مقدمه

  • "ساده لوحی" در مقابل زیرکی و هوشیاری قرار دارد؛ و عبارت از ملکه‌ای است که بر اساس آن، صاحبش از ظواهر امور به‌سختی تأثّر پذیرفته، او را از تشخیص صحیح از خطا و انتخاب صحیح باز می‌‌دارد؛ به‌ویژه آنکه مورد مشتبهی در میان باشد، که به‌جز با هوشیاری نتوان درست و خطای آن را بازشناخت.
  • به دیگر سخن، ساده‌لوح کسی است که به راحتی فریب خورده، نتواند مسیر درست را در امور شخصی و اجتماعی خویش بازشناسد[۱].
  • بدین معنی، هیچ انسانی از فریب‌خوردگی به‌دور نیست؛ چه تنها کسانی که در رُتبت پس از معصومان (ع) قرار گرفته‌اند، از این مطلب به‌دورند، و پر واضح است که اینان در هر روزگار تنها افرادی اندک و انگشت‌شمار می‌‌باشند. در این زمینه به این آیات توجّه کنید:
  • ﴿إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ[۲]؛
  • ﴿وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ * الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا[۳]؛
  • ﴿وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ * ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا[۴]؛
  • ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[۵]؛
  • ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[۶].
  • این آیات به‌روشنی به سرزنش، بلکه تهدید فریب خوردگان به عالم مادّی و خواستنی‌های نفسانی آن پرداخته است[۷].
  • قرآن کریم انسان را از این رذیلت و تبعات آن، به دفعات در بسیاری از آیات باز داشته و او را نسبت به دنیا، شیطان، هوای نفس و دیگر علل فریب خوردن او، آگاهی بخشیده است. در این میان، حتّی از رحمت عامّ حضرت حق نیز سخن رفته؛ چه آن کس که بدون آنکه شایستگی برخورداری از رحمت او را داشته باشد، خود را شایسته آن بداند، احمق‌تر و نادان‌تر از کسی است که بی‌دلیل از آن قطع امید کرده است. قرآن کریم این مطلب را نیز در شمار علل فریب‌خوردگی انسان‌ها دانسته است[۸].
  • این رذیلت اخلاقی نیز دارای مراتبی است، که از سویه شدّت، رو به ضعف می‌‌نهد. در این میان امّا، آنچه باعث فریب آدمی می‌‌شود، از اهمیّتی بیشتر برخوردار است؛ چه شدّت و ضعف فریب‌خوردگی انسان، پس از آن حاصل می‌‌شود که آدمی به یکی از این عوامل دل بست، و بدان فریب خورد. ازاین‌رو ما نیز در اینجا به تبعیّت از قرآن کریم، به یادکِرد از این عوامل پرداخته مهم‌ترین آنها را به اختصار به توضیح می‌‌گیریم[۹].

عوامل فریب انسان

  • این رذیلت اخلاقی نیز دارای مراتبی است، که از سویه شدّت، رو به ضعف می‌‌نهد. در این میان امّا، آنچه باعث فریب آدمی می‌‌شود، از اهمیّتی بیشتر برخوردار است؛ چه شدّت و ضعف فریب‌خوردگی انسان، پس از آن حاصل می‌‌شود که آدمی به یکی از این عوامل دل بست، و بدان فریب خورد. ازاین‌رو ما نیز در اینجا به تبعیّت از قرآن کریم، به یادکِرد از این عوامل پرداخته مهم‌ترین آنها را به اختصار به توضیح می‌‌گیریم:[۱۰].

فریب خوردن به‌واسطه ظواهر دنیا

  • قدرت، سلطنت، زیبایی و دیگر ظواهر دنیایی، در شمار عوامل فریب‌خوردن آدمی است. روشن است که هر یک از این عوامل، ویژه دسته‌ای از مردمان است؛ چه گروهی به ثروت، و گروهی به شهوات فریب می‌‌خورند. در این میان امّا، آن کس از همه این فریب‌خوردگان احمق‌تر است، که به امور اعتباری که از هیچ واقعیّتی برخوردار نیست، فریب خورَد. مناصب دنیایی در شمار همین امور اعتباری است، که وهمی بیش نیست. این نوع از فریب‌خوردگی احمقانه، معمولاً با خودبزرگ‌بینی و خودپسندی همراه بوده، با توحید صفاتی منافات خواهد داشت[۱۱].
  • قرآن کریم این گروه را به سختی تهدید می‌‌کند، که عاقبت آنان چیزی جز از استهزاء نسبت به دین نخواهد بود؛ چه آنان دین را بازیچه خود ساخته از آن برای اهداف موهوم خود استفاده می‌‌کنند. در این آیات نیز تهدیدی سنگین‌تر از آنچه گذشت را، نسبت به آنان روا می‌‌دارد:
  • ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ[۱۲]؛
  • ﴿غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ[۱۳]
  • این دو آیه دلالت بر تجسّم اعمال می‌‌نماید؛ و به این نکته نیز راهنمایی می‌‌نماید، که انسان در گرو اعمال خویشتن است؛ اگر عمل او نیکو باشد خود عاقبتی نیکو خواهد یافت، و اگر عمل او از شایستگی برخوردار نباشد، خود عاقبتی این‌گونه خواهد یافت. او در قیامت صورتی خواهد یافت که کاملاً بر عمل او منطبق و با آن هماهنگ است، صورتی که او را به مرتبه انسان کامل می‌‌رساند، و یا در پست‌ترین مراتب حیوانی قرار خواهد داد. آن کس که از سریرتی چون سگ برخوردار است، صورت سگ خواهد یافت، که نشان دهنده مرتبة اُخروی او خواهد بود؛ و چنین است اتّصاف او به دیگر صور این عالم[۱۴].
  • اگر درباره این نوع از فریب‌خوردگی، هیچ آیه دیگری جز از همین دو آیه نازل نشده بود، باز کافی بود تا آدمی خود را از این دام وارهاند؛ چه این نوع از فریب‌خوردگان در قیامت با صورتی در مقابل مردم ظاهر خواهند شد، که هیچ کس از دیدن آن شادمان نخواهد شد. ازاین‌رو می‌‌توان گفت که شاید تکرار آیه شریفه: "آنان که دین خود را بازیچه گرفته‌اند"، اشاره به آن باشد که اینان در قیامت به‌ صورت بوزینگان بازیگر ظاهر شده، آبرویی برایشان در آن صحنه باقی نخواهد ماند.
  • آیه شریفه ﴿لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ[۱۵]، نیز بر آن دلالت دارد که شفاعت شافعان امّت، آنان را فایده نخواهد بخشید؛ این بخش از آیه، از تهدیدی سخت سنگین برخوردار است[۱۶].

فریب خوردن به‌واسطه شیاطین

  • در این عنوان، هر دو دسته شیاطین جنّی و انسی منظور می‌‌باشند؛ چه این هر دو دسته می‌‌توانند آدمی را فریب داده از طریق کمال به سوی انحطاط سوق دهند. از آنجا که این مرتبه از فریب‌خوردگی در شمار بدترین مراتب آن است، خداوند متعال آن را بلافاصله پس از فریب‌خوردن به دنیا یاد فرموده، در بسیاری از آیات قرآن کریم به پرهیز از آن امر فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ[۱۷].
  • "غَرور" - بفتح غین ۔ عبارت است از هر آن چیزی که بتواند آدمی را بفریبد. در این آیه، منظور از آن شیاطین جنّی و انسی است؛ شیطان آدمی را آن‌چنان می‌‌فریبد که خیال او نیز از فریب‌خوردگیش آگاه نمی‌گردد. بدتر آنکه می‌‌پندارد در مسیر کمال در حرکت است، ازاین‌رو هفتاد حجابی که شیطان را در خود پوشیده داشته، ندیده خود را در عالم نور رهسپر می‌‌شمارد!. قرآن کریم از آنجا که کتاب هدایت است، مردمان را به این خطر بزرگ آگاهی بخشیده است:
  • ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ[۱۸]؛
  • ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ[۱۹].
  • کلمه "خََنْس" و کلمه "وحی" در این دو آیه، به یک معنی به کار رفته، و مراد از آن گویا سخنی است که در پرده ایراد می‌‌شود؛ پرده‌ای که ظاهر آن سخنی نیکو است، و باطن آن ظلالت و گمراهی؛ سخنی که از هیچ واقعی برخوردار نیست، اما آن‌چنان در پرده محاسن پیچیده شده، که نخست خیال آدمی آن را می‌‌پذیرد، وزان پس آن را برای عقلْ نیکو جلوه می‌دهد؛ در این حال انسان در دام شیطان افتاده به‌راحتی فریب او را خواهد خورد[۲۰].
  • در اینجا، تنها یاری خداوند است که می‌‌تواند آدمی را از این دام باز دارد، و باز همان یاری الهی است که می‌‌تواند او را از آن دام خارج سازد:
  • ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ[۲۱]؛
  • ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ[۲۲][۲۳].
  • قرآن کریم در برخی از آیات خود، چگونگی فریفتن آدمی را توضیح می‌‌دهد؛ چه برخی از شیاطین با استفاده از وسائط متعدّد، سخن خویش را در ذهن آدمی متمکّن کرده او را فریب می‌‌دهند. در اینجا، خودداری از فریب‌خوردن، سخت دشوارتر از موردی است که شیاطین جنّی و انسی به‌وضوح سر در پی فریب آدمی می‌نهند؛
  • و عجیب آنکه در روزگار ما، برخی از کسان آن‌چنان به رتبت شیطان نزدیک شده‌اند، که خود از ابلیس در این زمینه پیش‌روتر شده‌اند و گرم‌پوتر!:
  • ﴿وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ[۲۴]؛
  • ﴿كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا[۲۵][۲۶].
  • الغاء سخن و ایجاد آن در ذهن مخاطب، راه‌های‌گونه گونی دارد، که به برخی از آنها در قرآن کریم این‌گونه اشاره شده است: ﴿لَّعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلاَ يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا[۲۷].
  • این آیات از پوشیده شدن فطرت آدمی سخن می‌گوید؛ چه فریب شیطان در مرتبه نخست آدمی را به ظلال می‌اندازد، و زان پس به دریای بی‌کرانه آرزوها رهنمون می‌شود. آرزو اما سرانجام فطرت ######### 313######### و الهی انسان را پوشیده و بلکه خُرد می‌سازد، و در نتیجه آدمی زیانکار از این سرای رخت بدان سرای خواهد کشید: ﴿ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ [۲۸][۲۹].
  • در تفسیر شریف "البرهان"، در تفسیر این آیات حدیثی از امام باقر (ع) آمده است، در این حدیث آن حضرت می‌‌فرمایند:"مراد از ﴿مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ، آن است که آخرت را بر آنان سبک و بی‌ارزش می‌‌سازد؛ و از ﴿وَمِنْ خَلْفِهِمْ یعنی آنان را به جمع‌آوری اموال و نپرداختن حقوق مالی واجبشان امر می‌‌کند، تا آن ثروت برای وارثان آنان باقی ماند؛ ﴿وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ بدان معنی است که با زینت نمودن ### 313### و نیکو نمودن شبهه‌ها دین آنان را فاسد و نابود می‌‌گرداند؛ و از ﴿وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ مراد آن است که لذّات را خوشایند آنان می‌‌سازد و شهوات را بر قلب آنان غلبه می‌دهد"[۳۰].
  • ﴿لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا * قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا * وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا * إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا[۳۱][۳۲].
  • این آیات نیز به صورتی خاص نسبت به این نکته آگاهی می‌‌بخشد، که شیطان و یاران جنّی و انسی‌اش، گویا آفریده شده و دستور یافته‌اند که از راه‌های مختلف به گمراهی آدمیان بپردازند. این دستور، دستوری تکوینی است، بدان معنی که ذات شیاطین اغواگر است و گمراه‌کننده؛ تو گویی آنان دستور دارند که به فریب انسان‌ها بپردازند، غنا، آلات لهو و لعب، تبلیغات فاسدی که در صورت‌های فریبنده جلوه‌گر می‌‌شود، و حتّی تبلیغات دینیِ بی‌محتوا که تنها برای فریب افراد استفاده می‌‌شود، در این شمار قرار دارد. این امور به‌ویژه اگر با جلوه‌های جنسی همراه شود، و یا عناوین پر زرق و ظاهری بیابد، بیشتر به فریب مردمان موفّق می‌‌شود.
  • در روزگار ما، یکی از پرکاربردترین دام‌های شیطان، جمع‌آوری ثروت به‌گونه حلال مخلوط با حرام است؛ شرکت‌های چند ملّیّتی و یا شرکت‌های هِرَمی در این شمار است، که به‌خصوص در کشورهایی که از نظر معادن زیرزمینی غنی باشند، بیشتر ظاهر خواهند شد. استفاده از امور جنسی نیز در روزگار ما، دامی شگرف از دام‌های شیطان شده، که به‌وسیله آن گروهی به جمع ثروت می‌‌پردازند، و گروهی به ابتلای به انواع مفاسد اخلاقی دچار می‌‌شوند.
  • پُر واضح است که انجام این‌گونه آلودگی‌ها، تنها نابودی جامعه و فساد نسل‌های موجود در آن است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ[۳۳][۳۴].
  • یکی از مهم‌ترین راه‌های شیطان و دام‌های او، القاء وسوسه دوری از دین در ذهن جوانان است. او برای جوانان بی‌تجربه چنین وانمود می‌‌کند، که دست شستن از مبانی استوار مذهبی، نشانگر آزادی فکر، فرهنگ برتر، و روشن فکری است؛ چه دین را با علم نسبتی نیست، و به‌ویژه در روزگار ما علم چنان با سرعت به پیش می‌‌تازد، که دین را توان برابری با آن نیست!. این وسوسه از دیرباز در میان دام‌های شیطان جایگاهی ویژه داشته، امّا در این روزگار از کاربردی بیشتر برخوردار شده است[۳۵].

فریب خوردن به وسیله دوست‌نمایان

  • یکی از دام‌های همیشگی شیطان، فریب انسان به وسیله دوستانی است که خود رو به‌سوی عالم ظلالت نهاده‌اند. قرآن کریم به این مطلب نیز توجهی ویژه نشان داده، به‌گونه ای که یک سوره کامل درباره آن نازل شده است. بر همه مسلمانان - به‌ویژه جوانان مسلمان - واجب است که از مکر او - که بدین وسیله در مسیر آنان گسترده می‌‌شود - صبح‌گاه و شام‌گاه به حضرت حق پناه برند، تا ایشان را از آن دام باز‌رهاند: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ * وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ[۳۶][۳۷].
  • بدون تردید مصداق کامل بدترین آفریدگان، همان شرّی است که از طریق دوستان ناپسند به آدمی می‌‌رسد؛ دوستی‌های نامحرمان، امروزه بدترین نوع دوستی است که در میان برخی از جوانان دیده می‌‌شود، و می‌‌تواند به‌راحتی عاقبت آدمی را تباه سازد. برخی از مفسران، آیه شریفه ﴿وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ[۳۸] را به هیجانات جنسی تفسیر کرده‌اند، که چون روی نماید، همچون سیاهی شبْ روح آدمی را فرا می‌گیرد، و او را ناگزیر در آن ظلمت فرو می‌‌برد[۳۹].
  • سوره مبارک ناس نیز، بدون تردید بر لزوم پناه بردن به خداوند متعال از دست وسوسه دوستان ناپسند، تأکید می‌‌کند؛ به‌ویژه دوستانی که به خوبی از راه‌های نفوذ در قلب دوست خود آگاهند، و می‌‌توانند به‌راحتی او را در دام خویش کشند: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ[۴۰]؛
  • از این‌رو، بر همه مردم و به‌خصوص بر جوانان - لازم است که پیش از فرارسیدن روزی که ندامت در آن فایده‌ای نخواهد بخشید، از این‌گونه دوستان بپرهیزند، تا در آن روز از افسوس و اندوه بی‌بهره مانند. به این آیات که سراسر نشان دهنده همان اندوه است، بنگرید:
  • ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۴۱]؛
  • ﴿كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ[۴۲]؛
  • ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا[۴۳]؛
  • ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۴۴]؛
  • ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ[۴۵][۴۶].

فریب خوردن به‌واسطه رحمت خداوند متعال

  • فریب خوردن به‌واسطه رحمت، کرم، و بخشش حضرت حق - جلَّ وعلا! - نیز، در شمار دام‌های شیطان است؛ چه او آدمی را این‌گونه می‌‌فریبد، که رحمت خدا بی‌منتهاست، ازاین‌رو هرچه خواهی بکن و از آن ترسی به دل راه مده!. قرآن کریم مردمان را از این دام نیز بر حذر داشته؛ چه به فراوانی به این دام اشاره کرده است تا هوشیاران از آن برحذر مانند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ[۴۷][۴۸].
  • از این آیه، به‌خوبی استفاده می‌‌شود که یکی از حیله‌های شیطان، فریفتن بندگان خداوند به‌واسطه رحمت و مغفرت اوست. از این‌رو، آنان در حالی که در دریای ظلمانی گناهان کبیره فرورفته‌اند، امید به رحمت او می‌‌برند، تا در دار جزاء به بهشت وارد شوند!. پر واضح است که این نه امیدواری پسندیده، که حماقتی است که شیاطین جنّی و انسی، برخی از آدمیان را بدان مبتلا می‌‌سازند[۴۹].
  • توضیح آنکه رجاء / امیدواری به رحمت الهی، بر دو گونه است:
  • قسمی از آن خود در شمار نعمت‌های الهی است، و تمامی فضائل و مکارم اخلاقی نیز در گرو آن است. در این حالت، انسان امیدوار همچون کشاورزی است که دانه می‌‌افشاند، و امید می‌‌برد که خداوند مزرعه‌ای سبز نصیب او فرماید؛ چه آنکه می‌کارد و آنکه محصول را به‌دست می‌‌دهد، او جلَّ وعلا! - است، نه آدمی: ﴿أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ[۵۰].
  • این نوع از رجاء، همواره با خوف و ترس از افعال ناپسند آدمی همراه است: ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۵۱][۵۲].
  • در این نوع از رجاء، یأس و ناامیدی از رحمت او را راهی نیست؛ ازاین‌رو امیدواران این‌گونه، همواره سر در پی مراتب برتر کمال می‌‌نهند، و همان‌گونه که پیش از این گفته‌ایم- بدون حصول این امید مطلوب، تحصیل هیچ کمالی ممکن نیست: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ[۵۳].
  • قسم دوم امّا، همان امیدی است که در این سطور بدان اشاره کردیم. امیدی که ویژه احمقان، و نه امیدواران صادق، است. اینان مانند کشاورزی هستند که بدون آنکه بذری نشانَد، امید می‌‌برد که محصولی عالی درو کند![۵۴].
  • دریغ که مردم، این آگاهی بخشیِ قرآن کریم را در نمی‌یابند؛ ازاین‌رو بسیاری از آنان در شمار این‌گونه امیدواران قرار می‌گیرند. سستی، بی‌تحرّکی و آرزوپروری، لازمه زندگی اینان است، که سرانجام ضرر این جهانی و ندامت آن جهانی را نصیبشان خواهد ساخت: ﴿يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ[۵۵][۵۶].

فریب خوردن به‌واسطه آمال و آرزوها

  • اگر امید و محاسبه نتایج، در انسانی به کار گرفته شد، نعمتی بزرگ فرا روی آدمی واقع شده است؛ چه امید به رسیدن به منزل مقصود، به‌همراه محاسبه نتایجی که بر افعال انسان مترتّب خواهد شد، او را به آن منزل رهنمون می‌‌شود؛ ورنه کسی که تنها به آرزوها دل خوش دارد، امّا به آنچه انجام می‌‌دهد و نتایج آن نیاندیشد، بدون تردید در شمار همان امیدواران احمقی که پیش از این از آنان یاد کردیم، قرار خواهد گرفت. قرآن کریم بر تدبُّر در نتایج کارها سخت پای فشرده است، تا آدمی در دام این آرزوهای باطل قرار نگیرد:
  • ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۵۷]؛
  • ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ[۵۸].
  • فراتر از آن، قرآن کریم کسانی که به تفکّر و تأمّل نپرداخته از محاسبه اعمال خود غافلند را، از حیوانات نیز پست‌تر و ضرردارتر خوانده است: ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ[۵۹][۶۰].
  • در روایات بسیاری نیز به مضرّات آرزوپروری اشاره شده است. در اینجا تا این فصل به درازا نیانجامد، تنها به همین یک روایت علوی اکتفا می‌‌کنیم:"بر شما از دو چیز می‌‌ترسم: تبعیت از هوی و هوس، و دور و دراز کردن آرزو. چه تبعیّت از هوسْ انسان را از حق باز می‌‌دارد، و آرزوی دور و دراز نیز آخرت را به دست فراموشی می‌‌سپارد"[۶۱][۶۲].
  • قرآن کریم نیز بر احتراز از آرزو ورزی‌های دراز، تأکید کرده و مؤمنان را از آن برحذر داشته است. در این زمینه به این سه آیه بنگرید:
  • ﴿ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ[۶۳]؛
  • ﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ[۶۴]؛
  • ﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا[۶۵][۶۶].

فریفتن جوانان

  • شیطان، در این نوع از فریب خود، به‌واسطه یاری رساندن به جوانان برای انجام گناهان، آنان را فریب داده از مسیر ایمان خارج می‌‌سازد. شاید از همین رو است که از دوره جوانی به "دوران جنون" یا "دوران گناهکاری" یاد شده است. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می‌‌فرمایند:"جوانی شعبه‌ای از دیوانگی است" [۶۷][۶۸].
  • سِرّ این مطلب نیز در غلبه حواس پنج‌گانه، و نیز عواطف و احساسات بر روح انسان جوان است؛ چه در این دوران، انسان از سویی از جسمی قوی، و از سویی دیگر از قوای عقلانی ضعیفی برخوردار است؛ ازاین‌رو گویا جوان در دریایی بی‌پایان دست و پا می‌‌زند، و خود مهار خویش را به‌دست ندارد. بر این اساس سخت به دیوانگان شبیه است، که بر آنچه انجام می‌‌دهند، تسلّطی نخواهند داشت[۶۹].
  • با این وجود، نمی‌توان از فضائل بسیاری که این منزل از منازل عمر انسان داراست، چشم پوشید. در این زمینه، توجّه به این نکته که لفظ "فَتی" / جوان / جوانمرد، در مجموعه قرآن و حدیث جز بر آنان که به فضائل و محامد اخلاقی متّصف شده‌اند، به‌کار نرفته است، می‌‌تواند نشانی از اهمیت این دوره از عمر را به‌همراه آورد. حضرت حق خود فرموده است: ﴿إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى[۷۰].
  • امام صادق (ع) نیز در روایتی فرموده‌اند: "آیا ندانسته‌ای که همه اصحاب کهف از نظر سنّی پیرمرد بودند، امّا خداوند آنان را به‌واسطه ایمانشان جوان خواند؟!"[۷۱]؛ و باز حضرت حق می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا[۷۲]
  • گویا در این آیه شریفه، دختران عفیف را به سبب همین ایمانشان "جوان" خوانده است، ایمانی که در شمار برترین فضائل قرار داشته بیشتر نصیب جوانان خواهد شد. نمونه‌های این دو آیه شریفه در قرآن کریم بسیار به‌کار رفته است[۷۳].
  • سِرّ این مطلب نیز، در آن است که صفای قلب و نور معرفت در جوانان بیشتر از پیران و سالخوردگان است، چه آنان هنوز صفای قلب خود را در گذر روزگار از دست نداده به مسائل گوناگون حیات آلوده نشده‌اند. گذشته از این مطلب، قدرت آنان بر مخالفت با نفس و هواهای نفسانی نیز بیشتر از قدرت سالخوردگان است؛ چه سالخوردگان با گذر عمر، عاداتی یافته و به سُنَنی پایبند شده‌اند، که گاه گاه مانعی در مسیر کمال آنان فراهم می‌‌آورد؛ ازاین‌رو اگر دو مربّیِ داخلی و خارجی - یعنی عقل و استاد اخلاق - برای تربیت جوانی دست در دست هم گذارند، می‌‌توانند او را به مراتبی برسانند که کهنسالان از رسیدن به آن محرومند؛ مربّیِ داخلی عقل و وجدان است، که اگر به نصیحت و مشورت تجربه‌داران زینت یابد ارزشمندتر می‌گردد؛ و مربّیِ خارجی نیز پدر و مادر، شهر، جامعه، حکومت، علماء دینی و سرانجام استاد اخلاق است؛ که چون پیوند این دو با ایمان قلبی همراه شود، مسیر طولانی مدّت کمال را در مدتی کوتاه فرادست جوانان می‌‌نهد. ازاین‌رو آنان را به‌شدّت توصیه می‌‌کنیم که نخست ایمان خود را تقویت نمایند، آن گاه پیوند با مردان دین را شدّت بخشند، تا به‌گونه طبیعی با بهره‌مندی از تربیت خانواده به مراتب مورد نظر وارد شوند[۷۴].
  • نیز جوانان را از دوری از عالمان دینی برحذر می‌داریم، چه در این صورت شیاطین جنّی و انسی در آنان طمع بسته، همان‌گونه که عقاب در پرندگان ضعیف طمع می‌‌نماید و به شکار آنها می‌‌پردازد، شیطان نیز به شکار جوانان خواهد پرداخت!.
  • همان‌گونه که بر مربیان جوانان - همچون جامعه، اساتید، دولت و خانواده - لازم است که آنان را به حضور در مساجد و پیوند با عالمان تشویق نمایند؛ چه تجربه نیز نشان داده است که اگر نسل جوان با عالمان در ارتباط باشند، دسترسی شیطان به آنان ممکن نخواهد بود. امیرالمؤمنین (ع) می‌‌فرمایند: "دست خدا به‌همراه جماعت است، ازاین‌رو برحذر باشید از اینکه تفرقه نمایید، چه هرکس تنها افتد نصیب شیطان است، همان‌گونه که گوسفند تنها نصیب گرگ است" [۷۵][۷۶].

فریب خوردن به‌وسیله ملأ

  • پیش از این درباره ملأ و کیستی آنان سخن گفتیم، و اشاره کردیم که این گروه را یا از آن جهت "ملأ" خوانده‌اند که به واسطه رتبه اجتماعی بالای خود، چشمان مردم را پُر می‌‌کنند و آنان را به تعجّب وا می دارند؛ و یا از آن جهت به این نام خوانده شده‌اند که قلب‌های ایشان را به واسطه زیادی ثروت، قدرت، ریاست و یا زیبایی و مقام خود، اشغال می‌‌نمایند.
  • این اصطلاح، در قرآن کریم بیشتر درباره اشراف قوم - که به‌واسطه علم، مال، زیبایی، ریاست و امثال آن چنین می‌‌کنند- به‌کار رفته. این اصطلاح در بیش از سی مورد در این کتاب آسمانی به‌کار رفته، و آنان را راهزنان حق معرفی کرده، که عموم مردم را از روی کردن به‌سوی حضرت حق باز می‌‌دارند.
  • از این سخن، چنین برداشت می‌‌شود که اینان به‌واسطه آنکه خویشتن را فراتر از دیگران می‌‌دانسته‌اند، راه مردم به‌سوی انبیاء الهی‌(ع) را بر بسته؛ بلکه بالاتر از آن، پیامبران را به اموری ناشایست - همچون جنون و نادانی!- متّهم می‌‌داشته‌اند.
  • این تنها از آن رو است، که دانش و ثروت معمولاً کبر و غرور به همراه خواهد داشت. این مطلب بارها در طول تاریخ به اثبات رسیده است، که اگر دانشمند دست توسّل به سوی حضرت حق دراز نکند تا از لغزش‌های اخلاقی در امان مانَد، همین دانش همچون پرده‌ای سیاه بر نفس او سایه افکنده، او را از کمال شایسته خود باز می‌‌دارد، ازاین‌رو است که علم را "حجاب اکبر" دانسته‌اند.
  • کوتاه سخن آنکه این نوع از غرور، از تمامی اقسام دیگر پست‌تر بوده، انسان را به ذلّت بیشتری دچار می‌‌سازد؛ ازاین‌رو بر طالبان مسیر کمال لازم است، که هر روزه از آن به درگاه الهی پناه برده از فرو افتادن در چاه آن استغفار نمایند[۷۷].

فریب خوردن به‌واسطه تقوی

منابع

پانویس

  1. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۱.
  2. «بی‌گمان وعده خداوند، راستین است پس زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند!» سوره لقمان، آیه ۳۳.
  3. «و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است * (همان) کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد می‌بریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند» سوره اعراف، آیه ۵۰-۵۱.
  4. «و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست * این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند» سوره جاثیه، آیه ۳۴-۳۵.
  5. «و زندگی دنیا جز مایه نیرنگ نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.
  6. «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آمرزش و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و زندگانی این جهان جز مایه فریب نیست» سوره حدید، آیه ۲۰.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۱-۸۲.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۳.
  9. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۳.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۳.
  11. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۳.
  12. «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.
  13. «زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند که کافر بوده‌اند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۴.
  15. «در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد» سوره انعام، آیه ۷۰.
  16. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۵.
  17. «ای مردم! بی‌گمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.
  18. «بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز * که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.
  19. «و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار * و (مقرر است) تا دل‌های آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند آن (سخنان) را بنیوشند و آن را بپسندند و هر چه باید به دست آورند، به دست آورند» سوره انعام، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۶.
  21. «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.
  22. «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.
  23. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۷.
  24. «و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.
  25. «و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
  26. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۷.
  27. که خداوند او را لعنت کرد و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت. و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است. (شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد جایگاه آنان دوزخ است و از آن گریزگاهی نمی‌یابند؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۸-۱۲۱.
  28. گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶-۱۷.
  29. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۸.
  30. « مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ مَعْنَاهُ أُهَوِّنُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ الْآخِرَةِ وَمِنْ خَلْفِهِمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ الْبُخْلِ بِهَا عَنِ الْحُقُوقِ لِتَبْقَى لِوَرَثَتِهِمْ‌ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ أُفْسِدُ عَلَيْهِمْ‌ أَمْرَ دِينِهِمْ‌ بِتَزْيِينِ‌ الضَّلَالَةِ وَ تَحْسِينِ الشُّبْهَةِ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ بِتَحْبِيبِ اللَّذَّاتِ إِلَيْهِمْ وَ تَغْلِيبِ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِهِمْ‌»؛ تفسیر برهان، ج۳، ص۱۸۷.
  31. «گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (می‌خورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بی‌گمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد * فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بی‌گمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل) * و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد * تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۲-۶۵.
  32. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۸۹.
  33. «و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا می‌دارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد و همو کینه‌توزترین دشمنان است * و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد * و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۴-۲۰۶.
  34. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۰-۱۹۱.
  35. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۱.
  36. «بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه می‌برم * از بدی آنچه آفرید * و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد * و از بدی زنان افسونگر دمنده در گره‌ها * و از بدی رشک‌آورنده هنگامی که به رشک خیزد» سوره فلق، آیه ۱-۶.
  37. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۱.
  38. «و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد» سوره فلق، آیه ۳.
  39. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۲.
  40. «بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز * که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.
  41. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد * و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.
  42. «هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده!» سوره اعراف، آیه ۳۸.
  43. «و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند * پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۷-۶۸.
  44. «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  45. «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز می‌دارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شده‌اند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطان‌ها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر می‌بود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیده‌اید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶.
  46. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۲-۱۹۳.
  47. «ای مردم! بی‌گمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.
  48. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۴.
  49. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۴.
  50. «آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۵.
  51. «از بسترها پهلو تهی می‌کنند (و برای نماز برمی‌خیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی کرده‌ایم می‌بخشند * پس هیچ کس نمی‌داند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که می‌کردند نهفته‌اند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.
  52. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۵.
  53. «و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.
  54. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۵.
  55. «روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش می‌شتابد. امروز، نوید شما بوستان‌هایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.
  56. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۶.
  57. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  58. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  59. «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
  60. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۷.
  61. «إِنَّمَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَيْنِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۳۶.
  62. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۷.
  63. «آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.
  64. «و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
  65. «(شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد» سوره نساء، آیه ۱۲۰.
  66. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۸.
  67. «الشَّبَابُ‌ شُعْبَةٌ مِنَ‌ الْجُنُونِ‌»؛ بحار الأنوار، ج۲۱، ص۲۱۱.
  68. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۸.
  69. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۹.
  70. «آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.
  71. «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ كَانُوا كُلُّهُمْ كُهُولًا فَسَمَّاهُمُ‌ اللَّهُ‌ فِتْيَةً بِإِيمَانِهِمْ‌»؛ بحار الأنوار، ج۱۴، ص۴۲۸.
  72. «و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید» سوره نور، آیه ۳۳.
  73. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۹۹.
  74. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۰۰.
  75. «فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَ‌ الشَّاذَّةَ مِنَ‌ الْغَنَمِ‌ لِلذِّئْبِ»؛ بحار الأنوار، ج۳۳، ص۳۷۳.
  76. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۰۰.
  77. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۰۱.
  78. «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) "حنین" شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.
  79. «دَخَلَ‌ رَجُلَانِ‌ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ‌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذَلِكَ وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۶.
  80. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۰۲.