جنگ نهروان در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جنگ نهروان است. "جنگ نهروان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جنگ نهروان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

برخورد روشنگرانه امام(ع) با خوارج

مقدمات جنگ با خوارج نهروان

جنایات خوارج نهروان

  • امام(ع) دستور داده بود تا زمانی که خوارج مشکلی نیافرینند، با آن‌ها کاری نداشته باشند.خوارج در مسیر خود به عبدالله بن خباب ارت رسیدند. او به نقل شیخ طوسی کارگزار نهروان بود. گفت‌وگویی بین آنان رخ داد. یکی از خوارج خرمایی را که از درخت افتاده بود، برداشت و خورد. دیگری پرسید: "به چه چیز آن را حلال دانستی؟" وی خرما را از دهانش دور انداخت و دیگری به کشتن خوکی اعتراض کرد که از افراد معاهد است. ابن خباب گفت: "آیا شما را راهنمایی کنم به کسی که حرمت وی از خوک بیشتر است؟" گفتند: "چه کسی است؟" گفت: "من." پس او را کشتند. آنان سر ابن‌ خباب را جدا کردند، شکم همسر باردارش را دریدند و سه زن دیگر را کشتند. امام(ع) حارث بن مره را برای کسب اطلاع فرستاد، اما او نیز کشته شد[۱۰].

تصمیم به نبرد با خوارج

رویارویی با خوارج

  • امام(ع) وقتی در برابر خوارج قرار گرفت، درباره کشتن عبدالله بن خباب از آنان پرسید. آن‌ها اقرار به کشتن وی کردند. امام(ع) فرمود: "از گردان‌ها به‌طور جداگانه بپرسید." سؤال کردند، آن‌ها همه اعتراف کردند. امام(ع) فرمود: "چه کسی عبدالله بن خباب را کشته است؟" همه گفتند: "تو را می‌کشیم، همان گونه که او را کشتیم، همگی ما او را کشتیم." امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند اگر تمام اهل دنیا این گونه اعتراف به کشتن عبدالله بن خباب کنند و من بر کشتن آن‌ها توانا باشم، آنان را خواهم کشت"[۱۳].

سازمان‌دهی و برافراشتن پرچم امان

نبرد دو نیرو

  • وقتی که دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند، عبدالله بن وهب به‌سوی سپاه امام یورش برد. امام(ع) فرمود: "شما دست نگه دارید تا آنان جنگ را شروع کنند." خوارج حمله را با شعار " لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ " آغاز کردند. تیراندازان به آنان حمله و خاموششان کردند. سواران از دو سو حمله کردند پیادگان نیز با شمشیر و نیزه حمله بردند و چیزی نگذشت که آنان را از پا درآوردند. از یاران علی(ع) تنها نه نفر کشته شدند و از خوارج ده نفر نجات یافتند. امام علی(ع) آنچه در اردوگاه خوارج مانده بود (مانند سلاح و چهارپایان استفاده شده در جنگ) جمع و میان رزمندگان تقسیم کرد و دیگر کالاها و بردگان را به صاحبانشان بازگرداند. پس از نبرد، وقتی امام(ع) بر کشته‌های خوارج می‌گذشت، فرمود: "گرفتار باشید، به شما زیاد رساند کسی که شما را فریب داد." گفته شد: "ای امام، چه کسی آنان‌را فریب داد؟" فرمود: "شیطان گمراه کننده و نفس‌هایی که به زشتی فرمان می‌دهند"[۱۵]. امام(ع) جنگ با خوارج را پس از خود منع کرد[۱۶][۱۷].

باقی مانده خوارج

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. از این جهت به به آنان "شُرات" می‌گویند که لجبازی کردند. البته آنان مدعی بودند این وجه تسمیه بدان جهت است که دنیای خود را به آخرت و بهشت فروخته‌اند.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 261.
  3. «أَنَا حَجِيجُ الْمَارِقِينَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۷۵
  4. «وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۷۷
  5. «إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ، هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵
  6. «لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ-: كَلِمَةُ حَقٍّ، يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت 198؛ «اسْكُتْ، قَبَحَكَ اللَّهُ يَا أَثْرَمُ! فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ، فَكُنْتَ فِيهِ ضَئِيلًا شَخْصُكَ، خَفِيّاً صَوْتُكَ، حَتَّى إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ، نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِزِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۹۸ و خطبه‌های ۴۰ و ۱۸۴
  7. «وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 261.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 262.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 262.
  11. «مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۹
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 262-263.
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 263.
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 263.
  15. «بُؤْساً لَكُمْ، لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ. فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ فَقَالَ الشَّيْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۲۳
  16. «لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ، كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۱
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 263-264.
  18. «كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ، كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِينَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۰
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 264.
  20. «بُعْداً لَهُمْ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ؛ أَمَا لَوْ أُشْرِعَتِ الْأَسِنَّةُ إِلَيْهِمْ وَ صُبَّتِ السُّيُوفُ عَلَى هَامَاتِهِمْ لَقَدْ نَدِمُوا عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ. إِنَّ الشَّيْطَانَ الْيَوْمَ قَدِ اسْتَفَلَّهُمْ وَ هُوَ غَداً مُتَبَرِّئٌ مِنْهُمْ وَ مُتَخَلٍ عَنْهُمْ؛ فَحَسْبُهُمْ بِخُرُوجِهِمْ مِنَ الْهُدَى وَ ارْتِكَاسِهِمْ فِي الضَّلَالِ وَ الْعَمَى وَ صَدِّهِمْ عَنِ الْحَقِّ وَ جِمَاحِهِمْ فِي التِّيهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 264.