اثبات ضرورت نبوت در نهج البلاغه
ضرورت نبوت از نگاه امیرالمؤمنین (ع) تحت سه عنوان در نهجالبلاغه بیان شده است:
مقدمه
انسانها نسبت به بسیاری از مسائل مهم و حیاتی مربوط به آفرینش خود و سایر مخلوقات، دچار غفلت یا جهالتاند. از اینرو بدون تذکار و تعلیم نمیتوانند به همه حقایق لازم برای کمال و سعادت خویش دست یابند. دو ویژگی فراموشی و جهل، انسانها را نیازمند مذکر و معلم میکند. خداوند متعال این نیاز بشر را با بعثت پیامبران، به بهترین شکل تأمین کرده است. از اینرو ارسال پیامبران، نعمت و لطف پروردگار نسبت به بندگان است. بر این اساس، دانشمندان مسلمان، برهان لطف را برای ضرورت وجود انبیا اقامه کردهاند. این موضوع در برخی عبارات نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته است که تحت سه عنوان زیر بررسی میشود[۱].
غفلتپذیری عقل آدمی و نیاز او به رسولی بیدارکننده
در آموزههای حضرت امیر (ع) عقل در عین حجیت مستقل خود، نیازمند تعلیم است. به تعبیر دیگر، عقل انسان مانند چراغ روشنی است که باید گرد و غبار را از سیمای آن زدود تا نور آن آشکار شود. این زدودن کار انبیا و اولیاست. از اینرو در خطبه اول نهج البلاغه درباره رهاورد بعثت انبیا فرمود: خداوند پیامبران خود را میان خلقش مبعوث فرمود و آنها را پیدرپی به سویشان اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت فراموششده را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجت خدا را بر آنها تمام کنند و گنجهای پنهان عقلها را آشکار سازند[۲].[۳]
بهکارگیری واژه دفائن در کلام امام (ع) استعاره لطیفی است، چون گوهرهای خرد و نتایج اندیشه در وجود انسانها بهصورت بالقوه موجود است و به گنجینههای نهفته شباهت دارد و استعاره آوردن دفینه برای آنها، شکلی زیبا یافته است. اینکه امام علی (ع) معارف عقلی را به گنجهای زیر خاک تشبیه کرده که پیامبران عهدهدار استخراج آن هستند، حاکی از نقش رسولان الهی در بیداری و غفلتزدایی از چهره عقلهاست. البته عقل، پس از این هویدایی، شیفته و همراه بیدارکننده خویش خواهد شد[۴].
عدم احاطه علمی انسان بر تمام مصالح و مفاسد اعمالش
نگاه اجمالی به رفتار انسانها در طول تاریخ، گویای آن است که انسان تنها با تکیه بر عقل خود نمیتواند به تمام سودها و زیانهای اعمال خود واقف شود. تغییرات مداوم نظریات و الگوهایی که بشر، مجرد از آموزههای وحیانی، برای خویش وضع کرده، شاهد همین مدعاست. انسانها نمیتوانند به آثار اعمال و رفتار خود بر خویشتن و سایر انسانها و نیز بر کل آفرینش، اعم از دنیا، برزخ و آخرت پی ببرند. قطعاً انسان علم با چنین اطلاقی ندارد و تنها آفریدگار او از این امور آگاه است. از اینرو باید پیامبرانی باشند که به تعلیم خداوند، ضمن بیدار ساختن عقلها، انسانها را از سود زیان ناشی از رفتارهای آنها که از حوزه ادراک عقلی آنها خارج است، آگاه سازند. امام (ع) در اینباره فرمود: "پس همانا خدای سبحان شما را بیهوده نیافریده و به حال خود وانگذاشته و در گمراهی و کوری رها نساخته است. کردارتان را بیان فرموده و از اعمال شما با خبر است و سرآمد زندگی شما را مشخص کرده و "کتابی بر شما نازل کرده که روشنگر همهچیز است." پیامبرش را مدتی در میان شما قرار داد تا برای او و شما، دین را به اکمال رساند و آنچه در قرآن نازل شد و مایه رضای الهی است، تحقق بخشد. با زبان پیامبرش، کارهای خوشایند و ناخوشایند و بایدها و نبایدها را ابلاغ کرد، اوامر و نواهی را آموزش داد و راه عذر را بر شما بست و حجت را تمام کرد. پیش از کیفر، شما را تهدید کرد و از عذابهای سختی که پیش رو دارید، ترساند"[۵].
این عبارات، گویای آن است که پیامبران با تکیه بر اِخبار خداوند، تمام آنچه را که نیاز انسانها برای نیل به سعادت است، بیان میکنند[۶].
نیاز هدایتگر الهی برای راهیابی به کمالات و ایمنی از مهلکههای دنیا و آخرت
انسان با درک این حقیقت که آفریدگاری عالم و حکیم دارد، با این سؤال مواجه میشود که آفریدگار علیم و حکیم، چه قصدی از آفرینش او داشته است و انسان بهعنوان مخلوق، چه کارهایی را باید در قبال خالق خویش انجام دهد و تواناییهای شگرف خویش را چگونه میتواند شکوفا سازد. لطف و حکمت خداوند اقتضا میکند که قصد خود را از آفرینش انسان برنامه رشد و کمال او بیان کند و آدمی را در شناخت و پیمودن مسیر تعالی و بالندگی ره نماید. همین موضوع است که ضرورت نیاز به پیامبران را آشکار میکند. از اینرو نقش هدایتی پیامبران، بهخصوص پیامبر اکرم (ص) در بیانات امام (ع)، بسیار بهچشم میخورد. امام درباره دعوت هدایتگر و بدعتزدای پیامبر (ص) فرمود: "خداوند پیامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار و راهی روشن و کتابی هدایتگر برانگیخت... خدا او را با برهانی کامل و کافی و پندهای شفابخش و دعوتی جبرانکننده کاستیها فرستاد. با فرستادن پیامبر (ص) شریعتهای ناشناخته را شناساند و ریشه بدعتهای راهیافته در ادیان آسمانی را قطع کرد و احکام و مقررات الهی را بیان فرمود"[۷][۸].
همچنین درباره رسالت پیامبر اکرم میفرماید: خدا او را با حجتهای الزام کننده و پیروزی آشکار و راه روشن فرستاد. پس رسالت خود را آشکارا رساند، مردم ار به راه راست واداشت و آن را به همگان نشان داد، نشانههای هدایت را برافراشت و چراغهای روشن را بر سر راه آدمیان گرفت. رشتههای اسلام را استوار و دستگیرههای ایمان را محکم و پایدار کرد[۹].
امام درباره فرجام پیروی نکردن از دعوت الهی پیامبر فرموده است: پس پیرویکننده باید از پیامبر (ص) پیروی کند، به دنبال او راه رود و قدم برجای قدم او بگذارد، وگرنه از هلاکت ایمن نباشد[۱۰]. این عبارت نشان میدهد که سلوک به دور از گژیها در مسیر کمال، منحصر در پیروی از پیامبر (ص) است[۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۸۲۰.
- ↑ «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۸۲۰.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۲۰.
- ↑ «فَاللَّهَ اللَّهَ أَيُّهَا النَّاسُ فِيمَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ وَ اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ حُقُوقِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى وَ لَمْ يَدَعْكُمْ فِي جَهَالَةٍ وَ لَا عَمًى، قَدْ سَمَّى آثَارَكُمْ وَ عَلِمَ أَعْمَالَكُمْ وَ كَتَبَ آجَالَكُمْ، وَ أَنْزَلَ عَلَيْكُمُ الْكِتَابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ عَمَّرَ فِيكُمْ نَبِيَّهُ أَزْمَاناً حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ وَ لَكُمْ فِيمَا أَنْزَلَ مِنْ كِتَابِهِ دِينَهُ الَّذِي رَضِيَ لِنَفْسِهِ وَ أَنْهَى إِلَيْكُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ وَ نَوَاهِيَهُ وَ أَوَامِرَهُ، وَ أَلْقَى إِلَيْكُمُ الْمَعْذِرَةَ وَ اتَّخَذَ عَلَيْكُمُ الْحُجَّةَ وَ قَدَّمَ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ وَ أَنْذَرَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۲۰-۸۲۱.
- ↑ «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِيءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي. أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ، أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ، عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ، أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كَافِيَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِيَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ، أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۲۱.
- ↑ «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِيُّ وَ أَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلى الله عليه و آله)؛ أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ؛ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَى الْإِيمَانِ وَثِيقَةً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷؛ نیز نک: خطبههای ۱۰۷ و ۱۵۰.
- ↑ «فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِيِّهِ وَ اقْتَصَّ أَثَرَهُ وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ وَ إِلَّا فَلَا يَأْمَنِ الْهَلَكَةَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۹.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۸۲۲.