آیا یوسف پیامبر علم غیب داشت؟ (پرسش)

آیا یوسف پیامبر علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

آیا یوسف پیامبر علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیاتی که علم غیب یوسف پیامبر را اثبات می‌کنند، کدامند؟
  • کدام آیات بر علم غیب یوسف پیامبر دلالت دارند؟

پاسخ به این پرسش

 
جعفر سبحانی

آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:

«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق می‌کند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی می‌داند پس از دقت در مفاد آنها، نمی‌تواند در این مسأله تردید داشته باشد:

در این داستان یوسف در تعبیر خواب پادشاه، از سه امر پنهانی پرده برداشت و خبر داد که:

  1. هفت سال نعمت همه جا را فرا می‌گیرد و وضع کشاورزی بسیار خوب است.
  2. پس از آن، هفت سال قطحی و خشک سالی پیش می‌آید که درهای رحمت به روی مردم بسته می‌گردد.
  3. سال پانزدهم بار دیگر رحمت حق، همه را فرا می‌گیرد و مردم از نعمت‌های بزرگ الهی برخوردار می‌شوند[۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین مهری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی مهری در مقاله «آگاهی‌های غیبی» در این‌باره گفته است: «در داستان حضرت یعقوب (ع) آمده است که چون کاروان از مصر حرکت کرد و پیراهن یوسف را همراه داشتند ایشان فرمودند: ﴿إِنِّي لأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ[۵] و در مورد حضرت یوسف (ع) آمده است که به دو زندانی همراه خود فرمود: خوراکی برای شما آورده نمی‌‏شود مگر این که من شما را از نتیجه آن آگاه می‌‏سازم و از آینده آنها طبق خوابی که دیده بودند خبر داد و همچنین آینده وضع اقتصادی کشور مصر را بر اساس خواب پادشاه پیش‌‏بینی کرد. گرچه این هر دو، تعبیر خواب بود ولی بیان قطعی آن حضرت بخصوص در مورد دوم که بسیار مهم و حساس بود حکایت از آگاهی او از غیب دارد و تعبیر خواب چیزی جز حدس و گمان نیست»[۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در این‌باره گفته‌ است: «قرآن کریم در آیه چهل و یکم سوره یوسف به تعبیر خواب دو جوان زندانی اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۷]. از این آیه استفاده می‌شود که یوسف از غیب خبر داشت و با استفاده از دانش تعبیر خواب حوادث آینده را به صورت قطعی پیش‌گویی می‌کرد»[۸]. «قرآن کریم در آیه نود و سوم به پیام یوسف برای پدر، یعنی پیراهن او و دعوت خانواده به مصر اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ[۹]. از این آیه استفاده می‌شود که یوسف آگاهی‌هایی از غیب داشت و می‌دانست که پیراهن او تأثیراتی بر چشم پدر خواهد داشت»[۱۰].
۳. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر نویسنده مقاله «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است: «پاسخ این پرسش با مرور سایر آیاتی که در آن به صراحت یوسف داشته‌های خود را از خداوند معرفی می‌کند دانسته می‌شود. در مسئله علم غیب آنچه قابل اثبات است برخورداری از دانش غیبی با خواست الهی است و الا هیچ‌گونه از دانش غیبی برای هیچ یک از مخلوقات بدون خواست و اذن الهی محقق نخواهد شد؛ از این رو دانش غیبی برخی از مخلوقات ذاتی نیست همچنان که نامحدود نخواهد بود. اما آیاتی که اثبات می‌کند علم یوسف علمی الهی و به خواست الهی است عبارتند از: ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ [۱۱]؛ ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاء نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ [۱۲]؛ ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ [۱۳]»[۱۴].
۴. حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«در آیاتی از قرآن کریم سخن از تعلیم بعضی از "تأویل احادیث" خداوند به حضرت یوسف (ع) آمده است. در یک جا پدرش به او بشارت می‌دهد که پروردگارت تو را بر می‌گزیند و علم احادیث به تو می‌دهد: ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ [۱۵]. در جای دیگر هنگامی که سخن از ورود حضرت یوسف به خانه عزیز مصر در میان است می‌فرماید: ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ [۱۶] و سرانجام به هنگام سخن از نیایش حضرت یوسف (ع) بعد از رسیدن به مقام حکومت و ملاقات با پدر و مادر و برادران از قول یوسف (ع) چنین می‌گوید: ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ [۱۷] لفظ ﴿مِن پیش از ﴿تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ در آیات فوق اشعار بر این است که ﴿تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ مراتب متعددی دارد که کسی جز خداوند احاطه به جمیع مراتب آن ندارد. لفظ "احادیث" طبق گفته بعضی اسم جمع "حدیث" است و بعضی گفته‌اند جمع "حدیث" است و برخی آن را جمع "احداث" دانسته و "احداث" جمع "حدیث" یا جمع "حدث" است و معنای آن چیزی است که به آن حادث شود. و ﴿تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ عبارت است از چیزی که حدیث به آن برمی‌گردد از جهت مبدأ و غایت؛ این در صورتی است که تأویل به معنای مؤول‌الیه باشد، یعنی چیزی که حدیث به آن بر می‌گردد. و اگر به معنای مصدری باشد، مقصود کیفیت ارجاع احادیث به مبدأ و منتهایش می‌باشد و مبداً همه و هم‌چنین غایت همه خداوند است که با توسط به مبادی و غایت متوسطه عمل می‌شود، بنابراین خداوند مبدأ مبادی و غایت غایات است. تأویل احادیث، به این معنی جداً امر بزرگ و پیچیده‌ای است که تأویل آن میسر نمی‌شود، مگر برای بنده ای که نفسش کامل و متمکّن از درک مجردات عقلیه باشد تا بتواند به اذن و اراده خداوند به بعضی از آنها راه پیدا کند.

بنابراین تمام آن‌چه از تأویل و تدبیر از حضرت یوسف (ع) سر زد، همه از خبرهای غیبی او به شمار می‌آید چرا که او با این سخنش "پیش از آن که جیره غذایی شما فرا رسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت" ادعای آگاهی از غیب نموده است [۱۸] و با بیان کلام دیگرش "این دانشی است که پروردگارم به من آموخته است" گفته است این تعبیر و خبر دادن از امور غیبی از چیزهایی است که خداوند به وسیله وحی و الهام به من یاد داده است[۱۹]»[۲۰].
۵. حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی موسوی، در مقاله «حضرت یوسف الگوی کارگزار حکومت اسلامی» در این‌باره گفته‌ است: «قرآن کریم بارها روی علم غیب یوسف صدیق تکیه کرده است. این از آن روست که وی همان طور که مظهر "قدیر" است مظهر "علیم" نیز هست: ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا[۲۱] مظهر قدیر است برای این که دستور القاء پیراهن برای شفا یافتن چشم پدر را صادر کرد و عمل به دستور او سودمند شد. مظهر علیم است، برای این که می‌داند این مرض با پیراهن وی درمان می‌شود. این دو کار که جزو کرامت‌ها و امور غیبی است، به بیان قرآن کریم در یوسف صدیق تثبیت شده است. اما این که آگاهی یوسف صدیق از نابینایی حضرت یعقوب (ع)، آیا از راه علم غیب بود یا برادران به او گزارش دادند، چندان روشن نیست. باصره و شامه درونی قرآن مجید چشم و گوشی درونی برای انسان قایل است که آن چشم و گوش گاهی بسته و گاهی باز است. چنانکه می‌فرماید: بعضی چشم دلشان کور است: ﴿فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ[۲۲] معلوم می‌شود در نهان انسان چشمی است و کفار چشم درونشان کور است، نیز از این که می‌فرماید: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ* لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ[۲۳] اگر انسان در درونش چشم و گوش دارد، شامه هم دارد و همین شامه درونی حضرت یعقوب است که بوی پیراهن یوسف صدیق را که در چند فرسنگی است می‌یابد، چون سخن از بوی ظاهر و شامهی ظاهر نیست تا هر سلیم الحسی که پیراهن یوسف صدیق در دست اوست آن را استشمام کند. این بو، بویی است که اگر کسی اهل ملکوت باشد آن را استشمام می‌کند، چنانکه بهشت هم بویی ملکوتی دارد که انسان می‌تواند با شامه ملکوتی خویش آن را استشمام کند، چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: «إنّی لأجد نَفَس الرحمن من ناحیة الیمن»[۲۴] با تقریب یاد شده لازم نیست که بگوییم: سخن یعقوب: ﴿إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ[۲۵] کنایه از این است که وصال نزدیک است و اصلا یعقوب بویی استشمام نکرده است؛ زیرا با امکان حفظ ظاهر و حمل لفظ بر معنای معهود آن دلیلی بر مجاز و کنایه نیست، بلکه این محدوده را محدوده کرامت و اعجاز باید دانست»[۲۶].
۶. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛
آقای سید عبدالرحیم موسوی حصینی، در کتاب «آگاهی امامان از غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«حضرت یوسف به برادرانش فرمود: ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا[۲۷]. و خداوند از آنچه پس از آن اتفاق افتاد خبر می‌دهد: ﴿فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا[۲۸]

ظاهر آیه بیانگر این است که حضرت یعقوب در اثر قدرت غیبی‌ای که حضرت یوسف داشت و به کار برد، دوباره بینایی خود را به طول کامل به دست آورد. روشن است که باز گرداندن بینایی حضرت یعقوب مستقیماً توسط خداوند انجام نگرفت. بلکه به اذن او و توسط حضرت یوسف تحقق یافت. آنکه سبب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید حضرت یوسف بود وگرنه به برادرانش دستور نمی‌داد که پیراهن او را ببرند و بر صورت پدرش بیفکنند، بلکه تنها کافی بود که دعا کند و از خدا این امر را بخواهد. این یک اقدام غیبی است که از یکی از اولیای خدا یعنی حضرت یوسف سر زده است. او به اذن خداوند جریان طبعیت را تغییر داد و هیچ کس توان این کار را ندارد مگر این‌که خداوند به او سلطه و قدرت غیبی بخشیده باشد»[۲۹].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. «یوسف (ع) آنگاه که پدر و مادر و برادران خود را در برابر خود سجده‌کنان دید گفت: پرورگارا به من سلطنت و فرمانروایی و تأویل احادیث و تعبیر خواب آموختی، ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین، تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی مرا مسلمان بمیران و به بندگان شایسته‌ات ملحق کن». سوره یوسف، آیه ١٠١.
  2. «هنگامی که یوسف (ع) زندانی شد دو جوان هم با او زندانی شدند یک روز یکی از آنها به یوسف (ع) گفت: خواب دیدم که انگوری می‌فشارم و دیگری گفت: خواب دیدم که نانی بر روی سر گذارده‌ام و پرندگان از آن نان می‌خورند و هر دو تعبیر خواب خود را از یوسف (ع) خواستند و گفتند ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم یوسف در تعبیر خواب اوّلی فرمود: تو ساقی پادشاه می‌شوی و به دومی گفت: تو را به دار می‌زنند و مرغان هوا بخشی از سرت را می‌خورند...». همان سوره، آیه ٣۶ - ۴۴.
  3. «فرمانروای مصر خوابی به شرح زیر دید: هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را می‌خورند. و هفت خوشه سبز در کنار هفت خوشه خشکیده قرار دارد. از خواب بیدار شد و تعبیر خواب خود را از اطرافیان خویش خواست سرانجام از یوسف (ع) تعبیر آن را خواستند. یوسف (ع) در تعبیر این خواب فرمود: هفت سال به طور متوالی کشت می‌کنید و هر چه درو کردید جز مقدار کمی که می‌خورید در خوشه بگذارید سپس هفت سال سخت پیش می‌آید. آنچه را که اندوخته‌اید مصرف می‌کنید و تنها اندکی را نگه دارید، پس از آن سال دیگری پیش می‌آید که در آن باران فراوان می‌بارد و مردم از قحطی نجات می‌یابند». همان سوره، آیه ۴٢-۴٩.
  4. آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴-١٠۰
  5. «من بوی یوسف را می‌شنوم».
  6. آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵.
  7. ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است؛ سوره یوسف، آیه ۴۱.
  8. تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص۹۴.
  9. «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید»سوره یوسف، آیه ۹۳.
  10. تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص۱۶۲.
  11. و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم؛ سوره یوسف، آیه: ۲۲.
  12. و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم؛ سوره یوسف، آیه: ۵۶.
  13. پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.
  14. مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  15. و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد؛ سوره یوسف، آیه: ۶.
  16. و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.
  17. پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.
  18. مفاتیح الغیب، ج۱۸، ص۴۵۵
  19. محاسن التأویل، ج۶، ص۱۷۵، الفواتح الالهیه والمفاتیح الغیبیة، نعمت‌الله نخجوانی، ج۱، ص۳۷۷.
  20. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۷۷.
  21. «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید»؛ سوره یوسف، آیه ۹۳
  22. «در حقیقت چشم‌ها کور نمی‌شود، و لکن دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شود»؛ سوره حج، آیه ۴۶
  23. «اگر اهل علم الیقین باشید هم اکنون جهنم را می‌بینید، معلوم می‌شود در نهاد بعضی از اولیا چشمی بیدار است»؛ سوره تکاثر، آیه۵و۶
  24. «من بوی رحمت را از ناحیه یمن، که اویس قرنی درآن ناحیه به سر می‌برد، استشمام می‌کنم»
  25. «اگر مرا به کم خردی نسبت ندهید، بوی یوسف را می‌شنوم»
  26. وبگاه نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه.
  27. این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود؛ سوره یوسف، آیه ۹۳.
  28. چون مژده‌رسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت؛ سوره یوسف، آیه ۹۶.
  29. آگاهی امامان از غیب، ص ۴۵ و ۴۶.