شق القمر در قرآن
مقدمه
- قول مشهور - بلکه اجماع در بین مسلمانان، اعم از شیعه و سنی - این است که نبی مکرم(ص) علاوه بر قرآن، معجزات دیگری چون شق القمر و رد الشمس داشته است. در مقابل آن به گواه مستنداتی از آیات قرآن و دیگر منابع، بسیاری از مفسران معاصر بر این باورند که پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) معجزهای جز قرآن نداشته است. این نظریه مبتنی بر انحصار معجزه پیامبر اسلام(ص) در قرآن به عنوان تحدی و اثبات رسالت است. مهمترین دلیل این قائلان آیاتی از قرآن است که در برابر این پرسش که چرا قرآن آیات تکوینی همانند معجزات پیامبران پیشین نمیآورد، پاسخ میدهد: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۱] خدا در این آیه از عدم فایده ی آوردن معجزه ی دیگر خبر داده است چراکه پیشینیان آنها نیز چنین در خواستهایی داشتند ولی ایمان نیاوردند. امتهای گذشته اینگونه معجزات را باطل و بازیگری دانند: ﴿وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ﴾[۲]» در باره آوردن کارهای خارق عادت میگوید که این کار بدون اذن خدا عملی نیست: ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[۳]» یا در برابر نشانههای پیامبران آن را سحر میدانند: ﴿وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾[۴]». ﴿وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ﴾[۵]... ﴿أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ﴾[۶]» که قرآن را آیت و معجزۀ پیامبر داند. اینها و آیات دیگر نمونهای از تعبیراتی بود که در کلمه آیه برای کارهای خارقالعاده و معجزهگونه با تعبیر آیت بکار گرفته شده است. لذا از نظام و گروهی از معتزلۀ آشنا به فلسفه نقل شده است که این معجزات را ثابت نمیدانستهاند؛ نه از چنان که غالب متکلمان گفتهاند، پیامبر معجزاتی داشته است که مهمترین آنها قرآن است و در ثبوت سایر معجزات که به نقل آحاد به ما رسیدهاند اختلاف است. از آن رو که در امکان آن تردید داشتهاند، بلکه چون در صحت نقل آنها مردد بودهاند (شهرستانی؛ ۷۲:۱؛ قس. ولفسن؛ فلسفۀ علم کلام، ۶۱۱).
- ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾[۷]
نکته: در این دو آیه بر طبق برداشت مشهور رویگردانی کافران، از پذیرش رسالت پیامبر به رغم مشاهده معجزه شق القمر (طبق نظر مشهور مفسران سنتی) است: زیرا آنان ذیل آیه معجزه پیامبر در مورد شق القمر به در خواست مشرکان و رویگردانی آنها و سحر نامیدن آن را آوردهاند و میگویند همه اهل حدیث و مفسرین بر قبول آن أحادیث اتفاق دارند، و کسی از ایشان مخالفت نکرده به جز حسن، عطاء و بلخی که گفتهاند: معنای: «اِنْشَق الْقَمَرُ» این است که به زودی در هنگام قیام قیامت قمر دو نیم میشود، و اگر فرموده: دو نیم شده، از باب این است که بفهماند حتما واقع میشود. از سوی دیگر این مفسران دلالت آیه بعدی که میفرماید: ﴿وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾[۸]را شاهد بر این اعجاز میشمرند و قول برخی از مفسران را رد میکنند، برای اینکه سیاق آن آیه روشنترین شاهد است بر اینکه منظور از "آیة" معجزه به قول مطلق است، که شامل دو نیم کردن قمر هم میشود، یعنی حتی اگر دو نیم شدن قمر را هم ببینند میگویند سحری است پشت سرهم. (المیزان، ج ۱۹، ص: ۸۹)[۹]
اما این استدلال جای مناقشه دارد، و این پرسش مطرح است: اولاً، آیا پیامبر به جز قرآن که به صراحت معجزه بودنش از آیات تحدی استفاده میشود، معجزه دیگری دارد؟ چون از آیات بسیاری استفاده میشود که به هنگام درخواست معجزه حسی از آن حضرت امتناع میکند، و هشدار میدهد که مبادا تو برخی از آنچه را که به سویت وحی میشود ترک گویی و ناراحت شوی که میگویند: «چرا گنجی بر او فرو فرستاده نشده یا فرشتهای با او نیامده است؟» باید بدانی که تو فقط هشدار دهندهای: ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ﴾[۱۰] و با تعبیرهای مختلف نشان میدهد که پیامبر اسلام قرار نیست که برای اثبات نبوت خود از معجزات حسی استفاده کند و این تفسیر معارض با آیه پیشین میشود، لذا در جایی پس از درخواستهای مکرر برای آوردن معجزهای، میفرماید: ﴿قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا﴾[۱۱] و چنین استفاده میشود که پیامبر از آوردن آن استنکاف کرده است. حقیقت آن است که این آیه مانند دهها آیه دیگر در راستای نزدیک شدن قیامت (اقتراب الساعة) است که بارها از نخستین آیات نزول قرآن، سخن گفته و منظور از آن ایجاد آمادگی قلب برای اجتناب از گناه و مواظبت وقت و تأمل در افول دنیا و اهداف و کارکردهای اعتقاد به معاد است، مثل: ﴿إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ﴾[۱۲]، ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ﴾[۱۳]، که آنها دور میدانستند و قرآن میگوید که ما آن را نزدیک میدانیم ﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا﴾[۱۴]﴿وَنَرَاهُ قَرِيبًا﴾[۱۵]، به این جهت اقتراب ساعت و یوم القیامة بیان میشود تا انسان را آماده مواجه با آن روز کند. و اگر به صورت ماضی بیان شده، مانند دیگر آیات، حدیث از مستقبل به صیغۀ ماضی، بر اساس مفروض و قطعی واقع شدن آن است (فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ج ۲۱، ص: ۲۷۵.). و لذا بهتر این است که داستان شق القمر را ناظر به آیات اشراط الساعه و نشانهای در آستانه قیامت بدانیم و نه این که واقعا ماه در عصر پیامبر شقه شده باشد، که امری غیر طبیعی است، به ویژه آنکه کسی از این واقعه جز چند راوی با واسطه و ضعیف نقل نکرده و ندیده است. وانگهی این امور خارقالعاده را نمیتوان با خبر واحد آن هم در تفسیر که برخی از قائلان آن را قبول ندارد، به اثبات رساند[۱۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
- ↑ «و بیگمان ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی زدهایم و اگر برای آنان نشانهای بیاوری کافران خواهند گفت: شما تباهاندیشانی بیش نیستید» سوره روم، آیه ۵۸.
- ↑ «و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
- ↑ «و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.
- ↑ «و گفتند: چرا نشانههایی از سوی پروردگارش بر او فرو فرستاده نمیشود؟ بگو: جز این نیست که نشانهها نزد خداوند است و من تنها بیمدهندهای آشکارم» سوره عنکبوت، آیه ۵۰.
- ↑ «و آیا همین برای آنان بسنده نیست که ما بر تو کتاب (آسمانی) را فرو فرستادهایم که بر آنان خوانده میشود؟ به راستی در این (کار) بخشایش و یادکردی برای گروه مؤمنان است» سوره عنکبوت، آیه ۵۱.
- ↑ «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت * و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.
- ↑ «و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.
- ↑ برخی از مفسران گفتهاند: «و معنای اینکه فرمود:" وَ انْشَق الْقَمَرُ "این است که اجزای قرص قمر از هم جدا شده، دو قسمت گردید، و این آیه به معجزه شق القمر که خدای تعالی به دست رسول خدا(ص) در مکه و قبل از هجرت و به دنبال پیشنهاد مشرکین مکه جاریش ساخت اشاره میکند. روایات این داستان هم بسیار زیاد است، و به طوری که میگویند «۱» همه اهل حدیث و مفسرین بر قبول آن أحادیث اتفاق دارند، و کسی از ایشان مخالفت نکرده به جز حسن، عطاء و بلخی که گفتهاند: معنای اینکه فرمود:" انْشَق الْقَمَرُ" این است که به زودی در هنگام قیام قیامت قمر دو نیم میشود، و اگر فرموده: دو نیم شده، از باب این است که بفهماند حتما واقع میشود. لیکن این معنا بسیار بیپایه است، و دلالت آیه بعدی که میفرماید:" ﴿وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾ «و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲. "آن را رد میکند، برای اینکه سیاق آن آیه روشنترین شاهد است بر اینکه منظور از" آیة "معجزه به قول مطلق است، که شامل دو نیم کردن قمر هم میشود، یعنی حتی اگر دو نیم شدن قمر را هم ببینند میگویند سحری است پشت سرهم، و معلوم است که روز قیامت روز پردهپوشی نیست، روزی است که همه حقایق ظهور میکند، و در آن روز همه در بدر دنبال معرفت میگردند، تا به آن پناهنده شوند، و معنا ندارد در چنین روزی هم بعد از دیدن شق القمر باز بگویند این سحری است مستمر، پس هیچ چارهای نیست جز اینکه بگوییم شق القمر آیت و معجزهای بوده که واقع شده تا مردم را به سوی حق و صدق دلالت کند، و چنین چیزی را ممکن است انکار کنند و بگویند سحر است: (ترجمه المیزان ج ۱۹ ص ۹۰)
- ↑ «و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که میگویند: «چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمیشود یا فرشتهای همراه وی نمیآید؟» تو، تنها بیمدهندهای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲.
- ↑ «یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشتهای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.
- ↑ «آن هنگام که (هنگامه) رستخیز روی دهد» سوره واقعه، آیه ۱.
- ↑ «خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.
- ↑ «آنان آن (روز) را دور میبینند» سوره معارج، آیه ۶.
- ↑ «و ما آن را نزدیک میبینیم» سوره معارج، آیه ۷.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۸۱۱.