باسط در قرآن
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
باسط بر وزن فاعل، از ریشه (ب ـ س ـ ط) از اسمای خداوند و به معنای گستراننده، و فراخکننده است[۱]. بسط در اصطلاح عرفا، ورود چیزی در قلب عارف است که در آن بشارت به لطف و شادمانی باشد و گاهی صاحب آن، سبب بسط را نمیداند. نسبت بسط به انس نسبت نقص به تمام است؛ زیرا شادمانی در انس بیشتر است و نسبت بسط به رجا نسبت تمام به نقص است؛ زیرا بسط در مقام قلب (مرتبه سوم از مراتب هفتگانه وجود انسان) و بالاتر از آن و رجا در مقام نفس (مرتبه دوم از مراتب یاد شده) است. آخرین درجه بسط، شادمانی بنده به جمال مطلق و شهود آن در همه چیز است[۲]. برخی در توضیح اسم باسط گفتهاند: خداوند حیات را که وجود منبسط بر هر چیز و روح ساری در هر چیزی است در هر آن، بر قالبهای اعیان و هیاکل ماهیات میگستراند و این وجود ساری، بسط روح بر اشیا و افاضه حیات بر آنهاست[۳]. این اسم الهی به صورت مذکور در قرآن نیامده است؛ ولی در آیاتی به صورت فعلی آمده که یک مورد از آنها در ظاهر مطلق[۴]، یک مورد مربوط به ابر و ۱۰ مورد مربوط به رزق است؛ همچنین ۴ بار به صورت اسمی (مَبسوطَتانِ،بَسطَةً، بَصطَةً و بَساطا) به آن اشاره شده است. برخی از آیاتی را که به هیچ نحو مشتمل بر واژه صفت مذکور نیست نیز میتوان با بحث مرتبط دانست؛ مانند آیه ۳۰ نازعات[۵] که در آن دحو الارض آمده و به معنای بسط و گسترش زمین است و آیه ۴۵ فرقان[۶] که در آن ﴿مَدَّ ٱلظِّلَّ﴾ به معنای بسط سایه است. در بسیاری از روایات هم اسم باسط در ضمن مجموعه اسما و صفات الهی ذکر شده است. از امام صادق(ع) از پدرانش نقل شده که برای خداوند ۹۹ اسم است و آن اسما عبارت است از: الله، حلیم، حکیم، قابض، باسط و...[۷]. باسط در طبقهبندی اسمای الهی در زمره اسمای فعل خداست[۸] و با قابض که به معنای تنگ گیرنده و بازگیرنده است[۹] از اسما و صفات متضاد و متقابل الهی هستند[۱۰]. خداوند برخلاف یهود که به وی نسبت بخل داده و گفتهاند: دست خدا بسته است: ﴿يَدُ ٱللَّهِ مَغْلُولَةٌ﴾.[۱۱] خود را مبسوط الید (گشاده دست) معرفی کرده است که هر گونه بخواهد میبخشد: ﴿بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَآءُ﴾ و با توجه به اینکه خدا جسم نیست و دست ندارد، بسته بودن دست وی کنایه از بخل و گشاده دستی او کنایه از بخشش است و سرّ این گونه تعبیرها آن است که چنانچه معنای غیرمحسوس را به صورت محسوس درآورند بهتر فهمیده میشود[۱۲]. شایان ذکر است که در روایات و ادعیه به معنای کنایی مذکور تصریح شده است؛ مانند: «الْحَمْدُ للهِ النَّاشِرِ في الْخَلْقِ فَضْلَهُ، وَالْبَاسِطِ (فِيهَا) بِالْجُودِ يَدَهُ»[۱۳] و «يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ»[۱۴]. شایسته تأکید است که انسان کامل چون در ذات احدیّت فانی است در مقام «قرب فرایض» عنوان «یداللّه الباسطة»[۱۵] بر وی اطلاق میگردد، چنانکه در زیارت امیرمؤمنان، علی بن ابیطالب(ع) آمده است: «السلام عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ، وَ يَدَهُ الباسِطَةَ...»[۱۶]. در بسیاری از آیات مربوط به بحث، ارزاق و نعمتها، متعلق بسط قرار گرفته و خداوند خود را، باسط و قابض روزیها و نعمتها معرفی میکند[۱۷]؛ زیرا کلید ارزاق و نعمتهای آسمانها و زمین به دست وی و اسباب آنها از آن اوست: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ ٱلرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُۥ كَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرًۢا بَصِيرًۭا﴾[۱۸] او همان کسی است که بادها را میفرستد و ابرها را برمیانگیزد و آنها را در آسمان هرگونه بخواهد میگستراند و انبوهشان میگرداند، پس میبینی باران از لابهلای آنها بیرون میآید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِى يُرْسِلُ ٱلرِّيَـٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابًۭا فَيَبْسُطُهُۥ فِى ٱلسَّمَآءِ كَيْفَ يَشَآءُ وَيَجْعَلُهُۥ كِسَفًۭا فَتَرَى ٱلْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَـٰلِهِۦ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۱۹] خداوند درهای روزی خود را بر روی هرکس که بخواهد میگشاید و نعمتهای خود را بر او ارزانی میدارد[۲۰]. البته خدا روزی * بندگان را براساس حکمت و مصلحت به اندازه نازل میگرداند تا ظلم و طغیان نکنند: ﴿وَلَوْ بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزْقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ وَلَـٰكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍۢ مَّا يَشَآءُ إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرٌۢ بَصِيرٌۭ﴾[۲۱] و این بدان معنا نیست که نقش بندگان در فراهم ساختن اسباب بسط روزی، نادیده گرفته شود، چنان که صدقه دادن به دیگران مایه افزایش مال میگردد: ﴿...وَيُرْبِى ٱلصَّدَقَـٰتِ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾[۲۲]؛ زیرا اراده الهی در طول اسباب دیگر است؛ نه در عرض آن[۲۳]. آیه ۲۴۵ بقره نیز پس از آنکه انفاق در راه خدا را قرض به خدا میشمارد تا بدینوسیله به آن ترغیب کند، به ذکر اسمای سه گانه قابض، باسط و مرجع پرداخته تا به این نکته توجه دهد که آنچه انفاق شده باطل نمیگردد، بلکه چندین برابر شدن آن بعید نیست؛ زیرا خداوند قابض و باسط است؛ آنچه را بخواهد کاهش یا افزایش میدهد و بازگشت همه بهسوی اوست، بنابراین آنچه را به او قرض داده شده به طور کامل پرداخت خواهد کرد: ﴿مَّن ذَا ٱلَّذِى يُقْرِضُ ٱللَّهَ قَرْضًا حَسَنًۭا فَيُضَـٰعِفَهُۥ لَهُۥٓ أَضْعَافًۭا كَثِيرَةًۭ وَٱللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُۜطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۲۴].[۲۵]. بصط همان بسط است که حرف «سین» در آن به جهت مجاورت با حرف اطباق و تفخیم (طاء) به حرف «صاد» تبدیل شده است[۲۶]. در آیه ۱۹ نوح چنین آمده است: و خدا زمین را برای شما فرشی (گسترده) ساخت: ﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ ٱلْأَرْضَ بِسَاطًۭا﴾[۲۷] و در آیاتی نیز بسط و گسترش زمین و جوشاندن چشمهها از آن و جاری ساختن نهرها و رویاندن گیاه و استوار ساختن کوهها بر زمین بیان شده که آن پس از بنای آسمان و برافراشتن سقف آن و ترتیب اجزای آسمان و ترکیب آنها براساس حکمت و تاریک ساختن شب و همچنین آشکار کردن روز ـ به وسیله گستراندن خورشید ـ صورت گرفته است: ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا * وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا * وَالأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا * أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا * وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا﴾[۲۸].[۲۹]. گفتنی است که معنای اصلی «ضُحی» انبساط (گسترش یافتن) خورشید و امتداد (گسترده شدن) روز است[۳۰] گرچه در آیه یاد شده به قرینه مقابل قرار گرفتن آن با شب، مراد از آن مطلق روز است[۳۱]. خورشید با نور خود بر وجود سایه و باگسترده شدنش بر گسترش تدریجی سایه دلالت میکند؛ زیرا به هر میزان که خورشید پس از زوال ظهر به افق غربی نزدیکتر میشود تا غروب کند سایهای که پس از زوال حادث میشود امتداد بیشتری مییابد: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ وَلَوْ شَآءَ لَجَعَلَهُۥ سَاكِنًۭا ثُمَّ جَعَلْنَا ٱلشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًۭا * ثُمَّ قَبَضْنَـٰهُ إِلَيْنَا قَبْضًۭا يَسِيرًۭا﴾[۳۲][۳۳]. برخی با استشهاد به آیه مذکور، ماهیات را غواسق و ظلمات و وجود منبسط را سایه بلند پایه خداوند دانستهاند[۳۴]. آیه ۲۴۷ بقره[۳۵] علت گزینش طالوت را برای فرماندهی سپاهی در جنگ با جالوت و لشکریان او این میداند که خداوند وی را در دانش و نیروی بدن بسط و گسترش داده است: ﴿وَزَادَهُۥ بَسْطَةًۭ فِى ٱلْعِلْمِ وَٱلْجِسْمِ﴾. این سخن پاسخ اعتراض گروهی از بنیاسرائیل به پیامبر خویش است که چرا خداوند طالوت را برگزیده، در حالی که گشایش در مال به او داده نشده است: ﴿قَالُوٓا۟ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ ٱلْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِٱلْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةًۭ مِّنَ ٱلْمَالِ﴾[۳۶] خداوند در آیه ۶۹ اعراف هم، از باب یادآوری نعمتهایی که به قوم عاد ارزانی داشته، به اختصاص ایشان در میان سایر اقوام به بسط در خلق و درشتی هیکل که ملازم با نیروی فراوان است، تصریح کرده است: ﴿...وَزَادَكُمْ فِى ٱلْخَلْقِ بَصْۜطَةًۭ فَٱذْكُرُوٓا۟ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۳۷].[۳۸].[۳۹]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ لسانالعرب، ج ۱، ص۴۰۸، «بسط»؛ لغت نامه، ج ۳، ص۳۵۷۹، «باسط».
- ↑ شرح الاسماء، ص۳۶۰؛ اصطلاحات الصوفیه، ص۱۴ ـ ۱۵؛ دررالفوائد، ج ۱، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲.
- ↑ شرحالاسماء، ص۳۵۹ ـ ۳۶۰.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۵.
- ↑ ﴿وَالأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا﴾ «و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ وَلَوْ شَآءَ لَجَعَلَهُۥ سَاكِنًۭا ثُمَّ جَعَلْنَا ٱلشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًۭا﴾ «آیا ندیدهای که پروردگارت چگونه سایه را گسترانده است و اگر بخواهد آن را بیجنبش میگرداند سپس خورشید را بر آن رهنمون گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۴۵.
- ↑ شرح توحید الصدوق، ج ۳، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ کنزالعمال، ج ۱، ص۴۴۸.
- ↑ اصولالدین، ص۱۲۴.
- ↑ مفردات، ص۶۵۲؛ لسانالعرب، ج ۱۱، ص۱۳، «قبض»؛ لغت نامه، ج ۱۰، ص۱۵۳۷۶.
- ↑ شرح تجرید، ج ۱، ص۱۰۱.
- ↑ ﴿وَقَالَتِ ٱلْيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا۟ بِمَا قَالُوا۟ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَآءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًۭا مِّنْهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَـٰنًۭا وَكُفْرًۭا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ ٱلْعَدَٰوَةَ وَٱلْبَغْضَآءَ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ كُلَّمَآ أَوْقَدُوا۟ نَارًۭا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا ٱللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِى ٱلْأَرْضِ فَسَادًۭا وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلْمُفْسِدِينَ﴾ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۴، ج ۶، ص۴۰۵؛ الصافی، ج ۲، ص۵۰؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۷۷ ـ ۷۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۰.
- ↑ العقائد الاسلامیه، ج ۱، ص۱۴۰.
- ↑ اسفار، ج ۶، ص۱۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۷، ص۳۰۵.
- ↑ علم الیقین، ج ۱، ص۱۷۵؛ روح الارواح، ص۱۴۵.
- ↑ «بیگمان پروردگارت روزی را برای هر که بخواهد میگسترد و (یا) تنگ میدارد که او به (حال) بندگانش آگاه بیناست» سوره اسراء، آیه ۳۰.
- ↑ «خداوند است که بادها را میفرستد که ابرها را برمیانگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد میگسترد و آن را پارهپاره میگرداند و آنگاه باران پیاپی را مینگری که از لابهلای آن بیرون میزند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴۸.
- ↑ علم الیقین، ج ۱، ص۱۷۵.
- ↑ «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
- ↑ «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص۲۸۱.
- ↑ «کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ میسازد و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۵.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۵.
- ↑ «و خداوند زمین را بستر شما کرد» سوره نوح، آیه ۱۹.
- ↑ «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید * و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد * و پس از آن زمین را گسترانید، * از آن، آب و (گیاه) چراگاهش را برون کشید، * و کوهها را بر جای فرو کوفت،» سوره نازعات، آیه ۲۸-۳۲.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱.
- ↑ مفردات، ص۵۰۲،«ضحی»؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۰.
- ↑ «آیا ندیدهای که پروردگارت چگونه سایه را گسترانده است و اگر بخواهد آن را بیجنبش میگرداند سپس خورشید را بر آن رهنمون گرداندیم * آنگاه آن را اندکاندک به سوی خویش باز گرفتیم» سوره فرقان، آیه ۴۵-۴۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص۲۲۵.
- ↑ شرح المنظومه، ص۶۱.
- ↑ ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًۭا قَالُوٓا۟ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ ٱلْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِٱلْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةًۭ مِّنَ ٱلْمَالِ قَالَ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصْطَفَىٰهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُۥ بَسْطَةًۭ فِى ٱلْعِلْمِ وَٱلْجِسْمِ وَٱللَّهُ يُؤْتِى مُلْكَهُۥ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ﴾ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۷.
- ↑ «آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص۱۷۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «باسط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۲۷۱.