ام‌کلثوم دختر عقبة بن ابی‌معیط

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

وی از بنی‌امیه، خواهر مادری عثمان و از اشراف‌زادگان قریش بود. پدرش در دشمنی با پیامبر سرسختی فراوانی از خود نشان داد و پس از اسارت در سال دوم هجری در جنگ بدر به فرمان پیامبر کشته شد.[۱] مادرش أَروَی از نوادگان دختری عبدالمطلب بود که ابتدا به ازدواج عفان درآمد و عثمان از او به دنیا آمد و سپس همسر عقبه شد.[۲]

امّ‌کلثوم در مکه اسلام آورد و با پیامبربیعت کرد؛[۳] اما بر اثر ممانعت خانواده‌اش نتوانست به مدینه رود. پس از صلح حدیبیه در سال ششم هجری تصمیم گرفت به مدینه مهاجرت کند. خانواده او در حوالی مکه علفزاری داشتند و امّ‌کلثوم هرگاه بدانجا می‌رفت، چند روز می‌ماند و سپس به مکه باز می‌گشت. یک‌بار توشه کافی برای خود تهیه کرد و به آن علفزار رفت و چون مردی که تا علفزار او را همراهی کرده بود بازگشت، امّ‌کلثوم راه مدینه را در پیش گرفت و چون با مسیر آشنا نبود مردی از خزاعه (هم‌پیمانان پیامبر در صلح حدیبیّه) او را تا مدینه همراهی کرد. خانواده او پس از چند روز به جست‌وجوی او برآمدند و برادرانش ولید و عماره در جست‌وجوی او به مدینه آمدند و چون از حضور او در آنجا آگاه شدند از پیامبر خواستند او را به آنان تحویل دهد. امّ‌کلثوم از پیامبر خواست که درخواست آنها را محقق نسازد، زیرا در غیر این صورت آنان او را شکنجه می‌دهند و او طاقت آن را ندارد.[۴]پیامبر او را تحویل نداد و امّ کلثوم در مدینه ماند.[۵] او را تنها زن قریشی دانسته‌اند که از خانواده نامسلمان خود گریخت و بدون همراهی هیچ یک از خویشانش به مدینه مهاجرت کرد.[۶] در آنجا زید بن حارثه، زبیر بن عوام و عبدالرحمن بن عوف و عمرو بن العاص از او خواستگاری کردند و چون او با برادرش عثمان مشورت کرد عثمان از او خواست تا نظر پیامبر را جویا شود. آن حضرت زید را برگزید. [۷] به روایت دیگری که غالب مفسران آن را ترجیح داده‌اند، ام‌کلثوم چون مایل بود به ازدواج پیامبر درآید خود را به پیامبر بخشید و آن حضرت او را به ازدواج زید بن حارثه (برده آزاد شده پیامبر) درآورد و برای او فرزندانی به نام‌های زید و رقیه به دنیا آورد.[۸] پس از شهادت زید در سال هشتم هجری [۹] (یا مطلّقه شدن امّ‌کلثوم)[۱۰] او به همسری زبیر بن عوام درآمد. زبیر از او صاحب دختری به نام زینب شد؛ امّا چون زبیر بر زنان خود سخت می‌گرفت زندگی با او دوام نیافت و به طلاق امّ‌کلثوم انجامید.[۱۱] آنگاه چند تن از او خواستگاری کردند که پیامبر از میان آنان عبدالرحمن بن عوف را برای امّ‌کلثوم برگزید.

امّ‌کلثوم در زندگانی خود با عبدالرحمن صاحب فرزندانی به نام‌های ابراهیم و حمید [۱۲] و محمد و اسماعیل [۱۳] و حمیدة و أمة‌الرحمن[۱۴] شد. امّ کلثوم در دوره خلافت عمر بن خطاب به سبب هجرتش به مدینه، مشمول عطایای سالانه خلیفه قرار گرفت که میزان آن را متفاوت ذکر کرده‌اند.[۱۵] عبدالرحمن در دوره پیامبر با عثمان عقد اخوت بسته بود؛[۱۶] اما ازدواج او با امّ‌کلثوم (خواهر مادری عثمان) در گرایش عبدالرحمن به عثمان در شورای ۶ نفره برای تعیین خلیفه سوم، نقش فراوانی داشت که امیرمؤمنان، امام علی (ع) به آن اشاره کرده است.[۱۷]عبدالرحمن مردی ثروتمند بود و چون از دنیا رفت ارث فراوانی از او به امّ‌کلثوم رسید.[۱۸] او سپس به همسری عمرو عاص درآمد و یک ماه پس از آن درگذشت.[۱۹]تاریخ مرگ او را دوره خلافت علی (ع) ذکر کرده‌اند.[۲۰] به نقل طبری چون عثمان، عمرو عاص را در سال ۲۵ از ولایت مصر عزل کرد [۲۱] امّ‌کلثوم را طلاق داد [۲۲] با توجه به اینکه گزارشات دیگر سخن از همسری او با عبدالرحمن تا سال ۳۱ هجری دارد گزارش طبری مورد تأمل است.

امّ‌کلثوم از راویان حدیث است[۲۳] و شیخ در رجال خود و ابن حبان در کتاب الثقات از او نام برده‌اند.[۲۴] یکی از روایات فضیلت سوره توحید از او منقول است [۲۵][۲۶]

ام کلثوم

خواهر مادری عثمان. وی در شمار نخستین مسلمانان است که پس از هجرت رسول خدا با پای پیاده به مدینه رفت و او اولین دختر مسلمان است که از خانه پدر و مادرش خارج شد وی در مدینه با زید بن حارثه ازدواج کرد و پس از شهادت زید در جنگ موته سال ۸ هجری با زبیر بن عوام ازدواج کرد و پس از جدایی از او به زوجیت عبدالرحمان بن عوف درآمد و پس از مرگ او با عمروعاص ازدواج کرد. در مسند بقی ده حدیث و در صحیحین یک حدیث از او روایت شده است.[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. المغازی، ج ۱، ص ۸۲؛ دلائل‌النبوه، ج ۳، ص ۹۴.
  2. الطبقات، ج ۸، ص ۱۸۲ ـ ۱۸۳.
  3. اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۶.
  4. المغازی، ج ۲، ص ۶۲۹ ـ ۶۳۱.
  5. السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۲۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۵۰۸؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۷.
  6. الطبقات، ج۸، ص۱۸۳؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۲۹؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  7. الطبقات، ج ۳، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  8. الطبقات، ج ۳، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  9. الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۵۳.
  10. الطبقات، ج ۳، ص ۴۴.
  11. الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  12. الطبقات، ج۸، ص۱۸۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۷۷.
  13. تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸، الطبقات، ج ۳، ص ۳۳.
  14. الطبقات، ج ۳، ص ۳۳؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص ۳۱.
  15. الطبقات، ج ۳، ص ۲۲۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۵۳.
  16. تاریخ دمشق، ج ۳۵، ص ۲۵۴؛ اسد الغابه، ج ۳، ص ۴۷۸.
  17. نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
  18. الاستیعاب، ج ۲، ص ۳۹۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۹۰.
  19. الاستیعاب، ج۲، ص۳۹۰؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۷؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  20. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۷۷.
  21. الاستیعاب، ج ۳، ص ۵۱ و ۲۶۸.
  22. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵۷.
  23. مسنداحمد، ج ۷، ص۵۵۲ ـ ۵۵۳؛ صحیح‌البخاری، ج ۳، ص ۲۲۱.
  24. الثقات، ج ۳، ص ۴۵۸؛ رجال الطوسی، ص ۵۲.
  25. مسند احمد، ج ۷، ص ۵۵۲.
  26. اسماعیلی، مهران، مقاله «ام کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص 385-387.
  27. زرکلی، خیرالدین، اعلام، ج۵، ص۲۳۱؛ محمد الذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص ۲۷۶.
  28. تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۱ ص۵۳۴