جمکران کجاست؟ (پرسش)
جمکران کجاست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / مسجد جمکران |
مدخل اصلی | جمکران |
جمکران کجاست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
- «"مسجد جمکران" از مکانهایی که امروزه علاقهمندان حضرت مهدی(ع) به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتابهای معاصر و پیش از آن آمده، این مسجد به دستور حضرت مهدی(ع) ساخته شده است. نخستین کتابی که به صورت گسترده حکایت بنای مسجد را نقل کرده، کتاب "نجم الثاقب" است.
- این حکایت به عنوان حکایت نخست در باب هفتم با عنوان "در ذکر احوال کسانی که در دوران غیبت کبرا خدمت آن جناب رسیدهاند" اینگونه نقل شده است: "شیخ فاضل حسن بن محمد بن حسن قمی[۱]، معاصر شیخ صدوق[۲]، در تاریخ قم نقل کرده[۳] از کتاب "مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین"[۴]، از مصنفات شیخ ابی جعفر محمد بن بابویه قمی[۵]، به این عبارت در باب بنای مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد[۶] مهدی علیه صلوات اللّه الرحمن که سبب بنای مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قول امام(ع) این بوده است که شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی (رحمه اللّه) میگوید: که من شب سهشنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلث و تسعین[۷] در سرای خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من آمدند نصفی از شب گذشته مرا بیدار کردند گفتند برخیز و طلب امام محمد مهدی صاحب الزمان صلوات علیه را اجابت کن که تو را میخواند... آنگاه حکایت رفتن و دیدار خود را شرح داده است. تا اینکه نقل میکند: حضرت امام(ع) مرا به نام خود خواند و گفت برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین میکنی و میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دیگر باره بازگرفتی و عمارتش میکنی رخصت نیست که تو در این زمین دیگرباره زراعت کنی باید هر انتفاع که از این زمین برگرفته رد کنی تا بدین موضع مسجد بنا کنند و بگو این حسن مسلم را که این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو با زمین خود گرفتنی و دو پسر جوان خدای عز و جل از تو باز ستد و تو تنبیه نشدی و اگرنه چنین کنی آزار وی به تو رسد آنچه تو آگاه نباشی...[۸] مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع و عزیز دارند و چهار رکعت نماز اینجا بگذارند دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتی یک بار الحمد و هفت بار قل هو اللّه احد و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان(ع) بگذارند[۹] بر این نسق چون فاتحه خواند به ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾؛ رسد صد بار بگوید و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در رکعت دوم نیز به همین طریق بگذارد و تسبیح در رکوع و سجود هفت بار بگوید و چون نماز تمام کرده باشد تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهرا(س) و چون از تسبیح فارغ شود سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر(ص) و آلش صلوات اللّه علیهم بفرستد و این نقل از لفظ مبارک امام(ع) است که هرکه این دو رکعت نماز بگذارد همچنین باشد که دو رکعت نماز در کعبه گزارده باشد [۱۰][۱۱]
- حسن مثله جمکرانی گفت که من چون این سخن بشنیدم گفتم با خویشتن که گویا این موضع است که تو میپنداری" انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان".
- مولف گوید: در نسخه فارسی تاریخ قم و در نسخه عربی آنکه عالم جلیل آقا محمد علی کرمانشاهی مختصر این قصه را از آن نقل کرده در حواشی رجال میر مصطفی در باب حسن تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنی نود و سه بعد از دویست[۱۲] افزون بر آن، در این صورت میبایست ایشان در برخی آثار دیگر خود- همچون کمال الدین و تمام النعمه که ویژه امام زمان(ع) است- نیز به آن اشاره میکرد. نیز آنکه میبایست در رخدادهای غیبت صغرا قرار میگرفت و نواب خاص هم بدان اشاره میکردند؛ بنابراین سال ۳۷۳ ق بهتر است</ref> نقل کرده و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده و اصل سبعین بوده که به معنی هفتاد است زیرا که وفات شیخ صدوق پیش از نود است[۱۳]. آنچه در بالا آمد فقط بخشهایی از داستان نوشته مرحوم نوری در کتاب "نجم الثاقب" بود. لازم یادآوری است که محدث نوری در کتاب "مستدرک الوسائل" و نیز جنة المأوی به نقل این داستان با برخی تفاوتها، پرداخته است[۱۴].
- مرحوم نوری در کتاب مستدرک سال این رخداد را ۳۹۳ ق[۱۵]، دانسته و در جنة المأوی نیز بر آن تأکید کرده است[۱۶].
- این مسجد، در سدههای اخیر، بارها نوسازی و بازسازی گردید و به تازگی مسجد قدیمی یکسره ویران و مسجد بسیار بزرگی با گنبد و گلدسته بر جای آن ساخته شد. در این اواخر بیرون مسجد، سردابی کندهاند که به تبعیت از سرداب سامرا نیازمندان و دردمندان از راه دریچه مشبکی به بیان نیاز خود میپردازند و یا خواستههای خود را در نامهای نوشته از راه دریچه به درون آن میاندازند.
- همچنین، دارای کتابخانهای بسیار غنی از کتابهای مهدویت است که در زمانهای خاصی، به محققان و مهدیپژوهان خدمات رسانی میکند.
- صرفنظر از برخی پرسشهایی که درباره این مسجد مطرح میشود و نیز صرف نظر از اینکه آیا پایهگذاری مسجد به دستور حضرت مهدی(ع) بوده، یا پیشتر از آن نیز مسجد بوده، و نیز اینکه آیا حکایت یاد شده در خواب، مکاشفه یا بیداری بوده، امروزه این مکان از محلهای منسوب به آن حضرت و مورد توجه بسیاری از علاقهمندان و بزرگان است؛ پس لازم است به دور از هرگونه افراط و تفریط مورد احترام قرار گیرد»[۱۷].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
|
- جمکران کجاست؟ (پرسش)
- چرا در کتاب تاریخ قم که پنج باب دارد اثری از قضیه جمکران نیست؟ (پرسش)
- از آنجا که کتاب مونس الحزین کتاب معروفی از صدوق نیست لذا چگونه میتوان قضیه را ثابت نمود؟ (پرسش)
- چرا کتاب مونس الحزین به شیخ صدوق نسبت داده شده است؟ (پرسش)
- آیا توصیه به رفتن به مسجد جمکران سند معتبری دارد؟ (پرسش)
- قضیه چاه مسجد جمکران چیست؟ (پرسش)
- مسجد جمکران به همت چه کسی ساخته شد؟ (پرسش)
- روایت بنای جمکران: "اگر مردم پول بُز کاشانی را دادند قربانی کن و الا خود بده" اما حسن بن مثله نه پول میگیرد نه خود میدهد؛ تعارض نیست؟ (پرسش)
- مسجد جمکران از چه اهمیت ویژهای برخوردار است؟ (پرسش)
- آیا چهل بار رفتن به جمکران برای قضای حاجت مدرکی دارد؟ (پرسش)
- مسجد مقدس جمکران در قم چگونه به نام امام مهدی معروف شد و پیدایش آن بر اساس چه معیاری بوده است؟ (پرسش)
- آیا اگر کسی چهل شب چهارشنبه به جمکران مشرف شود به زیارت آقا نایل میگردد؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی به همه جا احاطه دارد پس چرا به جمکران میرویم؟ (پرسش)
- چهل بار رفتن به مسجد جمکران چه حسنی دارد؟ (پرسش)
- چه کراماتی از مسجد جمکران دیده شده است؟ (پرسش)
- آیا چاه عریضه در مسجد جمکران ویژگی خاصی دارد؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ در کتابهای رجالی متقدم و متأخر چنین نامی نیامده است
- ↑ برخی گفتهاند: با توجه به اینکه طبق این نقل، صاحب تاریخ قم، معاصر شیخ صدوق و نیز اتفاق یاد شده در زمان او رخ داده است، شایسته بود به جای نقل از کتاب صدوق حکایت را، از خود او و یا حسن بن مثله یا شاهدان این حادثه نقل میکرد
- ↑ در تاریخ قم، نسخه سال ۱۰۰۱، تصحیح سید جلال الدین طهرانی به سال ۱۳۵۳ ق، این حکایت وجود ندارد. ممکن است در نسخه در اختیار صاحب نجم الثاقب وجود داشته است( نرم افزار نور السیرة ۲، تاریخ قم، توس، تهران)
- ↑ در کتاب مستدرک از آن، با عنوان« مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین»، یاد شده است.( محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۹۶۱) و در مستدرک اشارهای به کتاب تاریخ قم نشده است
- ↑ مرحوم نوری درباره این کتاب مینویسد: « و لم اجد الکتاب فی فهرس کتبه»، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷
- ↑ بسیاری از علما، از جمله محدث نوری نام بردن حضرت را به این نام حرام میدانند
- ↑ روشن نیست ۲۹۳ است یا ۳۹۳
- ↑ از این سخنان به دست میآید این زمین پیشتر مسجد بوده یا اینکه حداقل ملک حسن مسلم نبوده است و او آن را غصب کرده است
- ↑ ممکن است این بخش را محدث نوری افزوده باشد؛ چرا که نمازی که بزرگان به نام نماز امام زمان(ع) معرفی کردهاند، اندکی با این بیان متفاوت است. ر. ک: قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۸۹؛ سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۲۸۸؛ کفعمی، البلد الامین، ص ۱۶۴؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۴، ح ۱۰۳۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۸، ص ۱۸۹
- ↑ " مَنْ صَلَّاهَا فَكَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ"
- ↑ پیشتر، چنین تشبیهی از هیچیک از پیشوایان معصوم(ع) برای هیچ مکانی ذکر نشده است
- ↑ اگر حادثه در سال ۲۷۳ ق رخ داده باشد، سی سال و اگر در ۲۹۳ ق پدید آمده باشد، ده سال پیش از ولادت شیخ صدوق بوده و لازمه، آن این است که ایشان از کسی نقل کرده باشد، در حالی که به آن، هیچ اشارهای نشده است
- ↑ متن دارای اضطراب است؛ روشن نیست مقصود ۲۷۳ است یا ۳۷۳
- ↑ برخی گفتهاند: با توجه به اهمیت این داستان- به ویژه شفا یافتن انسانهای بسیار در آن حادثه شایسته بود در کتابهای فراوانی نقل شود
- ↑ این تاریخ، نه فقط با توجه به سال رحلت شیخ صدوق( ۳۸۱ ق)، دوازده سال پس از رحلت شیخ صدوق خواهد بود که با توجه به نگارش کتاب تاریخ قم( ۳۷۸ ق) پانزده سال پس از آن کتاب است؛ بنابراین غیرقابلقبول است
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۳۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۹۵ - ۳۹۸.
- ↑ فرهنگ جغرافیایی ایران، ج ۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۵۲.