فطرت در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فطرت در کتاب و سنت

در کلام امیر مؤمنان(ع) و به طور کلی در کتاب و سنت، واژه فطرت، به معنای آفرینش ویژه در زمینه‌های زیر به کار رفته است:

فطرت موجودات

واژه فطرت در کلام امیرالمؤمنین(ع) درباره پدیدآوری خلایق و موجودات، به کار رفته است. در وصف خدای سبحان می‌فرماید: «فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ‌»[۱]. قرآن کریم در موارد متعددی، این ماده را درباره خلقت آسمان و زمین به کار گرفته است؛ چنان‌که از زبان حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: ﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا[۲]. نیز می‌فرماید: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا[۳][۴].

در نمونه‌های بالا «فطرت» را آفریدن و «فاطر» را آفریننده معنا کرده‌اند؛ زیرا بر حسب ظاهر، معنای شکافتن در آنها مناسبتی ندارد؛ هر چند پاره‌ای از پژوهشگران معاصر کوشیده‌اند که در اینجا نیز مناسبتی بیابند: عبارت «فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ‌» ناظر است به آیه ﴿فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ که آفرینش را تشبیه به شکافتن پرده ظلمانی عدم کرده است؛ پرده‌ای که یکپارچه و منسجم و خالی از هرگونه شکاف است؛ ولی قدرت بی‌پایان حق آن را می‌شکافد و مخلوقات را از آن بیرون می‌آورد و این چیزی است که جز از قدرت او ساخته نیست. دانشمندان امروزه در این مسئله اتفاق نظر دارند که محال است ما بتوانیم چیزی را از عدم به وجود بیاوریم و یا از وجود به دیار عدم بفرستیم. آن‌چه در قدرت ما است، تنها تغییر شکل موجودات است[۵].

دیگری نوشته است: آفریدن از آن نظر «فطر» نامیده شده که خداوند موجودات را با شکافتن می‌آفریند: تخم مرغ و تخم جنبندگان دیگر شکافته شده، بچه‌ها از آن به دنیا می‌آیند، حبوبات در زیر خاک شکافته شده و روییده، مبدل به ساقه‌ها، برگ‌ها و حبوبات دیگر می‌شوند؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى[۶] [یعنی] تخم‌های زیر علف‌ها شکافته شده و علف‌ها از آنها به وجود می‌آیند...[۷]. عبارات پیش‌گفته هر چند توجیه زیبایی را برای پیوند آفرینش موجودات با واژه فطرت - در مفهوم شکافتن - در بردارند، چندان محکم و اطمینان آور نیستند؛ خصوصاً نظر اخیر که صبغه استقرایی دارد و مثال‌های یاد شده نمی‌توانند دلیل صدق کلی آن سخن باشند. از این رو کاربرد آن درباره کل خلایق ممکن است به معنای ابداع و اختراع و ایجاد ابتکاری باشد؛ چنان که در اقرب الموارد آمده است فطر الأمر؛ اخترعه و ابتدأه و أنشأه.[۸]

فطرت انسان

در قرآن کریم، واژه «فطرت»، جز درباره آسمان‌ها و زمین، فقط درباره انسان به کار رفته است؛ چنان‌که در آیات زیر ملاحظه می‌شود:

  1. ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا[۹].
  2. ﴿وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۱۰].
  3. ﴿إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ[۱۱].

در آیات یادشده، به روشنی پیدا است که از خلقت انسان به «فطرت» تعبیر شده است. اگر فطرت به معنای آفرینش اولیه و ابداع باشد، سخنی نیست؛ اما اگر منظور از آن «شکافتن» باشد، با ایجاد اولیه بدن‌های «ذری» انسان‌ها در عالم «ذر» می‌تواند که سازگار باشد[۱۲].

آن‌چه در اینجا از اهمیت بسزایی برخوردار است. اشاره همزمان و توأم، به اصل خلقت و ویژگی‌های آن است. به نظر می‌رسد که این واژه هنگامی به کار می‌رود که گذشته از توجه به اصل آفرینش، به ویژگی‌های خلقتی انسان نیز ناظر است؛ چنان‌که در لغت نیز آمده است: فطرت همان آفرینش اولیه است که هر موجودی در آغاز آفرینش بر آن شکل گرفته و طبیعت سالمی که با عیبی آمیخته نشده. خدای سبحان فرموده است: «فطرت الهی که خداوند مردم را بر آن سرشته است»[۱۳]. عبارت قرآنی ﴿فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا نشان دهنده آن است که خدای سبحان در خلقت انسان، شاکله و ویژگی‌های معینی را در نظر داشته و انسان را بر مبنای آنها آفریده و سپس دین خود را بر همین اساس پی‌ریزی و تنظیم فرموده است. از این‌رو در بیان ویژگی‌های فطری انسان باید به ساختار دین الهی توجه کرد. به دیگر سخن، یکی از راه‌های شناخت ویژگی‌های فطری انسان، تأمل در دین خدا است. از این‌رو در این نوشتار، زمینه‌های فطرت را در انسان، بر مبنای آیات قرآن کریم بر می‌رسیم.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ١.
  2. «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
  3. «سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.
  4. این جمله در قرآن شش بار تکرار شده است.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین(ع)، ج۱، ص۷۸.
  6. «خداوند شکافنده هسته و دانه است، زنده را از مرده بیرون می‌آورد و بیرون آورنده مرده از زنده است، این است خداوند پس چگونه (از حق) بازتان می‌گردانند؟» سوره انعام، آیه ۹۵.
  7. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ماده فطر.
  8. میرباقری، سید محسن، مقاله «فطرت و معرفت فطری»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۹۳.
  9. «بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.
  10. «و چرا باید کسی را نپرستم که مرا آفریده است و به سوی او بازگردانده می‌شوید؟» سوره یس، آیه ۲۲.
  11. «مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه ۲۷.
  12. در صفحات بعد درباره «عالم ذر» و آفرینش بدن‌های ذری انسان‌ها از خاک، نکاتی را از آیات و روایات خواهیم گفت.
  13. المعجم الوسیط، ماده فطر.
  14. میرباقری، سید محسن، مقاله «فطرت و معرفت فطری»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۹۴.