اولو الامر در حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اولو الامر است. "اولو الامر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اولو الامر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

اولی الامر از دیگر مفاهیمی است که پیشوایان دین برای تبیین چیستی مقام امامت آن را به کار برده‌اند. پیش‌تر و به هنگام بحث از مفهوم اولی الامر در قرآن کریم، به تفصیل به معنای لغوی و قرآنی این مفهوم پرداخته‌ایم. در آن مقام، ثابت شد که اولی الامر کسانی‌اند که مدیر سیاسی جامعه، مبیّن احکام خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) معصوم و نیز دارای علم حقیقی و خطاناپذیر به احکام و سنت‌اند. این مفهوم در متون روایی، به طور مستفیض بر امامان شیعه اطلاق شده است؛ از این‌رو، تمام ویژگی‌های یاد شده برای آن بزرگواران وجود دارد. بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر اولی الامر است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ تاریخی، از دوران رسول الله(ص)، این مفهوم بر امامان پاک(ع) اطلاق شده است. ناگفته پیداست که نزول آیه اولی الامر و امر به اطاعت از آنها در قرآن کریم، موجب شد که صحابه پیامبر اکرم(ص)، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از این‌رو، وجود یا شیوع روایات یاد شده امری طبیعی به نظر می‌رسد. در این باره، جابر بن عبد الله انصاری نقل می‌کند که وقتی آیه اولی الامر نازل شد، از رسول خدا(ص) سؤال کردم: یا رسول الله! خدا و رسولش را شناخته‌ایم، اولی الامر که خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت از خودش قرار داد، چه کسانی‌اند؟ پیامبر اخدا(ص) فرمود: “ای جابر! آنها جانشینان من و امامان مسلمانان‌اند؛ نخستین آنها علی بن ابیطالب، سپس حسن و سپس حسین(ع) است”[۱]. حاکم حسکانی نیز ناقل روایات فراوانی است که در آنها رسول گرامی اسلام(ص)، این مفهوم را در آن دوران، بر امیر المؤمنین(ع) منطبق کرده است[۲]. همچنین بازخوانی منابع روایی و تاریخی نخستین، بیانگر این حقیقت است که برخی از امامان پاک(ع) برای اثبات فضیلت و برتری خود، به این آیه استدلال کرد‌ه‌اند که برخی از این نمونه‌ها عبارت‌اند از:

  1. امام علی(ع) در شورای شش نفره‌ای که برای انتخاب جانشین پس از عمر بن خطاب تشکیل شده بود، با اشاره به این آیه، خود را مصداق آن معرفی کرد[۳]. ایشان همچنین در نامه‌ای به معاویه، با بیان این آیه، فضیلت خود را به معاویه یادآوری می‌کند. همچنین آن حضرت در میان مهاجران و انصار سخنرانی کردند و از طریق این آیه، یکی از فضایل خود را تبیین ساختند[۴]؛
  2. پس از بیعت مردم با امام حسن(ع)، ایشان با تلاوت این آیه به مدح اهل بیت پیامبر اکرم(ص) پرداختند[۵]؛
  3. زمانی که معاویه از امام حسین(ع) می‌خواهد، بالای منبر برود و خطبه بخواند، ایشان بر فراز منبر، خطبه‌ای شبیه خطبه امام حسن(ع) که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این آیه، اطاعت مردم از خود و اهل بیت رسول الله(ص) را واجب دانست[۶]. روایات رسیده از امامان معصوم(ع)، راجع به تعیین مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از لطف نیست.
    1. روایاتی که مصداق اولی الامر را امام علی(ع) دانسته‌اند[۷]؛
    2. روایاتی که مصداق اولی الامر را سه امام نخستین شیعه معرفی کرده‌اند[۸]؛
    3. روایاتی که مصداق اولی الامر را اهل بیت یا آل محمد(ص) معرفی کرده‌اند[۹]؛
    4. روایاتی که گفته‌اند مصداق اولی الامر همان اوصیایند[۱۰]؛
    5. روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان دوزاده‌گانه(ع) معرفی کرده‌اند[۱۱].

تعدد روایات در این باره به گونه‌ای است که تردیدی در صدور آنها از امامان(ع) باقی نمی‌گذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در روایات و تعیین ویژگی‌های آن است[۱۲].

منابع

  1. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان

پانویس

  1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.
  2. عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.
  3. محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.
  4. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.
  5. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.
  6. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.
  7. فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۹۰.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص۱۹۱.
  9. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ الامالی، ص۵۳۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲.
  11. علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیح‌اند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
  12. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۳۴.