مرثیه در معارف و سیره حسینی
مقدمه
افزون بر زنان نقشآفرین حماسه عاشورا که در کربلا حضور داشتند یا کاروان اسیران را همراهی کردند، زنانی نیز بودند که هر چند در کربلا نبودند، پس از شهادت امام(ع) با مدیحهگویی و مرثیهسرایی و با برپایی مجالس عزا و گریستن بر سید الشهدا و یارانش تداوم بخش نهضت کربلا شدند و از این راه خاطره رشادتها و مظلومیتهای شهدای کربلا و فرهنگ عاشورا را زنده نگه داشتند.
آری، سوگواری و گریستن بر اباعبدالله الحسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و حماسه عاشوراست. برپایی مجالس عزا نیز برای سیدالشهدا بیعت با امام و راه امام و تغذیه فکری و روحی از مکتب عاشوراست. گریه بر مظلوم و برپایی عزا برای سید مظلومان امام حسین(ع) نوعی اعتراض به ستم و ستم گران و حمایت از ستم دیدگان است. اشک ریختن در سوگ امام حسین(ع)، عامل تقویت حس عدالتخواهی، مبارزه با طاغوت و انتقامجویی از ستم گران و زمینهسازی برای تجمع نیروهای حسینی در خط دفاع از حق است، همان گونه که در آن زمان شاهد نمونههایی از این الهامگیری بوده ایم. عزاداری شیوهای مهم برای انتقال فرهنگ شهادت و حقیقت جویی به نسلهای آینده است. مرثیه سرایی و عزاداری احیای خط خون و شهادت و رساندن پیام مظلومان به گوش تاریخ است.[۱]
اهل بیت و مرثیهسرایی
نخستین کسانی که از این شیوه برای رساندن پیام خون شهدا بهره گرفتند، اهل بیت امام حسین(ع) و کاروان اسیران بودند. بهرهگیری از این شیوه از عصر عاشورا به گونهای محدود، آغاز شد و در کوفه و شام و پس از آن در مدینه ادامه یافت. برای نمونه، در ساعتهای پایانی عاشورا و هنگامی که اهل بیت را از کنار بدنهای مطهر شهیدان عبور دادند، حضرت زینب در کنار بدن آغشته به خون امام حسین به گونهای عزاداری کرد که دوست و دشمن را به شدت متأثر کرد. ابومخنف از قرة بن قیس تمیمی چنین نقل میکند:
زینب دختر فاطمه را فراموش نمیکنم، هنگامی که از کنار جسد برادرش گذشت، فریاد میزد: ای محمد درود فرشتگان بر تو! این حسین توست که روی زمین افتاده و بدنش غرقه به خون و پاره پاره گشته، در حالی که دختران تو اسیر و بچههایت کشته شده و باد صبا بر آنان میوزد.
راوی میگوید: به خدا سوگند! مرثیهسرایی زینب، دوست و دشمن را به گریه انداخت[۲].
نقل شده که دیگر زنان، از هاشمی و غیر هاشمی نیز در عصر روز عاشورا و به هنگام عبور از کنار امام حسین و دیگر شهیدان، در روز یازدهم به مرثیهسرایی پرداخته گریستند[۳]. قرة بن قیس تمیمی میگوید: هنگام عبور زنان از کنار حسین، دیدم که فریاد بر میآورند و سیلی به صورت میزدند. من سوار بر اسب به آنها نزدیک شدم؛ منظره هیچ زنی را زیباتر از آن ندیدم[۴].
قرّة بن قیس و امثال او به اندازهای سنگدل و پستاند که با دیدن آن زنان مصیبت دیده و مرثیههای جانسوز آنان نه تنها غمگین نمیشوند که بر زیبایی و جمال آنان افسوس میخورند[۵].[۶]
نقش اهل بیت(ع) در مدینه
اهل بیت امام حسین(ع) در کوفه و شام وظیفه خود را در تکمیل و تداوم نهضت به خوبی انجام دادند، واقعه کربلا را تشریح و از تحریف آن جلوگیری کردند، حکومت اموی را رسوا نمودند و اکنون در حال باز گشت به مدینهاند؛ مدینهای که جایگاه وحی و حکومت پیامبر(ص) بوده است. اکنون نیز قبر پیامبر آن جاست و در میان مسلمانان پس از مکه، از احترام ویژهای برخوردار است و مسلمانان پس از برگزاری مناسک حج برای زیارت قبر رسول خدا از همه شهرهای جهان اسلام به این شهر میآیند. از اینرو بهترین مکان برای پیامرسانی است. اهل بیت میتوانند از این موقعیت خاص مدینه در راه تکمیل نهضت بهرهگیری کنند. آنان با درک این موقعیت به خوبی از این فرصت استفاده کردند و همانند کوفه و شام با خواندن خطبه، به راه انداختن مراسم عزاداری و شعرخوانی رسالت خود را به بهترین صورت انجام دادند.
مردم مدینه از فاجعه کربلا و جنایات و وحشیگریهای امویان کم و بیش اطلاع داشتند، اما از گستردگی و جزئیات آن بیخبر بودند و اکنون که کاروان اسیران به مدینه باز میگردد، مردم مصیبتهای جان سوز کربلا را از زبان صاحبان مصیبت میشنوند. هنگامی که کاروان به نزدیک مدینه رسید، امام سجاد(ع) برای این که مدینه را برای همراهی و هم گامی و نقشآفرینی در نهضت حسینی آماده کند، دستور داد خیمهها را بر پا کنند و آن گاه به بشیر فرمود: به مدینه برو و خبر شهادت امام حسین و یارانش را به مردم برسان. بشیر پس از آمدن به مدینه به مسجد رسول خدا(ص) رفت و در اجتماع مردم دو شعر زیر را انشا کرد:
يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ بِهَا | قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ | |
الْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلَاءَ مُضَرَّجٌ | وَالرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى الْقَنَاةِ تُدَارُ |
- ای اهل یثرب! دیگر در این سرزمین اقامت نکنید؛ زیرا حسین را به شهادت رسانیدند و از این روست که باران اشک از دیدگان من جاری است. جسم پاک و مطهر آن حضرت در سر زمین کربلا به خون خود آغشته شد و سر شریف آن جناب را بالای نیزه در شهرها میگردانند.
سید بن طاووس یادآور میشود وقتی بشیر خبر شهادت و ورود اهل بیت را اعلام کرد، همه مردم مدینه از کوچک و بزرگ و زن و مرد از مدینه بیرون آمده به استقبال اهل بیت(ع) شتافتند. از بشیر نقل میکنند: هیچ زن با حجاب و پرده نشینی نماند مگر آنکه از پرده بیرون آمدند و موها را پریشان کردند. آنان به صورتهای خود زده آن را میخراشیدند و واویلا و واثبورا ازهمه سو بلند بود. من هیچ روزی را در همه عمرم به یاد ندارم که بیشتر از آن روز، مردم گریه کنند و روزی تلختر از آن، پس از رحلت رسول خدا(ص) برای مسلمانان سراغ ندارم[۷].
ابن نما نیز سخنانی همانند سخن ابن طاووس آورده است[۸].[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۸۹-۲۹۰.
- ↑ ابومخنف، وقعة الطف، ص۲۶۰؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۵.
- ↑ ابن طاووس، اللهوف، ص۱۸۰ - ۱۸۱؛ ابن نما، مثیرالاحزان، ص۷۷؛ تسلیة المجالس، ج۲، ص۳۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۹۶.
- ↑ ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۳.
- ↑ زمانی که عمر سعد به کربلا رسید قره را نزد امام حسین فرستاد تا از وی بپرسد که برای چه آمده و هدف او چیست؟ قره چون به نزد امام رفت، امام فرمود: آیا او را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر گفت: آری، مردی از حنظلة بن تمیم و خواهرزاده ماست. پس از آن نامه عمر سعد را به امام داد و خواست بازگردد حبیب به او گفت: وای بر تو، ای قره! کجا باز میگردی، نزد قوم ستمگر؟ حسین را یاری کن که خداوند به وسیله پدرانش به تو کرامت بخشید. او گفت: پاسخ نامه را میبرم و در این باره اندیشه میکنم (شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۵) ولی او رفت و دیگر بازنگشت.
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ الملهوف، ص۲۲۶.
- ↑ مثیر الاحزان، ص۱۱۲.
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص:۲۹۱-۲۹۲.