غسل میت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

غسل دادن مرده. از غسلهای واجب بر مکلّفان، غسل دادن انسان مرده است. از احکام آن در باب طهارت سخن گفته‌اند.

حکم تکلیفی: غسل دادن میّت با شرایطی واجب کفایی است؛ بدین معنا که بر هر مکلفی در صورت اقدام نکردن دیگری واجب است و با اقدام یکی، از عهده دیگران ساقط می‌شود.[۱]

البته شوهر نسبت به همسرش و پس از او، وارثان میّت در تصمیم‌گیری نسبت به غسل میّت اولی از دیگران‌اند.[۲]

آیا منظور از اولویت آن است که دیگران بدون اذن صاحبان اولویت، حق غسل دادن میّت را ندارند و تنها با اجازه آنان می‌توانند میّت را غسل دهند، یا مقصود حق تقدم صاحبان اولویت بر دیگران است؛ بدین معنا که آنان سزاوارترند؛ لیکن غسل دادن میّت توسط دیگران منوط به اجازه آنان نیست؟ مسئله محل اختلاف است.[۳]

چنانچه وارثان میّت، مرد و زن باشند، به قول جمعی، مرد سزاوارتر از زن است؛ میّت مرد باشد یا زن.[۴].[۵].

شرایط

شرایط غسل میّت یا شرایط مغسول (میّت) است یا شرایط غاسل (غسل دهنده) و یا شرایط غسل.

شرایط مغسول

  1. اسلام. بنابر این، کافر غسل داده نمی‌شود. کودکان کفّار در حکم آنان و کودکان مسلمانان در حکم ایشان خواهند بود. همچنین است دیوانه.
  2. ایمان. به معنای دوازده امامی بودن بنابر قولی. در اینکه علاوه بر اسلام، ایمان شرط است یا نه، اختلاف است. مشهور آن را شرط نمی‌دانند. بنابر این، غسل دادن میت مسلمان غیر دوازده امامی نیز واجب است، به شرط آنکه محکوم به کفر نباشد، مانند خوارج، غالیان، ناصبیان و منکران ضروری دین، که غسل دادن آنان، همچون کفّار جایز نیست.[۶]
  3. تمام شدن چهار ماهگی جنین سقط شده. بنابر این، غسل دادن جنین سقط شده قبل از چهار ماهگی، واجب نیست.[۷]
  4. شهید نبودن. بنابر این، غسل دادن شهید، واجب، بلکه جایز نیست[۸] (شهید).
  5. کشته قصاص یا حد نبودن. کسی که به جهت قصاص یا حدّ، کشتن او توسط حاکم شرع واجب است، حاکم قبل از قتل به او دستور می‌دهد که غسل کند و پس از اعدام، غسل داده نمی‌شود.[۹]
  6. قطعه بی‌استخوان جدا شده از بدن میّت نباشد. بنابر این، غسل دادن قطعه بدون استخوان جدا شده از بدن میّت واجب نیست؛ اما اگر استخوان داشته باشد، غسل داده می‌شود. البته اگر استخوان بدون گوشت باشد، در وجوب غسل آن اختلاف است.[۱۰] در اینکه قطعه استخوان داری که از انسان زنده جدا می‌شود نیز همین حکم را دارد یا نه؟ اختلاف است.[۱۱].[۱۲].

شرایط غسل دهنده

  1. مسلمان بودن. بنابر این، غسل میّت از کافر صحیح نیست، مگر در صورت اضطرار.
  2. ایمان (دوازده امامی بودن). بنابر این، غسل میّت از مخالفان صحیح نیست، مگر در حال اضطرار.
  3. بلوغ. بنابر این، غسل میّت از کودک صحیح نیست، مگر آنکه ممیز باشد، که در صحّت غسل دادن او ـ با علم به درست انجام دادن غسل ـ اختلاف است.
  4. عاقل بودن. بنابر این، غسل میّت از دیوانه صحیح نیست.[۱۳]
  5. مماثلت و هم جنسی میان غسل دهنده و میّت. بنابر این، میّت زن را زن و میّت مرد را مرد غسل می‌دهد، مگر در موارد زیر که مماثلت شرط نیست.
    1. زن و شوهر به قول مشهور، حتی با وجود مماثل؛ لیکن در اینکه واجب است غسل از زیر لباس انجام گیرد یا جایز است هر کدام بدون لباس دیگری را غسل دهد یا زن می‌تواند شوهرش را بدون لباس غسل دهد، لیکن شوهر باید او را با لباس غسل دهد، اختلاف است. قول نخست منسوب به مشهور است.[۱۴]
    2. کودک کم‌تر از سه سال که به قول مشهور، حتی با وجود هم جنس نیز جنس مخالف می‌تواند او را غسل دهد؛ چنان که به قول مشهور، لازم نیست کودک از زیر لباس غسل داده شود؛ بلکه غسل دادن او بدون لباس نیز جایز است.
    3. محارم؛ اعم از نسبی، مانند برادر، خواهر، مادر و پدر و رضاعی، از قبیل مادر، خواهر و برادر رضاعی، و سببی، همچون مادر زن و زنِ پدر. آیا جواز غسل دادن مَحرم غیر مماثل، مشروط به نبود مماثل است و در نتیجه با وجود مماثل، مَحرم غیر مماثل نمی‌تواند میّت را غسل دهد یا مشروط نیست؟ مسئله محل اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. آیا غسل دادن میّت توسط مَحرم غیر مماثل، مشروط به انجام دادن آن از زیر لباس است و برهنه کردن میّت جایز نیست یا شرط نیست و تنها عورت میّت پوشیده می‌شود؟ مسئله محل اختلاف است.
    4. مالک نسبت به کنیز. مالک می‌تواند کنیز مرده خود را در صورت ازدواج نکردن و نیز در عدّه نبودن وی، غسل دهد. در اینکه کنیز می‌تواند مالک خود را غسل دهد، اختلاف است. آیا با نبود مماثل مسلمان و نیز مَحرم، جایز است مرد کافر، مرد مسلمان و زن کافر، زن مسلمان را غسل دهد یا نه؟ مسئله محل اختلاف است. مشهور آن را جایز می‌دانند؛ لیکن کافر باید قبل از غسل دادن مسلمان، غسل کند و سپس میّت را غسل دهد. همچنین است اگر جز مماثل مخالف (غیر شیعه دوازده امامی) مماثل و نیز مَحرمی وجود نداشته باشد؛ با این تفاوت که مخالف نیازی به غسل کردن، قبل از غسل دادن ندارد، و او بر کافر مقدم است.[۱۵]

با نبود مماثل مسلمان و نیز مَحرم و مماثل غیر مسلمان، به قول مشهور، غسل ساقط است و غیر مماثل نمی‌تواند میّت را غسل دهد. از برخی قدما وجوب غسل از زیر لباس نقل شده است. برخی از آنان بستن چشم را نیز واجب دانسته‌اند.[۱۶].[۱۷].

شرایط غسل

  1. قصد قربت. بر غسل دهنده واجب است میّت را به نیّت تقرّب به خداوند غسل دهد.
  2. پاک بودن آب غسل.
  3. برطرف کردن نجاست پیش از غسل، به قولی (تفصیل آن خواهد آمد).
  4. برطرف کردن موانع رسیدن آب به پوست.
  5. مباح بودن آب، ظرف و محل غسل و نیز مباح بودن سدر و کافور به کار رفته در غسل.[۱۸].[۱۹].

چگونگی غسل

به قول مشهور، واجب است میّت سه غسل داده شود: با آب آمیخته به سدر، با آب آمیخته به کافور و با آب خالص. واجب است غسل به ترتیب یاد شده انجام گیرد و در صورت عدم رعایت ترتیب، باید اعاده شود تا ترتیب حاصل گردد.

در غسل میّت همچون دیگر غسلها باید ابتدا سر و گردن، سپس سمت راست و پس از آن سمت چپ شسته شود. عورت و ناف نیز یا تمامی آن با هر طرف شسته می‌شود و یا نصف هر طرف با همان طرف غسل داده می‌شود.[۲۰] از برخی قدما کفایت یک غسل با آب خالص نقل شده است. چنان که از برخی نقل شده که آمیختن سدر و کافور با آب در غسل اول و دوم مستحب است و نیز از برخی آنان عدم لزوم ترتیب میان غسلهای سه گانه نقل شده است.[۲۱]

آیا غسل میّت باید تنها به گونه ترتیبی انجام گیرد یا ارتماسی نیز کفایت می‌کند؟ مسئله اختلافی است.[۲۲] قول به عدم کفایت به مشهور نسبت داده شده است.[۲۳] آیا در غسل میّت لازم است پیش از غسل، تمامی بدن میّت از نجاسات پاک و سپس غسل داده شود یا تنها تطهیر هر عضو قبل از غسل دادن آن لازم است و یا ریختن آب بر هر عضو نجس به قصد غسل و تطهیر کفایت می‌کند و نیازی به تطهیر قبل از غسل نیست؟ مسئله محل اختلاف است. بر قول نخست ادعای اجماع شده است.[۲۴] مقدار سدر و کافور از جهت کثرت و فزونی بنابر قول مشهور باید به‌اندازه‌ای نباشد که آب را از اطلاق خارج کند و موجب مضاف شدن آن گردد و از جهت قلّت و کمی به‌اندازه‌ای باشد که به آن آب آمیخته با سدر یا کافور اطلاق گردد؛ [۲۵] لیکن برخی، غسل با آبی را که به سبب کثرت سدر یا کافور از اطلاق خارج شده نیز صحیح و کافی دانسته‌اند.[۲۶] چنانچه سدر یا کافور پیدا نشود، بدون شک غسل با آب آمیخته با آن ساقط است؛ لیکن در اینکه در این صورت، سه غسل با آب خالص واجب است یا یک غسل کفایت می‌کند، اختلاف است.[۲۷]

میّتی که مُحرم به احرام حج یا عمره است با آب آمیخته به کافور غسل داده نمی‌شود و بدل آن با آب خالص غسل داده می‌شود، مگر آنکه مرگ وی پس از سعی در حج و یا حلق یا تقصیر در عمره رخ داده باشد که در این صورت غسل دوم با آب آمیخته به کافور ساقط نمی‌شود.[۲۸] چنانچه غسل دادن میّت با آب ممکن نباشد، تیمّم جایگزین آن می‌گردد؛ لیکن در اینکه همچون غسل باید سه بار تیمّم داده شود یا یک بار کفایت می‌کند، اختلاف است.[۲۹] اگر آب تنها به‌اندازه یک غسل موجود باشد، با وجود سدر و کافور در اینکه واجب است آب صَرف غسل اول (غسل با آب آمیخته به سدر) شود یا غسل دوم (غسل با آب آمیخته به کافور) و یا غسل آخر (غسل با آب خالص) و یا غسل دهنده مخیر میان آن سه است، اختلاف می‌باشد.[۳۰]

به قول مشهور، وضو دادن میّت، پیش یا پس از غسل واجب نیست، هرچند مستحب می‌باشد.[۳۱].[۳۲].

آداب غسل میّت

مستحبات: رعایت این امور در غسل میّت مستحب است:

  1. قرار دادن میّت در مکانی بلند، مانند تخت و سکو؛ هرچند مستحب است روی ساج (تخت ساخته شده از چوب درختی به همین نام) غسل داده شود.
  2. قرار دادن میّت روبه قبله، همچون حالت احتضار بنابر قول اکثر. برخی قائل به وجوب آن شده‌اند.
  3. کندن پیراهن میت از طرف پاها؛ هرچند منجر به پاره شدن آن گردد. لزوم اذن گرفتن از وارث، در صورت نیاز به پاره کردن، اختلافی است.
  4. زیر سایه، از قبیل سقف و خیمه غسل دادن.
  5. کندن گودالی برای آب غسلها.
  6. برهنه کردن میّت جز عورت او.
  7. پوشاندن عورت میّت در جایی که پوشاندن آن واجب نیست، مانند زن و شوهر.
  8. نرم کردن انگشتان و نیز مفاصل میّت به آرامی در صورت زیان نداشتن برای میّت.
  9. شستن دستهای میّت تا نصف ذراع سه بار قبل از هر غسل.
  10. شستن سر میّت با کف سدر یا ختمی (ختمی) با مواظبت بر داخل نشدن آن در گوشها و بینی او.
  11. شستن عورت میّت با سدر یا اشنان (اشنان) سه بار قبل از غسل. بهتر است غسل دهنده پارچه‌ای روی دست خود قرار داده و عورت میّت را بشوید. برخی این کار را واجب دانسته‌اند.
  12. به آرامی دست کشیدن بر شکم میّت در دو غسل نخست، مگر در زن باردار که فرزندش در رحم مرده باشد که دست کشیدن، مکروه و به قولی حرام است.
  13. آغاز کردن از طرف راست سر در هر سه غسل.
  14. ایستادن غسل دهنده در طرف راست میّت.
  15. شستن غسل دهنده دستهای خود را تا آرنج، بلکه تا شانه، سه بار بعد از هر غسل.
  16. به آرامی دست کشیدن به بدن میّت هنگام غسل دادن، جز در صورت بیم از جدا شدن جزئی از اجزای بدن میّت، مانند مو و ناخن که در این صورت به ریختن آب بسنده می‌شود.
  17. بودن آب غسل به‌اندازه آب شش یا هفت مشک.
  18. خشک کردن بدن میّت با پارچه‌ای تمیز پس از اتمام غسلها.
  19. وضو دادن میّت قبل از غسل.
  20. شستن هر یک از اعضای سه گانه (سر و گردن، طرف راست و طرف چپ) سه بار پیش از هر غسل.
  21. شستن غسل دهنده پاهای خود را تا زانو پس از اتمام غسل و پیش از کفن کردن میّت، در صورتی که او بخواهد میّت را کفن کند.
  22. اشتغال غسل دهنده به ذکر خدا و استغفار هنگام غسل دادن.[۳۳]

مکروهات: امور زیر در غسل میّت مکروه است.

  1. نشاندن میّت در حال غسل، به قول مشهور.
  2. قرار دادن غسل دهنده، میّت را میان پاهایش.
  3. تراشیدن موهای سر، زهار و زیر بغل و چیدن شارب میّت. برخی آن را حرام دانسته‌اند.
  4. چیدن و پاک کردن ناخن و شانه کردن موهای میّت. برخی چیدن ناخنهای او را حرام دانسته‌اند.
  5. شستن میّت با آب گرم، مگر در صورت اضطرار.
  6. گام برداشتن از روی میّت هنگام غسل دادن او.
  7. ریختن آب غسل به چاه فاضلاب.[۳۴].[۳۵].

سایر احکام

آیا در مواردی که میّت به جای غسل تیمّم داده می‌شود، واجب است تیمّم دهنده با دست خود میّت را تیمّم دهد یا در صورت امکان با دست میّت؟ مسئله محل اختلاف است. بسیاری احتیاط وجوبی را جمع میان تیمّم با دست تیمّم دهنده و دست میّت دانسته‌اند. بنابر این، دو تیمّم انجام می‌گیرد.[۳۶] غسل میّت از میّتی که جنب یا حایض بوده است، کفایت می‌کند.[۳۷]

به قول مشهور، گرفتن اجرت بر غسل دادن میّت جایز نیست؛ لیکن بر مستحبات و مقدمات غیر واجب غسل، مانند تهیه تخت، سدر، کافور و کندن گودال برای آب غسل جایز است.[۳۸].[۳۹].

منابع

پانویس

  1. غنائم الایام ج۳ ص۳۷۸؛ مستند الشیعة ج۳ ص۸۳.
  2. غنائم الایام ج۳ ص۳۷۹-۳۸۱.
  3. مستند الشیعة ج۳ ص۸۷-۸۸؛ جواهر الکلام ج۴ ص۳۱-۴۵.
  4. جواهر الکلام ج۴ ص۴۵-۴۶.
  5. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۱.
  6. مدارک الاحکام ج۴ ص۱۵۱؛ الحدائق الناضرة ج۳ ص۴۰۹؛ جواهر الکلام ج۴ ص۸۰؛ العروة الوثقی ج۲ ص۳۰.
  7. العروة الوثقی ج۲ ص۳۲.
  8. جواهر الکلام ج۴ ص۹۱.
  9. العروة الوثقی ج۲ ص۴۱.
  10. مستمسک العروة ج۴ ص۱۱۲-۱۱۴.
  11. جواهر الکلام ج۴ ص۱۰۵-۱۰۶.
  12. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۲.
  13. العروة الوثقی ج۲ ص۳۸-۳۹.
  14. کفایة الاحکام ج۱ ص۳۴؛ الحدائق الناضرة ج۳ ص۳۹۲-۳۹۷؛ العروة الوثقی ج۲ ص۳۳-۳۵؛ مصباح الهدی ج۵ ص۴۳۴-۴۶۰.
  15. الحدائق الناضرة ج۳ ص۴۰۱-۴۰۳؛ العروة الوثقی ج۲ ص۳۷-۳۸؛ مستمسک العروة ج۴ ص۹۲-۹۵.
  16. الحدائق الناضرة ج۳ ص۳۹۸.
  17. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۳.
  18. العروة الوثقی ج۲ ص۵۳-۵۴.
  19. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۴.
  20. الدروس الشرعیة ج۱ ص۱۰۵؛ جواهر الکلام ج۴ ص۱۱۸-۱۳۳؛ العروة الوثقی ج۲ ص۴۶-۴۷.
  21. مصباح الهدی ج۶ ص۴۶-۴۸.
  22. مستمسک العروة ج۴ ص۱۲۰-۱۲۱.
  23. موسوعة الخوئی ج۹ ص۹.
  24. العروة الوثقی ج۲ ص۴۷؛ مستمسک العروة ج۴ ص۱۲۱-۱۲۲؛ موسوعة الخوئی ج۹ ص۱۱-۱۳.
  25. تذکرة الفقهاء ج۱ ص۳۵۲؛ البیان ص۷۰؛ التنقیح الرائع ج۱ ص۱۱۷؛ غایة المرام ج۱ ص۸۶؛ روض الجنان ج۱ ص۲۶۸؛ الحدائق الناضرة ج۳ ص۴۵۳-۴۵۴.
  26. جواهر الکلام ج۴ ص۱۲۹.
  27. المختصر النافع ص۱۲؛ ارشاد الاذهان ج۱ ص۲۳۰؛ جامع المقاصد ج۱ ص۳۷۲؛ الحدائق الناضرة ج۳ ص۴۵۵.
  28. موسوعة الخوئی ج۹ ص۴۸-۵۰.
  29. العروة الوثقی ج۲ ص۴۸؛ مدارک العروة ج۶ ص۳۸۷-۳۹۵.
  30. العروة الوثقی ج۲ ص۴۹-۵۰؛ مصباح الهدی ج۶ ص۷۵-۸۰.
  31. مستمسک العروة ج۴ ص۱۲۶.
  32. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۵.
  33. العروة الوثقی ج۲ ص۵۸-۶۰.
  34. مصباح الهدی ج۶ ص۱۲۱-۱۲۵.
  35. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۶.
  36. العروة الوثقی ج۲ ص۵۲؛ مستمسک العروة ج۴ ص۱۳۳؛ مصباح الهدی ج۶ ص۸۸-۸۹؛ موسوعة الخوئی ج۹ ص۵۳.
  37. العروة الوثقی ج۲ ص۵۵؛ مستمسک العروة ج۴ ص۱۳۸.
  38. منتهی المطلب ج۱۵ ص۴۱۴؛ الروضة البهیة ج۳ ص۲۱۶؛ الحدائق الناضرة ج۱۸ ص۲۱۱-۲۱۳؛ العروة الوثقی ج۲ ص۵۶-۵۷.
  39. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۸۸.