اثبات ضرورت وجود امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ضرورت عقلی وجود امام

برای اثبات عقلی ضرورت امامت و جانشینی رسول خدا(ص) به وجوهی می‌‌توان استناد کرد[۱] از جمله:

استمرار شئون پیامبر(ص)

شئون و مسؤولیت‌های پیامبر به غیر از دریافت و تلقی وحی- که عبارتند از تعلیم و تببین معارف و احکام و تربیت و تزکیه و زعامت و تصدی امور اجتماعی و هدایت امت اسلامی- همگی از اموری است که پس از پیامبر اکرم(ص) ادامه دارد و تمام شدنی نیست. با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص) و نبود پیامبری برای هدایت انسان و عهده دار شدن شئون مربوط، تنها راه استمرار این حرکت، نظام امامت و جانشینی برای پیامبر اکرم(ص) است. بنابراین لازم است منصبی به عنوان جانشینی آن حضرت برای استمرار انجام وظائف باشد و نبود ساز و کاری برای استمرار شئون پیامبر اکرم(ص) از مصادیق روشن نقض غرض و خلاف حکمت محسوب می‌‌شود[۲].

وجوب مقدمی

یکی از وجوه استدلال بر ضرورت امام اثبات ضرورت وجوب از بابمقدمه واجب است. به این بیان که خداوند ما را مکلف به واجباتی مانند جهاد و اجرای حدود و قصاص و عبادت‌های جمعی مانند نماز جمعه و عید کرده است و تحقق این امور بدون وجود زعیم و پیشوایی با کفایت و شایسته ممکن نیست[۳]. علامه حلی در کتاب الفین برای اثبات وجوب امامت وبه وجوب مقدمی نیز استناد کرده است به این بیان که در جامعه اسلامی امور مهمی متوقف بر وجود امام است مانند ایجاد هماهنگی در جنگ و جهاد، اجرای حدود، تصدی امر قضاوت و عبادات اجتماعی مثل نمازعید و جمعه و ایجاد نظم اجتماعی. از سوی دیگر می‌‌دانیم مسلما شارع راضی به تعطیل این امور نیست و همه آنها متوقف بر وجود امام است. بنابراین وجود امام برای جامعه اسلامی لازم ضروری است[۴]

جلب مصلحت و دفع ضرر

دلیل دیگری که ضرورت وجود امام را ثابت می‌‌کند جلب مصلحت و دفع ضرر است زیرا اگر مردم امام و پیشوایی مقتدر و دارای نفوذ کلمه نداشته باشند در زندگی روزمره دچار اختلال و هرج و مرج می‌‌شوند و هیچ ضرری مهم‌تر از هرج ومرج ناشی از بی نظمی اجتماعی نیست بنابراین هیچ مصلحتی بالاتر و با اهمیت‌تر از نصب امام نیست[۵][۶].

شبهات مخالفان ضرورت امام

بعد از بیان وجوه عقلی برای اثبات ضرورت امام و جانشین برای رسول خدا(ص)، نوبت به بررسی شبهات مخالفان ضرورت امامت می‌‌رسد در اینجا به مواردی اشاره می‌‌کنیم:

  1. ایجاد نظم بدون وجود امام: کارکردهای امام به وسیله خود مردم قابل تحقق است یعنی مردم با آن مقدار از آگاهی‌هایی که از دین دارند و نیز اصول مسلم و پذیرفته شده عقلایی می‌‌توانند برای خود یک زندگی دینی و عرفی را تحقق بخشند بدون نیاز به امام و خلیفه به عنوان زعیم و رهبر دینی. مانند مردمی که خارج از تبعیت حکومت مرکزی به صورت قبیله‌ای زندگی منظم و منسجمی را دارند. پاسخ: با آنچه در شئون امامت در مباحث دیگر گفته شد معلوم می‌‌گردد که واگذاری شئون و مسوولیت‌های امام- که تنها یکی از آنها ایجاد نظم است- به افراد جامعه چیزی غیر از تشتت و هرج و مرج در پی نخواهد داشت. و در صورت توافق بر فردی به عنوان زعیم و رهبر در برخی از طوایف و قبائل، در مقام عمل مطابقت کارها با احکام شرع نادیده گرفته می‌‌شود. علاوه بر این که تجربه نشان داده است زمانی که حکومت مرکزی از اقتدار لازم برخوردار نباشد نظم و انظباط گفته شده نیز به کلی از بین خواهد رفت[۷].
  2. عدم دسترسی مردم به امام: دسترسی عموم مردم به پیشوای امت اسلامی مقدور نیست بنابراین نصب امامی که وقت نیاز نمی‌توان به او مراجعه کرد نمی‌تواند مصداق کار واجب و ضروری تلقی شود. پاسخ: روش عقلا و اداره کارهای مربوط به شئون زندگی عادی دخالت مستقیم مدیران در تمام کارها نیست بلکه هر مدیر با برنامه ریزی و نظارت بر اجرا و به‌کارگیری افراد شایسته در امر اجرا و نظارت اقدام می‌‌کند و زعیم امت اسلامی نیز این گونه است یعنی امامت متوقف بر دخالت مستقیم و بدون واسطه نیست[۸].
  3. عدم تحقق شرائط امامت: امامت و زعامت امت اسلامی به عنوان خلافت و جانشینی از رسول خدا(ص) دارای شرائط و خصوصیاتی است که در بیشتر زمان‌ها فرد واجد همه آن شرائط، یافت نمی‌شود در نتیجه وجوب نصب امام از مصادیق تکلیف بما لا یطاق محسوب می‌‌گردد. پاسخ: هر تکلیفی عقلاً مشروط به قدرت است و هر مقدار از شرائط که احراز نشود نسبت به آن، تکلیف از عهده برداشته می‌‌شود[۹]. علاوه بر اینکه اشکال بر گروهی وارد است که نصب امام را واجب شرعی بر امت می‌‌دانند. اما بنابر اینکه نصب امام فعل خداوند باشد این اشکال از اساس ساقط است.
  4. امامت و خاتمیت

در بحث خاتمیت رشد و بلوغ فکری مردم حکمت بی نیازی از شریعت جدید شمرده شده است. حال ممکن است این سوال مطرح شود که بلوغ فکری می‌‌تواند سبب بی نیازی از امام و خلیفه باشد یعنی مؤمنان خود می‌‌توانند نیازهای دینی فردی و اجتماعی را از قرآن و سنت پیامبر(ص) برطرف کنند و دیگر چه احتیاجی به امام و جانشین رسول خدا(ص) است؟ پاسخ: این سوال ناشی از خلط بین ختم نبوت و ختم دیانت است. توضیح مطلب این که ختم نبوت به معنای پایان یافتن شأنی است از شئون پیامبر یعنی دریافت وحی و شریعت برای ابلاغ به مردم. اما به اتفاق امت اسلامی رسول خدا(ص) شئون دیگری غیر از دریافت وحی داشتند مانند: تبیین و توضیح معارف و احکام به دلیل آیه کریمه ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۰]. و تولی امور و مدیریت و هدایت امت به دلیل آیه کریمه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۱۱].

این کارها و مسؤولیت‌ها مستمر است و تعطیل پذیر و قابل اهمال نیست و از سوی دیگر برای رهایی از هرج و مرج و انحراف از موازین و مقررات دینی، متصدی معین و واجد خصوصیات و شرائطی را لازم دارد که از او به امام امت اسلامی تعبیر می‌‌شود. با این بیان معلوم شد که امامت نه تنها با خاتمیت تناقی ندارد بلکه مکمل معنای خاتمیت است. یعنی با وجود امام و جانشین رسول خدا(ص) و انجام دادن وظائفی که بر عهده آن حضرت(ص) در امر هدایت امت بود ختم رسالت معنای درست و معقولی می‌‌یابد.

بلوغ فکری مردم در دوران رسالت پیامبر اسلام(ص) نیز به این معناست که بعد از رسول خدا(ص) دیگر نیازی به پیامبر و شریعت دیگری ندارند و همان دین و شریعت برای هدایت و سعادت آنان کافی است اما این مطلب نیاز به جانشین رسول خدا در اجرای دستورات دین اسلام را نفی نمی‌کند. بلکه همان گونه که گفته شد امامت مکمل ختم رسالت است و امت به این استعداد و قوت رسیده‌اند که در زمان بعد از رسول خدا(ص) بتوانند برای رسیدن به سعادت و کمال از وجود امام بهره ببرند[۱۲][۱۳].

  1. ر.ک: شرح مواقف، ج ۸، ص ۴۳۵ و پیام قرآن، ج ۱۰، ص ۱۷ و امامت در بینش اسلامی، ص ۵۶.
  2. استمرار هر یک از شئون پیامبر در امر رسالت به صورت جداگانه می‌‌تواند مبنای استدلال بر ضرورت امامت باشد.
  3. ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۶.
  4. الألفین، ص ۱۷ و ۳۴۶.
  5. ر.ک: تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۰۶ و شرح قوشجی بر تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۵.
  6. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۵۹-۶۳
  7. ر.ک: شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.
  8. شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.
  9. شرح مواقف، ج۸، ص ۳۴۷.
  10. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  11. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  12. ر.ک: خاتمیت، ص ۵۳ و پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۳.
  13. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۵۹-۶۳