شبهات علم امام
علم امام به شهادت خود
آیا امام به شهادت خود علم دارد یا ندارد؟ آیا امیر مؤمنان (ع) هنگام رفتن به مسجد در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان، میدانست که پسر ملعون ملجم مرادی در کمین وی است؟ آیا سالار شهیدان، هنگام عزیمت به کوفه، میدانست سفر وی در کربلا پایان مییابد و سرانجام، به شهادت میرسد؟ اگر علم نداشتند با امامت و علم لدنّی ایشان در تعارض است و اگر علم داشتند و با علم به شهادت به استقبال آن میرفتند قتل نفس به شمار میآید: ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[۱].
در پاسخ به این پرسش گفته میشود:
اول: علم امام به شهادت خود، از مصادیق علم بالقوه است و بر اراده و مشیت امام استوار است پس تا امام نخواهد به این موضوع عالم شود، علم پیدا نمیکند اگر در مواردی مشاهده میشود که امام از شهادت خود خبر میدهد و با جزئیات مربوط به شهادت خود را نقل میکند از اراده امام به آن علم، حاکی است.
دوم: آدمی، به ناچار برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش، هر کاری انجام میدهد؛ حتّی اگر بداند به شهادت او میانجامد در این هنگام به استقبال شهادت رفتن، نه تنها ناپسند نیست بلکه فیض عظیمیاست که نصیب هر کسی نمیشود: ﴿قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ﴾[۲].
امام سجاد (ع) میفرماید: "و برای حضرت عباس (ع) نزد خدای تبارک و تعالی مقامیاست که در قیامت همه شهیدان به آن رشک برند"[۳].
حرکت امام حسین (ع) به سوی کربلا نیز، اینگونه بود؛ زیرا انحراف در حکومت اسلامیبه جایی رسیده بود که اگر قیام عارفانه آن حضرت و یاران باوفایش نبود، اسلام به پایان رسیده بود. امام حسین (ع) میفرماید:﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۴]پس این انحراف، جز با شهادت امام حسین (ع) اصلاح شدنی نبود [۵].[۶]
سوم: آگاهی امامان از سرنوشت غیبی خودشان، تکلیفآور نبود. ازاینرو از آن علم استفاده نمیکردند، مگر در مواردی ویژه، که از سوی خداوند متعال مأمور استفاده از آن میشدند، و گرنه معیار تکلیف، علم عادّی بود، نه علم غیر عادّی، تا جائی که، اگر از راههای عادّی، به نقشه دشمن پی میبردند و شرایطشان همانند شرایط امام حسین (ع) نمیبود، حتماً برای خنثی کردن آن، اقدام میکردند[۷].
پیغمبر اکرم (ص) فرمود: "من در میان شما با شهادت و قسم حکم میکنم، در حالی که برخی از شما در اقامه دلیلِ مَحکمهپسند، قویتر و خوشبیانتر از دیگراند. پس هر کسی که من به سود او حکم کردم، ولی حق با طرف دیگری بود، بداند که قضای من چیزی را تغییر نمیدهد، بلکه او قطعهای آتش را به خانه خود خواهد برد"[۸].
چهارم: امام (ع) الگوی دیگران در تبلیغ و ترویج دین است. اگر او در رویارویی با مشکلات، از علم غیرعادّی بهره برد و موانع را از سر راه بردارد، دیگر نمیتواند الگوی دیگران باشد و به دیگران بگوید: برای حفظ اسلام، از مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و... نترسید؛ زیرا امت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با علم غیر عادّی، این موانع را از راه خود برداشتی؟[۹]
دلیل اینکه اهل بیت (ع) در برخی از روایات، علم غیب را از خود نفی کردهاند به خاطر قرار گرفتن در شرایطی مانند تقیّه، کمظرفیتی مخاطب یا... است که ناچار به انکار آن میشدند و خود را افرادی عادّی جلوه میدادند؛ زیرا نه تنها، از دشمنان، بلکه از شیعیان کمظرفیت، پرهیز میکردند برخی از شیعیان که مطالب عمیق برایشان سنگین بود با نقل نابجا، برای خود یا ائمه (ع) مشکل میآفریدند.
شتر پیامبر اکرم (ص) هنگام عزیمت به تبوک گم شد، هیچکس نمیدانست کجاست. برخی از منافقان از ماجرا استفاده بد کرده و این زمزمه را سردادند که او چگونه پیامبری است و چگونه ادّعای اخبار از آسمان را دارد که نمیداند شترش کجاست؟ پیامبر خدا (ص) با شنیدن این جمله فرمود: "من چیزی جز آنچه خدا به من میآموزد نمیدانم، اکنون خدا من را راهنمایی کرده که شتر من در این صحرا در فلان درّه است و زمام آن به درختی پیچیده و از رفتن بازمانده است، بروید، آزادش کنید و بیاورید"[۱۰].[۱۱]
علم امام به قیامت
علم اهل بیت (ع) به قیامت از مسائل دیگری است که در زمینه گستره علم غیب[۱۲]. امام مطرح میشود ظاهر آیاتی چون: ﴿يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا﴾[۱۳]، ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا﴾[۱۴]. علم پیامبر (ص) به قیامت را نفی میکنند و از سویی بر پایه روایت «إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ»[۱۵]، اهل بیت (ع) به هر چیزی علم دارند، با توجّه به این دو دسته، آیا اهل بیت (ع) به زمان برپایی قیامت آگاهی دارند یا خیر؟
در پاسخ میتوان گفت:
- انسانهای کاملی همانند ائمه اطهار (ع) که در مقام نورانیّت بیش از یک نور نیستند، "صادر اوّل" یا "ظاهر نخست" هستند و در بالاترین مرتبه وجودی قرار دارند. از این رو هر چه در مرتبه آنها یا پایینتر قرار دارد، مشهود آنان است؛ زیرا پذیرفته نیست که موجودی بر موجود دیگر اِشراف وجودی داشته و در رتبه وجودی، بالاتر از آن باشد، ولی احاطه علمیبه آن نداشته باشد. پس، هر چه در عالم امکان هست (از جمله قیامت)، با عنایت الهی، معلوم انسان کاملِ معصوم نیز، خواهد بود[۱۶].
- بر پایه ظاهر آیه ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۱۷]، خداوند علمش را به انسان کاملِ معصوم نیز، عطا کرده است؛ زیرا آیات پیشین، درباره قیامت و زمان برپایی آن است. پس الف و لام ﴿الْغَيْبِ﴾، خواه برای عهد باشد یا برای جنس، قیامت را نیز در بر میگیرد؛ بنابراین، معنای آیه چنین است: خدا میداند که قیامت و ویژگیهای آن چیست، چه هنگام برپا میشود و کسی را از این مطلب مهم آگاه نمیکند، مگر آن انسان کاملی که پسندیده و مرتضای او باشد[۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟» سوره توبه، آیه ۵۲.
- ↑ «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴.
- ↑ «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ»؛ بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۳۶. بر اسلام سلام، زیرا که بر امت مسلمان کسی همچون یزید حکومت میکند.
- ↑ ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۴.
- ↑ ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۶.
- ↑ «إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ وَ بَعْضُكُمْ أَلْحَنُ بِحجتهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَيُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ»؛ کافی، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ «وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَا أَعْلَمُ إِلَّا مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ وَ لَقَدْ أَعْلَمَنِيَ الْآنَ وَ دَلَّنِي عَلَيْهَا وَ أَنَّهَا فِي الْوَادِي فِي شِعْبِ كَذَا وَ أَشَارَ إِلَى الشِّعْبِ حَبَسَتْهَا شَجَرَةٌ بِزِمَامِهَا فَذَهَبُوا وَ جَاءُوا بِهَا»؛ بحارالأنوار، ج۲۱، ص۲۵.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۸۵-۸۸.
- ↑ موجودات جهان هستی دو قسم هستند: مشهود و غیبی. چیزی که با یکی از حواس ظاهری قابل ادراک باشد، جزءِ عالم شهادت است ولی چیزی که با هیچ حسی (حتی حس مسلح) قابل ادراک نیست، غیب نامیده میشود.
- ↑ «مردم از تو از رستخیز میپرسند، بگو دانش آن تنها نزد خداوند است و تو چه میدانی شاید رستخیز نزدیک باشد» سوره احزاب، آیه ۶۳.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند» سوره جن، آیه ۲۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۴۸.
- ↑ ر. ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۴۲۴.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۸۸-۹۰.