در ارتباط بوده و این دعا را در کتاب خود آورده و سپس به دست فرزندش ابوجعفر بزوفری رسیده است»[۲۸].
↑ابن مشهدی، ابو عبدالله محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۵۷۳؛ ابن طاووس، سید علی بن موسی، مصباح الزّائر، ص۴۴۶؛ ابن طاووس، سید علی بن علی بن موسی (پسر ابن طاووس)، زوائد الفوائد، نسخه خطّی، ص۴۹۳.
↑تستری، محمدتقی، هفده رساله، ص۳۴۳؛ استادی، رضا، ده رساله، ص۲۸۴ و ٣۱۰.