علم معصوم به عرش و کرسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

با آنکه اقوال و نظریات مختلفی از طرف مفسران و متکلمان درباره معنای کرسی ابراز شده، اما با توجه به روایاتی که در این باره از ائمه(ع) رسیده و با در نظر گرفتن شواهد و قرائن دیگر، می‌توان گفت: کرسی یک حقیقت غیبی است ولی در عین حال مرکزیت علم الهی است.

واژه "عرش" و "کرسی" که هر دو به معنای تخت است. از امام صادق(ع) درباره عرش و کرسی سؤال شد که آنها چیستند؟ فرمود: عرش در یک وجه تمام خلق است و کرسی ظرف آن می‌باشند و در وجه دیگر عرش همان علمی‌ است که خداوند پیامبران و حجت‌های خود را بر آن آیه آگاه ساخته و کرسی همان علمی‌ است که خداوند هیچ یک از پیامبران و حجت‌های خود را بر آن آگاه نکرده است. مورد اول که به معنای تخت است در این آیه آمده است: ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا[۱]. مورد دوم که معنای ویژه‌ای دارد، در این آیه آمده است: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ[۲]. به طوری که ملاحظه می‌فرمایید. این آیه از یک نوع کرسی خبر داده که مخصوص خداوند است و آن کرسی به وسعت آسمان‌ها و زمین است. اکنون باید دید منظور از کرسی خداوند چیست؟ در این باره اقوال و وجوهی گفته شده که ما، در زیر به آنها اشاره می‌کنیم و در پایان، نظر خود را با توجه به آیه شریفه و روایات متعددی که در این باره وارد شده است، بیان خواهیم کرد:

  1. بعضی از اهل سنت و حشویه و سلفیه، کرسی را به همان معنای ظاهری خود گرفته‌اند و گفته‌اند کرسی جسم بزرگی به وسعت آسمان‌ها و زمین است و بعضی از آنها کرسی را با عرش یکی دانسته‌اند و بعضی دیگر آنها را دو جسم متفاوت پنداشته‌اند. بعضی‌ها نیز کرسی را پایین‌تر از عرش و بعضی دیگر زیر زمین گمان کرده‌اند[۳].
  2. در اینجا نه تختی وجود دارد و نه خدا بر آن نشسته و نه چیز دیگر. این فقط یک نوع تمثیل است و عظمت خدا را تصویر می‌کند. نظیر این آیه: ﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ[۴]. طبق این نظریه، کرسی در این آیه حقیقت خاصی را بیان نمی‌کند، بلکه فقط یک نوع مثلی است که برای رساندن عظمت خدا بیان شده است[۵].
  3. منظور از کرسی، سلطنت و قدرت مطلقه خدا در جهان هستی است و همانگونه که پادشاه و فرمان‌روا در تخت می‌نشیند و حکمرانی می‌کند و تخت او مظهر حاکمیت و قدرت اوست، کرسی خدا هم کنایه از قدرت خداست[۶].
  4. منظور از کرسی، علم گسترده خداوند است که عالم هستی را فرا گرفته است این حقیقت به بیانهای گوناگونی گفته شده و از جمله ملا صدرا معتقد است که کرسی، صورت نفس کلی و محل قدر است همانگونه که عرش صورت عقل کلی و محل قضاء است. به عقیده او عرش بسبط است یعنی محل علم بسیط اجمالی است که تین ذات خداست ولی کرسی اشاره به علم تفصیلی خداوند به اشیاء است[۷]. علمای شیعه نوعأ کرسی را به همان علم الهی معنی کرده‌اند چون همانگونه که خواهیم دید، در بعضی از روایات از ائمه(ع) به همین صورت معنی شده است.
  5. کرسی ظرفی برای تمام مخلوقات از عرش و آسمان و زمین است و هر موجودی را که خدا خلق کرده در کرسی است. شیخ صدوق ضمن بیان این احتمال گفته در وجه دیگر کرسی همان علم خداست[۸]. فیض کاشانی ضمن تأیید این احتمال که کرسی ظرف و وعاء همه مخلوقات حتی عرش است، اضافه می‌کند: اینکه کرسی در عرش است، منافات ندارد با اینکه عرش هم داخل در کرسی است چون اینها دو جور "گون" دارند، هر کدام به نحوی شامل دیگری است. یکی، بودن عقلی اجمالی و دیگری بودن نفسی تفصیلی است[۹]. در روایتی از امام صادق(ع) در مقام مقایسه عرش و کرسی چنین آمده: عرش و کرسی دو درب از درب‌های غیب و هر دو در غیب هستند و هر دو در غیب به هم نزدیک هستند، چون کرسی درب آشکار و بیرونی غیب است که آغاز آفرینش و همه اشیاء از آن می‌باشد و عرش درب پنهان و درونی غیب است و در آن علم چگونگی و بودن و حذ و کجایی مثبت وصفت اراده وجود دارد.

به طوری که ملاحظه می‌فرمایید، در روایات ما کرسی به دو چیز تفسیر شده است: یکی ظرف بودن برای موجودات و دیگری علم خدا و دیدیم که در یک روایت هر دو تفسیر یکجا آمده بود با این بیان که کرسی دو وجه و دو بعد دارد: در یک وجه، ظرف موجودات و در وجه دیگر، علم خداست. این دو تفسیر نه تنها با هم مغایرت ندارند بلکه مکمل یکدیگرند. با توجه به آیه شریفه و جملات قبل و بعد از آن و با توجه به روایات متعددی که در تفسیر کرسی وارد شده و قسمتی از آنها را نقل کردیم، ما تصور می‌کنیم که کرسی مانند عرش، یک حقیقت غیبی است که ما از ماهیت آن خبر نداریم ولی در عین حال مرکزیت علم الهی است که تمام اشیاء را فرا گرفته آنهم علم تفصیلی و به فعلیت رسیده و عینیت یافته خدا که شامل تمام موجودات می‌شود زیرا که تعلق علم فعلی خدا بر یک چیز، عین وجود آن چیز است. به عبارت دیگر: کرسی، مظهر علم تفصیلی خداست که با علم کلی او که در صقع ذات است فرق دارد و از آنجا که علم تفصیلی خدا به جزئیات هم تعلق می‌گیرد و مساوی با وجود موجودات است، می‌توان آن را ظرف و وعاء تمام موجودات دانست. بنابراین، کرسی از یک دیدگاه، همان علم خداست و از یک دیدگاه، ظرف موجودات است و این دو مکمل یکدیگرند. اینکه کرسی را مظهر علم خدا گرفتیم علاوه بر روایات، در خود آیه نیز شاهدی بر آن وجود دارد، و آن جمله قبلی است که می‌فرماید: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ[۱۰] که صحبت از علم خداست و اینکه بلافاصله از کرسی و فراگیری آن، سخن گفته می‌شود، لابد تناسبی میان این دو وجود دارد[۱۱].

منابع

پانویس

  1. و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم؛ سوره ص، آیه ۳۴.
  2. و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  3. فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۷ ص۱۲.
  4. و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند با آنکه تمام زمین روز رستخیز در کف اوست و آسمان‌ها به دست او در هم نوردیده می‌شوند؛ سوره زمر، آیه ۶۷.
  5. بیضاوی، انوار التنزیل ج ۱ ص۱۳۳ و زمخشری، کشاف ج ۱ ص۳۰۱.
  6. فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۷ ص۱۲ و مجمع البیان، ج ۱، ص۶۲۸.
  7. ملاصدرا، شرح الأصول الکافی، چاپ سنگی، ص۳۱۴.
  8. صدوق، الاعتقادات، ص۴۴.
  9. فیض کاشانی، الصافی، ج ۱، ص۲۶۰.
  10. «و آنان بر چيزى از دانش وى چيرگى ندارند»
  11. جعفری، یعقوب، بحثی درباره کرسی خداوند، ص۲۱ - ۲۷