ظلم به خود
تجاوز از حدود الهی، ظلم به نفس
انسان به علت نیاز و ضعف نفسانی («إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ»)[۱] و همچنین جهل به جایگاه و منزلت خویش (﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[۲]) دچار ظلم به نفس میشود. انسانی که در مقام خلیفه خدا بر زمین خلق شده است[۳] و ملائکه الهی بر وی سجده کردهاند[۴]، باید با رعایت حدود الهی، جلوه خدایی پیدا کند و در مسیر الهی گام بردارد؛ ولی همین انسان با تجاوز از حدود الهی، زمینه ظلم به خویش را فراهم کرده (﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ﴾[۵]) و کسی که بر خدا عصیان کند، در اطاعت، شیطان خواهد بود که همین امر، ظلم به نفس میباشد («ظَلَمَ نَفْسَهُ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ أَطَاعَ الشَّيْطَانَ»)[۶]؛ بنابراین چنین اشخاصی با برخی اعمال خود (شرک و کفر) از اطاعت الهی بیرون میروند و بهشت را بر خود حرام مینمایند («وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ إِذْ حَرَمُوهَا الْجَنَّةَ»)[۷]. در حقیقت، کسی که خودش را به کمتر از بهشت معامله کند، به خود ستم کرده است. «قَالَ عَلِيٌّ(ع): مَنْ بَاعَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَعِيمِ الْجَنَّةِ فَقَدْ ظَلَمَهَا»[۸].
امام علی(ع) فرمودند: هر کس خودش را جز به نعمت بهشت بفروشد، بهراستی که به خویشتن ظلم کرده است. دوری از بهشت ظلم به نفس پس هرکس عملی مرتکب شود (شرک به خدا) که وی را از رسیدن به بهشت الهی دور کند و مانع رسیدن وی به نعمتهای آن شود، در حقیقت به خویشتن ستم نموده است. ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾[۹].
شرک بزرگترین ظلم به نفس
اگر کسی حدود تعامل انسان با خدا[۱۰] را نقض کند و از آنها تجاوز نماید، شاید گمان شود به خدا ظلم شده است؛ ولی چنین نیست؛ حتی شریک قائل شدن به خدا نیز که ظلم عظیم شمرده شده است (﴿إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۱۱])، ظلم در حق خداوند نیست؛ زیرا در حقیقت با کفر به خداوند و ناسپاسی[۱۲] نسبت به نعمتهای او (﴿إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾) خللی به حدود و حریم کبریایی الهی وارد نمیشود (﴿فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾). ﴿وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾[۱۳].
خروج از این حدود، ظلم به نفس شخص است؛ نه ظلم به خداوند تبارک و تعالی؛ زیرا طبق تعریف ظلم - قرار دادن چیزی در غیر جای خود -انسان با شرک به خداوند، عبادت خود را در غیر مسیر و جایگاه خودش قرار میدهد. بنابراین فرد از این جهت به خودش ظلم میکند و آثار وضعی آن را در دنیا خواهد دید و از جهت دیگر، خداوند، آدمی را برای بهشت آفریده است و نباید خود را به کمتر از بهشت بفروشد و به خود ظلم کند[۱۴]. اگر فردی دچار شرک شود (﴿بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ﴾)، به خود ظلم کرده است (﴿ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾) و بهشت را بر خود حرام خواهد کرد («حَرَمُوهَا الْجَنَّةَ»)[۱۵]؛ این خود، ظلم دیگری به نفس است که انسان، جایگاه خویش را در سرای آخرت در غیر جایگاه اصلی خود یعنی بهشت قرار داده است. ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۱۶]. انسان به سببِ عظمت شأن الهی، توان ظلم به خداوند را ندارد («إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ يُظْلَمَ»)؛ بلکه با این کار، بهشت را بر خود، حرام نموده و آتش جهنم را بر خود واجب کرده[۱۷] («وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ إِذْ حَرَمُوهَا الْجَنَّةَ وَ أَوْجَبُوا عَلَيْهَا خُلُودَ النَّارِ»)[۱۸] و در حقیقت به خودش ضرر زده است («يَضُرُّونَ بِهَا بِكُفْرِهِمْ»). «قَالَ الْإِمَامُ الْعَسْكَرِيُّ(ع):... قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَمَا ظَلَمُونَا﴾ لَمَّا بَدَّلُوا، وَ قَالُوا غَيْرَ مَا أُمِرُوا [بِهِ] وَ لَمْ يَفُوا بِمَا عَلَيْهِ عُوهِدُوا، لِأَنَّ كُفْرَ الْكَافِرِ لَا يَقْدَحُ فِي سُلْطَانِنَا وَ مَمَالِكِنَا، كَمَا أَنَّ إِيمَانَ الْمُؤْمِنِ لَا يَزِيدُ فِي سُلْطَانِنَا ﴿وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ يَضُرُّونَ بِهَا بِكُفْرِهِمْ وَ تَبْدِيلِهِمْ»[۱۹].
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: وقتی کسانی که که سخنان ما را تغییر دادند و چیزی غیر از آنچه که به آنها دستور داده شده بود بیان کردند و به آنچه متعهد شده بودند وفا نکردند، آنها به ما ظلم نکردند زیرا کفر کافر به سلطنت و حکومت ما ضرری نمیرساند همچنان که ایمان مؤمن به سلطنت ما چیزی اضافه نمیکند ولی آنها به خودشان ظلم کردند زیرا به واسطه کفرشان و تغییر (سخنان ما) به خودشان ضرر میزنند[۲۰].
خداوند تبارک و تعالی شریک قائل شدن برای ذات احد واحد را ظلم به خود انسان دانسته (﴿ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ﴾) و آن را بزرگترین ظلم شمرده است (﴿إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۲۱]). ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۲۲].
معرفت نداشتن به امام، ظلم به خود
کسانی که به امام و مقتدای خویش معرفت نداشته باشند («الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ») و ولایت افراد دیگری غیر از اولیای الهی را بپذیرند، به خویش ظلم نمودهاند؛ زیرا در انتخاب مسیر زندگی، دچار اشتباه شده و روزبهروز از خداوند، فاصله خواهند گرفت و از بهشت، دور خواهند شد. «عَنْ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[۲۳] قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ لِلْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ»[۲۴]. سالم گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم از قول خدای عزوجل: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾. فرمود: پیشرو در خیرات، امام است و میانهرو عارف به امام و ستمکار به خود، آنکه امام را نشناسد. البته ظلم به نفس نسبت به شخصیت و موقعیت هر فرد نیز میتواند متفاوت بوده، دارای مراتبی باشد؛ برای مثال فردی که خداوند، جایگاه و شخصیت خاصی به وی اعطا نموده است، کمترین لغزشها و بیتدبیریهای وی نیز میتواند ظلم به خویش قلمداد شود؛ چنانکه افعال برخی از انبیا و اولیای الهی، ظلم به خویش شمرده شده است[۲۵].
حتی کسانی که درجات پایینتری از انبیا و اولیای الهی دارند؛ ولی نسبت به توده مردم از خصوصیاتی برخوردارند؛ مانند منسوب بودن به پیامبر خدا(ص) یا از اهل علم بودن و... باید مراقب باشند حسناتشان بیشتر از بدیهایشان باشد؛ چون مساوی بودن حسنات و سیئاتِ چنین افرادی («مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ») ظلم به نفس خودشان است: «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) إِذْ أَتَاهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَقَالا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا نُرِيدُ أَنْ نَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَهُمَا اسْأَلَا عَمَّا جِئْتُمَا قَالا أَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾[۲۶] إِلَى آخِرِ الْآيَتَيْنِ؛ قَالَ: نَزَلَتْ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَنِ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ فَقُلْتُ مَنِ الْمُقْتَصِدُ مِنْكُمْ قَالَ الْعَابِدُ لِلَّهِ رَبَّهُ فِي الْحَالَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ فَقُلْتُ فَمَنِ السَّابِقُ مِنْكُمْ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ مَنْ دَعَا وَ اللَّهِ إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ وَ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنْ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُضِلِّينَ عَضُداً وَ لَا لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ لَمْ يَرْضَ بِحُكْمِ الْفَاسِقِينَ إِلَّا مَنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ دِينِهِ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً»[۲۷]. ابوحمزه ثمالی گوید: در مسجد الحرام خدمت امام باقر(ع) نشسته بودم که دو تن از مردم بصره به محضرش شرفیاب شدند و عرض کردند: ای فرزند پیامبر خدا قصد داریم مسألهای از شما بپرسیم. ایشان فرمودند: مانعی ندارد، گفتند: ما را از تفسیر اینکه خدا فرموده: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا...﴾، آگاه فرما. حضرت فرمودند: در شأن ما خاندان نبوت نازل گردیده است. ثمالی گوید: عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، بنابراین ستمکار به خود از شما چه کسی است؟ فرمود: شخصی از ما خاندان رسالت که نیکیها و بدیهایش یکسان باشد به نفس خود ستم نموده (که در عبادت کوتاهی نموده و حسناتش را بر سیئات خود افزون نساخته) باشد. گفتم "مقتصد" از شما کیست؟ فرمود: شخصی که در تمامی احوال، در توانمندی و فقر (جوانی و پیری) تا آخرین نفس که در چنگال مرگ گرفتار شود عبادت خدا را انجام دهد. عرضه داشتم. سبقتگیرنده شما در خیرات کیست؟ فرمود: به خدا سوگند او فردی است که مردم را به راه پروردگار خویشتن فرا خوانده و به انجام نیکیها وادار کند و آنان را از ارتکاب معاصی و بدیها باز دارد و پشتیبان گمراهان نگردد و به حکم فاسقها رضایت ندهد، مگر آن شخص که از رسیدن زیانی به جان و دینش بترسد و یاوری پیدا نکند؛ آنگاه از روی تقیه با آنان مدارا نماید.
ظلم به دیگران ظلم به خود
ستم به دیگران و آزار آنان نیز هرچند ظلم در حق سایر افراد میباشد و به آنان ضرر رسانده میشود (﴿وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا﴾)؛ ولی در عین حال ستم به خود نیز محسوب میشود (﴿وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ﴾). ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۲۸][۲۹].
- ↑ ابنبابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ «بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ «و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بیگمان به خویش ستم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱.
- ↑ امام علی(ع) فرمودند: کسی که نسبت به خدا نافرمان باشد و در اطاعت شیطان قرار بگیرد به خودش ظلم نموده است؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۲۴.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۲۳۲، ح۴۶۲۸.
- ↑ «به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست» سوره مائده، آیه ۷۲.
- ↑ «أَمَّا أُصُولُ مُعَامَلَةِ اللَّهِ تَعَالَى فَسَبْعَةُ أَشْيَاءَ أَدَاءُ حَقِّهِ وَ حِفْظُ حَدِّهِ وَ شُكْرُ عَطَائِهِ وَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ وَ الصَّبْرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ تَعْظِيمُ حُرْمَتِهِ وَ الشَّوْقُ إِلَيْهِ» (منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعة، ص۵)؛ اما اصول تعامل با خداوند هفت چیز است: ادای حق الهی، حفظ حدود و شأنش، شکرگزاری در برابر نعماتش، راضی شدن به قضای الهی، صبر کردن بر بلای خداوند، احترام به حریم کبریای و شوق به وصال الهی.
- ↑ «شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ «و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.
- ↑ «و موسی گفت: اگر شما و همه آنان که بر روی زمینند کافر شوید بیگمان خداوند، بینیازی ستوده است» سوره ابراهیم، آیه ۸.
- ↑ «قَالَ عَلِيٌّ(ع): مَنْ بَاعَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَعِيمِ الْجَنَّةِ فَقَدْ ظَلَمَهَا» (تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۲۳۲، ح۴۶۲۸)؛ امام علی(ع) فرمودند: هر کس خودش را جز به نعمت بهشت بفروشد، به راستی که به خویشتن ظلم کرده است.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بیگمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.
- ↑ ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾ «به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست» سوره مائده، آیه ۷۲.
- ↑ طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ امام عسکری(ع)، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری، ص۲۵۸؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۳، ص۱۸۳.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ «شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بیگمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.
- ↑ «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند» سوره فاطر، آیه ۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ ﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ «و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچگاه او را در تنگنا نمینهیم پس در آن تاریکیها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
- ↑ «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
- ↑ ابنبابویه، معانی الأخبار، ص۱۰۵.
- ↑ «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات