انصار
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انصار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- انصار، لقب مسلمانان مدینه است که پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، با ایشان پیمان بستند و پس از هجرت به یاری و حمایت از پیامبر برخاستند. خداوند متعال در قرآن کریم دو بار از آنان یاد میکند[۱].
- امام علی (ع) در نهج البلاغه در پنج مورد از آنان سخن بهمیان آورده است. پیامبر اکرم (ص) هنگامی که آهنگ مهاجرت به یثرب کرد و زمینه را برای پذیرش و تبلیغ دین اسلام در آن سامان مناسب دید، با استقبال گرم و حمایت مردم یثرب روبهرو شد. از این پس یثرب، مدینه النبی نام گرفت و مسلمانان به دو گروه مهاجرین (کسانی که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بودند) و انصار (که پذیرای پیامبر و مهاجرین شده بودند) تقسیم شدند. پیامبر اکرم وجود خود را در میان انصار امری ارجمند و پربها و دلیلی بر جایگاه برتر آنها برمیشمرد و بارها خشنودی خود را از آنان ابراز داشت. از اینرو بنیهاشم و انصار را در یک گروه همپیمان قرار داد، که این دلیلی بر جایگاه انصار نزد پیامبر است. امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه انصار را میستاید: به خدا سوگند، ایشان اسلام را با توانگری، دستهای بخشنده و زبانهای گویا و بُرنده خود پرورش دادند، همانگونه که کرّه اسب تازه از شیر گرفته را پرورند[۲].
- پس از ارتحال پیامبر اکرم، مهاجرین و انصار به صورت دو تشکل سیاسی و فکری در ماجرای سقیفه نقشآفرین شدند. آنها پس از کشوقوسهای فراوان با ابوبکر بیعت کردند. امام علی (ع) وقتی این خبر را شنید، گلایهمند فرمود: انصار چه گفتند؟ عرض کردند: آنان گفتند امیری از ما و امیری از شما بر کرسی خلافت نشیند. حضرت فرمود: چرا پاسخشان را ندادید که پیامبر اکرم نسبت به آنان سفارش فرمود که به نیکوکارانشان نیکویی کنید و از بدکارانشان درگذرید. پرسیدند: این چه دلیلی علیه آنهاست. فرمود: اگر امامت و رهبری حقّ آنان بود، سفارش به دیگران درباره آنها معنا نداشت[۳]. امام (ع) در عینحال که جایگاه خاص انصار را مورد نظر قرار میدهد، اما با استناد به سخن پیامبر اکرم، عدم شایستگی آنها را در امر خلافت گوشزد میکند.
- انصار در دوران حکومت امام علی (ع) از حامیان ایشان بودند و در حوادث سیاسی و نظامی آن دوران نقش داشتند. امام (ع) در احتجاج با معاویه، آنگاه که از نحوه بیعت و مشروعیت خلافت خویش دفاع میکند، رأی مهاجرین و انصار را حجت و مایه اقبال عمومی حکومت خویش برمیشمارد و میفرماید: شورا از آنِ مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردی همرأی شدند و او را امام خواندند، کارشان برای خشنودی خدا بوده است[۴]. و آنگاه که میخواهد نداشتن پیشینه نیکویی معاویه و خاندان او را برشمرد، میفرماید: شما، نه از مهاجران بودید و نه از انصار و نه از آنانکه در مدینه جای داشتند و بر ایمان استوار بودند[۵][۶].