انتظار فرج در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از جمله موارد نصرت عملی اهل بیت انتظار برای آنان است، انتظار برای بازگشت آنان به عرصه معنوی، سیاسی و اجتماعی جامعه است.

در تفکر شیعی انتظار موعود، به عنوان یکی از آموزه مهم شیعی مطرح بوده و در بسیاری از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد(ص) تصریح شده است.

حق انتظار در دو جنبه مطرح است؛ فردی و اجتماعی اما از آنجا که غرض اصلی از انتظار تحقق اهداف سیاسی اجتماعی آن و تحقق عدالت اقتصادی است ما این حق را در این بخش ذکر می‌کنیم. حال باید دید که انتظار چه فضیلتی دارد و شخصی منتظر چه وظیفه‌ای برعهده دارد؟[۱].

فضیلت انتظار

انتظار در فرهنگ متعالی اسلام، به ویژه در مکتب گران‌سنگ تشیع از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.. روایات فراوانی در فضیلت انتظار و منتظران نقل گردیده است.

انتظار فرج برترین و محبوب‌ترین عمل. در روایتی که از رسول اکرم نقل شده، انتظار به عنوان برترین عمل معرفی گشته است. "برترین عمل امت من، انتظار فرج از جانب خدای بلند مرتبه است"[۲]. در روایات امامان معصوم انتظار نه تنها برترین عمل بلکه به عنوان محبوب‌ترین عمل [۳] نیز شمرده شده است.

رسول اکرم در این باره چنین فرموده‌اند: "والاترین عبادت انتظار فرج است"[۴].

از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده است: "انتظار فرج از بزرگترین فرج‌هاست"[۵].

طبق فرمایش امامان معصوم ما غیر از فرج امام زمان که فرج نهایی همه اولیا و انبیا الهی و مؤمنان است. هر شخص منتظری، همین انتظارش برای او فرج می‌باشد که می‌توان گفت پس از فرج امام عصر(ع) که بزرگترین فرج، برای همه مؤمنان است. کمترین اثر انتظار، برای شخص منتظر همین انتظار اوست. از امام صادق(ع) چنین آمده است: "... هرکس که منتظر باشد و در این راه بر مصائب و آزارها صبر نماید فردای قیامت در صف ما خواهد بود"[۶][۷].

انتظار در روایات

مجموعه روایاتی که از "انتظار" سخن گفته‌اند، به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:

  1. روایات عام در مورد انتظار: در زیارت جامعه خطاب به اهل بیت آمده است «مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ»[۸] یعنی منتظر امر شما هستم، این معنا اختصاص به امام خاصی ندارد بلکه نسبت به هر یک از ائمه باید حالت انتظار وجود داشته باشد و در زمان ما مصداق آن حضرت مهدی(ع) است. منظور از انتظار معنایی وسیع است که شامل این معانی می‌شود: گوش به فرمان بودن نسبت به آن حضرات، آمادگی دائمی برای امتثال اوامر ایشان، یاری آنها در مواقع لزوم و بودن در صحنه، کمک برای تشکیل حکومت آنان. در زیارت جامعه بعد از جمله «مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ» آمده است «مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ»[۹]، فراهم نمودن زمینه‌ای برای استفاده تمامی انسان‌ها از بهره وجودی آنها.
  2. روایاتی که در خصوص امام زمان و انتظار ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است. روایات در این زمینه بسیار فراوان و گسترده است ما به عنوان نمونه چند مورد را ذکر می‌کنیم:
    1. درباره اینکه چرا حضرت مهدی(ع) را "مُنتَظَر" گویند؟! صقر بن ابی دلف گوید: از امام جواد(ع) پرسیدم که پس از حسن (امام حسن عسکری(ع)) چه کسی امام است؟ ایشان چنین فرمودند: "همانا پس از حسن، فرزندش قائم، به حق امام منتظر است. گفتم: ای فرزند رسول خدا! چرا او را قائم می‌گویند؟ فرمودند: زیرا او پس از آنکه یادش از بین مردم برود و اکثر معتقدین به امامتش مرتد شوند قیام کند. گفتم: چرا او را منتظر گویند؟ فرمودند: زیرا ایام غیبتش زیاد شود و مدتش طولانی گردد، مخلصان، در انتظار قیامش باشند و شکاکان، انکارش کنند و منکران، یادش را استهزاء نمایند و عجله کنندگان در آن هلاک شوند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند"[۱۰]؛ .
    2. عبدالعظیم حسنی روایت می‌کند که بر مولای خود، امام محمد تقی(ع) وارد شدم و گفتم: من می‌خواهم از قائم(ع) سؤال کنم که آیا او همان مهدی است یا کسی غیر از اوست؟ که امام فرمودند: "... قائم ما همان مهدی است، کسی که واجب است در غیبتش انتظار او را بکشند و در ظهورش او را اطاعت کنند و او سومین از فرزندان من است و سوگند به کسی که محمد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی گرداند تا در آن روز قیام کند و زمین را همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد، پر از عدل و داد نماید"[۱۱].

تعبیر جمله اخیر که می‌فرماید: زمین را... که در روایات زیادی این تعبیر نقل شده، نشان‌دهنده قیام برای حکومت بزرگ جهانی است، انتظار برای تحقق چنین آرمانی اختصاصی به اسلام و تشیع ندارد و شامل کل بشریت می‌گردد، اگر آنها توانستند این زمینه را فراهم آورند ظهور تحقق می‌یابد و زمینه استفاده بشر از وجود انسان کامل فراهم می‌گردد.

این چشم به راهی و انتظار باعث حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل و آمادگی وسیع‌تر می‌گردد.

مهم‌ترین لقب پیشوای منتظر، "قائم" به معنای قیام کننده علیه ظلم و باطل است که برای احترام هنگام شنیدن آن، قیام مستحب است[۱۲] و شاید دلیل آن معنای حقیقی انتظار است که انسان منتظر با این حرکت خود می‌خواهد نشان دهد که در حال آمادگی برای قیام و جهاد است.

بعضی به اشتباه فکر می‌کنند که همۀ کارها خود به خود و بدون زمینه‌سازی و آمادگی درست می‌شود. جملات حکیمانۀ امام باقر(ع) در این مورد، قابل توجه است: راوی می‌گوید خدمت امام محمد باقر(ع) عرض کردم: "مردم می‌گویند چون مهدی قیام کند، کارها خود به خود درست می‌شود و به اندازۀ یک حجامت خون نمی‌ریزد. فرمود: هرگز چنین نیست. به خدایی که جانم به دست اوست سوگند! اگر قرار بود کار برای کسی، خود به خود درست شود، برای پیامبر درست می‌شد، هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست که کار خود به خود درست شود. به خدای جان آفرین سوگند! کار درست نخواهد شد تا اینکه ما و شما در عرق و خون غرق شویم آن‌گاه به پیشانی خود دست کشید"[۱۳].

روایات بسیاری دلالت دارند بر دعا برای تعجیل در ظهور و فرج آن حضرت وجود دارد؛ دعا یکی از مصادیق انتظار برای فرج است.

ما باید برای احقاق حقوق الهی، حقوق اولیا، و ائمه معصومین، ظهور آثار دین حق و نابودی دشمنان و تعجیل فرج و ظهور آن حضرت دعا کنیم.

اینک با توجه به مطالبی که بیان کردیم، می‌توان گفت که انتظار نه احتراز است و گوشه‌نشینی و نه حالتی صرفاً روحی و روانی؛ بلکه انتظار، حافظ ابعاد عملی مکتب است، پویایی و حرکت است برای تحقق آرمان بلند تمامی انبیا(ع) از آدم ابوالبشر تا خاتم پیامبران[۱۴].

جستارهای وابسته

انتظار

پانویس

  1. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۹۹.
  2. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ»؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۳۶.
  3. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۳؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۴۳۶.
  4. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۸۷.
  5. «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین، ج۱، ص۳۲۰.
  6. الکافی، ج۸، ص۳۷.
  7. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۹۹- ۲۰۰.
  8. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  9. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  10. « قَالَ إِنَّ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ»؛خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۸۴؛ کمال الدین، ج۲، ص۳۷۸.
  11. خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۸۰؛ کمال الدین، ج۲، ص۳۷۷.
  12. بهجت، استفتاءات، ج۴، ص۵۷۱.
  13. شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۸۴.
  14. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۲۰۰-۲۰۴.