اخلاص
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اخلاص (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- خالص ساختن، عبادتها و عملها را از نیّتهای غیرالهی پاک ساختن. آنچه به عبادت و کار خیر افراد، قیمت و ارزش میدهد آن است که برای خدا و برای تقرّب به او باشد، نه به قصد ریا، تظاهر، خودنمایی و فریب مردم. اگر عبادتهایی مانند نماز، حج، روزه گرفتن ریایی انجام گیرد باطل است و خدا آن را نمیپذیرد.
- خداوند در قرآن از کسانی یاد میکند که مُخلص بودهاند و همه را در معرض فریب شیطان میداند مگر آنان که اخلاص داشته باشند:﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[۱].
- خالصسازی عمل و عبادت و کارهای نیک از انگیزههای غیر الهی بسیار دشوار ولی بسیار با ارزش است.
- خداوند به خالصان و مخلصان پاداش بزرگ میدهد و آنان را مقرّب درگاه خویش میسازد[۲].
- خلوص، بدون تردید سرّی از اسرار الهی است، که حضرت حق آن را تنها برای آن کس که در میان بندگان خود برگزیند، افشا مینماید. خلوص ملکهای است که موجب میشود تا آنکه از آن بهرهمند است، در یاد خود تنها حضرت حق را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه میفرماید: ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾[۳]؛ و باز میفرماید: ﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ﴾[۴][۵].
تذکر چند نکته مهم
نکته نخست
- مسأله خلوص، در شمار مسائلی است که بهدست آوردن آن در عین مشکل بودن، سخت آسان مینماید؛ چه از سویی با توجه به آنکه تعدّد انگیزهها نمیتواند مانع از خلوص باشد، میتوان آن را آسان برشمرد؛ و از سویی دیگر با توجه به وحدت انگیزه، تحصیل آن سخت مشکل است، و در هر عصر تنها فرادست افرادی انگشتشمار خواهد آمد.
- توضیح آنکه انجام هر فعلی با نیّت آنکه برای خداوند صورت گیرد، ولی در عین حال انگیزهای دیگر- همچون طلب دنیا یا طلب آخرت - نیز در کنار آن باشد، آسان بوده گذشته از عموم مردمان، حتّی شماری از خواص نیز در زندگی خود، همینگونه رفتار میکنند؛ امّا انجام کاری فقط و فقط با نیّت و انگیزه الهی - بدون آنکه انگیزهای دیگر در کنار آن قرار گیرد- در نهایت صعوبت است؛ بهویژه آنکه اگر سالک مسیر کمال، تنها به ذات او - جلَّ وعلا! - توجّه کرده حتی از توجه به اسماء و صفات او نیز بازماند؛ و یا برتر از آن، در پی آن باشد که حتّی تقرُّب به او و رضایت او را نیز در نظر نیاورد[۶].
- به عبارت دیگر، انجام کار بدان قید که فقط و فقط برای او انجام گیرد، و فاعل تنها عبودیّت خود و مولی بودنِ مولی را در نظر آورد و به چیزی دیگر - همچون رضایت او، تقرّب به او، عظمت او، و تحصیل بهشتش - نظری نداشته باشد.
- این مسأله، به تحمّل ریاضتهای بسیار سنگین دینی و طی نمودن منازل هفتگانه، بههمراه فضل و لطف الهی نیازمند است؛ که اگر این شرایط در کسی جمع شد، میتواند در چنان درجهای از خلوص قرار گیرد؛ حضرت حق خود میفرماید:﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ﴾[۷].
- با این سخن، خواننده ارجمند میتواند میان اقوال گوناگونی که در این مسأله ارائه شده است، جمع نماید:
- سخن کسانی که انجام خالصانه اعمال را ساده برشمردهاند؛
- و سخن کسانی که این مطلب را سخت مشکل - و بلکه ناممکن! - دانستهاند؛ چه گروه اوّل به انجام عمل بههمراه انگیزههای دیگر نظر داشتهاند، و گروه دوّم تنها به انجام آن بدون انضمام دیگر انگیزههای دنیوی و اخروی، نظر انداختهاند.
- بررسی بیشتر در این مسأله، با مراجعه به کتاب شریف "بحار الأنوار"[۸]، و توجّه به آنچه گذشت، میسّر میگردد[۹].
نکته دوّم
- فواید خلوص برای دنیا و آخرت سالکان، بسیار است؛ و گمان نمیکنم که هیچ یک از فضائل از فوایدی بیشتر و نتایج درخشانتر از خلوص، برخوردار باشد. بلکه میتوان گفت که هیچ فضیلت دیگری، با این فضیلت قابل قیاس نیست.
- فراتر از این، میتوان ادّعا نمود که تمامی دیگر فضائل، بر این فضیلت متوقّف است؛ و تحصیل آن وابسته به بهدست آوردن این فضیلت میباشد: ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾[۱۰].
- چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از عظمت و فواید گوناگون بهرهمند میشود؛ حال این رنگپذیری به هر اندازه شدیدتر شود، عظمت آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه میکند، از عظمتی بهرهمند شود که حضرت حق - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیهای و یا سورهای نازل فرماید.
- نمونه را، آیا ارزش مادّی غذایی که اهل بیت(ع) در سه شب پیاپی به مستمندان بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان ارزش مادّی چشمگیری نبوده است که حضرت حق درباره آن سوره انسان را نازل فرماید، امّا درجه خلوص حضرت زهرای مرضیه(س) و خانواده گرامی گرانسنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سورهای درباره آن نازل شد[۱۱].
- قرار گرفتن امیرالمؤمنین(ع) در بستر رسول خدا(ص) در شب هجرت نیز، اینچنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا اخلاص ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد بهواسطه آن، سر فخر بر آسمان هفتم میسایند: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ﴾[۱۲]
- آیه ولایت نیز داستانی همینگونه دارد. نور و جلال این آیه، بهگونهای است که هیچ آیه دیگری در این کتاب آسمانی هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در قرآن کریم ندارد. شیعه و سنّی همگی هماوایند که این آیه در ماجرای بخشش انگشتری در میان نماز، در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱۳]؛ با آن وجود که این انگشتر بهحسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد ارزش داشت، چه امیرالمؤمنین(ع) -گذشته از زهد دائمی بینظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهرهمند نبودهاند که انگشتری گرانبها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بیپایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی خراج شام دانستهاند! - یا بر پایه جهل آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با مقام امامت کبری.
- آری! این خلوص امیرمؤمنان(ع) بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری.
- در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه خاک از آن پرارزشتر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد[۱۴].
- در این رابطه، توجّه به این حدیث نبوی شریف کافی است: "اوّلین کسانی که در قیامت به حساب فراخوانده میشوند، مردی است که قرآن را جمع و حفظ کرده، و مردی که در راه خدا به شهادت رسیده، و مردی که از ثروت زیادی برخوردار بوده است. خداوند در آن صحنه به قاری قرآن میفرماید: آیا آنچه بر پیامبرم نازل کردم را به تو نیاموختم؟ پاسخ میدهد: بله ای پروردگار! خداوند میفرماید: با آنچه به تو آموختم چه کردی؟ پاسخ میدهد: خدایا! در میانه شب و دو سوی روز برخاستم، امّا خداوند میفرماید: دروغ میگویی و ملائکه نیز گویند: دروغ میگویی، در این حال خداوند میفرماید: میخواستی که مردمان بگویند: فلان کس قاری قرآن است!، آنان نیز گفتند و تو به هدف خود رسیدی!. آنگاه مرد ثروتمند را حاضر میکنند. خداوند به او میفرماید: آیا تو را در ثروت قرار ندادم تا آنکه به هیچکس نیازمند نشوی؟ آن مرد پاسخ مثبت میدهد، حضرت حق میفرماید: تو با آنچه به تو بخشیدم چه کردی؟ پاسخ میدهد: من همواره از خویشانم تفقّد میکردم و به آنان نیکی میکردم، خداوند پاسخ میدهد: دروغ میگویی و ملائکه نیز میگویند: دروغ میگویی، تو فقط میخواستی که مردمان تو را بخشنده بدانند، به این هدف خود هم رسیدی!. آنگاه آن کس که در راه خدا به شهادت رسیده است را حاضر مینمایند. حضرت حق از او میپرسد: چه کردی؟ پاسخ میدهد: تو امر نمودی که در راهت جهاد کنند، من نیز آن قدر جهاد کردم که سرانجام در این راه کشته شدم، خداوند میفرماید: نه! تو اراده کردی که مردمان تو را شجاع و بیپروا بدانند، و اینگونه هم شد!. آنگاه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اینان خَلقی هستند که خداوند بهواسطه آنها آتش جهنّم را بر میافروزد" [۱۵][۱۶].
- کوتاه سخن آن که، خلوص مقامی عالی و شامخ است، که تمامی خیر دنیا و آخرت در آن جمع شده؛ و صاحب آن را مقامی خاص است، که هر قدر بر خلوص خود بیفزاید، از مقامی عالیتر بهرهمند میشود.
- امام عسگری(ع) میفرمایند: "اگر تمامی دنیا فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که خداوند را با خلوصْ عبادت میکند، باز میپندارم که در حق او کوتاهی کردهام؛ و باز اگر کافر را از آن یک لقمه بازدارم تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه آب به او بنوشانم میپندارم که اسراف کردهام" [۱۷]. این روایت، بهخوبی نشان میدهد که امام عسگری(ع)، خلوص را همارزش با تمامی دنیا دانستهاند، و بهرهمندان از خلوص را ارزشمندتر از دنیا.
- روایات بسیاری از اهل بیت(ع) وارد شده، که بر اساس آن، هرکس تنها مدّتی کوتاه از خلوص در افعال و اقوال برخوردار شود، به مقام فرقان الهی و تجلیه به صفات او نائل میشود. این حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) در همین شمار است: "هرکس چهل روز برای خداوند متعال اخلاص ورزد، خداوند چشمههای حکمت را از قلب او به زبانش جاری میسازد" [۱۸].
- روایات بسیاری نیز دلالت بر آن دارد، که خلوصْ خیر دنیا و آخرت را از پی خواهد داشت؛ در شمار این روایات، حدیث منقول از سیّد زنان عالم حضرت زهرای اطهر(س) است: "هرکس که عبادت خالص خود را به سوی خداوند فرستد، خداوند بهترین چیزی که مصلحت اوست را به سویش نازل میکند" [۱۹][۲۰].
نکته سوّم
- بهدست آوردن این فضیلت بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر فضائل، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه میکنیم که تحصیل این فضیلت، به طیّ منازل هفتگانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، میتواند به این سعادت مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در روایات ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت اخلاص باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفتگانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن ناتوان بینند. از این رو در فرهنگ معارفی اهل بیت(ع)، به صدها حدیث میتوان دست یافت که اهمیّت خلوص را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن علوی(ع) بنگرید:
- اخلاص ثمره و نتیجه یقین است[۲۱]
- اخلاص در عمل نتیجه قوت یقین است[۲۲]
- به اندازه قوت دین خلوص نیّت پدید میآید[۲۳][۲۴].
منابع
پانویس
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد مگر از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص:۲۰.
- ↑ «رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.
- ↑ «و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۰۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۳.
- ↑ «و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد» سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۵ - ۱۹۸؛ ۲۳۴ - ۲۳۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۴.
- ↑ «رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۵.
- ↑ «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد » سوره بقره، آیه ۲۰۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۶.
- ↑ «أَنَّ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ جَمَعَ الْقُرْآنَ وَ رَجُلٌ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ رَجُلٌ كَثِيرُ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَارِي أَ لَمْ أُعَلِّمْكَ مَا أَنْزَلْتُ عَلَى رَسُولِي فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ مَا عَمِلْتَ فِيمَا عَلِمْتَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قُمْتُ بِهِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّمَا أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِصَاحِبِ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ لَمْ أُوَسِّعْ عَلَيْكَ الْمَالَ حَتَّى لَمْ أَدَعْكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ فَمَا عَمِلْتَ بِمَا آتَيْتُكَ قَالَ كُنْتُ أَصِلُ الرَّحِمَ وَ أَتَصَدَّقُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ جَوَادٌ وَ قَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِالَّذِي قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقُولُ اللَّهُ مَا فَعَلْتَ فَيَقُولُ أَمَرْتَ بِالْجِهَادِ فِي سَبِيلِكَ فَقَاتَلْتُ حَتَّى قُتِلْتُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ شُجَاعٌ جَرِيءٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أُولَئِكَ خَلْقُ اللَّهِ تُسْعَرُ بِهِمْ نَارُ جَهَنَّمَ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۷-۲۵۸.
- ↑ «لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً وَ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.
- ↑ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.
- ↑ «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۵۹.
- ↑ «الْإِخْلَاصُ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ».
- ↑ «إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِينِ»؛
- ↑ «عَلَى قَدْرِ قُوَّةِ الدِّينِ يَكُونُ خُلُوصُ النِّيَّةِ»؛
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۶۰.