آیه فطرت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

از آنجا که تنها در آیه ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱]، واژه فطرت در ساختار اسم به کار رفته است آن را آیه فطرت نامیده‌اند.

"إِقَامَةُ الشي‏ء توفية حقّه"، اقامه چیزی، حق آن را به تمامی گذاشتن است، پس ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ یعنی روی / وجود خود را تماماً به سوی دین برگردان. "فطرت" از ریشه فطر و در لغت به معنی ابداع و ایجاد و در اصطلاح قرآن ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ به معنی ایجاد و تمرکز دادن قدرت در سرشت انسان برای شناخت ایمان است، همان‌گونه که در آیه دیگری به این مطلب اشاره فرموده که: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ[۲]. ﴿الْقَيِّمُ از ریشه قَومَ صفت مشبهه و به معنی بسیار پایدار و ثابت است و ﴿الدِّينُ الْقَيِّمُ یعنی دین مستقیم بدون کجی و انحراف که مایه دوام و پایداری امور معاش و معاد مردم است[۳].

پیام اصلی آیه، فطری بودن توحید و بیانگر این حقیقت است که خداشناسی بلکه دین و آیین به طور کلی و در تمام ابعاد، یک امر فطری است و دین به صورت خالص و پاک از هرگونه آلودگی در درون جان آدمی وجود دارد و انحرافات و کژی‌های فکری و عملی، امری عارضی است. بنابراین وظیفه پیامبران این است که این امور عارضی را زایل نموده و انسان را به فطرت اصلی‌اش ارشاد کنند، چنان که امام علی(ع) درباره بخشی از رسالت ایشان می‌فرماید: "پس خداوند رسولان خویش را در میان ایشان برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنان گسیل داشت تا عهد و پیمان خداوند را که فطری /جبلّی آنان بود از ایشان بطلبند"[۴].

زمخشری در مورد فطرت و معنی آن می‌گوید به دلیل عبارت ﴿لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، فطرت به معنی آفرینش است[۵]. گفتار ابن عربی نیز، چنین است: فطرت بیانگر حالتی است که حقیقت انسانی در ازل بر اساس پاکی و تجرّد آفریده شده و آن حقیقت، عبارت از همان ﴿الدِّينُ الْقَيِّمُ است که ازلی و ابدی بوده و پاکی اولیه و توحید خالص فطری آن تغییر و تبدیل نمی‌پذیرد و آن فطرت آغازین جز از فیض اقدسی که عین ذات است سرچشمه نگرفته است[۶].

طبرسی آن را عبارت از دین، اسلام و توحید می‌داند که خدا مردم را براساس آن و به خاطر تمسّک به آن آفرید به دلیل: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۷]. در عبارتی دیگر می‌گوید: فطرت الله یعنی پیروی کن از دینی که فطرت خدا تو را به آن هدایت می‌کند و آن، آغاز کردن آفرینش اشیاء است، زیرا وی آنان را به صورتی آفرید، ترکیب کرد و صورت بخشید که ایشان بفهمند که آفریننده توانا، عالم، زنده، پایدار، قدیم و یکتایی دارند که شبیه چیزی نیست و چیزی هم شبیه او نیست[۸].

طبری هم به گزارشی چند (فطرت) را عبارت از اسلام، اخلاص و دین می‌داند و شاهد بر درستی این معانی را آیه بعد معرفی می‌کند که حاوی دعوت به بازگشت به سوی خدا، تقوا، اقامه نماز و دوری از شرک است[۹].

در احادیث، فطرت به معنای حالت خاصی از آغاز آفرینش انسان است و در اموری به کار می‌رود که در خلقت اولیه انسان موجود است و آدمی با ورود به دنیا، آنها را همراه خود دارد و آنها را در دنیا به دست نیاورده است. در احادیث اسلامی نیز درباره فطری بودن معرفة الله و توحید بحث‌های قابل ملاحظه‌ای وارد شده است که در بعضی تأکید بر فطرت توحیدی و در بعضی تحت عنوان معرفت و در بعضی دیگر فطرت اسلامی آمده است. در احادیث، فطرت ویژگی خاصی برای برخی انسان‌ها نیست، بلکه همه انسان‌ها دارای فطرت هستند و این فطرت از هنگام تولد با آنها همراه است، چنان‌که از پیامبر اسلام(ص) نقل است که «مَا مِنْ نَفْسٍ تُولَدُ إِلَّا عَلَى الْفِطْرَةِ»، هیچ نفسی به دنیا نمی‌آید مگر بر فطرت[۱۰].

ابن اثیر نیز می‌نویسد: از پیامبر(ص) نقل شده: "هر زاده‌ای بر اساس فطرت به دنیا می‌آید"، یعنی بر اساس نوعی از سرشت و طبیعت که آماده برای پذیرش دین است. پس اگر کودک بر آن سرشت رها گردد، همیشه همراه آن بوده و از آن جدا نمی‌شود مگر آن‌که آفتی از آفات بشری و تقلید از دیگران وی را منحرف سازد [۱۱]. امام علی(ع) می‌فرماید: «جَابِلَ‏ الْقُلُوبِ‏ عَلَى‏ فِطْرَتِهَا»، خدا سرشت قلب انسان‌ها را بر پایه فطرت آنها می‌ریزد[۱۲]. همچنین گزارش شده که فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُلْهِمِ عِبَادَهُ حَمْدَهُ وَ فَاطِرِهِمْ‏ عَلَى‏ مَعْرِفَةِ رُبُوبِيَّتِهِ»، سپاس، خدایی را سزاست که ستایش خود را بر بندگانش الهام کرد و آنان را بر شناخت پروردگاری‌اش بسرشت و آفرید [۱۳].

امام صادق(ع) در مورد عمومیت فطرت می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّاسَ كُلَّهُمْ‏ عَلَى‏ الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَهُمْ عَلَيْهَا»، خداوند همه مردم را بر فطرتی آفرید که بر آن فطرت آنان را سرشته است[۱۴].

از آیه شریفه ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا نیز می‌توان عمومیت فطرت را استفاده کرد، چرا که ظهور واژه ﴿النَّاسَ در عمومیت و اختصاص نداشتن به گروهی خاص است. بدین‌سان، همه انسان‌ها، هنگام تولد دارای فطرت و خلقت خاصی هستند که خداوند به آنها داده است. امام رضا(ع) نیز دلیل و حجت خدا را از راه فطرت، تثبیت شده می‌داند: «بِالْفِطْرَةِ تَثْبُتُ‏ حُجَّتُهُ‏»[۱۵].[۱۶]

منابع

  1. سرمدی، محمود، مقاله «آیه فطرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم

پانویس

  1. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  2. «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ می‌گویند: خداوند» سوره لقمان، آیه ۲۵.
  3. مفردات، ص۶۴۰ و ۶۹۰؛ کلمات القرآن، ص۲۹۳.
  4. «...فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ‏ مِيثَاقَ‏ فِطْرَتِهِ‏...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
  5. الکشاف، ج۲، ص۱۸۹.
  6. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۱۳۲.
  7. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  8. مجمع البیان، ج۸، ص۳۰۳.
  9. جامع البیان، ج۲۱، ص۴۰ و ۴۱.
  10. کنز العمال، ج۴، ص۳۹۵.
  11. النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۴۵۷.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۷۱.
  13. الکافی، ج۱، ص۱۳۹.
  14. الکافی، ج۲، ص۴۱۶؛ الخصال، ج۲، ص۴۹.
  15. الخصال، ص۳۵.
  16. سرمدی، محمود، مقاله «آیه فطرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم