اسود عنسی در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اسود عنسی است. "اسود عنسی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

وی از بزرگان یمن و بازماندگان خاندان شاهی بود[۱] و در میان مردم نجران، به ویژه مذحج، نفوذ بسیاری داشت.[۲] از شرح حال اسود آگاهی اندکی در دست است. او در "کهف خُبّان" نزدیک نجران، زاده و همانجا بزرگ شد.[۳] دانا، کاهن،[۴] سخندان و سخنران قوم بود.[۵] شعبده می‌دانست و کارهای بسیار شگفت‌انگیز می‌کرد و با گفتار و کردارش دل و دین مردم را می‌ربود.[۶] اعشی، شاعر بزرگ جاهلی، او را در قصیده‌ای ستود و از وی جایزه‌ای بسیار گرانبها ستاند.[۷] منابع اسلامی [۸] از ارتداد او سخن گفته‌اند که کاشف از سابقه اسلام وی است، با این حال، دلیلی بر مسلمانی او در دست نیست، بلکه تاریخ خلاف آن را ثابت می‌کند. بلاذری گفته است: پیامبر(ص) به سال ۱۱ هجری جریر بن عبداللّه بجلی را به سوی اسود فرستاد تا او را به اسلام فرا خواند؛ ولی وی نپذیرفت. همو می‌افزاید: برخی از راویان چنین دعوتی را نیز انکار کرده‌اند. [۹] اسود چون موفقیت پیامبر(ص) را در گسترش دعوت خود دید به انگیزه دستیابی به حکومت نیاکان، با ادعای پیامبری، خود را "رحمان یمن"[۱۰] نامید و اعلام داشت که دو فرشته به نام‌های "سحیق" و "شریق"[۱۱] بر او وحی می‌آورند. وی تبلیغات خود را پنهانی [۱۲] آغاز و با گفتار دلفریب و کارهای خارق‌العاده مردم را جذب کرد تا آنکه بیشتر قبیله مذحج و شمار فراوانی از مردم نجران[۱۳] بدو پیوسته و وعده ریاستش دادند. سرانجام پس از بازگشت پیامبر از حجّه‌الوداع، دعوت خویش را آشکار کرد و در زادگاهش سر به شورش برداشت و در روز دهم شورش، نجران را تصرف کرد و والی پیامبر(ص) را از آنجا بیرون راند. سپس دیگر شهرهای یمن را یکی پس از دیگری گرفت و به سوی صنعا پایتخت آن پیش رفت. شهر بن باذام یا باذان[۱۴] فرماندار ایرانی و مسلمان صنعا که از جانب پیامبر(ص) در این مقام بود، به رویارویی او برخاست و در جنگ کشته شد و اسود در بیست و پنجمین روز شورش خود صنعا را تصرّف کرد و مرزبانه، همسر مسلمان و ایرانی وی را به زور به زنی گرفت.[۱۵] به جز شهر بن باذام، دیگر فرمانداران پیامبر(ص) در یمن که حدود ۱۰ تن بودند، هیچ‌یک به مقابله با اسود برنخاستند و او به زودی بر سراسر یمن دست یافت و حکومتی یکپارچه و قدرتمند برپا کرد.

پیامبر(ص) چون از شورش اسود آگاه شد، ضمن نامه‌هایی به فرمانداران خود در یمن که از ترس اسود به مناطق کوهستانی پناه برده بودند، فرمان داد مسلمانان را متحد کرده، به پیکار اسود برخیزند. دولتمردان مسلمان ایرانی دربار اسود (فیروز و داذویه) که مخاطب نامه‌های پیامبر(ص) بودند با همکاری قیس بن مکشوح و مرزبانه، شبانه اسود را کشتند.[۱۶] شورش اسود از آغاز تا انجام سه تا ۴ ماه به درازا کشید و سرانجام در زمان پیامبر(ص) به هلاکت رسید[۱۷].[۱۸]

اسود در شان نزول

  1. مفسران، نزول دو آیه از قرآن کریم را در شأن وی دانسته‌اند؛ به گفته ابوالفتوح رازی و دیگران،[۱۹] وی نخستین کسی بود که با ادعای پیامبری در پایان سال دهم هجری، مردم را به سوی خود خواند و شمار فراوانی از نو مسلمانان، از دین برگشته و بدو پیوستند که خداوند با نکوهش کار آنان فرمود: هرکس از دینش بازگردد به زودی خداوند قومی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر کافران، سرسخت باشند. در راه خدا جهاد کنند و از سرزنش ملامتگران نهراسند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۰] ولی چون اسود قبلاً مسلمان نشده بود تا مرتد شناخته شود، این سبب نزول با آیه سازگار نیست و شاید به همین جهت، مفسران دیگر آن را نقل نکرده‌اند.
  2. به نقل از طبری و ماوردی، آیه ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ[۲۱] در پاسخ به ادعای اسود نازل شد که مدعی بود دو فرشته بر او وحی می‌آورند. همو از قتاده نقل می‌کند که آیه درباره اسود و مسیلمه نازل شده است[۲۲].[۲۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۹، ص ۲۷؛ روض‌الجنان، ج ۷، ص ۲.
  2. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۳۰، ۴۶۵؛ المفصل، ج ۴، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.
  3. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۴.
  4. فتوح البلدان، ص ۱۱۳.
  5. البیان والتبیین، ج ۱، ص ۳۵۹.
  6. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۴؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۵۵؛ روض‌الجنان، ج ۷، ص ۲.
  7. الاغانی، ج ۹، ص ۱۴۱.
  8. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۴، ۲۵۳؛ البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۵۴.
  9. فتوح البلدان، ص ۱۱۳.
  10. فتوح البلدان، ص ۱۱۳.
  11. روض‌الانف، ج ۴، ص ۲۲۶؛ البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۵۴.
  12. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۲.
  13. المفصل، ج ۴، ص ۱۹۱.
  14. روض الجنان، ج ۷، ص ۲.
  15. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۷ ـ ۲۴۸؛ البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴.
  16. فتوح‌البلدان، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۴۷، ۲۵۱ـ۲۵۲؛ البدء والتاریخ، ج۵، ص ۱۵۵.
  17. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۲.
  18. الله‌اکبری، محمد، مقاله «اسود عنسی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  19. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۴؛ روض‌الجنان، ج ۷، ص ۱ ـ ۳.
  20. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
  21. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  22. تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۱۴۳ ـ ۱۴۴؛ جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۵۶.
  23. الله‌اکبری، محمد، مقاله «اسود عنسی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.