بحث:عبدالله بن عباس
مقدمه
ابو عباس، عبدالله بن عباس بن عبد المطلب قُرَشی هاشمی پسر عموی پیامبر خاتم و امام علی (ع) است. او در دوران خلافت امیرالمؤمنین (ع)، از یاران و مشاوران و فرماندهان او بود و در جنگ جمل و صفین و جنگ نهروان حضور داشت. پس از شهادت امام علی (ع) با امام مجتبی (ع) بیعت کرد. وی مقامی والا داشت و سخنان او در تفسیر، که همه را از علی (ع) آموخته بود، فراوان است. وی در سال ۶۸ در ۷۱ سالگی در طائف درگذشت[۱].
او از مفسران و محدثان بلندآوازه تاریخ اسلام است. او سه سال قبل از هجرت در شِعب مکه به دنیا آمد و به سال هشتم هجری (سال فتح مکه) به مدینه رفت. در زمان عمر، خلیفه با او مشورت میکرد و به روزگار خیزش مردم علیه عثمان، نماینده عثمان در حج و در زمان خلافت علی (ع) نیز یار، همراه، مشاور، کارگزار و فرمانده نظامی آن بزرگوار بود. او در نبرد جمل، فرماندهی طلایه سپاه را به عهده داشت و پس از آن به حکومت بصره گماشته شد. قبل از شروع جنگ صِفین، کسی را در بصره به جانشینی خود نهاد و همراه علی (ع) به نبرد با معاویه شتافت. عبد الله در هفت روز اول نبرد صفین، یکی از فرماندهان سپاه امام (ع) بود و در تمام جنگ، همگامِ استوار علی (ع).
در ماجرای «حکمیت»، علی (ع) او را به عنوان حَکم (داور) از سوی خود پیشنهاد کرد؛ اما خوارج و اشعث بن قیس با آن مخالفت ورزیدند و گفتند: میان علی و ابن عباس، فرقی نیست. در جریان نهروان، او بارها از سوی علی (ع) با خوارج به گفتگو پرداخت و در مناظرههایی هوشمندانه، نااستواری موضع خوارج و همچنین جایگاه والای علی (ع) را نمایاند. او به هنگام شهادت علی (ع)، فرماندار بصره بود.
ابن عباس پس از علی (ع) دست بیعت به امام حسن (ع) داد و به کارگزاری از سوی وی عازم بصره شد. عبد الله بن عباس، همراه امام حسین (ع) در قیام کربلا شرکت نکرد. برخی علت این عدم مشارکت را نابینا بودن وی دانستهاند. او پس از قدرت یافتن عبد الله بن زبیر در حجاز و بصره و عراق، با وی بیعت نکرد. بیعت نکردن او و محمد بن حنفیه، بر ابن زبیرْ گران آمد، به آن سان که میخواست آنها را در آتش بسوزاند. ابن عباس، دانشمندی است که در تفسیر، حدیث و فقه، جایگاه بسیار والایی دارد. وی در دانش، شاگرد علی (ع) بود و به این شاگردی بسی افتخار میکرد. ابن عباس به سال ۶۸ هجری و در ۷۱ سالگی در تبعیدگاهش طائف، در حالی که مکرر میگفت: «خدایا! من با محمد و خاندانش به تو تقرب میجویم. خدایا! من با ولایت بزرگمان، علی بن ابی طالب، به تو تقرب میجویم»[۲]، زندگی را بدرود گفت. در نقل دیگری آمده است که او هنگام وفات میگفت: «خدایا! من با ولایت علی بن ابی طالب، به تو تقرب میجویم»[۳]. خلفای بنی عباس از نسل اویند و علی (ع) این نکته را پیشگویی کرده و ابن عباس را «پدر شاهان» خطاب کرده بود[۴]
مقدمه
ابوالعباس عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی قرشی، دو[۵] یا سه[۶] یا چهار[۷] سال قبل از هجرت پیامبر(ص) در مکه و در شعب بنی هاشم متولد شد[۸] و در آنجا رشد نمود.[۹] او از اصحاب و یاران پیامبر(ص)و حضرت علی(ع)بود[۱۰] و از این بزرگوار و افرادی مانند ابوذر، معاذ بن جبل و عُمر روایت نموده است.[۱۱]
ابن عباس فردی محدث، فقیه، مفسر، نحوی،[۱۲] نسبشناس، شاعر و آگاه به تاریخ عرب و وقایع آن بود. وی را به سبب کثرت علومی که داشت، «بحر» مینامیدند.[۱۳] او در علم حساب و تقسیم ارث نیز تبحر داشت و در زمان ابوبکر، عمر و عثمان قضاوت مینمود.[۱۴]
علامه حلی او را از دوستداران حضرت علی(ع) و از شاگردان وی دانسته و مقام و اخلاص او به امیرمؤمنان(ع) را مشهورتر از آن میداند که بتوان مخفی نمود. در ضمن، روایات کشّی را که متضمن قدح اوست، نپذیرفته و میگوید که آنها را در جای دیگر جواب داده است. او شاگردانی مانند عبدالله بن عمر، انس بن مالک، ابوطفیل عامر بن واثله و ثعلبة بن حکم را تربیت نمود.[۱۵]
ابن عباس یکی از فرماندهان حضرت علی(ع) در جنگ صفین بود که قسمتی از جنگ را فرماندهی میکرد،[۱۶] چنان که در جنگ جمل و نهروان نیز دارای نقشی فعال بود.[۱۷]
او مدتی از جانب حضرت علی(ع) والی شهرهای بصره،[۱۸] سرزمین یمن،[۱۹] خوزستان، فارس و کرمان بود. در صلح امام حسن(ع) و معاویه حضور داشت[۲۰] و در جریان کربلا کوشید تا امام حسین(ع) را از رفتن به کربلا منصرف نماید.
پیامبر(ص) برای او دعا کرد که خداوند به او حکمت و علم تفسیر قرآن عطا کند و فقیه در دین قرار دهد.[۲۱] عُمر وی را بسیار محترم میشمرد و با او مشورت میکرد.[۲۲]
وی را فردی فصیح، زیبا، بلند قامت و سفیدروی توصیف کرده[۲۳] و گفتهاند که روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت.[۲۴] کتابهای تفسیر ابن عباس ترجمان القرآن[۲۵] که گویند املای امام علی(ع) بوده است،[۲۶] زبور داود، المفصل فی الاحادیث الفقهیه، الاحادیث القدسیه، الصحائف الاربعون،[۲۷] فتاوی عبدالله بن عباس و المسند اثر اوست.[۲۸]
او در اواخر عمر نابینا شد[۲۹] و به هنگام اقتدار عبدالله بن زبیر از بیعت با وی سرباز زد و بدین جهت از مکه اخراج شد و به طائف رفت[۳۰] و سرانجام در سال ۷۰هـ در آنجا درگذشت.[۳۱] محمد بن حنفیه بر او نماز گزارد.[۳۲] سال فوت وی را مختلف آوردهاند.[۳۳].[۳۴]
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵.
- ↑ کفایة الأثر، ص ۲۲.
- ↑ فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۶۲، ح ۱۱۲۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۴۶.
- ↑ تاریخ الاسلام ۵/۱۵۲.
- ↑ نسب قریش ۲۶.
- ↑ مشاهیر علماء الامصار ۲۸.
- ↑ نسب قریش ۲۶.
- ↑ معجم المؤلفین ۶/۶۶.
- ↑ رجال الطوسی ۲۲ و۴۶.
- ↑ اسد الغابه ۳/۲۹۲.
- ↑ تاریخ بغداد ۱/۱۷۵.
- ↑ الطبقات الکبری ۲/۳۶۶.
- ↑ اسد الغابه ۳/۲۹۲.
- ↑ الجرح و التعدیل ۵/۱۱۶.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط ۱۴۶.
- ↑ الاستیعاب ۳/۹۳۹.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط ۱۵۲.
- ↑ الاخبار الطوال ۱۴۱.
- ↑ فرهنگ زندگی نامهها ۱/۵۵۷.
- ↑ الطبقات الکبری ۲/۳۶۵.
- ↑ تاریخ بغداد ۱/۱۷۳.
- ↑ الاستیعاب ۳/۹۳۵.
- ↑ تاریخ الاسلام ۵/۱۵۸.
- ↑ الذریعه ۴/۲۴۳.
- ↑ اعیان الشیعه ۸/۵۵ فرهنگ زندگی نامهها ۱/۵۵۷.
- ↑ ریحانة الادب ۸/۹۸ و۹۹.
- ↑ معجم المؤلفین ۶/۶۶.
- ↑ المحبر ۲۹۶.
- ↑ الاخبار الطوال ۳۰۹.
- ↑ التاریخ الکبیر ۵/۳.
- ↑ الاخبار الطوال ۳۰۹.
- ↑ التاریخ الکبیر ۵/۳ تاریخ بغداد ۱/۱۷۵ اسد الغابه ۳/۲۹۴ تهذیب الکمال ۱۵/۱۶۲ الاصابه ۴/۱۳۱.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص453-454.