الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده
نصب الهی امام از موضوعاتی است که میان شیعه و اهل سنت درباره آن بحث است. شیعه، معتقد به آن است که جانشینی پیامبر و خلافت و امامت مسلمین، مثل خود نبوت امری انتصابی و به امر خداوند و نصّ خاصّ است و بر این عقیده دلایل فراوان قرآنی و حدیثی و تاریخی دارد. امّا اهل سنت معتقد به انتخاب خلیفه از سوی مردم و اهل حلّ و عقد و نظر شورایند، هرچند به این اصل تنها دربارۀ خلیفۀ اوّل عقیده دارند، چون خلیفه دوم با نصب ابوبکر تعیین شد و خلیفه سوم با رأی شورای شش نفره و این آشفتگی، نشان بیپایه بودن نظریۀ انتخاب در امر امامت و خلافت را میرساند.
با توجّه به خصایص منحصر به فرد امامان، (هادی بودن، مرجعیت دینی، تشریع احکام فرعی و واسطه فیض الهی)، بر هر انسان مسلمان و حتّی غیرمسلمان لازم است که اولاً: به مقام امامت ولو به صورت کلی و اجمالی سپس به مصادیق امامان علم و شناخت پیدا کند؛ چرا که شناخت صحیح و ناب آموزههای اعتقادی و عملی و اخلاقی دین تنها از سرچشمه زلال امامان بهدست میآید وگرنه معرفت و عمل هر مسلمانی که از کانال غیر امامان حاصل شود به ناسرهها و کجیها مبتلا گشته و آن با غرض بعثت پیامبران و ادیان آسمانی ناسازگار است.
دلایل عقلی بر وجوب نصب امام بر خداوند متعال بسیار است که به چند دلیل اشاره میشود:
- اختلال نظام معاش و معاد: امامت یعنی جانشینی رسول خدا (ص) در برپایی دین و نظم امور مسلمانان طبق قوانین الهی» و با توجّه به این تعریف واضح است که حسن معاش و معاد و انتظام امور مسلمانان جز به اجتماع و تمدّن تحقّق نخواهد یافت. از سوی دیگر، قوانین شرع در هر عصری محتاج به حافظ و مفسّر و مبیّن است، تا از خطا و خلل و تغییر و تحریف مصون بمانند. بیتردید ایجاد اختلال در واجبات، از جانب خداوند متعال علاوه بر دلایل نقلی، عقلاً نیز قبیح است، پس همان طور که بر خداوند، اخلال در اصل تکلیف و قوانین شرعی و نیز اخلال در مبعوث کردن نبی جایز نیست؛ به همین دلیل، اخلال در نصب وصی نیز جایز نیست و بلکه اختلال نظام بر اثر نصب نکردن وصی، شدیدتر و بیشتر است.
- قاعده لطف: خداوندِ حکیم تمام اموری را که برای رسیدن انسان به هدف آفرینش لازم است باید در اختیار او قرار دهد. از جمله این امور، بعثت پیامبران و نصب امام معصوم است، پس لازم است که خداوند، کسی را به رسالت بفرستد و در زمانی که رسول نیست، جانشین و امامی را به جای او نصب کند تا خلق، یله و رها به حال خود نباشند و از بیهودگی و پوچی نجات یابند و در جهت رسیدن به هدف خلقت تلاش کنند، در غیر این صورت لازم میآید خداوند نقض غرض کرده باشد و این کار از حکیم، قبیح و صدورش محال است.
قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت دلالت میکند مانند: آیه تطهیر؛ آیه منذر و هادی؛ آیه ولایت؛ آیه ابتلاء و آیه اولی الأمر. روایاتی نیز در این زمینه وجود دارد.