شهادت حضرت فاطمه
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حوادثی برای اهل بیت (ع) مخصوصاً حضرت زهرا (س) مانند آتش زدن خانه آن حضرت، مجروح شدن و سقط فرزند پیش آمد که بهسبب آنها اوضاع جسمی فاطمه(س) روز به روز وخیمتر میشد تا آنکه آن حضرت بستری شد و در نهایت پس از مدت کوتاهی از شهادت پیامبر اکرم (ص) ایشان هم به شهادت رسیدند. بنابر وصیتی که آن حضرت کرده بودند ـ بهدلیل نشان دادن نارضایتی از غاصبان خلافت ـ امیرالمؤمنین (ع) ایشان را شبانه غسل و کفن کرده و دفن نمودند.
مقدمه
اوضاع جسمی فاطمه(س) پس از آتش زدن در خانه و سقط فرزند، روز به روز وخیمتر میشد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظهای از حق الهی امیرمؤمنان(ع) کوتاه نیامد. در یکی از این روزها که فاطمه(س) در بستر بود زنان مهاجر و انصار به عیادت او آمدند. آنها از آن حضرت پرسیدند: ای دختر رسول خدا(ص)! با این بیماری چگونه صبح کردی؟ فاطمه(س) فرمود: "در حالی که نسبت به دنیای شما بیمیل و بر مردانتان غضبناک هستم و آنان را پس از دقت در احوالشان رها ساختهام، صبح کردم. چه زشت است کندی شمشیرها و آراء فاسد و انحرافانگیز و چه بد ذخیرهای برای خویش پیش فرستادند! که نتیجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند. چه باعث شد که از علی انتقام گیرند؟ به خدا قسم، از او انتقام نگرفتند مگر به خاطر ضربههای شمشیرش و پیروزیهایش در میدان نبرد و دلیریاش در راه خدا"[۱].[۲]
ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا
عمر و ابوبکر در زمان بیماری حضرت فاطمه(س) فرصت را غنیمت شمرده و به عیادت حضرت فاطمه(س) رفته، از ایشان اجازه ملاقات خواستند و آن حضرت اجازه نداد. آنها امیرمؤمنان(ع) را واسطه قرار دادند[۳]؛ امیرمؤمنان(ع) با آن حضرت سخن گفت و فاطمه(س) در جواب گفت: "خانه خانه توست؛ هر چه میخواهید انجام دهید"[۴]. سپس آن دو به خانه وارد شدند و فاطمه(س) از آنان رو برگرداند. ابوبکر سخن آغاز کرد و کارهای صورت گرفته را توجیه کرد تا آنکه فاطمه(س) سخن آغاز کرد و فرمود: "اگر حدیثی را از رسول خدا(ص) نقل کنم آن را میپذیرید؟" آنها گفتند: آری. فاطمه(س) فرمود: "شما را به خدا قسم، آیا رسول خدا(ص) نمیفرمود: "رضای فاطمه رضای من و خشم او خشم من است؛ هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که او را راضی کند مرا راضی کرده است و هر که او را غضبناک سازد مرا غضبناک کرده"". عمر و ابوبکر گفتند: آری، این سخن را از رسول خدا شنیدیم. فاطمه(س) فرمود: "من، خداوند و فرشتگانش را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا غضبناک کرده و راضی نکردید و اگر رسول خدا را ملاقات کنم از شما دو نفر به ایشان شکایت خواهم کرد". ابوبکر گفت: "من به خدا پناه میبرم از غضب او و غضب تو ای فاطمه!" و سپس شروع به گریه کرد و شدید میگریست. فاطمه(س) هم به او فرمود: "به خدا قسم تو را پس از هر نمازم نفرین خواهم کرد". ابوبکر، گریان از خانه خارج شد؛ مردم گرد او جمع شدند و او به آنان میگفت: از بیعت من دست بردارید[۵].[۶]
بیماری حضرت فاطمه
روزهای پایانی حضرت فاطمه
فاطمه زهرا(س) پس از پدر بزرگوارش چند ماه بیشتر زنده نبود و این مدت را، با گریه و آه و ناله سپری کرد. گریههای آن حضرت از علل و اسباب و انگیزههای گوناگونی برخوردار بود که مهمترین آنها به جهت انحراف مسلمانان از راه راست و سقوط در وادی پر مخاطرهای بود که به اختلاف و جدایی و فروپاشی تدریجی مسلمانان میانجامید.
از علی(ع) روایت شده که فرمود: پیکر مطهر رسول خدا(ص) را از زیر پیراهنش غسل دادم، فاطمه همواره درخواست میکرد پیراهن پدرم را به من نشان بده، وقتی بدو نشان دادم و آن را بویید فریادی زد و از هوش رفت، چون چنین دیدم، پیراهن را نهان ساختم[۷].[۸]
حضرت زهرا (س) در لحظات عمر کوتاه خویش غسل کرد و خویش را پاکیزه ساخت و پارچههای کفن خود را به تن کرد و بر روی آنها، پارچهای ضخیم کشید و حنوط کرد و به امیرمؤمنان(ع) فرمود درون همین کفن مرا غسل بده[۹]. و سپس وصیتهایی را به امیرالمؤمنین (ع) کرد مانند ازدواج با دختر امامه، کفن و دفن شبانه ایشان، مشخص نبودن قبر و حضور نیافتن ظالمین در حق ایشان[۱۰].
دفن حضرت فاطمه و قبر آن حضرت
احمد بن محمد بن ابی نصر میگوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: فاطمه(س) دختر پیامبر اکرم(ص) را کجا به خاک سپردند؟ فرمود «مردی از امام صادق(ع) همین مسئله را پرسید و «عیسی بن موسی» حاضر بود عیسی گفت: در بقیع به خاک سپرده شد. آن مرد پرسید: آقا چه میفرمائید؟ حضرت فرمود: عیسی، پاسخت را داد». احمد بن محمد بن ابی نصر به امام گفت: خدا تو را از صالحان قرار دهد! مرا با عیسی بن موسی چه کار است؟ از پدرانت به من خبر ده. حضرت رضا(ع) فرمود «در خانهاش به خاک سپرده شد»[۱۱] و مرحوم کلینی در ادامه روایت آمده است که امام (ع) فرمود: "و زمانی که «بنیامیه»، مسجد را توسعه دادند، آن خانه جزئی از مسجد شد"[۱۲].[۱۳] امیرمؤمنان(ع) قبر فاطمه(س) را به وصیت خود ایشان کاملاً مخفی کرد و در بقیع صورت قبرهای تازهای نیز پدید آورد[۱۴].
جستارهای وابسته
- اخبار غیبی از شهادت حضرت فاطمه
- ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا
- بیماری حضرت فاطمه
- روزهای پایانی حضرت فاطمه
- رنج حضرت فاطمه
- وصیت حضرت فاطمه
- احتضار حضرت فاطمه
- تجهیز حضرت فاطمه
- غسل حضرت فاطمه
- تابوت حضرت فاطمه
- تشییع حضرت فاطمه
- نماز بر پیکر حضرت فاطمه
- دفن حضرت فاطمه
- قبر حضرت فاطمه
- نبش قبر حضرت فاطمه
- اندوه امام علی از فقدان حضرت فاطمه
- رخدادهای پس از شهادت حضرت فاطمه
- سوگنامههای حضرت فاطمه
منابع
پانویس
- ↑ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۵۴، الامالی، شیخ طوسی، ص۳۷۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۹.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.
- ↑ الإمامة و السیاسة، ابن قتیبة دینوری، ج۱، ص۱۷.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۳۰۳.
- ↑ الامامة والسیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۵۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۲۳۳.
- ↑ المصنف، صنعانی، ج۳، ص۴۱۱؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۷۸؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۹؛ احادیث مختارة من موضوعات الجورقانی و ابن الجوزی، ذهبی، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.
- ↑ «وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَيَّ مَكَانٍ دُفِنَتْ؟ فَقَالَ: «سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ - وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ - فَقَالَ لَهُ عِيسَى: دُفِنَتْ فِي الْبَقِيعِ. فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَكَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِي عَنْ آبَائِكَ. فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»؛ قرب الاسناد، ص۳۶۷.
- ↑ «فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ»؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱ ص ۵۰۱.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.