سوء خلق در خانواده

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث سوء خلق است. "سوء خلق" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیره خانوادگی معصومان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

در مدرسه نبوی بداخلاقی زشت‌ترین و نکوهیده‌ترین چیزی است که در زندگی ظهور می‌نماید. سخنان پیامبر اکرم(ص) و اوصیای آن حضرت بیانگر شدت زشتی و نهایت نکوهیدگی آن است، چنان‌که آن حضرت فرموده است: «سُوءُ الْخُلُقِ ذَنْبٌ لَا یُغْفَرُ»[۱].

پیامبر اکرم(ص) به پیروان خود می‌آموخت که دینداری با بی‌اخلاقی و بداخلاقی بی‌معناست و آدمی هر چقدر به ظواهر دین پایبند باشد ولی از اخلاق دینی و انسانی که روح ظواهر دین است بی‌بهره باشد آن ظواهر او را بهره‌ای نمی‌بخشد و به حقیقت دین راهش نمی‌برد، بلکه باوجود بی‌اخلاقی و بداخلاقی، دینداری، فریبکاری، و زندگی، دوزخی است. روایت شده است که وقتی به رسول خدا(ص) گفته شد که فلان خانم روزها را روزه می‌گیرد و شب‌ها را عبادت می‌کند، ولی بداخلاق است و اطرافیان و همسایگانش را با زبانش آزار می‌دهد، فرمود: «لَا خَيْرَ فِيهَا هِيَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ النَّارِ»[۲].

بداخلاقی از منظر پیامبر اکرم(ص) چنان تباه‌کننده آدمی و زندگی است که هیچ‌چیز را به سلامت باقی نمی‌گذارد که بداخلاقی از جنس آتش است و نه تنها خود فرد را جهنمی می‌سازد که زندگی را به جهنمی بدل می‌نماید. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است: «عَلَيْكُمْ بِحُسْنِ الْخُلُقِ- فَإِنَّ‏ حُسْنَ‏ الْخُلُقِ‏ فِي‏ الْجَنَّةِ لَا مُحَالَةَ- وَ إِيَّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ- فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مُحَالَةَ»[۳].

انسان بداخلاق پیوند خورده به بدی‌ها و بدرفتاری‌ها و پیوسته به آتش است، چنان‌که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ شَجَرَةٌ فِي‏ الْجَنَّةِ وَ صَاحِبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِغُصْنِهَا يَجْذِبُهُ إِلَيْهَا وَ سُوءُ الْخُلُقِ شَجَرَةٌ فِي النَّارِ وَ صَاحِبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِغُصْنِهَا يَجْذِبُهُ إِلَيْهَا»[۴].

انسان بداخلاق در اختیار خود نیست بلکه در اختیار تندی و بدرفتاری است و زمامدار او زشتی‌های رفتاری است که راهبر او به آتش است. به بیان رسول خدا(ص): «سُوءُ الْخُلُقِ‏ زِمَامٌ‏ مِنْ‏ عَذَابِ‏ اللَّهِ‏ فِي‏ أَنْفِ‏ صَاحِبِهِ‏ وَ الزِّمَامُ بِيَدِ الشَّيْطَانِ يَجُرُّهُ إِلَى الشَّرِّ وَ الشَّرُّ يَجُرُّهُ إِلَى النَّارِ»[۵].

بداخلاقی چنان است که پیوسته آدمی و زندگی را در کدورت و اشتباه‌کاری فرومی‌برد و فرصت اصلاح امور را هم از انسان می‌گیرد. پیامبر اکرم(ص) در سفارش‌های خود به امیر مؤمنان(ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ لِكُلِّ‏ ذَنْبٍ‏ تَوْبَةٌ إِلَّا سُوءَ الْخُلُقِ‏ فَإِنَّ صَاحِبَهُ كُلَّمَا خَرَجَ مِنْ ذَنْبٍ دَخَلَ فِي ذَنْبٍ»[۶].

انسان بداخلاق هرچه نیکی می‌کند با بداخلاقی‌اش آن را تباه می‌سازد؛ به تعبیر پیام‌آور خوبی‌ها و خوش‌خلقی‌ها: «سُوءُ الْخُلُقِ‏ يُفْسِدُ الْعَمَلَ‏ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُ‏ الْعَسَلَ»[۷].

انسان جز در پرتو نیک‌اخلاقی به کمالات الهی دست نمی‌یابد و جز به سبب بداخلاقی خود و وابستگانش را به تباهی نمی‌کشاند و آنکه در پی خوشبختی این جهانی و سعادت آن جهانی است لازم است از کج‌خلقی و بدخلقی به جد پرهیز نماید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مِنْ‏ سَعَادَةِ الْمَرْءِ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ وَ مِنْ شَقَاوَتِهِ سُوءُ الْخُلُقِ‏»[۸].

توجه به این امر چنان مهم است که در آموزه‌ای والا از پیام‌آور زیبایی‌ها وارد شده است: «إِنَّ‏ جَبْرَئِيلَ‏ الرُّوحَ‏ الْأَمِينَ‏ نَزَلَ‏ عَلَيَّ مِنْ‏ عِنْدِ رَبِّ‏ الْعَالَمِينَ‏ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ- عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَلَا وَ إِنَّ أَشْبَهَكُمْ بِي أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً»[۹].

زندگی در سایه بداخلاقی، رنج و عذابی دائمی است و عوارض تباه آن بر زندگی این جهانی و آن جهانی سایه می‌افکند؛ و آنکه پیرو پیام‌آور نیکوترین اخلاق است، به جد تلاش می‌کند که از دام بداخلاقی برهد و زندگی خانوادگی را بدان زشت و ویران نسازد. رسول خدا(ص) فرموده است: «خَصْلَتَانِ‏ لَا يَجْتَمِعَانِ‏ فِي‏ مُؤْمِنٍ‏ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُقِ»[۱۰].

می‌توان گفت که این همه تأکید بر پرهیز از بداخلاقی ازآن‌روست که عوارض و پیامدهای آن بر آدمی و زندگی خانوادگی و اجتماعی جبران‌پذیر می‌نماید و چنان است که شیرینی زندگی را به تلخکامی، و سلامت را به نکبت، و خوشبختی را به بدبختی می‌کشاند؛ و این نهایت شومی چیزی در زندگی است، و رسول خدا(ص) فرمود: «سُوءُ الْخُلُقِ‏ شُؤْمٌ‏»[۱۱].

این ناشگونی زندگی را تیره و تار و پرعذاب می‌سازد. به تعبیر امام علی(ع): «سُوءُ الْخُلُقِ‏ نَكَدُ الْعَيْشِ‏ وَ عَذَابُ النَّفْسِ»[۱۲].

زندگی در فضای بدخویی، معنایی از زندگی ندارد و جز ملامت چیز دیگری به بار ننشاند. به بیان علی(ع): «لَا عَیْشَ لِسَيءَ الْخُلُقِ»[۱۳]؛ «مَنْ‏ سَاءَ خُلُقُهُ‏ مَلَّهُ‏ أَهْلُهُ‏»[۱۴]؛ «مَنْ‏ ضَاقَ‏ خُلُقُهُ‏ مَلَّهُ‏ أَهْلُهُ»[۱۵].

انسان بداخلاق هیچ‌کس را برای خود باقی نمی‌گذارد و سبب گریز همگان از خود می‌شود که در بیان امیرمؤمنان علی(ع) آمده است: «لَا وَحْشَةَ أَوْحَشُ‏ مِنْ‏ سُوءِ الْخُلُقِ‏»[۱۶].

بداخلاقی در خانواده انس و الفتی میان اعضای خانواده باقی نمی‌گذارد: «سُوءُ الْخُلُقِ‏ يُوحِشُ‏ النَّفْسَ‏ وَ يَرْفَعُ‏ الْأُنْسَ‏»[۱۷].

هیچ‌کس چنین بیماری را تحمّل نیارد: «سُوءُ الْخُلُقِ‏ يُوحِشُ‏ الْقَرِيبَ‏ وَ يُنَفِّرُ الْبَعِيدَ»[۱۸].

بداخلاقی بیماری‌یی است که خویش و بیگانه تحمل همراهی با مبتلای به آن را ندارد که خطرناک‌ترین بیماری‌هاست و لازم است جدی گرفته شود و برای پیشگیری از آن و درمان آن تلاشی اساسی صورت گیرد و اجازه داده نشود ریشه‌هایش عمیق و راسخ شود که آن‌گاه دردی بی‌درمان گردد و همه چیز را ویران سازد. امیر مؤمنان علی(ع) آن را چنین معرفی کرده است: «كُلُّ دَاءٍ يُدَاوَى‏ إِلَّا سُوءَ الْخُلُقِ‏»[۱۹].

در دیوان منسوب به علی(ع) همین معنا چنین آمده است: «وَكُلُّ جِراحَةٍ فَلَهَا دَوَاءٌ وَسوءُ الخُلْقِ لَيْسَ لَهُ دَوَاءُ»[۲۰].

این بیان نه به معنای آن است که بداخلاقی را درمان نمی‌توان کرد، بلکه بیانگر سختی این امر و لزوم تلاش جدی و اساسی برای درمان چنین بیماری‌یی است که بسان دیگر بیماری‌ها نیست[۲۱]. بنابراین در زندگی خانوادگی نباید به این بیماری خطرناک میدان بروز داد، و در صورت بروز به سرعت باید به ریشه‌کنی آن اهتمام نمود، پیش از آنکه همه چیز را بر باد دهد. رسول خدا(ص) می‌فرمود: «إِيَّاكَ... وَ سُوءَ الْخُلُقِ‏ مَعَ‏ أَهْلِكَ‏ وَ عِيَالِكَ‏»[۲۲].

بداخلاقی نسبت به خانواده و همسر به هر صورت که باشد نکوهیده و مطرود است و در هیچ شرایطی ستوده و مجاز شمرده نمی‌شود. آنچه در ماجرای تدفین سعد بن معاذ پیش آمد گواهی روشن بر این امر و موضع پیامبر در آن است. چون سعد بن معاذ[۲۳] فوت کرد پیامبر در تشییع جنازه او اهتمام بسیار نمود و چند بار جنازه سعد را به دوش خود حمل کرد، خود در قبر رفت، جسد او را در قبر گذاشت، به دست خویش لحد چید و او را دفن کرد. مادر سعد که این رفتار پیامبر را دید گفت: “ای سعد، بهشت بر تو گوارا باد”. رسول خدا(ص) خطاب به مادر سعد فرمود: “آرام باش و در کار خدا به‌طور جزم سخن مگو که پسرت هم‌اکنون در فشار و زحمت است”. اصحاب با تعجب علت را جویا شدند و حضرت فرمود: «إِنَّهُ‏ كَانَ‏ فِي‏ خُلُقِهِ‏ مَعَ‏ أَهْلِهِ‏ سُوءٌ»[۲۴]..[۲۵]

آزاردهی یکدیگر

از وجوه زشت و زننده خشونت خانوادگی آزاردهی، به هر صورت و در هر مرتبه‌ای از آن است. آزاردهی در منطق کتاب الهی، گناهی بزرگ و بدیهی است: ﴿وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۲۶]. هر آنچه موجب آزار کسی باشد، در منطق دین مطرود است؛ و در نظام خانوادگی، زن و مرد لازم است نسبت به آزاردهی یکدیگر، سخت مراقب باشند. ممکن است آزاردهی آگاهانه باشد یا ناآگاهانه، ریشه در تربیت و فرهنگ زن و مرد داشته باشد یا به‌عنوان واکنشی در زندگی اختیار شود، صریح و غلیظ باشد یا غیر صریح و به ظاهر لطیف، شماتت باشد یا اهانت، از جنس تمسخر باشد و تحقیر یا در قالب تبختر باشد و تکبر، آزردن روح همسر باشد یا خرد کردن توانش، با گفتار باشد یا در رفتار، داد و فریاد کردن باشد یا غرولند کردن؛ و هرگونه‌ای که باشد، خلاف انسانیت و دیانت است که رسول خدا(ص) فرموده است: «مَنْ‏ آذَى‏ مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي‏»[۲۷].

و نیز فرموده است: «مَنْ‏ نَظَرَ إِلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ نَظْرَةً يُخِيفُهُ‏ بِهَا أَخَافَهُ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ»[۲۸].

و همچنین فرموده است: «مَنْ‏ أَحْزَنَ‏ مُؤْمِناً ثُمَ‏ أَعْطَاهُ‏ الدُّنْيَا لَمْ‏ يَكُنْ‏ ذَلِكَ‏ كَفَّارَتَهُ‏ وَ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ»[۲۹].

مشخص است که هرگونه آزاری تا چه حد منفور و مطرود است که پیامبر اکرم(ص) این‌گونه درباره انواع آزارها سخن رانده است. در منطق دین، آزردن یکدیگر از سنخ اعلام جنگ با خداوند است، چنان‌که رسول خدا(ص) فرموده است: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ‏ أَهَانَ‏ لِي‏ وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي‏»[۳۰].

و امام صادق(ع) فرموده است: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ‏ بِحَرْبٍ‏ مِنِّي‏ مَنْ‏ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ»[۳۱].

خداوند تا این اندازه از آزار دادن یکدیگر بیزار است و این‌گونه آزاردهندگان را تهدید کرده است، و اگر گوش شنوا و دل بیداری باشد، بی‌گمان از آزار دادن هراسان می‌شود و خود را از آن پاک می‌گرداند و بدان میل نیز نمی‌کند. در راه و رسم نبوی هرگونه آزاردهی، با هر قصد و نیتی ممنوع اعلام شده است و رسول خدا(ص) پیروان خود را مکرر بدین امر آگاه ساخته است. روایت شده است که آن حضرت در خطبه‌ای فرمود: «مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ‏ يَقْبَلِ‏ اللَّهُ‏ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ‏ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ يَرِدُ النَّارَ»[۳۲].

در ادامه رسول خدا(ص) فرمود: «وَ عَلَى‏ الرَّجُلِ‏ مِثْلُ‏ ذَلِكَ‏ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِماً»[۳۳].

پیامبر اکرم(ص) به پیروان خود می‌آموخت که هیچ‌کس در خانواده، اجازه آزار رساندن به دیگر اعضای خانواده را ندارد، و درباره آزار رساندن از هر نوع که باشد چنین تعابیر سنگینی به کار برده است که بیانگر میزان نکوهیدگی این امر و لزوم پرهیز از آن است. در حدیثی از آن حضرت آمده است: «أَلَا وَ إِنَّ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏ بَرِيئَانِ‏ مِمَّنْ‏ أَضَرَّ بِامْرَأَةٍ حَتَّى تَخْتَلِعَ مِنْهُ وَ مَنْ أَضَرَّ بِامْرَأَةٍ ٍحَتَّى تَفْتَدِيَ مِنْهُ لَمْ يَرْضَ اللَّهُ عَنْهُ بِعُقُوبَةٍ دُونَ النَّارِ»[۳۴]. بدانید که خدا و رسولش بیزارند از کسی که به زنی آزار رساند تا آن‌که طلاق خلع[۳۵] بگیرد. و خداوند برای کسی که زن خود را بیازارد [و تحت فشار قرار دهد] تا او حقوق خود را ببخشد به عذابی کم‌تر از آتش رضایت نمی‌دهد.

آزاردهی در هر صورتی که ظهور یابد مطرود است و در منطق دین مجازات دارد. روایت شده است که برخی اصحاب امام صادق(ع) نزد آن حضرت آمدند و چنین پرسیدند: «مَا الْعِلَّةُ الَّتِي‏ إِذَا طَلَّقَ‏ الرَّجُلُ‏ امْرَأَتَهُ‏ وَ هُوَ مَرِيضٌ فِي حَالِ الْإِضْرَارِ وَرِثَتْهُ وَ لَمْ يَرِثْهَا وَ مَا حَدُّ الْإِضْرَارِ».[۳۶] حضرت فرمود: «هُوَ الْإِضْرَارُ وَ مَعْنَى‏ الْإِضْرَارِ مَنْعُهُ‏ إِيَّاهَا مِيرَاثَهَا مِنْهُ فَأُلْزِمَ الْمِيرَاثَ عُقُوبَةً»[۳۷].

در واقع مردانی در حال بیماری خود به قصد ضرر زدن و آزار رساندن به همسر خویش او را طلاق می‌دهند و می‌خواهند بدین ترتیب او را از ارث خود محروم سازند که این عمل آزار دادن زن و ضرر رساندن به او است و جزای این عمل مرد آن است که اگر او به سبب بیماری‌اش از دنیا برود از اموال او به همسرش ارث می‌دهند، ولی اگر زن بمیرد شوهر از او ارث نمی‌برد، زیرا طلاقش داده است؛ و این‌گونه عمل شدن، کیفری است برای مردی که در پی آزار دادن و ضرر رساندن به همسرش است[۳۸]. نگاه دین به آزار دادن چنین است و ملاحظات شریعت این‌گونه است؛ و به هیچ‌یک از زن و مرد اجازه آزاردهی تحت هیچ شرایطی نمی‌دهد. در حقیقت زن و مرد با گام زدن در مسیر آزار دادن یکدیگر، خود را از نعمت و برکت و رحمت الهی محروم می‌کنند، و این بالاترین مجازات است، چنان‌که امام صادق(ع) فرموده است: «مَلْعُونَةٌ مَلْعُونَةٌ امْرَأَةٌ تُؤْذِي زَوْجَهَا وَ تَغُمُّهُ وَ سَعِيدَةٌ سَعِيدَةٌ امْرَأَةٌ تُكْرِمُ‏ زَوْجَهَا وَ لَا تُؤْذِيهِ»[۳۹].

پیشوایان دین سفارش‌های بسیار و مؤکد به مردان کرده‌اند که رعایت حال همسران خود را بکنند و از آزار رساندن به آنان پرهیز نمایند. از امیر مؤمنان علی(ع) دراین‌باره چنین وارد شده است: «إِنَّهُنَ‏ أَمَانَةُ اللَّهِ‏ عِنْدَكُمْ‏ فَلا تُضآرُّوهُنَ‏ وَ لا تَعْضُلُوهُنَ‏»[۴۰].[۴۱]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

  1. سیره پیامبر خاتم در بداخلاقی در خانواده چیست؟ (پرسش)

منابع

  1. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴

پانویس

  1. «بداخلاقی گناهی نابخشودنی است». محمد بن اسحاق بن یحیی، مسند ابراهیم بن أدهم، تحقیق مجدی السید ابراهیم، مکتبة القرآن، القاهرة، ص۳۲؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۹۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۴۳.
  2. «خیری در او نیست، او از دوزخیان است». بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۹۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۳؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۹۱.
  3. «بر شما باد به نیک اخلاقی که قطعاً نیک اخلاقی در بهشت است، و بپرهیزید از بداخلاقی که قطعاً بداخلاقی در آتش است». عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۳۴؛ روضة الواعظین، ص۴۱۲؛ مشکاة الانوار، ص۲۲۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۴۶، ج۱۶، ص۲۸؛ بحار الانوار، ج۱۰، ص۳۶۹، ج۶۸، ص۳۸۳، ۳۸۶.
  4. «اخلاق نیکو درختی است در بهشت و کسی که اخلاق نیکو دارد به شاخه‌ای از آن آویزان می‌شود و آن شاخه او را به سوی بهشت خواهد کشید، و اخلاق بد درختی است در جهنم و کسی که بداخلاق است به شاخه‌ای از آن آویزان می‌شود و آن شاخه او را به سوی جهنم می‌کشاند». مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، منسوب به امام جعفر بن محمد الصادق(ع)، ترجمه و شرح حسن مصطفوی، چاپ اول، انتشارات قلم، ۱۳۶۳ ش، ص۲۵۵-۲۵۶؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۵۰.
  5. «بداخلاقی ریسمانی است از عذاب خداوند در بینی انسان بداخلاق که آن ریسمان در دست شیطان است و شیطان او را به بدی می‌کشاند و بدی او را به آتش راه می‌برد». شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۳۳۸؛ جامع الاخبار، ص۱۰۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۱۳؛ نهج السعادة، ج۷، ص۲۴۳.
  6. «ای علی، برای هر گناهی توبه است به جز بداخلاقی، زیرا انسان بداخلاق هرگاه از گناهی بیرون می‌شود در گناهی دیگر وارد می‌گردد». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۴۸.
  7. «بداخلاقی عمل را تباه می‌کند همان‌طور که سرکه عسل را». مصباح الشریعة مصطفوی، ص۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۹۳؛ و از امام صادق(ع): الکافی، ج۲، ص۳۲۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱۰، ص۳۲۳؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۹۶.
  8. «از خوشبختی انسان است نیک‌اخلاقی و از بدبختی انسان است بداخلاقی». الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۴۴؛ کنزالعمال، ج۳، ص۱۲؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۴۸؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۲۱.
  9. «جبرئیل روح امین از سوی پروردگار جهانیان بر من فرود آمد و گفت: ای محمد، بر تو باد به اخلاق نیکو که بی‌گمان بداخلاقی خیر دنیا و آخرت را از بین می‌برد. بدانید که بی‌گمان شبیه‌ترین شما به من خوش‌اخلاق‌ترینتان است». امالی الصدوق، ص۲۲۳؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۵۵؛ روضة الواعظین، ص۴۱۲-۴۱۳؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۰۶؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۸۷، ج۷۳، ص۲۹۶، ج۷۵، ص۲۸۴.
  10. «دو خوی در مؤمن فراهم نیاید: بخل و بداخلاقی». الادب المفرد، ص۶۸؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۳۳۷؛ تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۱۰؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۰۴.
  11. «بداخلاقی ناشگون است». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۴؛ تحف العقول، ص۳۱؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۹؛ السرائر، ج۳، ص۶۱۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۴؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۷۲؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۲۹؛ بحار الانوار، ج۷۷، ص۵۵.
  12. «بداخلاقی تیرگی زندگانی و عذاب نفس است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۵۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۶.
  13. «برای بداخلاق زندگی بی‌معناست». شرح غررالحکم، ج۶، ص۳۵۹.
  14. «هرکه بدخوی باشد خانواده او از او ملول گردند». شرح غررالحکم، ج۵، ص۳۲۸؛ الدرالنظیم، ص۳۷۴؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۵۳.
  15. «هرکه تنگ‌خوی باشد خانواده او از او ملول گردند». الکافی، ج۸، ص۲۳؛ تحف العقول، ص۶۴؛ شرح غررالحکم، ج۵، ص۱۹۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۰.
  16. «هیچ گریزدهنده‌ای، گریزدهنده‌تر از بداخلاقی نیست». شرح غررالحکم، ج۶، ص۴۰۰؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۴۹۱.
  17. «بداخلاقی نفس را می‌گریزاند و اُنس را زایل می‌سازد». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۵۱؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۴۹۱.
  18. «بداخلاقی خویشاوندان را گریزان می‌سازد و بیگانگان را فراری می‌دهد». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۳۶؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۴۹۱.
  19. «هر دردی درمان می‌پذیرد مگر بداخلاقی». شرح غررالحکم، ج۴، ص۵۳۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۷.
  20. «هر زخمی را درمانی است، جز بدخویی که آن را درمانی نیست». قطب الدین ابوالحسن محمد بن الحسین بیهقی نیشابوری کیدری، دیوان امام علی(ع)، تصحیح، ترجمه، مقدمه، اضافات و تعلیقات ابو القاسم امامی، چاپ اول، انتشارات اسوه، ۱۳۷۳ ش. ص۳۴.
  21. نک: شرح غررالحکم، ج۴، ص۵۳۵.
  22. «از بداخلاقی نسبت به خانواده و همسرت بپرهیز». فقه الرضا، ص۳۹۹؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۱۶۷.
  23. ابوعمرو سعد بن معاذ بن امرؤ القیس از برجستگان اصحاب پیامبر(ص) است. وی از بزرگان انصار از قبیله اوس بود که در ابتدای ورود اسلام به یثرب ایمان آورد و پیوسته در خدمت رسول خدا(ص) روزگار گذراند. در غزوه بواط به سال دوم هجری، سعد جانشین پیامبر(ص) در مدینه بود، و در غزوه بدر پرچمدار قبیله اوس بود. او در غزوه خندق مجروح شد و پس از مدتی در اثر آن به شهادت رسید. سن او را در این زمان سی و هفت سال نوشته‌اند. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۰-۴۳۶؛ أبو عمرو خلیفة بن خیاط بن أبی هبیرة اللیثی، کتاب الطبقات، حققه سهیل زکار، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۴ ق. ص۱۳۹-۱۴۰؛ الاستیعاب، ج۲، ص۲۵-۳۰؛ اسد الغابة، ج۲، ص۲۲۱-۲۲۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۲۷۹-۲۹۷؛ الاصبابة، ج۲، ص۳۵.
  24. «او با خانواده خود در منزل بداخلاق بود». امالی الصدوق، ص۳۱۴-۳۱۵؛ علل الشرایع، ج۱، ص۳۱۰؛ امالی الطوسی، ص۴۲۸؛ بحار الانوار، ج۶، ص۲۲۰، ج۲۲، ص۱۰۸، ج۷۳، ص۲۹۹، ج۸۲، ص۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۴؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۳، ص۴۰۶.
  25. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۲۴-۳۳۱.
  26. «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.
  27. «هرکه مؤمنی را بیازارد مرا آزار داده است». روضة الواعظین، ص۳۲۱؛ مشکاة الانوار، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۷۲، ج۷۵، ص۱۵۰؛ مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۵۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۹؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۳۰۵.
  28. «هرکس به مؤمنی نگاهی بیندازد که او را بترساند، خدای متعال او را در روزی که سایه‌ای جز سایه او نیست بترساند». بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۳۵۷.
  29. «هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمی‌شود و در برابر آن پاداشی نمی‌بیند». بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۹؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۳۰۶.
  30. «خدای تبارک و تعالی فرموده است: هرکه به یکی از دوستان من تحقیر و توهین روا دارد، برای جنگ با من آماده شده است». الکافی، ج۲، ص۳۵۱؛ الجواهر السنیة، ص۱۲۰؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۸۸؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۵۵.
  31. «خدای عزّوجلّ فرموده است: هرکه بنده مؤمن مرا بیازارد به من اعلام جنگ می‌دهد». المحاسن، ج۱، ص۹۷ [بدون «الْمُؤْمِنَ»]؛ اکافی، ج۲، ص۳۵۰؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۸۳؛ مشکاة الانوار، ص۲۸۹؛ الرسالة السعدیة، ص۱۴۴؛ عدة الداعی، ص۱۹۵؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۶۱؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۸۷؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۱۰.
  32. «هرگاه زنی شوهر خود را آزار دهد، اگر تمام عمرش را روزه بگیرد و شب‌ها به عبادت بپردازد و بنده‌ها آزاد کند و مال‌ها در راه خدا انفاق نماید، خداوند هیچ نماز و کار نیکی را از او نپذیرد تا آن‌گاه که شوهرش را یاری نماید و از خود خرسند سازد، وگرنه آن زن نخستین کسی است که به دوزخ می‌رود». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۳۲؛ أعلام الدین، ص۴۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۶۳؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۵۴.
  33. «مرد نیز اگر در حق همسر خود آزار و ستم روا دارد، چنین گناه و عذابی خواهد داشت». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۳۲؛ أعلام الدین، ص۴۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۶۳؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۵۴.
  34. بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۶۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۳۸۰.
  35. طلاقی که زن با بخشیدن مهریه خود، یا حتی بیش‌تر، از شوهرش طلاق بگیرد.
  36. چرا هنگامی که شوهری در زمان بیماری خود، همسرش را طلاق دهد اگر آن مرد بمیرد زن از او ارث می‌برد، ولی اگر زن بمیرد مرد از او ارث نمی‌برد؟ حد ضرر رساندن چیست؟
  37. «این عمل مرد، ضرر رساندن به زن است، و معنای ضرر رساندن در این امر محروم ساختن زن از ارث است. جزای این مرد آن است که اگر در این بیماری از دنیا برود از اموال او به همسرش ارث می‌دهند». علل الشرایع، ج۲، ص۵۱۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۱۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۵۳؛ الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۳۲۳؛ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۱۵۰.
  38. نک: أبوالقاسم علی بن الحسین الموسوی (الشریف المرتضی)، رسائل المرتضی، اعداد السید مهدی الرجائی، تقدیم السید احمد الحسینی، الطبعة الاولی، دارالقرآن الکریم، قم، ۱۴۰۵. ج۱، ص۱۹۵؛ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۱۵۰؛ الامام روح الله الموسوی الخمینی، الرسائل، مع تذییلات لمجتبی الطهرانی، الطبعة الاولی، مطبعة مهر، قم، ۱۳۸۵ ق. ج۱، ص۱۸-۱۹.
  39. «ملعون است، ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگینش کند؛ و خوشبخت است، خوشبخت است آن زنی که شوهر خود را تکریم کند و آزارش ندهد». وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۱۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۳؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۴۳.
  40. «زنان امانت الهی نزد شما هستند، پس به آنان آسیب و زیان نرسانید و بر ایشان سخت مگیرید و عرصه را بر آنان تنگ نکنید». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۵۱؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۴۸.
  41. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۳۱-۳۳۶.