تفسیر ابن کثیر (کتاب)

تفسیر ابن کثیر کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویلات آیات قرآن می‌‏باشد. این کتاب اثر عمادالدین اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی معروف به ابن کثیر است و انتشارات دار الکتب العلمیة انتشار آن را به عهده داشته‌ است.[۱]

تفسیر ابن کثیر
زبانعربی
نویسندهعمادالدین اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی معروف به ابن کثیر
ناشرانتشارات دار الکتب العلمیة
محل نشربیروت، لبنان
سال نشر۱۴۱۹ ق، ۱۳۷۸ ش
تعداد جلد۱۵
فهرست جلدهاجلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم، جلد ششم، جلد هفتم، جلد هشتم، جلد نهم، جلد دهم، جلد یازدهم، جلد دوازدهم، جلد سیزدهم، جلد چهاردهم، جلد پانزدهم

== دربارهٔ کتاب == تفسیر القرآن العظیم"، نام تفسیری که نویسنده آن ابوالفداء عماد الدین اسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی است. ابن کثیر در محلی به نام "مُجَیدل القریة" از توابع بُصری در شام، در سال ۷۰۰ق چشم به جهان گشود و در سال ۷۷۴ق چشم از جهان فروبست و در مقبره صوفیه، در جوار استادش ابن تیمیه در شام به خاک سپرده شد.

ابن‌کثیر در زمانی که دمشق مرکز اصلی برای طالبان علم و دانش بود از محضر اساتید بزرگی چون حافظ ابوالحجاج مزّی استفاده فراوان برد و سپس به تدریس پرداخت و شاگردان فراوانی را تربیت کرد. ابن کثیر، شافعی مذهب و سلفی العقیده است. او فقیه و محدثی متبحر و مفسری معروف و مورّخی نامدار است. مشهورترین آثار او "البدایة و النهایة" و "تفسیر القرآن العظیم" و "جامع المسانید" است. تعداد آثار او را تا ۲۶ اثر برشمرده‌اند.

منبع اصلی ابن کثیر در تفسیر قرآن، جامع البیان عن تأویل آی القرآن معروف به تفسیر طبری است و پس از آن کم و بیش نظر به "المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز" معروف به تفسیر ابن عطیه داشته و با استفاده از سبک تفسیری آنها در نقل حدیث، تفسیرش را سامان بخشیده است. او علاوه بر نقل احادیث تفسیری و آراء و اقوال دیگران، به نقد و بررسی احادیث پرداخته و درایت و نقادی را جایگزین نقالی‌های مطالب سست و بی‌پایه نموده و با روایات جعلی و اسرائیلیات به مبارزه برخاسته است.

از ویژگی‌های تفسیر ابن کثیر این است که وی به روش تفسیر قرآن با قرآن سخت معتقد و پایبند است و در مقدمه‌اش می‌نویسد: اگر کسی بگوید بهترین شیوه تفسیر قرآن کدام است؟ در پاسخ باید گفت: صحیح‌ترین روش در این باره این است که قرآن با خود قرآن تفسیر گردد و در صورتی که اجمالی در مراد و مقصود آیه باشد باید به سنت مراجعه کرد؛ زیرا خود قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۲].

ابن‌کثیر در هر سوره پس از بیان فضیلت آن، روش تفسیر قرآن به قرآن را به کار می‌گیرد و روایات معتبر را برای تبیین آیه نقل می‌کند و علاوه بر آن به نقل اقوال صحابه و تابعین نیز تمسک می‌جوید و برای توضیح واژه‌ها از کلمات عرب و اشعار آنان نیز شاهد می‌آورد. او در مسائل فقهی معمولاً به آراء گوناگون توجه می‌کند و پس از نقد و بررسی در نهایت نظر خویش را اظهار می‌دارد. او در بیان نقل احادیث، دقت بیشتری دارد و در ضمن تعیین سند حدیث و تقسیم آن به صحیح، ضعیف، حسن و غریب از احادیث ساختگی به‌ویژه اسرائیلیات انتقاد می‌کند و در بیشتر موارد تنها به حدیث صحیح یا حسن تکیه می‌کند و معمولاً در جایی که حدیثی در تفسیر آیه‌ای به نظرش غریب باشد، بدون اظهار نظر به نقل آن اکتفا می‌ورزد. او هر چند شاگرد ابن تیمیه و از وفاداران سرسخت او به حساب می‌آید، ولی در مقام تفسیر هیچ گاه لحن یک سویه و متعصبانه و افراطی او را به خود نمی‌گیرد و در واقع شرح صدر از خود نشان می‌دهد و دوراندیشی و رعایت احتیاط را از دست نمی‌دهد.

از امتیازات این تفسیر، جامعیت تفسیری، اسرائیلیات‌ستیزی و تعادل و توازن‌گرایی و خرافه‌ستیزی آن است. به عنوان نمونه: بر خلاف ابن تیمیه و شماری از مفسران اهل سنت در تفسیر آیاتی که در فضائل اهل بیت پیامبر (ص) نازل شده، راه انکار نمی‌پیماید و حق را نادیده نمی‌انگارد. یا دست کم به نقل وجوه گوناگون می‌پردازد؛ از جمله در تفسیر آیه "قربی" بر خلاف نظر ابن تیمیه می‌گوید: مراد از آن بستگان و خویشاوندان پیامبرند و روایاتی نیز در این باره از طریق ابن جریر طبری شاهد می‌آورد.

اسرائیلیات ستیزی او در تفسیر آیه ﴿ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرُونَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [۳] در ضمن داستان گاو بنی‌اسرائیل و همچنین در تفسیر سوره ق و نیز داستان هاروت و ماروت در سوره بقره آیه ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ [۴] به خوبی نمایان و روشن است. او می‌گوید: داستان هاروت و ماروت را آن‌گونه که شماری از مفسران بیان داشته‌اند در تضاد با عصمت ملائکه است و پس از نقل روایاتی از مسند احمد حنبل در این باره، در صحت آنها به تشکیک می‌پردازد و سرانجام آنها را مردود می‌شمارد.

او در آغاز تفسیرش، مقدمه‌ای قرآنی و آنگاه فصلی روایی عرضه داشته که در ضمن آن، ارج و اعتبار تبیین کلام الهی را به صورتی کوتاه و پرمعنا بیان می‌کند. پس از آن تحت عنوان کتاب فضائل القرآن، نزول قرآن بر هفت حرف، تألیف القرآن، نزول السکینه و الملائکة عند القرائه، ذکر احادیث تلاوت و همچنین فصلی در آداب قرائت و تلاوت و روایات وارده در این باره و فضیلت قرائت و دعا برای حفظ قرآن و دور ماندن از نسیان و معنای سوره و آیه، به روشنی و گویایی تمام بیان به بحث می‌پردازد [۵][۶]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

 
ابن کثیر
عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی معروف به «ابن کثیر» (متولد ۷۰۱ق، دمشق و متوفای ۷۷۴ق، دمشق)، گذشته‌نگار، تفسیرگر و حدیث‌نگار مشهور شافعی، تحصیلات خود را در محضر اساتیدی همچون: برهان‌الدين ابواسحاق ابراهیم فزارى، تقی‌الدین‌ ابوالعباس‌ احمد بن‌ تیمیة حنبلی‌، جمال‌الدین‌ ابوالحجاج‌ مزّی‌، شمس‌الدین‌ محمد ذهبی‌ و علم‌الدین‌ ابومحمد قاسم‌ برزالی‌ شافعی‌ به اتمام رساند. او چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «البدایة و النهایة»، «الاجتهاد فی‌ طلب‌ الجهاد»، «احادیث‌ التوحید» و «تفسیر ابن کثیر» برخی از این آثار است[۷]

پانویس

  1. کتابخانه مدرسه فقاهت
  2. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  3. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌دهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفته‌ای؟ گفت: به خداوند پناه می‌جویم که از نادانان باشم. گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت: خداوند می‌فرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافته‌اید بجای آورید. گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او می‌فرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی می‌بخشد. گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود. گفت: او می‌فرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار می‌زند و نه به کشت آب می‌دهد، تندرست است بی‌هیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند. و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۶۷-۷۳.
  4. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  5. تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۲۰ق.
  6. کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر ابن کثیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  7. پایگاه دایرة المعارف اسلامی

دریافت متن

پیوند به بیرون