جامعیت اسلام در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جامعیت اسلام است. "جامعیت اسلام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جامعیت اسلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

دلایل جامعیت دین اسلام

  1. قرآن کریم: قرآن تصریح می‌کند که این کتاب آسمانی به همه نیازهای انسان پاسخ می‌دهد[۷] و تعالیم ادیان پیشین را تصدیق می‌کند و مردمی را که ایمان می‌آورند، راه می‌نماید[۸]. قرآن، دین اسلام را جهانی می‌خواند[۹] و این گواه است بر جامعیت آن؛ زیرا دینی جهانی است که توان پاسخگویی به همه مردم جهان را داشته است و این امر تنها با جامعیت میسر خواهد شد[۱۰]. قرآن، همچنین دین اسلام را جاودانه می‌داند[۱۱] و این نیز گواهی دیگر است بر جامعیت آن[۱۲][۱۳].
  2. روایات معصومین (ع): روایاتی که بر جامعیت دین اسلام گواهی می‌دهند، بسیارند. از آن جمله است روایتی از امام باقر (ع) که می‌فرماید، خداوند هر آنچه را امت به آن نیازمند است، در کتاب خود یا سنت رسولش بیان کرده است[۱۴]. روایتی نیز از امام علی (ع) نقل است که می‌فرماید: "بدانید که قرآن، دانش آینده و حدیثِ گذشته را در خود دارد و دردهایتان را درمان می‌کند و امور فردی و اجتماعی شما را سامان می‌دهد"[۱۵]. نیز امام صادق (ع) می‌فرماید: "خداوند در قرآن همه چیز را بیان کرده است"[۱۶][۱۷].
  3. دلیل عقلی: نفی جامعیت به معنای آن است که بپذیریم دین اسلام ناقص است؛ حال آنکه نسبت هر گونه نقص به اسلام خلاف عقل است؛ زیرا اولًا با خاتمیت پیامبر (ص) سازگار نیست[۱۸] و ثانیاً بر خلاف قاعده لطف است[۱۹] و ثالثاً نظریه تقصیر پیامبر (ص) در تبلیغ دین را تقویت می‌کند[۲۰][۲۱].

ملاک‌های جامعیت دین

  1. سازگاری و همراهی با فطرت: همراهی و همسازی کامل آموزه‌های اسلامی با فطرت و طبیعت انسان و جامعه انسانی، از ملاک‌های جامعیت دین اسلام است. انسان به نیروی فطرت خویش و از آن رو که دین اسلام با او اتمام حجت کرده است، می‌تواند حق را از باطل بازشناسد[۲۲][۲۳].
  2. آسانی و انعطاف‌پذیری: آموزه‌های اسلامی ناتوانی‌ها و کاستی‌های انسان را نادیده نینگاشته‌اند و نظر به آنها تدوین یافته‌اند به گونه‌ای که هیچ گاه او را به عسر و حرج نیندازند[۲۴][۲۵].
  3. نظرداشت نیازهای مادی و معنوی انسان: اسلام به نیازهای دنیوی و اخروی انسان توأمان می‌نگرد و هیچ یک را فدای دیگری نمی‌کند و بلکه دنیا را مقدمه آخرت می‌داند و درخواست‌های معنوی و مادی انسان را به جای خود نیکو می‌شمارد[۲۶][۲۷].
  4. ماندگاری و جاودانگی و تازگی: تعالیم اسلام کهنگی نمی‌پذیرند و با گذشت زمان، از تازگی‌ نمی‌افتند و نظر به زمانی ویژه ندارند و ویژگی آینده‌نگری و دوراندیشی دارند[۲۸][۲۹].
  5. سازگاری درونی: قوانین و مقررات و بایدها و نبایدهای هر آیینی آن گاه جامعیت می‌پذیرند که از سازگاری درونی نصیب برند و با یکدیگر در ستیزه نباشند. تعالیم اسلامی به گونه کامل از این ویژگی بهره‌مندند[۳۰].
  6. خِرَد محوری: آموزه‌های اسلامی، همگی، با خرد انسان همراه و همسازند و عقل آدمی بر آنها مُهر تأیید می‌گذارد. البته قلمرو این ملاک تا آنجا است که عقل بتواند مصالح و مفاسد را بازشناسد[۳۱][۳۲].
  7. اصل اجتهاد: وجود اصل اجتهاد مستمر در آیین اسلام ملاکی دیگر است که جامعیت آن را تضمین می‌کند. اجتهاد مستمر به معنای استنباط احکام جزئی از قواعد کلی متن دین است[۳۳][۳۴].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مجموعه آثار، ۳/ ۱۹۰.
  2. فرهنگ شیعه، ص 215.
  3. آل عمران/ ۷.
  4. ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ سوره مائده، آیه ۳؛ پلورالیسم دینی‌، ۲۵- ۹.
  5. عقائد الشیعة الإمامیه‌، ۵۶۳.
  6. فرهنگ شیعه، ص 215.
  7. ﴿وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنطِقُونَ ؛ سوره نمل، آیه ۸۵.
  8. ﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
  9. ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
  10. کشف المراد، ۳۸۶ و ۳۸۷.
  11. ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ؛ سوره فصلت، آیه ۴۱ و ۴۲.
  12. شریعت در آینه معرفت‌، ۲۰۸؛ جامعیت قرآن‌، ۳۱- ۲۷.
  13. فرهنگ شیعه، ص 215.
  14. نور الثقلین‌، ۳/ ۷۴.
  15. نهج البلاغه‌، خطبه ۱۵۸.
  16. اصول کافی‌، ۱/ ۷۷.
  17. فرهنگ شیعه، ص 216.
  18. خاتمیت‌، ۸۶- ۷۰.
  19. الإلهیات‌، ۲/ ۵۴- ۴۷.
  20. نهج البلاغه‌، خطبه ۱۸.
  21. فرهنگ شیعه، ص 216.
  22. آموزش دین‌، ۱۳- ۱۱.
  23. فرهنگ شیعه، ص 216.
  24. ﴿وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَّيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ؛ سوره انعام، آیه ۱۱۹.
  25. فرهنگ شیعه، ص 216.
  26. ولایت فقیه، ۲۱- ۵.
  27. فرهنگ شیعه، ص 216.
  28. المیزان، ۱۷/ ۴۰۶.
  29. فرهنگ شیعه، ص 216.
  30. فرهنگ شیعه، ص 217.
  31. دین‌شناسی‌، ۱۷۱ و ۱۷۲.
  32. فرهنگ شیعه، ص 217.
  33. رهبری در اسلام‌، ۴۶۳- ۴۴۹.
  34. فرهنگ شیعه، ص 217.