معناشناسی

استضعاف به معنای "ضعیف شمردن" و "به ضعف کشاندن" است[۱] و مستضعف کسی است که ضعیف و حقیر شمرده شده یا در شناخت حق یا عمل به آن ناتوان شده است[۲]؛ لذا در فرهنگ دینی، مستضعف دو گروه هستند:

  1. مستضعف فکری و عقیدتی‏: افرادی که از نظر فکری، بدنی یا اقتصادی آنچنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند.
  2. مستضعف عملی و سیاسی: افراد‏‌ ستمدیده و محرومی که خفقان محیط، اجازۀ عمل و اقدام را از آنان سلب کرده است[۳].

در بسیاری از آیات، واژه استضعاف در برابر "استکبار" آمده است؛ لذا جوامع انسانی به دو طبقه "مستضعَف" و "مستکبِر" تقسیم می‌شوند[۴].

استضعاف در قرآن

واژه استضعاف در قرآن نیامده است؛ اما مشتقات آن در قالب واژه‌های ذیل به کار رفته است:

  1. "اسْتُضْعِفُوا": ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۵]؛
  2. "اسْتَضْعَفُونِي": ﴿قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي[۶]؛
  3. "يُسْتَضْعَفُونَ": ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا[۷]؛
  4. "يَسْتَضْعِفُ": ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ[۸]؛
  5. "مُسْتَضْعَفِينَ": ﴿قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ[۹]؛
  6. "مُسْتَضْعَفُونَ": ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ[۱۰].[۱۱]

شرایط تحقق استضعاف

شرایط تحقق استضعاف در شناخت دین و عمل به آن است، استضعاف در شناخت دین از ناتوانی در ادراک یا دسترسی نداشتن به عالمان یا متون دینی به وجود می‌‌آید[۱۲]، امّا استضعاف در عمل به وظایف دینی، به سبب ناتوانیانسان در عمل به فرایض دینی واقع می‌شود و مستضعف هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواستۀ درونی و بیرونی او را از راهیابی به زندگی کاملاً مؤمنانه ناتوان ساخته است[۱۳].

عوامل اجتماعی استضعاف

برخی از عوامل اجتماعی نیز در ایجاد استضعاف نقش دارند که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. خالی شدن مناسبات اجتماعی از عدالت: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ[۱۴]؛
  2. برتری‌‌طلبی در رابطه حاکمان یا مردم: ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ...[۱۵]؛
  3. به ضعف کشاندن حاکمان برحقّ و نافرمانی از آنان: ﴿إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي[۱۶]؛
  4. فساد‌گرایی و محرومیت افراد زیر سلطه از حقوق انسانی: ﴿يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۱۷]. بر اساس این آیه، انباشت ثروت و اشرافیت در بخشی از جامعه به همراه کمی نفرات و تفرقه در طبقات دیگر اجتماع، زمینۀ زبونی و استضعاف فرودستان را به وسیله مستکبران فراهم می‌آورد[۱۸].

وظیفه مستضعفین

قرآن به مستضعفین توصیه می‌‌کند صابرانه در راه حق بایستند و تسلیم تبلیغات مستکبران نگردند و اگر مستکبران امکان زندگی مؤمنانه را از آنان گرفتند در صورت توانایی، مهاجرت کنند و همۀ مسلمانان نیز وظیفه دارند در راه نجات مستضعفان تلاش کنند: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ[۱۹][۲۰]

استضعاف در معارف مهدویت

در برخی روایات[۲۱]، از ائمۀ اطهار(ع) با عنوان مستضعفین یاد شده که ظالمان حق آنان را غصب کرده اندف اما ارادۀ خداوند بر امامت و وارث شدن مستضعفان در زمین است: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۲] که روشن‌ترین نمونه برای تحقق این وعدۀ الهی، ظهور امام زمان(ع) و حکومت حق و عدالت در تمام کرۀ زمین ‏‏ است که در تفسیر این آیه به آن اشاره شده است. امام علی(ع) در این ‏باره فرمودند: «این گروه، آل محمد هستند خداوند سبحانه و تعالی مهدی آنان را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌‏شود، برمی‌‏انگیزد و به آنها عزّت می‌‏دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌‏کند»[۲۳]. امام صادق و امام باقر(ع) نیز تحقق وعده الهی را به زمان ظهور حضرت مهدی(ع) تعبیر کرده‌اند[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص۵۰۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۱۹؛ التحقیق، ج۷، ص۳۱، «ضعف».
  2. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۹؛ غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۹۷؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۱.
  3. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۹؛
  4. ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
  5. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  6. «(برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
  7. «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
  8. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.
  9. «می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم». سوره نساء، آیه ۹۷.
  10. «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده» سوره انفال، آیه ۲۶.
  11. ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
  12. بحارالانوار، ج۶۹، ص۹۵-۱۰۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۵۳۶-۵۳۹؛ کنزالدقائق، ج۳، ص۵۱۳-۵۱۹؛ المیزان، ج۵، ص۵۱.
  13. ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
  14. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.
  15. «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند.».. سوره اعراف، آیه ۷۵.
  16. «این قوم مرا ناتوان شمردند» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
  17. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.
  18. ر.ک: غفاری ساروی، حسین و قدمی، غلام رضا، استضعاف، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
  19. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  20. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۹.
  21. مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۵؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۶۷-۱۶۸.
  22. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  23. «هُمْ‏ آلُ‏ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ‏ اللَّهُ‏ مَهْدِیَّهُمْ‏ بَعْدَ جَهْدِهِمْ‏ فَیُعِزُّهُمْ‏ وَ یُذِلُ‏ عَدُوَّهُمْ‏‏‏‏‏»، کتاب الغیبة، ص۱۸۴؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص۵۴.
  24. بحار الانوار، ج ۶۰، ص۲۱۳؛ سفینة البحار، ج ۲، ص۴۴۵.
  25. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۹۳ ـ ۳۹۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۹.