ثروتاندوزی در قرآن
تکاثرگرایان علیه تنافس گرایان
خدا از مردمان میخواهد تا در کارهای نیک و خیر شتاب کنند و با کندی و کم کاری و پشت گوش انداختن، کار خیر را به تاخیر نیاندازند؛ چراکه شیطان در کمین انسان است تا با تکاهل و تسامح انسان در کارهای خیر و نیک، او را وسوسه کرده و از انجام یا ادامه کار نیک باز دارد. از همین روست که یکی از مهمترین دستورهای اخلاقی قرآن که در قالب حکم فقهی «مستحب» بیان شده است، مسارعت و شتاب در کار خیر و نیک است؛ خدا به صراحت میفرماید: ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱] در این آیه بیان شده که «هدف» در مسارعت میبایست آمرزش الهی و بهشتی باشد که برای متقین فراهم شده است؛ اما بیان نشده است که این هدف با چه ابزاری برای «متقین» فراهم میشود و متقین چگونه میتوانند به این «هدف» با شتاب دست یابند و برسند؛ اما در آیات پس از این بیان شده است که چگونه میتوان با چه کارهایی به این «هدف» والا دست یافت؛ زیرا خدا در ادامه به بیان صفات متقین میپردازد تا معلوم دارد که چگونه و با چه کاری میتوان به این «هدف» دست یافت؛ خدا میفرماید: ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ * وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ * أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۲]
البته خدا تنها به همین بسنده نمیکند و از متقین میخواهد تا افزون بر «شتاب و سرعت» در یک «مسابقه سالم و سازنده» از یک دیگر در کار نیک «سبقت» گیرند: ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ﴾[۳] یا میفرماید: ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾[۴] هر چند در این آیات همانند آیات سوره آل عمران، نتیجه و آثار این «مسابقه» بیان نشده بلکه تنها «جهت» و سمت و سوی مسابقه مشخص شده است؛ اما خدا در جایی دیگر به صراحت مشخص میکند که نتیجه این «مسابقه» با یک دیگر چه خواهد بود: ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۵]
از نظر قرآن، سرعت در مسابقه سالم و سازنده میان متقین میبایست به گونه ای باشد که مسابقه دهندگان همانند اسبان مسابقه به «نفس نفس» بیافتند. هدفگذاری که برای این مسابقه قرار داده شده در دنیا نیست، بلکه «بهشت الهی» است که همه چیز به عالیترین وجه فراهم شده است؛ خدا پس از بیان برخی از ویژگیهای بهشت جهت تشویق «مسابقه دهندگان» میفرماید: ﴿وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴾[۶] از نظر قرآن، کسانی که در کارهای خیر و نیک سرعت و شتاب گرفته و با نفس نفس زدن بر آن هستند تا «سبقت» بگیرند و برنده مسابقه باشند، «متقیان»، «مقربان و سابقان» هستند که «زندگی اخروی» را بر زندگی «دنیوی» ترجیح داده و به «ایثار» پرداختهاند در حالی که به آن چیز به شدت نیاز اختصاصی داشتند: ﴿وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾[۷]
در برابر این افراد کسانی هستند که دقیقا بر خلاف این افراد، دنیا را بر آخرت ترجیح داده اند: ﴿بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا﴾[۸] این گروه از افراد که از آنان با عناوینی چون «اصحاب الشمال» و «اصحاب المشئمه» یاد میشود، به جای «تنافس» برای آخرت به «تکاثر» برای دنیا میپردازند، ایثاری را انتخاب میکنند که دقیقا در تقابل با ایثار متقین است.
تکاثر از نظر فرهنگ قرآنی، به معنای مسابقه دو طرف در فزونی مال و مقام اعتباری دنیوی است.[۹] پس برای افزایش جایگاه ثروت و قدرت و مقامات اجتماعی به انواع ابزارها و وسایل حتی غیر معقول و غیر معمول بهره میگیرند تا افزایش قدرت و ثروت خویش را به نمایش گذارند، چنان که به شمار مردگان خویش به عنوان ابزار تکاثر توجه پیدا میکنند؛ زیرا «جمعیت» به عنوان یک عامل قدرت همیشه مطرح بوده است و برای تحقق این «شاخص قدرت» ناچار دست به دامن مردگان در گورستان شده و آنان را در شمار «جمعیت» خویش در میآورند تا این گونه قدرت نمایی کرده[۱۰] و طرف مقابل را به تسلیم وادار سازند و «تفاخر» نمایند. در حقیقت از نظر قرآن، تکاثر گرایان، قدرت اجتماعی از جهت «جمعیت» و قدرت اقتصادی از نظر میزان ثروت را دو شاخص اصلی برای «تفاخر» دانسته و به آن اهتمام میورزند. بر همین اساس دنبال افزایش «جمعیت و ثروت» هستند؛ چنان که به صراحت در رقابتهای ناسالم خویش به این امر اشاره داشته و میگویند: ﴿وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴾[۱۱]
شگفت این که تکاثرگرایان حتی ممکن است به قیامت و معاد اعتقاد داشته باشند، ولی از آن جایی که بر این باورند چون شاخصه «کرامت» انسان از سوی خدا همان دو عنصر «جمعیت و ثروت» است، در حالی که چنین نیست[۱۲]، در مسابقه تکاثر و تفاخر برای ضربه فنی کردن رقیب، به میزان ثروت و جمعیت اشاره کرده و با تاکید بر آن میگویند که ما در قیامت وضعیت خوبی خواهیم داشت و عذاب نخواهیم شد.[۱۳] به هر حال، تکاثر گرایان هماره دنبال «جمعیت و ثروت» هستند تا بدان در دنیا تفاخر کرده و قدرت و مناقب اجتماعی و سیاسی را در دست گیرند[۱۴]؛ این در حالی است که از نظر قرآن، چنین چیزی نه تنها سودی برای آخرت آنان ندارد، بلکه حتی مانع نابودی و هلاکت آنان در دنیا نمیشود.[۱۵].[۱۶]
تکاثرگرایان فخرفروش
چنان که گفته شد، مهمترین جلوه تکاثرگرایی، تفاخرگرایی است؛ زیرا تکاثرگرایان با «جمعیت و ثروت» بر آن هستند تا «تفاخر» اجتماعی پیدا کنند؛ زیرا جمعیت و ثروت را عامل برتری و شاخص اصلی انسانیت میدادند. البته این اختصاص به تکاثرگرایان کافر ندارد، بلکه از نظر قرآن، حتی کسانی که معتقد به آخرت هستند، ممکن است که به این شاخصهای دنیوی به عنوان ملاک «کرامت» و برتری بیاندیشند و حتی بگویند که «فقر» نماد «اهانت» از سوی خدا، و «ثروت» نماد کرامت از سوی اوست، به طوری که اگر کسی مال و ثروتی نداشت گمان کند که مورد «اهانت» خدا قرار گرفته و اگر «ثروت» داشته باشد، خدا او را کریم داشته است.[۱۷] بر اساس همین «میزان» و «معیار» داوری است که حتی معتقدان به قیامت ممکن است، برتری خویش را در قیامت اثبات کنند و با تفاخر به فقیران به آنان بفهمانند که میبایست «تابع» و «مطیع» افکار و رفتار آنان باشند که برخاسته از «فضل الهی» و تکریم او نسبت به ایشان است. پس همان طوری که در دنیا بهره مند از همه امکانات و سعادتمند هستند، در آخرت نیز آنان سعادتمند خواهند بود و هیچ عذاب و رنجی را تحمل نخواهند کرد.[۱۸]
خدا در قرآن از دو باغداری سخن به میان میآورد که تفاوتی از نظر «جمعیت و ثروت» داشتند؛ در محاوره میان این دو مطالبی مطرح میشود که شخص بر این باور است که «شاخص» در دنیا و آخرت همین جمعیت و ثروت است؛ چنان که اهل تکاثر میگوید: ﴿أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴾[۱۹] طرف مقابل تأیید میکند که وضعیت جمعیت و ثروت متفاوت است؛ زیرا میگوید: ﴿إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا﴾[۲۰] البته قرآن تاکید دارد که اهل تکاثر در حقیقت اعتقادی به قیامت ندارد، از همین روست که با شک و تردید نسبت به آن سخن میگوید. با این همه میگوید که حتی اگر قیامتی باشد او در آنجا نیز سعادتمند خواهد بود؛ زیرا ملاک هماره «جمعیت و ثروت» است؛ او میگوید: ﴿وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا﴾[۲۱]
باید توجه داشت که «باور و اعتقاد» نادرست و باطل به این که «ثروت و جمعیت» شاخص «کرامت الهی» و فقدان آن شاخص «اهانت الهی» است، ممکن است حتی مؤمنان را دچار توهم کند و اسباب «تفاخر» اجتماعی را فراهم آورده و خواهان «مناصب» دنیوی بر همین اساس باشند. به این معنا که خود را «ژن برتر» و اهل کرامت الهی دانسته و خواهان «سهم اصلی در قدرت» اجتماعی و سیاسی و نظامی باشند و برای دیگران «حق و حقوقی» در این امر قایل نبوده و حتی اسباب و ابزارهایی را به کار گیرند تا دیگران به مناصب بر اساس شایستهسالاری نرسند. از همین روست که اهل کتاب از یهود با چنین اعتقاد و باوری به مخالفت با انتخاب پیامبرشان میپردازند و به جای شاخصهای شایستهسالاری در مناصب و مقامات اجتماعی، شاخص ثروت و جمعیت را مطرح میکنند و میگویند: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ﴾[۲۲] در امت اسلام نیز برخی از مسلمانان بر اساس همین «شاخص ها» قایل به طبیعی بودن حق خویش در قدرت و مناصب اجتماعی هستند و مال و ثروت خویش به «تفاخر» میپردازند و دیگران را «ناحق» و خود را همانند یهودیان «احق» برای مناصب اجتماعی میدانند.[۲۳]
خوشگذرانی و بدمستی تکاثرگرایان
از نظر قرآن، تکاثرگرایان، اعتقادی به آخرت ندارند و اگر هر از گاهی از آخرت سخن میگویند با «شک»، «ظن» و گمان همراه است.[۲۴] همچنین آنان، شاخصهای کرامت را «جمعیت و ثروت» میدانند و برای «تقوای الهی» به عنوان شاخص اصلی کرامت[۲۵] ارزشی قایل نیستند؛ از همین روست که دنبال «لهو» میروند، که رفتاری بیهدف است به طوری که از کارهای اصلی و مهم غافل میشوند.[۲۶] یکی از جلوههای مهم «تکاثرگرایی» و ثروت زیاد آن است که شخص اهل تکاثر، گرفتار «اتراف» میشود که نوعی رفتار اجتماعی در حوزه اقتصادی است که میتوان از آن به عنوان «خوشگذرانی» و «بدمستی» یاد کرد. رفاه زدگان خوشگذران چون نمیدانند چگونه از ثروت و قدرت خویش سود برند، به خوشگذرانی و بدمستی و هنجارشکنی رو میآورند و «فسق» میورزند و کارهایی را انجام میدهند که رسواساز و زشت و زننده است.
بر همین اساس تکاثرگرایان مترف و خوشگذران نه اعتقادی به خدا و قیامت داشته[۲۷] و نه قوانین و هنجارهای اجتماعی را مراعات میکنند، بلکه گرایش به فسق دارند و با همین فسق خویش جامعه را به تباهی و نابودی میکشانند.[۲۸] در چشمان متکاثران مترف، دنیا بسیار زیبا و لذت آفرین است و همه همت خویش را برای بهرهبرداری از انواع لذات مصروف میدارند؛ بنابراین، هیچ خط قرمز و حدود عرفی و شرعی وقانونی را نمیپذیرند و گرفتار لهو و لعب یعنی خوشگذرانی و بازیگری هستند و این گونه فریب دنیا را خورده و از آخرت غافل میشوند.[۲۹]
تکاثر گرایان هماره با خوشگذرانی خویش از حقایق و آخرت غافل هستند[۳۰] و به کارهای پوچ و بیهوده خویش تا دم مرگ ادامه میدهند و هنگامی که چشمان خویش را باز میکنند دیگر فرصت از دست رفته و دوزخ را در برابر خویش مییابند.[۳۱] آنان زشتی عمل خویش را نمیبینند و بدان کور هستند و حتی بر اساس شاخصهای لذت و لذتطلبی، چنان غرق لذات دنیوی میشوند که هیچ چیزی آنان را بیدار نمیکند، مگر مرگ و دیدن دوزخ که دیگر دیر شده است. در اوج جهالت عقلی و علمی زندگی را خویش را تباه میسازند و گرفتار خسران بزرگ میشوند.[۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
- ↑ «همان کسان که در شادی و رنج میبخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد * و کسانی که چون (کار) ناشایستهای میکنند یا به خویش ستم روا میدارند خداوند را به یاد میآورند و از گناهان خود آمرزش میخواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را میآمرزد؟- و (آن کسان که) بر آنچه کردهاند دانسته پافشاری نمیکنند * پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستانهایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴-۱۳۶.
- ↑ «پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «در کارهای نیک از یکدیگر پیشی گیرید» سوره بقره، آیه ۱۴۸.
- ↑ «به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ «که مهر آن، مشک است و در چنین چیزی رغبتکنندگان باید رغبت کنند» سوره مطففین، آیه ۲۶.
- ↑ حشر، آیات ۸ و ۹؛ انسان، آیات ۵ تا ۱۰ و آیات دیگر
- ↑ «بلکه، شما زندگی این جهان را برمیگزینید» سوره اعلی، آیه ۱۶.
- ↑ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۷۰۳، «کثر».
- ↑ تکاثر، آیات ۱ و ۲
- ↑ «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.
- ↑ فجر، آیات ۱۵ تا ۱۷
- ↑ سبأ، آیه ۳۵
- ↑ مجمعالبیان، ج۹-۱۰، ص۸۱۱-۸۱۲
- ↑ توبه، آیه ۶۹
- ↑ منصوری، خلیل، تکاثر مسابقه برای زراندوزی.
- ↑ فجر، آیات ۱۵ تا ۱۷
- ↑ سبأ، آیه ۳۵
- ↑ «و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش -که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.
- ↑ «اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی» سوره کهف، آیه ۳۹.
- ↑ «و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ منصوری، خلیل، تکاثر مسابقه برای زراندوزی.
- ↑ کهف، آیه ۳۶
- ↑ حجرات، آیه ۱۳
- ↑ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۷۴۸، «لهی»؛ مجمعالبیان، ج۹-۱۰، ص۸۱۲
- ↑ سبأ، آیات ۳۴ و ۳۵
- ↑ اسراء، آیه ۱۶
- ↑ حدید، آیه ۲۰
- ↑ حدید، آیه ۲۰
- ↑ تکاثر، آیات ۱ تا ۷
- ↑ منصوری، خلیل، تکاثر مسابقه برای زراندوزی.