سوره طور در علوم قرآنی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

پنجاه و دومین سوره قرآن و هشتاد و ششمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع قیامت.

این سوره را «طور» می‌نامند، به این مناسبت که با آیه ﴿وَالطُّورِ[۱] آغاز می‌شود و خداوند به کوه مقدس طور که تجلی‌گاه حضرت حق بر حضرت موسی(ع) بود سوگند یاد کرده است. هشتمین سوره‌ای است که با سوگند آغاز می‌شود و مانند سوره پیشین (ذاریات) در آیات اولیه آن به پنج موضوع سوگند یاد شده است. دارای ۴۹ آیه و ۳۱۲ کلمه است. از نظر حجم از سوره‌های نسبتاً کوچک است.

امام محمد باقر(ع) فرمود: «کسی که سوره طور را تلاوت کند خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای او جمع می‌کند[۲].

این سوره با سوگندهای پیاپی پروردگار به پدیده‌های مختلف، آغاز و رخداد عذاب در قیامت را قطعی بیان می‌کند و سپس تکذیب کنندگان انبیاء را به عذاب جهنم همراه با توصیف عذاب‌های گوناگون تکذیب کنندگان و کفار در دوزخ تهدید می‌کند.

آنگاه ناز و نعمت‌های متقیان در بهشت توصیف می‌شود و در پایان رسول خدا(ص) را به شکیبایی، حمد و تسبیح و تهجد فرامی‌خواند.

ساختار

سوره به ۶ بخش قابل تقسیم است:

  1. سوگندهای پی در پی، عذاب الهی، نشانه‌های قیامت، آتش دوزخ و کیفر کافران ﴿وَالطُّورِ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ مَا لَهُ مِن دَافِعٍ يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لا تُبْصِرُونَ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ [۳]؛
  2. نعمت‌های بهشتی و مواهب الهی در قیامت برای متقین ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لّا لَغْوٌ فِيهَا وَلا تَأْثِيمٌ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ[۴]؛
  3. نبوت پیامبر اسلام(ص) و اتهامات دشمنان به ایشان، مجادله و احتجاج با مشرکین و نقد تفکر الحادی ﴿فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لّا يُؤْمِنُونَ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ [۵]؛
  4. توحید با دلایل روشن ﴿ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بَل لّا يُوقِنُونَ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ[۶]؛
  5. معاد و بعضی مشخصات روز قیامت ﴿وَإِنْ يَرَوْا كِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلا هُمْ يُنصَرُونَ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ[۷].
  6. دستور به صبر و استقامت و تسبیح و حمد خداوند، تهجد و وعده حمایت خدا به پیامبر اسلام(ص) ﴿ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ [۸].

غرض این سوره، تهدید و انذار کسانی است که هر آیتی را تکذیب نموده و همواره با حق عناد می‌ورزند. هدف آیاتی از سوره نیز این است که کفار را نسبت به عذابی که برای روز قیامت آنان آماده فرموده است بیم دهد و به همین منظور با سوگندهایی غلیظ از وقوع چنین عذابی و تحقق آن در قیامت خبر می‌دهد و می‌فرماید: عذاب آن روز، ایشان را رها نخواهد کرد تا بر آنان واقع شود و هیچ گریزی از آن ندارند.

سپس پاره‌ای از صفات آن عذاب را بیان می‌کند و در مقابل، بخشی از نعمت‌های اهل نعیم آن روز را که همان متقین هستند شرح می‌دهد، همان‌هایی که در دنیا در میان اهل خود به شفقت رفتار می‌کردند و خدا را به ایمان می‌خواندند و به یکتایی می‌ستودند. و آنگاه شروع می‌کند به توبیخ مکذبین که نسبت‌های ناروایی به رسول خدا(ص) و به قرآن و دین حقی که بر آن جناب نازل شده می‌دادند.

در پایان، سوره را با تکرار همان تهدیدها ختم نموده، رسول گرامی خود را دستور می‌دهد به این که پروردگار خود را تسبیح گوید و صبر و تهجد داشته باشد.

گنابادی سوره را به سه بخش:

آیات ۱-۲۰،

آیات ۲۱-۲۸،

آیات ۲۹-۴۹

و علامه طباطبائی به ۴ بخش:

آیات ۱-۱۰،

آیات ۱۱-۲۸،

آیات ۲۹-۴۴،

آیات۴۵-۴۹ تقسیم کرده‌اند.

نکات: طور اشاره به کوه طور است که خدا در آنجا با موسی(ع) سخن گفت. احتمال هم داده شده است که مقصود از طور، مراتب یا مرتبه عالی نفس باشد که اگر انسان به آنجا برسد در صورتی که در هدایت و به جانب راست بوده باشد به خدا نزدیک می‌شود[۹].

«کتاب مسطور» تورات است. «بیت معمور» هم، بر اساس روایات، خانه‌ای مقدس در آسمان‌ها و متقارن با بیت الله الحرام در مکه است. البته، ممکن است اشاره به قلوب عارفین باشد که به معرفت و محبت معمور است. پیر طریقت گفت: ۳ چیز است که سعادت بنده در آن است و روی عبودیت روشن به آن است، اشتغال زبان به ذکرحق، استغراق دل به مهر حق و امتلاء سر از نظر حق. نخست از حق نظر آید و دل به مهر بیاراید و زبان به ذکر دارد[۱۰].

منظور از ﴿السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ[۱۱]آسمان و ﴿وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ[۱۲] دریای آتش در هنگام قیامت کبری است.

روایات در معنی بیت معمور مختلف است؛ لذا گنابادی تأویل را در معنی آن مجاز دانسته است. گنابادی بیت معمور را به وجوه و مراتب مختلف قلب انسان در دنیا و آسمان معنوی، تأویل کرده است. انسان صغیر مطابق انسان کبیر است پس بیت المعمور باید قلب او باشد که به وجهی در آسمان چهارم و به وجهی زیر عرش و به وجهی در آسماندنیا است. و در مقابل آن، قلب صنوبری است که آن در زمین طبع است و آن را ملایکه در مقابل قلب معنوی که در آسمان ارواح است ساخته‌اند[۱۳].

دستور به تسبیح، تحمید و تنزیه حضرت حق. برخی در مورد ﴿وَإِدْبَارَ النُّجُومِ[۱۴] گفته‌اند، صبح و عصر از ذکر پروردگارت غافل نشو و در جمیع احوال خویش، شب و روز، ایستاده و نشسته، او را تنزیه کن.[۱۵]

منابع

پانویس

  1. «سوگند به طور،» سوره طور، آیه ۱.
  2. مجمع البیان.
  3. «سوگند به طور، و به کتابی نگاشته، در نازک‌پوستی برگشاده، و سوگند به آن خانه آبادان ، و به بام برافراشته (آسمان)، و به دریای برافروخته ؛ که عذاب پروردگارت روی‌دادنی است. بازدارنده‌ای ندارد. روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد. و کوه‌ها، سخت روانه گردند.در آن روز، وای بر دروغ‌انگاران! آنان که در بیهوده‌گویی، به بازی سرگرمند. روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند. این همان آتشی است که آن را دروغ می‌شمردید. آیا این جادوست یا شما نمی‌نگرید؟ بدان درآیید! و شکیب کنید یا نکنید بر شما یکسان است، تنها کیفر آنچه می‌کرده‌اید می‌بینید» سوره طور، آیه ۱-۱۶.
  4. «بی‌گمان پرهیزگاران در بهشت‌ها و در نعمتی پایدارند. بدانچه خداوند به آنان داده است شادمانند و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ نگه داشته است. با گوارایی بخورید و بیاشامید برای آنچه انجام می‌داده‌اید. (آنان) بر تخت‌هایی کنار هم چیده پشت می‌دهند و زنانی درشت چشم را به همسری آنان در می‌آوریم. و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کرده‌اند به آنان می‌پیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمی‌کاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است. و از میوه و گوشتی که بخواهند پیاپی به آنان می‌رسانیم. در آنجا پیاله‌ای را (از شرابی) که نه بیهودگی در آن است و نه گناهی، دست به دست می‌پیمایند. و گرد آنان جوانانی (خدمتگزار) ویژه آنان، می‌گردند که گویی مرواریدی فرو پوشیده‌اند. و پرسش‌کنان به یکدیگر روی می‌آورند. می‌گویند: ما پیش از این در میان خانواده خویش ترسان بودیم. خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب آتشباد (دوزخ) نگاهمان داشت» سوره طور، آیه ۱۷-۲۸.
  5. «بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه. بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم. بگو: چشم به راه بدارید که من هم با شما از چشم‌دارندگان به راهم. آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟ یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند» سوره طور، آیه ۲۹-۳۴.
  6. «آیا از هیچشان آفریده‌اند یا خود آفریننده (خویش) اند؟ یا مگر آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ (نه،) بلکه باور ندارند. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟ یا مگر نردبانی دارند که با آن (به آسمان می‌روند و) گوش فرا می‌دهند، بنابراین بر شنونده آنان است که برهانی روشن بیاورد. یا مگر دختران از آن او ست و پسران، از آن شما؟ یا مگر از ایشان پاداشی می‌خواهی که آنان از تاوانی گرانبارند؟ یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) می‌نویسند؟ یا مگر می‌خواهند نیرنگی به کار برند؟ اما کافران خود نیرنگ خورده‌اند. یا مگر خدایی جز خداوند دارند، پاکا که خداوند است از آنچه شرک می‌ورزند» سوره طور، آیه ۳۵-۴۳.
  7. «و چون پاره‌ای از آسمان را ببینند که فرو می‌افتد می‌گویند ابری انباشته است. پس آنان را به خود واگذار تا با آن روز خود که در آن به بیهوشی می‌افتند روبه‌رو گردند. روزی که نیرنگشان هیچ به کار آنان نیاید و یاری نیز نخواهند شد. و برای ستمکاران عذابی جز آن خواهد بود اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره طور، آیه ۴۴-۴۷.
  8. «و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۸-۴۹.
  9. بیان السعاده.
  10. کشف الاسرار.
  11. «و به بام برافراشته (آسمان)» سوره طور، آیه ۵.
  12. «و به دریای برافروخته» سوره طور، آیه ۶.
  13. بیان السعاده.
  14. «و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۹.
  15. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره طور»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.