تولی
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تولی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی تولی
- تولی در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است[۱] و در اصطلاح به معنای دوستی با پیشوایان دینی و امامان و پذیرش ولایت آنان است و چنین ولایتی هم موجب سعادت اخروی و ورود به بهشت است و هم مایۀ نجات و وحدت و قدرت امت اسلام در دنیاست.
- قطعا ولایت باید همراه با برائت از دشمنان هم باشد بنابراین تولی در کنار اصطلاح تبری به کار میرود که به معنای دشمنی با دشمنان خداست و از فروع دین بوده و از نظر فقهی واجب هستند[۲].
- ولایت و برائت، نوعی جاذبه و دافعه و پیوستن و گسستن را دربر دارد. ولایت، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه کارها و برنامهها و نوعی تشکّل و تحزّب و هم جبههگی در عقیده و عمل، با اولیای دین و پرچمداران توحید است. حفظ و پاسداری و پایبندی به جبهه حقی است که انسان به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این پیوستگی درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و استدلال ندارد. امام باقر (ع) در حدیث مفصّلی به جابر بن عبدالله، میفرماید: «آن که مطیع خداست "ولیّ" ماست و آن که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست، به ولایت ما، جز با عمل و پرهیزکاری، نمیتوان رسید»[۳].[۴]
تولی در روایات
- در فرهنگ شیعه، تولی و تبری، نماد برجستۀ این فرهنگ نسبت به اهل بیت است،دوستی با آنان واجب الهی و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است، امام رضا(ع) فرمودند: «کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست»[۵]؛ همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب(ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند»[۶] و آنچه حضرت رسول خدا(ص) در غدیر خم و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون بر آن تأکید داشت بیان حقیقت ولایت و اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) بود که فرمودند: «خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، علی(ع) مولای اوست، خدایا هرکه را با او دوستی و ولایت داشته باشد دوست بدار و با هرکس که با او دشمنی کند دشمنی کن»[۷] و یا در جای دیگری فرمودند: «من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه»[۸]. همچنین زیارتنامههایی مانند زیارت عاشورا، زیارت جامعۀ کبیره و... را میتوان نمونۀ برجستهای از بیان تولی و تبری در عقائد شیعه دانست[۹].
- بحث ولایت، بحثی گسترده است و ولایت تکوینی و ولایت تشریعی نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ ولایت با محبت و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای ولایت و مولی از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان شیعه و اهل سنت در کتابهای کلامی بوده است و باید به منابع مفصّلتر رجوع کرد[۱۰].[۱۱]
مقدمه
- خدای متعالی در سوره مائده، جریان ولایت را تبیین نموده و جایگاه و معیارهای آن را نیز مشخص نموده است. آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۲].
- امام صادق(ع) درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...﴾ فرمودند: ﴿إِنَّمَا﴾ یعنی سزاوارتر به شما، مُحقتر به شما و کارهایتان و جانتان و اموالتان تا روز قیامت، خدا و رسولش است و کسانی که ایمان آوردند، یعنی علی و فرزندانش که اماماند [۱۳].
- امام صادق(ع) آیه ﴿فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ﴾[۱۴] را تلاوت فرمودند سپس فرمودند آیا میدانید مقصود از ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ چیست؟ اصحاب پاسخ دادند: نمیدانیم، حضرت فرمودند: ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ بزرگترین نعمت خدای متعالی بر خلق و آن ولایت ما اهل بیت(ع) است [۱۵].
- پذیرش ولایت اهل بیت(ع) در ردیف پذیرش ولایت خدا قرار گرفته است [۱۶][۱۷].
- امام صادق(ع) میفرمایند: خداوند دستور به پذیرش ولایت ائمه(ع) داده که در آیه ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۱۸] به آنها تصریح مینماید: و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، مردم را هدایت میکردند. اینهایند که ولایت و اطاعت آنها لازم است[۱۹].
- امام علی(ع) میفرمایند: حق ما بر عهده مردم، حقّ فرمانبرداری و ولایت است و از برای مردم از خدا، نیکویی جزاست: [۲۰].
آثار ولایتپذیری
- پذیرش ولایت اهل بیت(ع) ثمرات و برکات بیشماری دارد، که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- تقرب به خدا[۲۱].
- به یُمن ولایتپذیری اهل بیت(ع) خدا رموز دینمان را به ما آموخت و آنچه را از دنیایمان که فاسد شده بود به صلاح آورد [۲۲][۲۳].
- از برکت ولایتپذیری اهل بیت(ع) "کلمه توحید" کمال یافته و نعمت عظمت گرفته و پراکندگی به الفت مبدّل شده است [۲۴].
- به ولایتپذیری اهل بیت(ع) است که طاعت واجب ما، پذیرفته میشود [۲۵].
- ولایت اهل بیت(ع) موجب پاکیزگی خلقت ما، پاکی جانهای ما، تزکیه نفوس ما و کفاره گناهان ما میشوند [۲۶][۲۷].
بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع) (تبری)
- همانگونه که پذیرش ولایت اهل بیت(ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض میتوان به سعادت رسید و نه با تبرّی میتوان از شقاوت رهید.
- اسماعیل جُعفی به امام باقر(ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان(ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمیجوید و میگوید: حضرت علی(ع) نزد من محبوبتر است. امام باقر(ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفتهخاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی [۲۸][۲۹].
- تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان(ع) در زیارتنامهها و احادیث خود به آنها اشاره نمودهاند:
- بیزاری از دشمنان اهل بیت [۳۰]
- بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت(ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت(ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت(ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت(ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت(ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت(ع) منحرف شدند [۳۱].
- بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت(ع) [۳۲].
- بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت(ع) [۳۳].
- بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت میکنند: [۳۴].
- بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت(ع) [۳۵].
- بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت(ع) [۳۶][۳۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۹۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.
- ↑ «کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸.
- ↑ «من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی»؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۹۱.
- ↑ «إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»؛ امینی، الغدیر، ج ۱ ص ۱۱.
- ↑ کنز العمّال، ج ۱۱ ص ۶۱۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ از جمله: امینی، «الغدیر» ج ۱، ص ۳۶۲؛ «نفحات الأزهار»، ج ۱۵ ـ۱۶؛ «موسوعة الإمام علی بن ابیطالب»، ج ۲ ص ۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، «فیض القدیر». ص؟؟؟
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند * و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵-۵۶.
- ↑ «إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُّ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ، اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ «نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
- ↑ «هِيَ أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هِيَ وَلَايَتُنَا»؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ «مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ»؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۳.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِوَلَايَةِ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ سَمَّاهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فِي قَوْلِهِ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾ وَ هُمُ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِوَلَايَتِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ»؛ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۲۳.
- ↑ «لَنَا عَلَى النَّاسِ حَقُّ الطَّاعَةِ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ حُسْنُ الْجَزَاءِ»؛ غررالحکم، ص۱۱۷.
- ↑ «أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۴.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
- ↑ «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۶-۷۷.