نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
اصنام، جمع صنم، در لغت به معنای مجسمه و تندیس است که اصل آن از واژه عبری یا آرامیِ صلم گرفته شده است و یا معرب شمن فارسی (به معنای بتپرست) است[۱]. صلم و صلمن از واژههایی هستند که در متون مسند به معنای تندیس آمدهاند[۲]. صنم در مفهوم اصطلاحی به الهههای جاهلی گفته میشود که از چوب یا طلا و نقره ساخته شده و صورتی انسانی داشته است[۳][۴].
مقدمه
اصنام، برای تقرب به خدایان در معابد به آنها تقدیم میشد. این الههها وظیفهاجابت دعا و برآوردن آرزوها و شفای بیماران را بر عهده داشتهاند و برای نذر به الهههای معبد تقدیم میشدند. نخست بر روی سنگها قربانی میشدند (مذبح) که به مرور زمان، مقدس و جانشین خدایان شدند. در قرآن کریم، کلمه صنم نیامده است؛ ولی جمع آن، اصنام، در پنج آیه به چشم میخورد و به معنای بتهاست. قرآن کریم انصاب را رجس و قربانی بر آنها را عملی شیطانی معرفی میکند[۵][۶].
درباره علت رواج بتپرستی در عربستان دو قول عمده به چشم میخورد. برخی معتقدند، نخستین پرستشکنندگان بتان در میان اعراب، فرزنداناسماعیل (ع) بودهاند. زمانی که تنگی معیشت ایشان را به کوچ اجباری از مکه کشاند، هر خانواده، سنگی را از حرم برای احترام با خود بردند و در هر منزلی مانند کعبه دور آن میچرخیدند. این عمل در نسلهای بعد، جای خود را به پرستش سنگهای حرم داد[۷]. برخی نیز گفتهاند: عمرو بن ربیعه لحی پس از مسافرت به بلقای شام با خود بتانی را آورد و مردم را به پرستش آنها وادار کرد[۸]. پرستشبتها طوری شایع شده بود که تا ۳۶۰ بت با اشکال و اندازههای مختلف را در کعبه نگهداری میکردند. برخی از این بتهااحترام و اهمیت بیشتری داشتند[۹].
منات
قدیمیترین بت عرب، منات، در کنار دریا از ناحیه مشلّل در قدید (میان مکه و مدینه) نصب شده بود و همه اعراب آن را بزرگ شمرده، به نام آن قربانی میکردند. در این میان، اوس و خزرج نزد این بت، حجشان را پایان داده، سرها را میتراشیدند[۱۰] که در قرآن مطرح شده است ﴿وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى﴾[۱۱]. در معنای این بت مؤنث گفتهاند که از ریشه منی به معنای ریختن است. وجه تسمیه منات را خونی دانستهاند که پس از قربانی بر این بت ریخته میشده است. البته این دلیل، منطقی به نظر نمیرسد؛ زیرا مفید این معناست که این بت تا مدتها بدون نام مرگپرستش میشده و بعدها نامی پیدا کرده است[۱۲].
برخی منات را از کلمه منا و منیه به معنای مرگ و تقدیر گرفتهاند[۱۳] که آن را با یکی از خدایان بابلی به نام مامناتو یکی میدانستهاند. نزد اعراب، منات، نماد مرگ است؛ برخلاف نظر بابلیان، این بت، نماد تقدیر نیست. حضرت علی (ع) منات را پس از فتح مکه نابود کرد[۱۴][۱۵].
دومین بت معروف عرب، لات نامیده میشد. لات، سنگ سفید رنگی بود که تنی چند از یهود، نزد آن سویق (سبوس) میکوبیدند[۱۶]. درباره پدید آمدن این بت اسطورههایی میان مردان قدیم رواج داشته است. ایشان لات را منسوب به مردی از ثقیف میدانستهاند که بر روی این صخره، نان میپخته و به حاجیان میفروخته است. پس از مرگ او عمرو بن ربیعه به مردم گفته بود که مرد ثقیفی به داخل صخره فرو رفته و مردم را به پرستش آن بت واداشته بود[۱۷][۱۸].
عزی، بت سوم عرب که پس از لات و منات ساخته شده بود، بت اختصاصی قریش بود که کمکم در سایر قبایل نیز پرستیده شد. عزی، مظهر زمستان بود و نزد عرب جاهلی با ازدواج و زناشویی پیوند داشت[۲۲]. این الهه پس از فتح مکه به دست خالد نزد ولید از میان رفت. عزی، قربانگاهی به نام غبغب العزی داشته است[۲۳].
هُبل
هبل، بت قریش و بزرگترین بت کعبه، به صورت انسان تراشیده شده بود. جنس هبل از عقیق سرخ بود. دست راستش شکسته شده بود، و دستی از طلا برایش ساخته بودند و آن را هبل خزیمه میگفتند. خزیمه بن مدرکه، کسی بود که این بت را در کعبهنصب کرد. از لام معروف قریش، یعنی تیرهایی که بر آن افعالامر و نهی نوشته شده، در برابر این بت قرار داشت. پاکی نژاد نوزادان، نکاح، تجارت، سفر، جنگ و نزاع را از او اجازه میگرفتند[۲۴].
برخی بر این اعتقادند که او با بعلِ عبریان یکی است و او را خدای نعمت، فراوانی و زراعت دانستهاند[۲۵][۲۶].
اساف و نائله
آنان زن و مردی یمنی بودند که در کعبهمسخ شدند و مردم، آنها را برای عبرت سایرین، پیشاپیش کعبهنصب کردند تا عبرت دیگران شوند. اساف به صورت مرد بود و نائله را زنی دانستهاند که در سعی صفا و مروه، آنها را استلام میکرد[۲۷][۲۸].
ذویالشری
این بت بنا بر نقلتورات در مرکز نبطیها (قرن دوم و سوم پیش از میلاد) در سلع قرار داشت که در زبان یونانی بدان بطرا میگفتند. شاید بطرا ترجمه یونانی از سلع باشد. سلع، کلمهای عبری یا سریانی است. این بت، معبد بسیار بزرگی دارد و خدای سرسبزی و شراب بوده است[۲۹][۳۰].
ذوالخلصه
ذوالخلصه بت خثعم و بجیله بود. این بت، صخره سفیدی بود که شکل تاجی بر سر آن تراشیده بودند[۳۱]. ذوالخلصه در یمن بود. بتخانه آن را کعبهیمانی میگفتند. در قرآن کریم آمده است: ﴿وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا﴾[۳۲] این بتها را نخست قومحضرت نوح (ع) پرستش میکردند، و پس از ایشان، اعراب به پرستش آنها پرداختند. آنها، بتهایی بودند که پس از طوفان نوح، زیر گل و لای مدفون شده بودند تا زمانی که دوباره سر برآوردند[۳۳][۳۴].
ود، یکی از نامهای ماه، در متون عربستان جنوبی و ثمودی و لحیانی بوده است. این بت، در دومه الجندلمقام داشته است. این بت، هنگام ظهور اسلام نزد بنیعامر بود و ایشان پردهداران آن بودند. یعوق نزد قبیلهبنیکهلان در یمن و به شکل اسب بوده است. یغوث به شکل شیر بود و پژوهشگران این بت را مصری دانستهاند. بت شیر مانندی به نام تغنوت را نیز شناسایی کردهاند. نسر، به معنای کرکس، از بتان بنیارم بود که در زبان عبری به صورت نشر و در تلمود نثرا آمده است، و سواع که نزد بنی هذیل در رهاط ینبع بوده است[۳۵].
سواع، به معنای الهه مرگ و شرور بوده و در مقابل یعوق قرار داشته است که به معنای نگهدارنده از مرگ و شر بوده است. یغوث به معنای چیزی بود که از او استغاثه میکنند و کمک میخواهند[۳۶]. در اینجا طرح این نکته ضروری به نظر میرسد که اعراب، فقط حیوانات زنده را میپرستیدند و به شکل حیوان بودن این بتان، نشانه آمدن از فرهنگ و سرزمینهای دیگر است[۳۷][۳۸].
فلس
فلس، بتی از قبیله طی بود که در میان کوه اجا واقع شده بود و رفاعه، بتی سرخ مایل به سیاه بود[۳۹]. از دیگر بتهای عرب میتوان به بت سعد در ساحل جده، اقیصر، بت لخم، عائم، بعیم، باجر، عمیانس، ذوالکعین، اشهل، اوال و... اشاره کرد[۴۰].