غفلت در اخلاق اسلامی
غفلت در قرآن - غفلت در حدیث - غفلت در نهج البلاغه - غفلت در اخلاق اسلامی - غفلت در معارف دعا و زیارات
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل غفلت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- غفلت، در شمار اضداد تفکّر و خردورزی قرار دارد؛ و هم از اینروست که در شمار پستترین صفات منحطّی که میتواند دامنگیر آدمی شود، قرار دارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۱] و باز همو میفرماید: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۲][۳].
مفاسد غفلت
- غفلت از نگاهبانانی که همواره در خلوت و جز آن، مراقب آدمیند: در بحث از قانون مراقبت، به تفصیل از این نگهبانها و وظیفه آنان سخن گفتیم. اگر غفلت را هیچ مفسدهای جز از فراموشی حضرت حق و نظارت دائمی او بر انسان نبود، همین کافی بود تا در شمار زشتترین صفات قرار گیرد، و آدمی همّت بر ترک آن گذارد. این آیه شریفه، که یادآور نظارت دائمی خداوند بر آدمی است، چندین و چندبار در کتاب کریم وارد شده است: ﴿وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۴][۵].
- فراموشی سخط و نارضایتی خداوند: خداوند میفرماید: ﴿أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ * أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ * أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۶] و باز میفرماید: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ * مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ﴾[۷][۸].
- غفلت از خویشتن، و کمالاتی که ممکن است انسان به آن دست یازد: این غفلت، باعث میشود که انسان اینگونه کمالات را به فراموشی سپارد، و از اینرو هیچگاه به آنها دست نیافته استعدادهای خویش را به فعلیّت نرساند. در قرآن کریم آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾[۹] و هم در این کتاب الهی میخوانیم: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[۱۰][۱۱].
- فراموشی عمر، که سرمایه آدمی است: سرمایهای که نمیتوان هیچ قیمتی بر آن نهاد، چه مایه تحصیل سعادت و نیک فرجامی در دنیا و آخرت، تنها همین سرمایه است و بس. حضرت حق میفرماید: ﴿وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ﴾[۱۲]. و میفرماید: ﴿ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا﴾[۱۳][۱۴].
- غفلت از قبر و قیامت، و فراموش نمودن بهشت و جهنم: حضرت حق میفرماید: ﴿ِ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴾[۱۵] و باز میفرماید: ﴿يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلَّا إِنَّهَا لَظَى﴾[۱۶] و نیز میفرماید: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ﴾[۱۷][۱۸].
- غفلت از دنیای پست و پستی آن: این غفلت، سرانجام آدمی را در دام و دامن دنیا مینهد، و او را نیز به پستی و رذالت دنیا میآلاید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ﴾[۱۹]. به این آیه شریفه نیز بنگرید: ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ﴾[۲۰]. نیز حضرت حق میفرماید: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۲۱][۲۲].
- غفلت از شیطان: همان دشمن آشکاری که خداوند بزرگ، بارها و بارها در قرآن، انسان را از او برحذر داشته است. در شمار این آیات است: ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۲۳] و این آیه نیز: ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[۲۴][۲۵].
- غفلت از نعمتهای آشکار و پنهان الهی: حضرت حق میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۲۶][۲۷].
- غفلت از شکر و فراموشی شکرگذاری حضرت حق: چه، اگر آدمی نعمتهای آشکار و پنهان حضرت حق را فراموش نماید، شکر آن نعمتها را نیز فراموش میکند؛ و هم از اینرو به دام کفران فرو میافتد. حضرت حق فرموده است: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۲۸]؛ و نیز میفرماید: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۲۹][۳۰].
- غفلت از خداوند و معصومان: غفلت از خودِ حضرت حق و عبادت او، و از پیامبراکرم و خاندانش(ع) و اطاعت از آنان، و از قرآن کریم و عمل به آن و تدبّر در آن نیز، در این شمار است. این مفسده، بالاترین مفسدهای است که در اثر غفلت پدید میآید؛ چه تمامیِ صفات ناشایستی که انسان میتواند به آن آلوده شود، از این صفت پست پدید میآید. در این رابطه، تنها توجّه به این آیه شریفه کافی است تا انسان را به زشتی این صفت آگاه سازد: ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى﴾[۳۱][۳۲].
غفلت قلب از یاد خدا
- این رذیلت، موجب میشود که گوش، چشم و قلب بینا و شنوا از انسان گرفته شود؛ از این رو انسان به حیوانی تبدیل میشود که فقط ظاهر انسان را داراست، امّا از حیوان نیز پستتر و گمراهتر است!؛ از این رو سرانجام به جهنّم مبتلا خواهد شد. حضرت حق درباره این رذیلت و متّصفان به آن میفرماید: ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۳۳][۳۴].
- و به ناگزیر چون قلب از خداوند تهی شده از او غافل شود، و این غفلت برای قلب انسان حالت ملکه یابد، شیاطین در آن داخل میشوند؛ شیاطینی که هریک بُتی هستند که قلب را به بتخانه تبدیل میکنند. این دیدگاه قرآن کریم در این زمینه است، که مشغولیّتهای قلب را تفسیر میفرماید، مشغولیتهایی داخلی یا خارجی، انسانی یا جنّی؛ به این چند آیه مبارک بنگرید: ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ﴾[۳۵]؛ ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۳۶]؛ ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴾[۳۷]؛ ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۳۸].
- نمونه این آیات در قرآن کریم بسیار آمده است، بنابراین، غفلت از او به -جلَّ وعلا! ۔ که ناشی از رسوخ این رذیلت به صورت ملکه باشد، با وارد شدن شیاطین در قلب همراهی داشته آدمی را به شرک مبتلا میسازد. این شرک هرچند از نوع شرکی که در علم فقه مورد بحث قرار میگیرد و احکام خاصّی بر آن مترتّب میگردد نیست، امّا شرک واقعی است که در کنار خداوند متعال معبودی دیگر در دل و ذهن انسان تولید مینماید. از همین رو است که اخلاقیان برآنند که رسیدن به سعادت واقعی با غفلت از خداوند و یا تغافل از او ممکن نمیباشد[۳۹].
- غفلت از او - جلَّ وعلا! - را نیز همچون توجّه قلب به او، مراتبی چند است. این مراتب به واسطه آنچه مورد توجّه و التفات قلب قرار میگیرد، و نیز به واسطه شدّت توجّه قلب بدان، رتبهبندی میگردد.
- ما پس از این، به شماری از این مراتب اشاره میکنیم، اما در اینجا تنها اضافه میکنیم که بدبختترین مردمان، کسی است که دائماً در غفلت بوده این غفلت لحظهای او را رها نسازد. افسوس که برخی حتّی در نماز، به هنگام قرائت قرآن و انجام دیگر اعمال شایسته نیز، به سوی او التفاتی نمییابند. اینان میباید از آنکه در شمار حیوانات قرار گیرند به سختی بر خود بهراسند!؛ به این حدیث نبوی بنگرید: "پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: آیا آن کس که رویش را در نماز این سو و آن سو میکند، نمیترسد که رویش را خداوند به صورت الاغ در آورد؟!" [۴۰]؛ گویا معنای این حدیث آن است که کسی که در نماز حضور قلب نداشته لحظهای قلبش به این سو و لحظهای دیگر به آن سو کشیده میشود، باید از آن بهراسد که این بیالتفاتی سرانجام قلب او را همچون قلب الاغ، ناتوان از ادراک حقایق سازد و همچون حیوانی نافهم به حیات ظاهری خویش ادامه دهد!. مضمون این حدیث شریف در آیه مبارک ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۴۱] نیز یاد شده است.
- توضیح آنکه مفسّران شیعه و سنّی بر آن رفتهاند که این آیه و امثال فراوان آن، در صدد آن است که غافلان، فاسقان و کافران را به چهارپایان، مردگان و دیگر موجودات بیارزش این جهان تشبیه کند؛ موجوداتی که از پذیرش حق ناتوان بوده حتّی قدرت درک آن را از دست میدهند، چه حق نمیتواند در قلب آنان اثرگذارد و آن را به تحرّک آورد؛ به این دو آیه شریفه نیز بنگرید: ﴿إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ﴾[۴۲]؛ ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴾[۴۳][۴۴].
- به باور ما اما، میتوان گفت که این آیات علاوه بر آنکه از چنان تشبیهی برخوردار است، اما از تجسم اعمال و تأثیر آن بر قلب انسانی نیز خبر میدهد. چه بمرور زمان و با اصرار بر انجام گناهان، نفس ناطقه انسانی به صورت حیوانی نافهم مسخ شده، و صورتی موافق گناه خولنی انسان فرام سازد. ظالمان همچون سگ درنده، لجبازان و عنادپیشگان همچون مورچه، دانشمند غیر مهذب و عالم فاسق مانند الاغی که کتابهائی چند را بر پشت دارد، رباخوار همچون انسان مست، حرامخوار همجون خنزیر، و آنان که بیهوده از این و آن تبعیت میکنند همجون میمون، و سرانجام هر صنفی از بدکاران متناسب با آنچه انجام میدهند، صورت واقعی خود را تولید کرده آن را بهدست میآورند. آنان که با حق در لجاجند نیز به کوری قلب دچار شده از آن بیبهره میمانند؛ از این رو تنها از بُعد مادی برخوردار بوده از بُعد معنوی که لازمه زندگی اُخروی انسان است، بینصیب خواهند ماند:
- ﴿ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۴۵]؛
- ﴿ وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴾[۴۶]
- ﴿مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا﴾[۴۷]؛
- ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۴۸]؛
- ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۴۹]؛
- ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ﴾[۵۰]؛
- ﴿وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ﴾[۵۱][۵۲].
- این آیات به وضوح بر تأثیر عمل در جان آدمی، و چگونگی آن تأثیر دلالت مینماید. بر این اساس، آشکار میشود که به واسطه اعمال زشت و صفات ناپسند، هویّت و ذات انسانی به حیوان تبدیل شده، در قیامت تمامی مردم او را به همان صورت مشاهده خواهند کرد. طُرفه آنکه آنان که از چشمی بینا برخوردارند، در همین دنیا نیز بدکاران را به صورت واقعی خویش میبینند.
- آری! توبه همچون نمکزاری است که سگ در آن افتد، و پس از چندی پاک و پاکیزه شود؛ چه به وسیله توبه باطن انسان پاک میشود، و همانگونه که ظاهر او صورتی انسانی دارد، باطنش نیز صورتی اینگونه خواهد یافت: ﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۵۳][۵۴].
- اگر این رذیلت را هیچ مضرّتی جز از پذیرفته نشدن اعمال نیکوی انسان نبود- هرچند آن اعمال در کمال درستی انجام شده باشد-، باز کافی بود تا آدمی دست در کار همّت برد، و خود را از شرّ آن وارهاند؛ چه تنها اعمال متّقیان پذیرفته میشود و بس: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾[۵۵].
- نیز گذشت که پذیرش تمامی اعمال در گرو پذیرش نماز است، و پذیرش نماز نیز در گرو توجّه و حضور قلب: "پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: شخصی به شصت و یا هفتاد سالگی میرسد، در حالی که خداوند حتّی یک نماز از او قبول نمیکند" [۵۶].
- آری! اینکه فعلی بتواند تکلیف شرعی انسان را رفع کند و ثوابی بر آن مترتّب شود، مسألهای است و اینکه آن فعلْ انسان را به ساحت ربوبی نزدیک کرده در مسیر سلوک عصای دست او باشد، مسألهای دیگر است؛ این دو مسأله سخت از یکدیگر دور است و نمیتوان به صرف حصول یکی، آن دیگری را نیز حاصل شده دانست. به این حدیث نبوی بنگرید[۵۷]:پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: "دو مرد از امّت من به نماز میایستند و رکوع و سجودی مشابه هم انجام میدهند، امّا فاصله میان نماز آن دو مانند فاصله میان آسمان و زمین است"[۵۸]؛
- این تفاوت، همان چیزی است که قیمت دو نماز را مشخّص میکند؛ نمازی که چون بر حضرت حق عرضه شود او - جلَّ وعلا! - بر آن نماز احسنت و آفرین زند، و نمازی که نه تنها بدان ننگرد که غضبناک بدان گوید: چه نماز بیارزشی!؛
- پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: "چون بنده مؤمن به نماز ایستد، خداوند از ابتدا تا انتهای نمازش به او مینگرد، و رحمت از فراز سرش تا آخر آسمان بر او سایه میافکند، و فرشتگان از اطرافش تا آخر آسمان گرداگرد او را میگیرند، و خداوند فرشتهای بالای سرش میگمارد که میگوید: ای نمازگذار! اگر میدانستی که چه کسی به تو مینگرد و تو با چه کسی نجوا میکنی، هرگز از نماز خارج نمیشدی و از این محل دور نمیگشتی"[۵۹]؛
- امام صادق(ع) نیز میفرمایند: "خداوند چون بر قلب بندهای که تکبیر میگوید امّا در قلبش از حقیقت تکبیر رویگردان است مینگرد، به او میفرماید: ای دروغگو! آیا مرا فریب میدهی، قسم به عزّت و جلال خودم تو را از شیرینی یاد خودم محروم میکنم، و از نزدیکی و قرب خودم بینصیب میگذارم[۶۰][۶۱].
مراتب غفلت قلب
- این رذیلت اخلاقی نیز از مراتبی چند برخوردار است، چه غفلت میتواند در مراتبی چند شکل گیرد، و بهگونههای مختلف قلب انسان را در خود آورد. در اینجا به مهمترین مراتب این رذیلت اشاره میکنیم.
مرتبه نخست
- آن است که آدمی از آنکه تمامی عالم وجود در محضر او ۔ جلَّ وعلا! - است، غفلت ورزد. در این حالت، انسان به خود و یا دیگر امور مادّی این عالم مشغول شده از یاد او غافل میشود، و درنمییابد که او به انسان از رگ گردن نیز نزدیکتر است، بلکه از هر چیزی به خود آن چیز نزدیکتر میباشد؛ از این رو او نزدیک است امّا این غافل، در بدترین مراتب دوری بهسر میبرد.
- این، بدبختیای است که هیچ بدبختیای بدتر از آن به تصور در نمیآید. جای بسی تأسّف است که همه ما در غفلت به سر میبریم و حتّی در نمازهای واجب نیز پرده غفلت را از مقابل چشمانمان کنار نمیزنیم[۶۲].
مرتبه دوّم
- غفلت از خود قلب است؛ بدین معنی که آدمی از قلب خود غافل شده آنسان که به مادّیات میپردازد، به قلب خویشتن نپردازد. حضرت حق با اشاره به این حالت میفرماید: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۶۳].
- در این حالت، شیطانها فرصت را غنیمت شمرده در این جایگاه بلند مرتبه - که امانت حضرت حق نزد بنده اوست-، داخل شده آن را به تصرّف در میآورند: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[۶۴].
- گویا منظور از "امانت" در این آیه شریفه، هرچند به وجه مطابقت با مصادیق بارز باشد، همین قلب است که در تمامی عوالم وجود هیچ چیزی پر ارزشتر، نفیستر و وسیعتر از آن وجود ندارد. حضرت حق در حدیثی قدسی میفرماید: "مرا آسمانم و زمینم در بر نمی گیرد، اما قلب بنده مؤمنم وسعت دارد که مرا در برگیرد"[۶۵]؛ نیز در خبر است که: "قلب مؤمن عرش خداوند است" [۶۶].
- آری! انسان بر خویشتن به سختی ظلمت کرده که خداوند را با شیاطین عوض نموده، و پس از آنکه او را از خانهاش خارج ساخته شیاطین را جایگزین او ساخته است. گذشته از اینکه انسان بهسختی ظالم است، نادان و جاهل نیز هست!، جاهلی که نه خود را شناخته و نه قدر خود را، تا به مقام لقاء او رسد و دستکم مراتب پایین لقاء را دریابد. انسان در این دنیای مادّی همچون کرمی که بر خود میتند، در مادّیات غوطه میخورد تا سرانجام تمامی راههای کمال را برخود بندد و از همه مراتب آن بازماند[۶۷].
مرتبه سوّم
- غفلت از شیاطین است؛ غفلتی که سبب میشود تا شیطانهای جنّی و انسی در قلب نفوذ کرده سرپرستی آن را بر عهده گیرند، و آن را به دلخواه خود این سو و آن سو کنند. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ﴾[۶۸].
- در حالت توجّه، حضرت حق بر قلب مؤمنین حکمران میشود، در این حال قلب در میان دست و اراده او قرار میگیرد: - ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ﴾[۶۹]- و او خود هرگونه که خواهد، آن را به حرکت در میآورد؛ تا سرانجام از ظلمت به سوی نور رهسپارش کند؛
- در حالت غفلت امّا، شیطان این نقش را بر عهده میگیرد. او چنان قلب آدمی و به تبع آن جان و جسم انسان را به حرکت در میآورد، تا سرانجام آن را از وادی فراخ نور خارج ساخته به تنگنای ظلمت و سیاهی راهیاش سازد. در این صورت تنها جهنّم است که میتواند پذیرای چنین قلب سیاه جهنّمیای شود: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۷۰][۷۱].
مرتبه چهارم
- غفلت از حکمرانی شیطان بر قلب است، تا آنجا که جان آدمی رنگ شیطان را پذیرفته خود در صف سربازان شیطان قرار گیرد. در این حالت صاحب این قلب به ظاهر انسان و به واقع طاغوت، دیو و شیطان است؛ بلکه میتوان گفت که زشتتر و گمراهتر از ابلیس لعین است. خداوند متعال در قرآن کریم بارها کلماتی همچون ابلیس و شیطان را برای اینچنین کس به کار برده، تا حقیقت او را از پشت ظاهر انسانیاش نشان دهد:
- آنگونه که از این کتاب مقدّس آشکار میشود، دو کلمه "شیطان" و "شیاطین" شامل تمامی شیاطین جنّی و انسی میشود. آری در جایی که مطلبی خاص پیرامون شیطانی خاص ذکر شود، نمیتوان آن حکم را به دیگر موارد مشابه سرایت داد؛ امّا در غیر این صورت همه آن چیزی که درباره شیاطین آمده، به یکایک آنان- که شامل شیطانهای انسی نیز میگردد-، قابل تسرّی خواهد بود. به عنوان نمونه، در این دو آیه شریفه کلمه شیطان فقط ویژه شیاطین انسی بوده، به دیگر انواع ابلیسها سرایت نخواهد داشت:
- ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ﴾[۷۵]؛
- ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴾[۷۶]؛
- چه "همنشین بد" عموماً بر انسانهایی که نقش شیطان را بر عهده گرفته انسان را به ظلالت دچار میسازند، اطلاق میگردد.
- لفظ "طاغوت" نیز صورتی اینگونه دارد، چه معمولاً در قرآن کریم این کلمه درباره ابلیسهای انسانی به کار میرود، و هیچگاه بر شیاطین جنّی اطلاق نمیگردد. نمونه را باز به این دو آیه بنگرید:
- غفلت از یاد خدا اگر به صورت ملکه درآید، و بر جان آدمی نشیند، گذشته از این عواقب - که نوعاً به قیامت و مراتب آن باز میگردد -، در دنیا نیز عواقبی سخت برای انسان به همراه خواهد داشت؛ عواقبی که میتوان آن را نتایج مادّی غفلت از حضرت حق دانست. کمترین نتیجهای که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، هجوم اندوهها، غمها، گرهها و عقدههای روحی و دیگر بیماریهای نفْسی اینگونه است. شماری از این مشکلات روحی و جسمی در قرآن کریم به اشاره گرفته شده است؛ به این نمونهها بنگرید:
- ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا﴾[۸۰]؛
- ﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ﴾[۸۱]؛
- ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ *أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ﴾[۸۲][۸۳].
- پیامبر اکرم(ص) در این رابطه میفرمایند: "هرکس در گردش روز و شب، بالاترین قصدش تنها دنیا باشد، خداوند او را هیچ میانگارد؛ و چهار صفت را در قلبش جاودانه میسازد: اندوهی که هیچگاه زایل نخواهد شد، و مشغولیّتی که هیچگاه از آن فارغ نشود، و فقری که هیچگاه از بین نرود، و آرزویی که هیچگاه به پایانش نرسد" [۸۴]
- از اینرو، هرکس سر آن دارد که در مسیر سلوک قدم نهد و امید به رحمت او دوزد، به ناگزیر باید جامه غفلت را از تن بیرون کند و تا آنجا که در توان دارد، توجّه خویش را به ساحت عزّت و عظمت او بدوزد:
منابع
پانویس
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند بر دلها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند» سوره نحل، آیه ۱۰۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۰.
- ↑ «و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۷۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۱.
- ↑ «پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ * و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟* آیا از تدبیر خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمیدانند» سوره اعراف، آیه ۹۷-۹۹.
- ↑ «و خداوند را از آنچه ستمگران به جای میآورند غافل مپندار، جز این نیست که (عذاب) آنان را تا روزی که چشمها در آن خیره میگردد پس میافکند * در حالی که شتابان سر را بالا گرفتهاند چشم بر هم نمیزنند و دل در دلشان نیست» سوره ابراهیم، آیه ۴۲-۴۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۱-۳۸۲.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند » سوره حشر، آیه ۱۸-۲۰.
- ↑ «ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۲.
- ↑ «و آنان در آن فریاد سر میدهند که پروردگارا! ما را بیرون آور تا کاری شایسته جز آنچه (پیشتر) میکردیم در پیش گیریم؛ آیا ما به شما عمر (دراز) ندادیم که در آن آن کس که اهل پند است، پند میگیرد، و (آیا) هشداردهندهای نزدتان نیامد؟ پس (عذاب را) بچشید که ستمک» سوره فاطر، آیه ۳۷.
- ↑ «پروردگارا! مرا باز گردانید! شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! » سوره مؤمنون، آیه ۹۹-۱۰۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۲-۳۸۳.
- ↑ «زیادهخواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۱-۲.
- ↑ «در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده میشوند؛ گنهکار دوست میدارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد و همسر و برادرش را و خاندانش که به او، جا (و سامان) میدادند و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند هرگز! بیگمان، آن زبانهای از آتش است » سوره معارج، آیه ۱۱-۱۵.
- ↑ «بهشتهایی جاودان که بدان درآیند و آنجا به دستبندهایی زرّین و (زیورهایی از) مروارید آراسته گردند و تنپوششان در آن پرند است و میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما برد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام میشود که بمیرند و نه از عذاب آنان میکاهند؛ بدینگونه هر ناسپاسی را کیفر میدهیم» سوره فاطر، آیه ۳۳-۳۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۳.
- ↑ «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید و از روزی بهراسید که هیچ پدری نیست که از فرزندش و هیچ فرزندی نیست که از پدرش چیزی را باز تواند داشت؛ بیگمان وعده خداوند، راستین است پس زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریف» سوره لقمان، آیه ۳۳.
- ↑ «و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهرهمند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که میکردید با عذاب خواریآور کیفر میبینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۴-۳۸۵.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۵.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۵-۳۸۶.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۶.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدینگونه بود که نشانههای ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همانگونه امروز تو فراموش میگردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۸۶-۳۸۷.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۸۶.
- ↑ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۸۷.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَمَا يَخَافُ الَّذِي يُحَوِّلُ وَجْهَهُ فِي الصَّلَاةِ أَنْ يُحَوِّلَ اللَّهُ وَجْهَهُ وَجْهَ حِمَارٍ»؛مستدرک الوسائل، ج۴ ص۱۰۱.
- ↑ «آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ بیگمان تو مردگان را نمیشنوانی و به ناشنوایان هنگامی که پشتکنان رو بگردانند فرا خوان (خود) را نمیشنوانی؛ سوره نمل، آیه: ۸۰.
- ↑ بیگمان در این، یادکردی است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش میسپارد در حالی که خود گواه است؛ سوره ق، آیه: ۳۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۸۸-۱۸۹.
- ↑ و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی لهله میزند و اگر او را وانهی (باز) لهله میزند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را دروغ شمردند پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۷۶.
- ↑ و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد میآوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان آتش را میافزاییم؛ سوره اسراء، آیه: ۹۷.
- ↑ «داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند» سوره جمعه، آیه ۵.
- ↑ «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمیورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
- ↑ «آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «برخی از آنان را بوزینه و خوک گردانیده است» سوره مائده، آیه ۶۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۸۹-۱۹۰.
- ↑ «جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدیهایشان میگرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۰-۱۹۱.
- ↑ «خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): يَمْضِي عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً»؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۱.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ أُمَّتِي يَقُومَانِ فِي الصَّلَاةِ وَ رُكُوعُهُمَا وَ سُجُودُهُمَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ مَا بَيْنَ صَلَاتَيْهِمَا مِثْلُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ»؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۸.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا قَامَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ فِي صَلَاتِهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَوْ قَالَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَنْصَرِفَ وَ أَظَلَّتْهُ الرَّحْمَةُ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ الْمَلَائِكَةُ تَحُفُّهُ مِنْ حَوْلِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً قَائِماً عَلَى رَأْسِهِ يَقُولُ أَيُّهَا الْمُصَلِّي لَوْ تَعْلَمُ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ وَ مَنْ تُنَاجِي مَا الْتَفَتَّ وَ لَا زُلْتَ مِنْ مَوْضِعِكَ أَبَداً»؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۱.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع): فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا اطَّلَعَ عَلَى قَلْبِ الْعَبْدِ وَ هُوَ يُكَبِّرُ وَ فِي قَلْبِهِ عَارِضٌ عَنْ حَقِيقَةِ تَكْبِيرِهِ قَالَ يَا كَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَحْرِمَنَّكَ حَلَاوَةَ ذِكْرِي وَ لَأَحْجُبَنَّكَ عَنْ قُرْبِي»؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۳.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ «لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ»؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.
- ↑ «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۴.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.
- ↑ «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۵.
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
- ↑ «بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز * که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۶.
- ↑ «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.
- ↑ «(اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.
- ↑ «مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۷.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ «حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آوردهاند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.
- ↑ «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو میپوشد، تاریکیهایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۸.
- ↑ «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَداً».
- ↑ «پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟» سوره یونس، آیه ۳۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹۹.