فقر در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جایگاه فقر از دیدگاه معصومان

به منظور آشنایی با جایگاه فقر از نگاه معصومان(ع)، پاره‌ای از روایات را بررسی می‌کنیم که دسته اول فقر را مدح و آن را پدیده‌ای مطلوب و مفید دانسته است و دسته دوم آن را مذموم و زیانبار شمرده است. دسته نخست که به ستایش پرداختند عبارت‌اند از:

  1. در روایتی از پیامبر خدا(ص) در جامع الاخبار تهیدستی از دو نگاه بررسی شده است. آن حضرت فرموده است: فقر نزد مردم زشت و ناپسند است، ولی در پیشگاه الهی زینت است[۱].
  2. روایت امام صادق از امیر مؤمنان(ع) که بر اساس آن، حضرت همچون پیامبر(ص) آن را زینت دانسته است: تهیدستی برای مؤمن زینتی برتر از افسار بر رخسار اسب است[۲].
  3. روایت امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) که در آن تهیدستی مؤمن جز در موارد و شرایط خاص آن، برتر از غنا به شمار آمده است. آن حضرت فرموده است: برای مؤمن، فقر بهتر از غنا است، مگر کسی که با غنای خود هزینه زندگی خانواده‌ای را بر عهده بگیرد یا ثروت خویش را در فاجعه یا مصیبت خانمان‌سوزی مصرف نماید[۳].
  4. روایت سعدان از امام صادق(ع) که بر اساس آن‌، حضرت فقر را برای انسان عطیه‌ای از سوی خدا شمرده است: مصیبت‌ها، عطا و منفعتی از جانب خداست و فقر نیز عطیه‌ای ذخیره‌شده نزد خداست[۴].
  5. روایت امیرمؤمنان(ع) که فرموده‌اند: فقر همچون شهادت، ذخیره‌ای نزد خدا است که آن را به هر که بخواهد عطا خواهد فرمود[۵].
  6. روایت امام صادق(ع) که در آن تنگدستی مؤمن محبوب خدا، امتیازی ذخیره‌شده و مختص به او در پیشگاه الهی همچون شهادت در راه خدا است. آن حضرت فرموده است: «فقر مانند شهادت نزد خدا نگهداری شده است و آن را جز به کسی از بندگان مؤمن محبوب خود ندهد»[۶].
  7. روایت دیگری از آن حضرت که در آن ابتلای به فقر نشانه محبت خدا به بنده‌اش است: «از میان مؤمنین کسی به فقر مبتلا نگردد مگر آنکه خدای متعال او را دوست می‌دارد»[۷].

پس نمی‌توان فقر را پدیده‌ای غیرارزشی یا ضد ارزش خواند؛ بلکه رخدادی مطلوب خواهد بود.

دسته‌ای دیگر که به مذموم‌بودن فقر اقرار دارند از این قرار است:

  1. علی(ع) مریض شد و جمعی به عیادت آن حضرت رفتند و گفتند: یا علی شب را چگونه به صبح آوردی؟ فرمود: با شر و بدی شبم را صبح کردم. آنان از این سخن به شگفت آمدند و گفتند: این کلامِ شخصی مانند تو است؟ فرمود: مگر خدای متعال نفرموده است: «شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم»؟[۸]خیر، سلامتی و غنا است و شر، فقر و مرض است[۹].
  2. روایت امام باقر از امیر مؤمنان(ع) که حضرت در آن مرگ را بر فقر ترجیح داده است: مردن بهتر از فقر است[۱۰].
  3. روایتی از پیامبر خدا(ص) که فرموده است: تحمل پیامدهای سنگین فقر از رنج قتل سخت‌تر است[۱۱].
  4. امیر مؤمنان فرموده است: فقرِ همراه با بدهکاری، بزرگ‌ترین بدبختی و شقاوت است[۱۲].
  5. امام رضا(ع) فرموده است: نداری کلید بدبختی است[۱۳].
  6. روایت دیگری از امیر مؤمنان علی(ع) که در آن فقر را موجب تنهایی و واماندگی فقیر دانسته است: دست‌نیافتن بر روزی موجب تنهایی و بی‌یاوری است[۱۴].

پس این دست از روایات بر خلاف دسته اول که فقر را پدیده‌ای ممدوح و ارزشی و برخوردار از جایگاهی مثبت از منظر معصومان به شمار آورده است، آن را مذموم و غیرارزشی و دارای جایگاهی منفی دانسته است. اما به لحاظ کثرت هر یک از دو دسته از روایات و مجال‌نیافتن برای بررسی سند آنها، به اعتبار مستند هر کدام از دو دسته بسنده می‌کنیم و با تأسی به بسیاری از بزرگان همچون علامه مجلسی[۱۵]، بین این دو دسته از روایات معارض جمع می‌کنیم و می‌گوییم: دسته اول از روایات که مشتمل بر مدح فقر است، ناظر است به نوع برخوردار از آثار مثبت و مفید آن و دستۀ دوم که مشتمل بر ذم فقر است، ناظر است به گونه همراه با آثار منفی و زیانبار آن. بنابراین به نظر می‌رسد جایگاه فقر از منظر معصومان(ع) همچون مفهوم آن نسبی باشد؛ به این معنا که فقر به خودی خود نه ممدوح و ارزشی باشد و نه مذموم و غیرارزشی؛ بلکه به لحاظ ترتب آثار سوء و زیانبارش مذموم و غیرارزشی است؛ چنان‌که ممکن است نسبت به شخص یا اشخاصی، حتی نسبت به زمان و مکانی مطلوب باشد و ارزش به شمار آید؛ ولی نسبت به فرد یا افرادی دیگر یا نسبت به زمان و مکان دیگری نامطلوب و ضد ارزش باشد و به تبع نسبی‌بودن جایگاه فقر، مقابله معصومان(ع) با آن هم نسبی خواهد بود؛ یعنی به لحاظ ترتب آثار مثبت و مفید بر آن، ممدوح و ارزشی بوده است و فقرزدایی معصومان(ع) در چنین مواردی تعاون بر آثار مثبت آن به شمار می‌آید و به لحاظ ترتب آثار منفی آن غیرارزشی و مذموم بوده و موضوع مقابله معصومان در فقرزدایی بوده است که با شیوه‌های گوناگونی به مقابلۀ با آن برخاسته‌اند.[۱۶]

شیوه‌های فقرزدایی معصومان(ع)

به گواهی منابع معتبر روایی و تاریخی، معصومان(ع) در مقابله با فقر، شیوه‌های گوناگونی به کار بسته‌اند که از آن دست است:

  1. شیوه فرهنگی: به لحاظ تأثیر شگرف میزان درآمد و چگونگی مصرف در کاهش و زدون فقر از زندگی، حضرات معصومان(ع) به منظور مقابله با فقر، در بخش درآمد به ترغیب و تشویق مردم به کار و تلاش پرداختند و اقشار مختلف آنان را از بیکاری و تنبلی بر حذر داشتند و با تبیین فرصت‌ها و ظرفیت‌های موجود، انگیزه آنان را در تحصیل و افزایش درآمد افزودند و با ارائه راهکارهایی، راه موفقیت آنان را در نجات از فقر هموار ساختند و در بخش هزینه و مصرف هم، با پرهیزدادن مردم از اسراف و تبذیر، آنان را به مصرف صحیح درآمد و اعتدال در آن فرا خواندند. از دگر سو حضرات معصومان(ع) افزون بر آماده‌سازی مردم برای کار و تلاش در بخش درآمد و تلاش در اصلاح الگوی مصرف، به عملیاتی‌کردن آن در هر دو بخش از درآمد و مصرف در عرصه زندگی خود پرداختند. آنان فرهنگ کسب درآمد و مصرف صحیح و بایسته را برای تأمین نیازهای زندگی مردم و عدم ابتلای آنان را به فقر وجهه همت خویش ساختند و این روش از فقرستیزی را پایه و اساس تحول در بهبود معیشت و شکوفایی اقتصادی دانستند و آن را به آیندگان از نسل‌های بشری ابلاغ کردند.
  2. شیوه اجتماعی: با توجه به اینکه صاحبان ثروت می‌توانند نقش بسزایی در کاهش یا علاج فقر از زندگی تهیدستان داشته باشند، حضرات معصومان(ع) در استفاده از این ظرفیت تلاش کردند و ایجاد وحدت و برقراری و حفظ ارتباط میان اقشار متمکن و نیازمند جامعه را از جمله برنامه‌های در اولویت خود قرار دادند و شرایط درک مشکلات ناشی از تهیدستی آسیب‌پذیران را برای ثروتمندان فراهم کردند و همکاری با آنان و حمایت از نیازمندان را رواج دادند و پیشه آنان ساختند.
  3. شیوه اقتصادی: حضرات معصومان(ع) برای مقابله با فقر دو گونه از روش اقتصادی را برگزیدند و اعمال کردند که یک گونه آن امدادرسانی و خدمات روبنایی و گونه دیگر آن، بنیادی و زیربنایی بوده است. آنان همواره در فراز و فرود زندگی، انفاق بر نیازمندان را پیشه خود قرار دادند و در حمایت از آسیب‌پذیران جامعه شب و روز نداشتند؛ چنان‌که در بخش بنیادین از خدمات و حمایت‌های خود از کارآفرینی، حمایت از تولید و تولیدکننده و احیای منابع تولید هیچ فرصتی را در عصر بسط ید و غیر آن از دست نداده‌اند و با هرگونه از خدمات خود به مقابله با فقر پرداختند که در مقام خود آن را بررسی خواهیم کرد.
  4. شیوه سیاسی: این شیوه از فقرزدایی به لحاظ اینکه ملازم با بسط ید و تصدی منصب حکومت است و چنین شرایطی جز برای دو تن از حضرات معصومان(ع)، یعنی پیامبر خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) فراهم نیامده است، قلمرو اعمال این شیوه از فقرزدایی محدود به دو مقطع از عصر حاکمیت معصومان(ع) خواهد بود که در جای خود آن را تبیین و بررسی خواهیم کرد.[۱۷]

منابع

پانویس

  1. محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۲؛ ابن‌ابی‌فراس ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۰.
  2. محمد بن همام اسکافی، التمحیص، ص۴۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۶۵.
  3. ابن‌ابی‌فراس ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۳۰۴.
  4. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): الْمَصَائِبُ مِنَحٌ مِنَ اللَّهِ وَ الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۶۰).
  5. «قَالَ عَلِيٌّ(ع): الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ بِمَنْزِلَةِ الشَّهَادَةِ يُؤْتِيهِ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۰).
  6. «الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ كَالشَّهَادَةِ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۱۲).
  7. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ الْفَقْرَ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ لَا يَبْتَلِي بِهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (محمد بن همام اسکافی، التمحیص، ص۵۲).
  8. ﴿وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً «و شما را با بد و نیک می‌آزماییم» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  9. قطب‌الدین راوندی، الدعوات، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۱، ص۲۰۹؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۴۹.
  10. «الْقَبْرُ خَيْرٌ مِنَ الْفَقْرِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۰؛ محمد بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۹۵؛ آمدی، غرر الحکم، ح۳۹۲).
  11. «الْفَقْرُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۰۹؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۷).
  12. «الْفَقْرُ مَعَ الدَّيْنِ الشَّقَاءُ الْأَكْبَرُ» (آمدی، غرر الحکم، ش۱۳۰۹).
  13. «الْمَسْكَنَةُ مِفْتَاحُ الْبُؤْسِ» (حلی، العدد القویه، ص۲۹۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۵۳).
  14. «الْحِرْمَانُ خِذْلَانٌ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۶۵).
  15. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۱-۲۹.
  16. علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۹۶.
  17. علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۰۰.