فطرت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فطرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. پرستش: انسان‌ها در درون خویس عشق به پرستش موجودی دارند که دارای همه کمالات باشد. از این‌رو فطرت توحید و یکتاپرستی در انسان شکل گرفته است. امام (ع) می‌فرماید: و کلمه توحید، در فطرت و جبلت هر انسانی نهفته است[۶][۷].
  2. ستایش: انسان براساس فطرت پرستشگر خود، رو به سویِ موجودی دارد که او را بستاید و نیایش کند و بر او تکیه زند. مربیان الهی که سرآمد آن‌ها پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) هستند، سعی بر این دارند که این انگیزه فطری را به سوی پروردگار هدایت کنند تا انسان‌ها گرفتار معبودهای دروغین نشوند: خداوندا، تو شایسته زیباترین توصیف‌هایی و شایسته آن که فراوان بستایندت. اگر کسی آرزو در تو بندد، بهترین کسی هستی که می‌توان آرزو در آن بست و اگر به تو امیدوار شوند، بهترین کسی هستی که به او امیدوار توان بود. بارخدایا، مرا نعمت خود چندان ارزانی داشته‌ای که دیگر نیازی به ستودن دیگری نیست و جز تو را ستایش نگویم. کسانی را نستایم که مرا نومید گردانند و گمان دارم که بر من احسان نکنند. آفریدگارا، تو زبان مرا از ستایش آدمیان نگاه داشتی و از ستایش آفریدگانت در امان نهادی. بار خدایا، هرکس سخنی در ستایش کسی گوید از آن‌که ستایشش کرده، پاداش یا عطایی بطلبد و من که تو را ستایش می‌گویم، امید دارم که مرا به رحمت و گنجینه‌های آمرزشت راه بنمایی. پروردگارا، این‌جا که من ایستاده‌ام جای کسی است که تو را به یکتایی می‌ستاید و این یکتایی فقط از آنِ تو است و بس. جز تو کسی شایسته این ستایش‌ها و مدایح نیست و مرا به تو نیازی است که جز به فضل و رحمت تو جبران آن نشود و سختی آن را جز بخشش و کرم تو از میان نبرد[۸][۹].
  3. حقیقت‌جویی: انسان بر حسب فطرت خویش در جست‌وجوی حقیقت است و از نادانی و جهل گریزان. کسب دانایی و آگاهی برای انسان، امری مطلوب و لذت‌بخش است. انسان‌ها حتی در زندگی عادی و روزمره خود نیازمند دانش و آگاهی هستند و بدون آگاهی، زندگی‌شان رشد نخواهد داشت. به همین‌گونه رسیدنبه کمال مطلوب نیز بدون حضور آگاهی امکان‌پذیر نیست. امام علی (ع) می‌فرماید: حکمت گم‌شده مؤمن است[۱۰][۱۱].
  4. گرایش به خیر اخلاقی: انسان بر مبنای سرشت و فطرت خویش به‌سوی نیکی‌ها و فضیلت‌های اخلاقی گرایش دارد و از رذیلت و نادرستی گریزان است. انسان‌ها به تناسب پاک‌تر بودن سرشت طبیعی خود، گرایش بیشتری به خیر اخلاقی دارند. امام علی (ع) انسان‌ها را به دریافت فضیلت‌ها و دوری از رذیلت‌ها رهنمون شده است: ارزش هر کس به اندازه همت اوست و راستیِ او به اندازه جوان‌مردی او، شجاعت او همتای شرم و حیای او، و عفت او همپای غیرت او[۱۲][۱۳].
  5. گرایش به زیبایی: سرشت و فطرت انسان رو به‌سوی زیبایی و زیبادوستی دارد. امام (ع) از این گرایش انسانی بهره می‌برد و انسان‌ها را متوجه خالق زیبایی‌ها می‌کند. جلوه‌های آفرینش که در کلام امام مطرح است، حس زیبادوستی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن‌ها را متوجه آفریننده زیبایی‌ها می‌گرداند: و از همه (پرندگان) شگفت‌تر، آفرینش طاووس است. خداوند آن را در نیکوترین و استوارترین شرایط بیافرید و در زیباترین شکل رنگ آمیزی کرد. پرهای آن را تماشا کن که چگونه کوتاه و بلند، در کنار هم تنظیم و چه زیبا طبقه‌بندی شده. شگفتا که چگونه به وسیله سلسله اعصاب و استخوان‌ها به حرکت درآید و باز و بسته شود و دُمی بلند که چون لباس عروسان روی زمین کشیده شود. آن‌گاه که به‌سوی طاووس ماده خرامد پرهای خویش به کرشمه گشاید و چون چتری سایه بر سرش اندازد، گویی بادبان کشتیِ "دارین" است که ناخدا آن را برافراشته[۱۴][۱۵].

دین فطری

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 619.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۷۱: «"وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا"»
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 619.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۵: «"وَاللهِ لاَبْنُ أَبی‌طالِبٍ آنَسُ بِاْلَمْوالطّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ"»
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 619.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: «"وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ"»
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 619.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۹۰
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 619-620.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۷۷: «"الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ"»
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 620.
  12. نهج البلاغه، حکمت ۴۴: «"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدْرِ غَیرَتِهِ"»
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 620.
  14. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 621.